نویسنده: نینا فانل
این هفته چهار مرد و یک پسر نوجوان به جرائم جنسی متعدد متهم شدند. پلیس ویدئویی را پیدا کرده بود که آنها را در حال تجاوز به دختری 16 ساله و بیهوش در یک مهمانی نشان میداد. آنها در حین تجاوز از او فیلمبرداری کرده بودند. جزئیات این پرونده اگرچه بسیار هولناک و آزاردهنده بوده، اما بههیچوجه استثنا نیست. در سال 2002، در کالیفرنیا، سه مرد به طرق مختلف از جمله بهوسیله بطری شیشهای، از مقعد و واژن به یک دختر 16 ساله بیهوش، بهطور گروهی تجاوز کردند و از خود فیلم گرفتند. آنها که در حین تجاوز میخندیدند، به شش سال زندان محکوم شدند و تنها پس از دو سال حبسکشیدن، آزاد شدند. متجاوزان استدلال کردند که محکومیتشان باید لغو شود چون سابقه جنسی دختر در دادگاه نادیده گرفته شده است.
در سال 2006، گروهی از پسران نوجوان در ملبورن، در حال تعرض به دختر 17 ساله دارای معلولیت شناختی، از خود فیلمبرداری کردند. آنها این فیلم را به دیویدی تبدیل کردند و با عنوان «فیلم کس» به قیمت پنج دلار فروختند. آنها روی دختر ادرار کردند، موهایش را آتش زدند و وسایلش را در رودخانه ریختند. درحالیکه تعدادی از این پسران محکوم شدند، اما هیچکدام به زندان نرفتند و تنها موظف شدند در یک برنامه آموزشی « «روابط سالم جنسی»» شرکت کنند. در سال 2009، یکی از مرتکبان در وبسایت خود یک ویدئوی رپ منتشر کرد و با افتخار از زندانینشدن گفت و اعلام کرد که همچنان پشیمان نیست: «دستشون به من نرسیده، وقتی موهاش آتیش گرفت. وقتی تو یوتیوب میگردی، بدن برهنهش رو نشون ندادن.»
در سال 2013، گروهی از مردان فوتبالیست در تنسی، دانشجوی 21 ساله را در حالت بیهوشی در اتاق خوابگاه مورد تجاوز قرار دادند و روی او ادرار کردند. آنها حین فیلمبرداری و عکسگرفتن از تجاوز گروهی، قهقهه میزدند، برای مردان دیگر هم عکس میفرستادند و بابت تجاوز پز میدادند. در همان سال در نیوزیلند هم گروهی از مردان جوان، دختران زیر سن قانونی را مست میکردند، بهطور دستهجمعی مورد تجاوز قرار میدادند و فیلمبرداری میکردند و لاف میزدند. پسر یک افسر پلیس هم عضو این گروه بود، گروهی که حتی صفحه فیسبوک داشت و علنا از تجاوز به دختران مینوشت. پلیس اعلام کرد که امکان پیگرد قانونی وجود ندارد مگر اینکه یک قربانی «بهاندازه کافی شجاع» باشد و شکایت قانونی ثبت کند. این موارد ادامه و ادامه دارند.
در این جرایم، رفتارها و الگوهای مکرری دیده میشود؛ تمامی مرتکبان، مرد هستند، آنها میخندند، روی قربانی ادرار و تحقیرش میکنند، خشونت را ثبت و فیلمبرداری میکنند، تصور میکنند بالاتر از قانون قرار دارند و دست کسی بهشان نمیرسد، در حین ارتکاب تجاوز، لاف میزنند و خودستایی میکنند، روی گروههایشان اسم میگذارند تا موجودیت خود را تثبیت کنند و اعضای گروه از آن هویت و قدرت بگیرند، قربانی عموما سکوت میکند (در اغلب این موارد، جرم توسط شخص ثالثی کشف شده که بعداً به ویدئوی ضبطشده دسترسی پیدا کرده است)، برای مجرمان احکام جزئی و ناچیز صادر میشود، مجرمان پس از محکومیت، احساس پشیمانی نمیکنند و رفتارهای متکبرانه و حقبهجانب را ادامه میدهند.
