فرشته حبیبی: سرانجام پس از فرازونشیبهای بسیار، نمایندگان 800 زن توانستند با کمک یک تیم حقوقی در نیمه اول مرداد ماه اساسنامه و آییننامه پیشنهادی «منع خشونت جنسی/جنسیتی علیه زنان در محیط کار» را تدوین و به خانه سینما و خانه تئاتر ارائه کنند. این شاید اولینبار است که زنان توانستهاند واکنش به یک ناهنجاری فرهنگی متاثر از قدرت را از مرحله اعتراض، تجمع و سخنپراکنی به پیشنهادی اجرایی تبدیل کنند. مسیر طیشده برای رسیدن به این دستاورد عملی، گرچه به لحاظ زمانی کمتر از 4 ماه طول کشید ولی پروسهای فشرده و همراه با تنش و اصطکاک و بحث و نقد بسیار بود. بیانیه در فروردین ماه با امضای کمتر از 200 نفر از زنان فعال سینما منتشر شد و گرچه متاثر از روایتگری خودجوش زنان در بستر فضای مجازی درباره خشونتهای جنسی بود ولی رفتهرفته با پیوستن جمع کثیری از زنان عرصه سینما و تئاتر و افزایش امضاها به بیش از 800 نفر و حمایت بیش از سی و سه هزار نفر در پلتفرم کارزار شکل رسمیتری به خود گرفت.
محورهای اصلی بیانیه که در سطوری صادقانه و محترمانه نگاشته شده بود بر این سه موضوع متمرکز بود: طرح اعتراض و محکوم کردن خشونت سیستماتیک، قلدری، تهدید، توهین و تحقیر و تعرض به زنان، تشکیل کمیتهای برای رسیدگی به جرایم جنسی و جنسیتی در عرصه سینما و ایجاد سازوکار حمایت از خشونتدیدگان، و در نهایت آرزوی تحقق محیط امن شغلی برای زنان به دور از خشونت و باجگیری جنسی. اما طرح همین اعتراض که در نگاه اول مطالبهای انسانی با پشتوانه تجربه زیسته زنان به نظر میآمد با چنان مخالفتهایی مواجه شد که نشان از وجود یک مردسالاری دیرینه داشت. روند روایتگری واکنشهای زیادی برانگیخته بود و کسانی با استناد به اینکه روایتها ممکن است سمتوسوی تسویهحساب و انتقامگیری شخصی بگیرد علم مخالفت برداشته بودند و در تریبونهای مختلف به بهانه نقد برای حذف این مطالبه تلاش میکردند. نهادهای رسمی همچون خانه سینما هم از جریان حمایت نکردند، حتی به واسطه برخی از اعضایشان سعی کردند مانع از امضای گسترده بیانیه و همگرایی زنان و سایر نیروهای موافق جامعه دراینباره شوند. آنان دقیقا از همان شیوهها و ابزارهایی برای تحت فشار گذاشتن و بایکوت کردن بیانیه استفاده کردند که در بیانیه نسبت به آن اعتراض شده بود: خفه کردن صداها، تهدیدکردن، مشروط کردن پروژهها به سکوت در برابر بیانیه، زور گفتن و در یک کلام استفاده از قدرت سیستماتیک برای مقابله با خواسته زنان.
کار به جایی رسید که یک تهیهکننده در رسانهای رسمی با دروغخواندن روایتها، خواستار شلاقزدن زنان به جرم اشاعه فحشا شد! قبل از آنهم یک زن کارگردان نگرانیاش را از ادامه این حرکت، به امنیتی شدن فضای سینما نسبت داد و اشاره کرد این حرفها باعث میشود برای ما بپا بیاورند سر صحنه! در میان زنان سرشناس عرصه سینما برخی دیگر نیز با بی اعتنایی و سکوت، بر بیاثر بودن و بیمحل بودن این مطالبه صحه گذاشتند، آنان بدون انکار وجود چنین معضلاتی همچنان معتقد بودند کار را باید پشت درهای بسته و با حفظ آبروی افراد پیگیری کرد. حفظ آبرو همان دستاویزی بود که پیشتر باعث شکل گرفتن یک تجربه ناموفقِ رسیدگی به اعتراض در خانه تئاتر شده بود. هیات رسیدگی خانه تئاتر سعی کرده بود از طریق مذاکره و روبروکردن خشونتگر با خشونتدیدهها موضوع را پشت درهای بسته حلکند، حتی حکم به محرومیت خشونتگر از کار (برای مدت موقت) نیز داده بود که در عمل فاقد پشتوانه اجرایی بود و خشم خشونتدیدگان را برانگیخته بود. در این میانه چند نفر نیز کار را به مراجع قانونی رسانده و سعی کردهبودند آنچه را که تحت عنوان آبرو دستهبندی میشود با اتهامزدن و شکایت قانونی، دوباره برای خود فراهم آوردند.
