دیدبان آزار

چرا مقابله با مجازات اعدام امری فمینیستی است؟

دریا ساوداجی: جسارتِ نجات‌یافتگان برای شکایت از کیوان امام و به عرصه عمومی و حقوقی کشیدن این پرونده، جزو نقاط عطفی در کنشگری و عدالتخواهی زنان ایران است. از این رو می‌توان پرونده کیوان امام را از منظر فمنیستی یک دستاورد قلمداد کرد. اما حکم صادرشده، اعدام، نه تنها ضعف و ناکارآمدی سیستم قضایی ایران در مورد جرایم مربوط به تعرض و خشونت جنسی را نمایان می‌کند، بلکه ما فعالان حقوق زنان و اقلیت‌های جنسی/جنسیتی را بر آن می‌دارد تا بار دیگر به این سوال پاسخ دهیم که چرا مقابله با مجازات اعدام یک امر فمینیستی است.

از منظر قانونی، جرمِ کیوان امام «افساد فی‌الارض» عنوان شده است. چنین جرمی به خودی خود مشکل‌ساز است؛ زیرا مسئله «فقدان رضایت» و  سلب «مالکیت فرد بر بدنش» را که کلیدی‌ترین موضوعات در تجاوز جنسی محسوب می‌شوند، مورد توجه قرار نمی‌دهد. منطقِ صدور مجازات اعدام برای متجاوز جنسی عمیقا زن‌ستیزانه است. در جوامع مردسالار که زنان به عنوان «دارایی» تلقی می‌شوند، تجاوز جنسی (در صورت برملا شدن) به صورت سنتی با شدیدترین مجازات، یعنی قتل، همراه بوده است. «قتل‌های مبتنی بر ناموس»، که عموما مردان خانواده/فامیل مرتکب آن می‌شوند، از چنین جنسی هستند: شدیدترین مجازات برای مجرم، نه به دلیل آسیبی که به قربانی وارد کرده است، بلکه به این دلیل که به داراییِ افرادِ صاحبِ قدرت در جامعه‌ای مردسالار دست درازی‌شده است. 

از طرفی، در کشورهایی که مجازات قتل، اعدام است، در نظر گرفتن مجازات اعدام برای متجاوز جنسی به معنای برابر دانستن تجاوز و قتل است. مفاهیم مردسالارانه‌ای مانند «لکه‌دار شدن ناموس»، جامعه را به این باور می‌رساند که تجاوز جنسی بدترین اتفاقی است که می‌تواند برای یک زن بیفتد و در واقع پایان زندگی اوست. صدور مجازات اعدام برای متجاوز جنسی این کلیشه غلط را تقویت می‌کند که زنی که مورد تجاوز قرار گرفته است، «پاکدامنی» خود را از دست داده، جایی در جامعه ندارد و هستی‌اش نابود شده است.

تجاوز جنسی ابزار مردسالاری، و عملی خشونت‌آمیز است. اما تحقیقات نشان می‌دهد که مجازات اعدام اثر بازدارنده ویژه‌ای بر وقوع جرم ندارد. طبق گزارش سازمان عفو بین‌الملل، در سال ۲۰۰۴ در ایالات متحده، متوسط  نرخ قتل برای ایالت‌هایی که از مجازات اعدام استفاده می‌کردند، بیشتر از ایالت‌هایی که از مجازات اعدام استفاده نمی‌کردند، بوده است. در سال ۲۰۰۳، ۲۷ سال پس از لغو مجازات اعدام در کانادا، میزان قتل ۴۴٪ کاهش یافته است. این آمار نشان می‌دهد که مجازات اعدام نه تنها جامعه را امن‌تر نمی‌کند، بلکه برای امنیت جامعه خطرناک است. 

 

بیشتر بخوانید:

درباره مجازات اعدام در پرونده ک. الف

ما به دنبال اعدام نیستیم

 

به دلیل انگ‌های اجتماعی نظیر «شرم» و «قربانی‌نکوهی»، موارد تجاوز جنسی عمدتا گزارش نمی‌شوند. از طرفی، نجات‌یافتگانِ تجاوز همواره دچار این کشمکش اخلاقی/وجدانی هستند که چه مجازاتی برای متجاوز مناسب است. از این رو، مجازات اعدام می‌تواند گزارشِ خشونت جنسی را حتی بیش از پیش کاهش دهد، زیرا آسیب‌دیدگان می‌دانند که گزارش آنها می‌تواند منجر به مرگ کسی شود. با علم به این واقعیت که اکثر تجاوزهای جنسی توسط آشنایان صورت می‌گیرد، خانواده‌ها هم ممکن است بازماندگان را تحت فشار قرار دهند تا سکوت کنند. بر این اساس، صدور حکم اعدام برای متجاوز، یک بارِ اضافه بر دوش بازماندگان است.

مجازات اعدام از اساس با اصول فمینیستی در تضاد است. فمینیسم در پیِ براندازیِ (dismantle) ساختار قدرت است. در حالی که مجازات اعدام، خود، حد اعلایی از اعمالِ قدرت از طرفِ سیستم‌های ناعادلانه و معیوب قضایی است. صدور حکم اعدام، منجر به بازتولیدِ خشونت و تداوم چرخۀ مجازات-انضباط می‌شود. در حالی که، فمینیسم در پیِ از بین بردنِ چرخه خشونت است، و بدین منظور، خواستارِ تغییر در شرایط اجتماعی و مختل کردنِ سیستم و مناسبات قدرت است. فمینیسم به دنبال بازیابی «تمامیت انسانیِ» افراد تحت ستمی است که به صورت تاریخی از آنها «انسانیت‌زدایی» شده است. در حالی که، مجازات اعدام خود نمونه ویژه‌ای از انسانیت‌زدایی سیستماتیک از مردم، توسط ساختار قدرت است. فمینیسم در پی «رهایی‌بخشی» است و از اساس با مجازات بدوی و سرکوبگرانه اعدام در تضاد است.

از منظر فمینیسمِ اینترسکشنال، باید دقت داشت که به صورتِ تاریخی، کسانی که در اکثر موارد در سیستم‌های قضایی در مقام قدرت و تصمیم‌گیری بوده و هستند، از منظر جنس و جنسیت، نژاد، و طبقه، صاحب‌امتیاز بوده‌اند. از این رو، چنین سیستم‌هایی از اساس در قبالِ اقلیت‌های تحت ستم دچار سوگیری و تبعیض هستند. آمار از سراسر جهان نشان می‌دهد که اقلیت‌ها در سیستم‌های قضایی آسیب‌پذیرترند. برای مثال، مطالعات نشان می‌دهد که در هند از هر چهار زندانی محکوم به اعدام، سه نفر از اقلیت‌های مذهبی یا طبقات فرودست هستند و نزدیک به ۷۵٪  از نظر اقتصادی  آسیب‌پذیر محسوب می‌شوند. بنابراین، حکم اعدام، اقشار ضعیف را بیشتر مورد هدف قرار می‌دهد و در عین حال برای افراد متمول و صاحب‌امتیاز معافیت ایجاد می‌کند. این واقعیت اهمیتِ از بین بردنِ  (abolition)  احکام شدید و ناعادلانه‌ای چون اعدام را بار دیگر پر‌رنگ می‌کند. 

 

منابع:

۱- amnesty

‏۲- static1.squarespace.com

منبع تصویر: Chip Somodevilla/Getty Images

مطالب مرتبط