حال سؤال اینجاست: چرا این افراد دست به چنین تجاوزهای فجیعی میزنند؟ و چرا تصمیم میگیرند از جرایم خود فیلمبرداری کنند و مدرک جرم از اعمال خود باقی بگذارند؟ به گفته متخصصان حوزه خشونت جنسی، هم خودِ تجاوزهای گروهی و هم فیلمبرداری از آنها توسط متجاوزان، نوعی «اجراگری» است که برای تحکیم پیوند مردانه میان اعضای گروه متجاوزان انجام میشوند. آناستازیا پاول، استاد دانشگاه مؤسسه فناوری سلطنتی ملبورن میگوید: «تصاویر مربوط به تجاوز جنسی، عامدانه و در جهت ارتقاء جایگاه مردان ثبت و منتشر میشوند.» او توضیح میدهد که در حالی که سابقه دارد که افرادی که بهصورت انفرادی مرتکب خشونت جنسی میشوند و از جرم خود عکس یا فیلم تهیه میکنند -بهعنوان «یادگاری»، «غنیمت»، یا «برگ برنده»- که گاه حتی برای آمادهسازی روانی برای ارتکاب جرم بعدی هم از آن استفاده میکنند، اما فیلمبرداری از تجاوزهای گروهی با انگیزههایی متفاوت انجام میشود. این رفتارها در یک بستر اجتماعی و در میان همسالان اتفاق میافتد، نه صرفا با هدف ارضای جنسیِ فردیِ یک متجاوز. تصاویر تجاوز جنسی بهطور عمدی ثبت و پخش میشوند تا جایگاه اجتماعی یک مرد را در میان همگروهیها و همسالانش بالا ببرند و نوع خاصی از سلطهجویی مردانه یا برتری اجتماعی را به نمایش میگذارند.
کارن ویلیس، مدیر اجرایی خدمات حمایت از قربانیان تجاوز و خشونت خانگی در استرالیا، این دیدگاه را تایید میکند و میگوید که ویدئوهای تجاوز گروهی اغلب برای تقویت پیوند بین مردانِ عضو گروه و افزایش اعتبار اجتماعی آنها در نگاه سایر مردان (که این ویدیوها برایشان ارسال میشود) تولید میشوند. او میگوید: «آنچه درباره تجاوز جنسی گروهی میدانیم این است که این جرم در اصل درباره شکلگیری نوعی رابطه بین مردان است و بدن زن، تنها بهعنوان ابزاری در این روند مورد استفاده قرار میگیرد. او در ذهن این افراد کاملاً بیاهمیت است؛ آنچه برای آنها اهمیت دارد، رابطه و جایگاه بین مردان است. به همین دلیل، هرچه تجاوز پیش میرود، شدت خشونت و بیرحمی هم بیشتر میشود. مردان سعی میکنند از یکدیگر پیشی بگیرند و برای اثبات ارزش خود، نشان دهند که تا چه حد میتوانند منحرف و بیرحم باشند. فیلمبرداری از تجاوز، فقط گامی دیگر در این روند است؛ راهی برای اینکه یکی از مردان بگوید: "ببینید چقدر برای این گروه ارزشمندم، من فوقالعاده نیستم؟" او درواقع خودش را به سایر مردان اثبات میکند و دنبال تأیید و تحسین آنهاست.»