بیشتر بخوانید:
زنان به ایستادگی در برابر تمامی اشکال سلطه ادامه خواهند داد
من هم جرات میکنم و روایت خود را مینویسم
از طرف دیگر ادامه روند برای 800 زنیها متشتت، پر از ابهام و کمی ناهماهنگ بود و درست مثل بقیه حرکتهای فمینیستی در هر نقطهای از دنیا، خدشههایی گریزناپذیر داشت، مسیری تمریننشده و نیازموده بود که به تدریج و قدمبهقدم بر سرعت و شفافیتش افزوده میشد. مجموعهای از رفتارهای قابلپیشبینی و غیرقابلپیشبینی از جمله ریزش امضاها که تالی ناگزیر همان تهدیدها بود، کنار کشیدن برخی از چهرهها از سر مصلحتاندیشی و افتادن در دام مخالفت عینی با گروه 800 زن، کش و قوسها و اختلافات زنان درگیر موضوع، خطاهای کوچک ناگزیر که در چشم مخالفان بزرگ جلوه میکرد و ضرورت توضیح مداوم را تصریح میکرد، هر آن ریسک ادامه مسیر را بالاتر میبرد. اما در عین حال و به مدد همین دیالوگ پرمخاطره جمعی، آرامآرام اتفاقاتی در جهت بهبود اوضاع پیش آمد. عدم حضور یکی از متهمان آزار در مراسم فرش قرمز کن در کنار سایر بازیگران فیلم یک دستاورد عملی پراهمیت بود و نشان از توجه گروههای سینمایی به این مسئله داشت. بعدتر یکی از اعضای کانون کارگردانان خانه سینما در نشستی با رئیس سازمان سینمایی به کمپین زنان تاخته و نظرات خود را موضع کانون اعلام کرده بود که این کانون بلافاصله بیانیهای در رد اظهارات او منتشر کرد. حرفهای تند آن تهیهکننده سینما هم با واکنشهای گستردۀ اعتراضی مواجه شد و با این وصف چشماندازی دقیق از وضعیت پیش رو ترسیم شد و محتوایی هدفمند شکل گرفت.
نسخه پیشنهادی آییننامه در شرایطی منتشر شده که شعله مخالفتها کمی فروکش کرده است. میشود خوشبینانه گمان برد که بحث و نقدها نوعی فهم و همدلی عمومی را برانگیخته و شاید دقت و همهجانبگی آییننامه منتشره و تاکید بر جنبههای حمایتی و محرمانگی روایتها برخی نگرانیها را نیز از تبوتاب انداخته است. در انتهای طیف گمانهزنی میتوان این را نیز در نظر داشت که میوه این نهال نوپا در نهایت برای اجرایی شدن، مسیری طولانی در پیش دارد و دخالت نهادهای رسمی را میطلبد و احتمالا برخی مخالفان هنوز به هوا کردن این مطالبه در مراحل بعدی امیدوارند. با وجود اینکه مطالبات اولیه کمی پراکنده و بیشتر متمرکز بر خشونت جنسی بود، آییننامه همهجانبه و با در نظر گرفتن موارد متنوعی از خشونت نوشته شده و انواع خشونت های اعمالشده بر زنان از جمله خشونتهای فیزیکی، جنسی، کلامی، روانی و اقتصادی را پوشش میدهد. جزییات آییننامه در زمینه نحوه تشکیل کمیته، نحوه بررسی خشونتها و سازوکارهای حمایتی نیز قابل توجه است.
مسیر پرتلاطمی که به تدوین آییننامه منتهی شده حاصل همان رویه غیررسمی و تضارب آراست و با پروژههای قاببندیشده و برنامهریزیشده دولتی فرسنگها فاصله دارد؛ یک تجربه مدنی که نظمش را از بینظمی و تکثر، قدرتش را از افکار عمومی و تاثیرگذاریاش را از مطالبه جمع میگیرد. نوعی مدارای ذاتی، همهپذیری، انعطاف و قائل بودن به آزمون و خطا در این تجربه وجود دارد که اتفاقا زنان به واسطه نداشتن آرشیو تجربه در این امور، تروتازهتر و جسورانهتر در آن عمل میکنند، از استانداردهای کسلکننده رسمی فاصله میگیرند و قوالب کهنه و کلیشهای ساخته و پرداخته مردان را از اعتبار میاندازند و درست به همین دلایل نتیجه غیر قابل انتظار و تجربیتری بدست میآورند. فارغ از آنچه که در ادامه رخ خواهد داد حرکت 800 زن به منزله هشداری است به جامعه پیرامون و چه بسا تا به همینجا توانسته باشد راهکارهایی شفاهی و پیشگیرانه برای خشونتهای نهادینهشده در عرصه سینما و تئاتر ارائه دهد.