دیدبان آزار

تجاوز روی برانکارد

دیدبان آزار: یک وکیل دادگستری، جزئیات یک پرونده تجاوز را علنی کرده است؛ سال 96، در رودهن زنی زمین می‌خورد و سرش با جدول برخورد می‌کند. آمبولانس (اورژانس 115) می‌رسد و او را سوار می‌کنند. در شرایطی که زن در حالت گیجی بوده، مسیر سه‌دقیقه‌ای را 57 دقیقه طول می‌دهد و به او تجاوز می‌کند. زن در حالت نیمه‌بیهوشی بود و متجاوز گلویش را سخت فشار داده بود. به دلیل پریود، زن بیمار با انگشت دست مورد تجاوز قرار می‌گیرد. زن در بیمارستان تلاش می‌کند دیگران را آگاه کند، می‌گوید تکنیسین آمبولانس به من تجاوز کرده، اما حرفش را قبول نمی‌کنند و می‌گویند به سرت ضربه خورده است. متجاوز چنان محکم گلوی زن را فشار داده بود که بعد از یک هفته همچنان جای انگشتانش روی گردن زن مانده بود. زن تصمیم گرفت شکایت کند چون به گفته خودش می‌خواست برای زنانی که این مرد چنین بلایی سرشان آورده بجنگد.

 

رابطه نامشروع مادون زنا و نه تجاوز

دادگاه، مطابق ماده 637 قانون مجازات اسلامی (هرگاه زن و مردی که بین آنها علقه زوجیت نباشد، مرتکب روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا از قبیل تقبیل یا مضاجعه ‌شوند، به شلاق تا 99 ضربه محکوم خواهند شد و اگر عمل با عنف و اکراه باشد فقط اکراه‌کننده تعزیر می‌شود)، برای رابطه نامشروع مادون زنا رای صادر می‌کند، چون تجاوز با دخول آلت جنسی صورت نگرفته و به‌واسطه انگشتان دست انجام شده است. مطابق قانون، دخول غیرتوافقی تنها در صورتی تجاوز محسوب می‌شود که به‌واسطه آلت جنسی مردانه صورت گرفته باشد. متجاوز به 74 ضربه شلاق و منع از اشتغال در اورژانس تنها به‌مدت دو سال محکوم شد. او بعد از دو سال به کار بازگشت. ندا شمس می‌گوید: «بعد از صدور رای که مجازات خاصی برای متجاوز در نظر نگرفته بود، به آن اعتراض کردیم. رای طی دو روز در دادگاه تجدیدنظر تهران تایید شد» و تاکید می‌کند نکته عجیب ماجرا در تجاوز تکنسین آمبولانس اورژانس این است که این فرد کارمند قراردادی اورژانس بوده است اما همچنان با پایان قراردادش اخراج نشده است. این وکیل دادگستری در مصاحبه‌ای با خبرآنلاین، اعلام کرده فرد متجاوز اخراج نشد، فقط محل خدمتش از اورژانس به مراکز خانه‌های بهداشت و خانه‌های درمان منتقل شد، او در این مراکز کار خود را ادامه داد و حراست و بازرسی وزارت بهداشت روسا و مسئولان اورژانس‌های تهران و رودهن، آن زمان در جریان این پرونده بودند. آسیب روحی تجاوز رخ‌داده برای زن بیمار باعث شد که او حتی اقدام به خودکشی کند و اتفاقات بسیار بدی برای او رقم بخورد.

 