در اشاره به پرونده اخیر، کارن ویلیس میگوید مردی که از تجاوزها فیلمبرداری کرده بود «احتمالاً جایگاه قابلتوجهی در میان اعضای گروه پیدا کرده، چون با ضبط آن تصاویر، این امکان را فراهم کرده بود که همه بتوانند آن لحظات هولناک را بارها و بارها تجربه کنند.» فیلمبرداری و ثبت این نوع خشونتها فقط برای اثبات جایگاه فردیِ متجاوز در آن لحظه مشخص یا برای بازتجربه تسلط و کنترل، پس از لحظه تجاوز نیست؛ این عمل شیوهای برای «خودنمایی» و اثبات سلطهجویی خود به دیگر مردانی است که این ویدئوها برایشان ارسال میشود. پاول میگوید: «نقش همسالان مرد در شکلدادن به فرهنگ تجاوز که در آن خشونت جنسی امری عادی، و حتی قابلتحسین تلقی میشود، یکی از عوامل زمینهساز خشونت جنسی در سطح کلان است. عملِ فیلمبرداری، لایهای دیگر به فرایند شیوارگی زن در آن موقعیت اضافه میکند و او را بیش از پیش، به یک "شیء" و نه انسان، تقلیل میدهد -شیئی که صرفا برای التذاذ جنسی مردان در صحنه حضور دارد. به این معنا، دوربین هم به یک ناظر مشروعیتبخش تبدیل میشود که برای مردان غایب در صحنه، امکان تجربه "لحظهی قدرت" را فراهم میکند.» مردان میخواهند آن حس قدرت را دوباره تجربه کنند. اما آیا این متجاوزان متوجه هستند که مدرک تصویری واضح از جرم تولید میکنند؟ پاول و ویلیس هردو معتقدند که بعید است.
ویلیس میگوید: «این مردها چنان نگاه تحقیرآمیز و سطح پایینی نسبت به زنان -و بهویژه قربانی- دارند و آنقدر دچار احساس استحقاق و خودبرتربینی هستند و نیازهای خود را مطلق و برتر میدانند که اغلب زن را کاملاً بیقدرت و بیاهمیت تلقی میکنند. آنها فرض را بر این میگذارند که زن هیچ واکنشی نشان نخواهد داد، و در هر صورت، برایشان اهمیتی هم ندارد.» پاول اضافه میکند: «در برخی موارد متجاوزان، زن را با انتشار عمومی تضاویر ضبطشده تهدید میکنند و از این طریق او را از گزارشدهی منصرف میکنند.» بهعبارت دیگر، اگرچه درابتدا ممکن است ویدیو با هدف تقویت همبستگی نرینه گروهی ضبط شده باشد، برخی از متجاوزان تا مدتها بعد از واقعه، از این تصاویر برای گسترش اعمال قدرت، ارعاب و کنترل خود بر قربانی، استفاده میکنند. زمانی که ویدئوها منتشر میشوند، بعضا شرم و تحقیر متوجه زن قربانی میشود و قربانی حتی ممکن است هدف آزار و اذیت و حملات آنلاین قرار بگیرد. این واکنشها، سلطه متجاوز را بیش از پیش تقویت میکند و حس بیقدرتی، سلب اراده و اختیار از فرد آسیبدیده را شدت میبخشد.
قربانیان توصیف میکنند که در موقعیتهایی که از آنها تصویر ضبط میشود، احساس میکنند، بهطور مجدد مورد تعرض قرار گرفتهاند؛ همراه با شرم و تحقیر شدید. حتی راه رفتن در خیابان برایشان به تجربهای پر از ترس و اضطراب تبدیل میشود، چون نمیدانند چه کسانی و چند نفر ممکن است آن تصاویر را دیده باشند و همواره نگراناند که کسی آنها را در خیابان بشناسد. پاول میگوید یکی از آسیبزاترین جنبههای انتشار ویدیو برای قربانی این است که تجاوز دیگر «پایان» ندارد. آن رویداد هیچگاه تمام نمیشود، نقطه پایان ندارد و تبدیل به تجربهای بیانتها میشود. قربانی نمیداند چه کسی و تا کجا آن ویدیو را دیده است، و در نتیجه هیچجا برایش امن نیست. بر اساس تماسهایی که با خدمات مشاورهای تحت مدیریت ویلیس گرفته میشود، این نوع جنایات هولناک بسیار شایعتر از آن چیزی است که بسیاری از ما تصور میکنیم. او میگوید: «هر آخر هفته، در جایی از استرالیا، مهمانیای برگزار میشود که در آن زنی برای مدتی با چند مرد ناپدید میشود. زن، کمی بعد با چهرهای اشکآلود و ظاهری آشفته بازمیگردد. شاید برخی با تردید به او نگاه کنند، اما اغلب کسی چیزی نمیگوید یا واکنشی نشان نمیدهد. در حالی که در ۹؛مورد از ۱۰ مورد، تجاوز رخ داده است.»
.