دشواری‌های بیمارانی که توسط کادر درمان مورد خشونت جنسی قرار می‌گیرند

خشونت جنسی علیه بیماران توسط کادر درمان، به دلایل متعددی از جمله رابطه نابرابر بی‌عقوبت‌ترین موارد خشونت جنسی است. برای فرد بیمار، در حالی که در موقعیتی آسیب‌پذیر و مستاصل قرار دارد، با بیماری دست‌به‌گریبان است و جان و سلامت خود را به کادر درمان می‌سپارد، پیگیری قضایی این موارد عموما امری خارج از ظرفیت و توان است. در صورت پیگیری هم اثبات خشونت دشوار و محکومیت خشونتگر نادر است. در مواردی خشونت رخ‌داده در سطح محیط درمانی (نه انتظامی و قضایی) پیگیری و حل‌وفصل می‌شود. در یک مورد پرستاری که بیمار را مورد تعرض جنسی قرار داده، صرفا از بیمارستان اخراج شد و موضوع به نهاد قضایی گزارش داده نشد. بیمارستان تمام تلاش خود را کرد که چنین اتفاقی نیفتد. بنابراین پرستار متعرض، بدون ثبت سوءپیشینه در محیطی دیگر به‌راحتی می‌تواند استخدام ‌شود. در یکی از موارد، زنی که توسط پزشک خشونت دیده بود، پس از تبرئه پزشک، با تشکیل پرونده توسط پزشک به اتهام افترا مواجه شد. در یکی از گزارش‌ها، زنی توسط تکنیسین اورژانس مورد لمس قرار می‌گیرد. او حس بدی پیدا می‌کند اما در آن لحظه بحرانی و گیجی، متوجه نمی‌شود که این فرآیند طبیعی معاینه و چک‌‌کردن ضربان است یا آزار جنسی. او پس از مشورت با یک پزشک آشنا متوجه می‌شود حسش درست بوده و آن لمس‌ها اتفاقی نبوده است. از دیگر دشوارهای آزار جنسی توسط فردی که در جایگاه معاینه قرار می‌گیرد همین است؛ فرد حس ناخوشایندی پیدا می‌کند اما نمی‌تواند به آن اعتماد کند، چون با لمس‌های ضروری و غیرضروری در حین معاینات مختلف آشنایی ندارد. قدرت و اختیار کادر درمان از یک سو، ناآگاهی بیمار از سوی دیگر و مهمتر از همه، باورهای غلط اجتماعی که درمانگر را مختار تام یا به اصطلاح «محرم» می‌دانند، می‌تواند این رابطه را به بستری برای آزار کلامی یا جنسی تبدیل کند.

 

شهادتی بر آزارهای یک پزشک

یک دستیار فوق‌تخصص گوارش برای اندوسکوپی و کلونوسکوپی برای دیدبان آزار می‌نویسد: «روزهای اول که وارد یک مجموعه درمانی شده بودم یکی از پزشکان به مدیریت خیلی اصرار کرد که دستیارش باشم. فکر می‌کردم چون صبر و حوصله‌ زیادی دارد می‌خواهد با من که تازه‌کارم کار کند تا راه بیفتم؛ اما کم‌کم متوجه شدم نیت سوء دارد. حتی من می‌دیدم که بی‌خود و بی‌جهت برای بیماران کلونوسکوپی می‌نوشت. چون با دکترهای دیگر هم کار کرده بودم رفتارهای غیرعادی این پزشک با مریض‌ها توی ذوقم می‌خورد. ناحیه تحتانی مریض‌های خانم که نوبت کلونوسکوپی داشتند را با ژل بی‌جهت خیلی ماساژ می‌داد. من اعتراض می‌کردم که این کار لازم نیست ‌(مریض‌ها حین کار بیهوش هستند). به مدیریت خبر دادم که این دکتر بی‌دلیل برای مریض‌ها کلونوسکپی می‌نویسد؛ اما چون این دکتر سودآوری داشت به من اعتنایی نکردند و حتی گفتند حق نداری به کسی چیزی بگویی. برای همین خودم حین نوبت‌دهی سعی می‌کردم خانم‌ها را با این دکتر نگذارم. غیرمستقیم به بیماران می‌گفتم که مثلا فلان دکتر بهتر یا روزش برای شما مناسب‌تر است‌. مدیریت من را خواست و گفتند: "ما فهمیدیم تو اینکار را می‌کنی. این رفتار تو است که مشکل دارد."» این زن توضیح می‌دهد که به مرور آزارهای این پزشک به سمت خودش هم روانه می‌شود: «بی‌جهت دستم را حین کار می‌گرفت. اگرچه من سعی می‌کردم در محیط اتاق بیشترین فاصله را داشته باشم اما انگار گیر افتاده بودم. دیگر جوری شد که یک‌بار از پشت به زور بغلم کرد و عکس‌العمل شدیدی نشان دادم. به او گفتم از زنت خجالت بکش و هشدار دادم اگر یک بار دیگر اینکار را تکرار کند برایش بد تمام می‌شود. فوری در جواب گفت: "تو اصلا در حدی نیستی که بخواهی زیر آب من را بزنی. تو یک دستیار جزء و بی‌مایه هستی."» این زن در نهایت با بالاگرفتن تنش‌ها با مدیریت، از کار اخراج می‌شود.

مطالب مرتبط