نویسنده: سین
به نظر میرسد که درباره قتل زنان، میان چهرههای مختلف فاشیسم در سراسر جهان اختلافنظری وجود ندارد. در حالیکه دونالد ترامپ و ایلان ماسک در دو هفته اول حکمرانیشان اقداماتی که در جهت «برابری، تنوعبخشی و دربرگیرندگی» انجام میشد را «خطرناک، شیطانی و غیراخلاقی» خواندند و به تمام فعالیتهایی که برای پیشگیری از تبعیض مبتنی بر هویت جنسیتی یا گرایش جنسی صورت میگرفت پایان دادند؛ متحد محبوبشان خاویر میلِی، رئیس جمهور راستگرای آرژانتین هم به دنبال حذف «زنکشی» از قوانین کیفری افتاده است. دولت آرژانتین در آخرین هجومش به حقوق زنان، به دنبال حذف بازشناسی حقوقی قتل بر اساس جنسیت است. ماریانو کوئنو لیبارونا، وزیر دادگستری آرژانتین، گفته است که دولت این کشور زنکشی را از قانون کیفری خود حذف خواهد کرد. او در توضیح افزود که فمینیسم «تحریف مفهوم برابری» است و دولت آرژانتین از برابری در برابر قانون دفاع میکند اما هیچ زندگیای بیش از یک زندگی دیگر ارزش ندارد. گویی رئیسجمهور و وزیر دادگستری آرژانتین جرمانگاری زنکشی را «امتیازی» برای زنان و برتر دانستن زندگی آنان نسبت به مردان تلقی کردهاند. و همانطور که ماریلا بلسکی، مدیر اجرایی عفو بینالملل در آرژانتین گفته است، «فهمی» از خشونت جنسیتی ندارند. بر اساس گزارشی از دیدبان زنکشی آرژانتین، تنها در سال گذشته ۲۹۵ زنکشی ثبت شده که ۶۰درصد آنها بهدست شریکان عاطفی، شوهران، پدران و برادران صورت گرفته است. زنکشی، قتل یک زن به دست یک مرد با انگیزههای خشونت جنسیتی، سال ۲۰۱۲ به قانون کیفری آرژانتین اضافه شده بود و مجازاتش حبس ابد تعیین شده بود.
چرا جرمانگاری زنکشی مهم است؟
کارکرد بازشناسی زنکشی بهعنوان یک جرم جداگانه بسیار فراتر از تعیین مجازات سنگین برای قاتلان است و در انحلال ساختاری که منجر به بروز قتلهای مبتنی بر جنسیت میشوند اهمیت بسیار دارد. «حذف زنکشی از یک دستهبندی کیفری زنان را در خطر بیشتری قرار میدهد». با نگاهی به نمونه ایران که در آن زنکشی یک جرم جداگانه تلقی نمیشود، مشخص میشود که طرح کشتار تحت عنوان مبهمی چون «اختلافات خانوادگی» تا چه حد آسیبزاست. وقتی نظام قضایی در مواجهه با قتل زنان ملزم به بررسی انگیزههای جنسیتی در بروز خشونت نباشد، دولت هم در کاهش این جرم مشخص مسئولیتپذیر نمیشود. در نمونههایی که دولتها اقدمات بازدارندهای برای کاهش زنکشی در پیش گرفتهاند، شمار خانههای امن و مشاورههای حقوقی افزایش یافته و در مجموع تلاش برای از بین بردن دلایلی که منجر به افزایش زنکشی است شدت گرفته است. علاوه بر این، شفافیتهای آماری در شناسایی عوامل خشونت و پیشگیری از آنها به دولتها کمک میکند راهکارهای بهتری تنظیم کنند. همه اینها البته در شرایطی است که دولتها قصدی برای کاهش جرم داشته باشند. خاویر میلی که در کمپین انتخاباتیاش گفته بود «بابت داشتن کیر عذرخواهی نخواهم کرد»، از زمان روی کار آمدنش وزارت زنان را منحل کرد؛ معاونت دبیرخانه حمایت علیه خشونت جنسیتی را حذف کرد؛ و در داووس از مبارزات سقطجنین به عنوان «برنامهای خونین و مرگبار» یاد کرد. آرژانتین در نوامبر گذشته تنها کشوری بود که در نشست سازمان ملل علیه حذف هرگونه خشونت علیه زنان و دختران رای داد.
آرژانتین؛ خاستگاه ائتلاف فمینیستی علیه خشونت مردسالارانه
آرژانتین همانجا بوده که جنبش «نه یک زندگی کمتر (Ni una menos)» در آن زاده شد. در سال ۲۰۱۵، پیکر بیجان دختری نوجوان در زبالهها پیدا شد. ائتلافی از گروههای فمینیستی در هشت مارس همان سال اعتراضی گسترده علیه زنکشی سازماندهی کرد. با تدوام زنکشیها و قتل وحشتناک نوجوانی دیگر، نی اونا منوس در مارس ۲۰۱۶ اولین اعتصاب سراسری زنان را در آرژانتین به راه انداخت. این جنبش رفتهرفته به دیگر کشورهای آمریکای لاتین گسترش پیدا کرد و به ائتلافی قارهای علیه خشونت مردسالارانه تبدیل شد. نی اونا منوس در اولین فراخوان خود با عنوان «آتش از آن ماست» نوشته بود: «ما همین الان هم در حال آمادهسازی هستیم، تنهایمان همین حالا در میانه زمستان گُر گرفتهاند، ما میدانیم چه کسی در خیابانها با ما خواهد بود تا از حقمان در تصمیمگیری برای تن و زندگیمان دفاع کند. ما میدانیم زیرا سازمانیافتهایم، زیرا با هر باری که حول حق سقطجنین قانونی و "نه یک زن کمتر" بسیج نیرو کردیم و با هر اعتصاب فمینیستیْ پیوندهای ارتباطیمان قویتر شدند. میلیونها تن از ما برای محاصره کنگره و در هر شهر کوچک و بزرگ درون قلمرو ما به خیابان خواهند آمد، و صدها هزار نفر از مکانهای دیگر به ما خواهند پیوست». از پیروزیهای این جنبش به قانونی شدن حق سقطجنین خودخواسته در آرژانتین باید اشاره کرد. روزی که خبر اعلام شد، ما هم با زنان آرژانتین جشن گرفتیم، تصاویر پایکوبیهای خیابانیشان را بازنشر کردیم و تخیل و تصور کردیم. رجزخوانی فاشیسم و تلاش خاویر میلی برای نابودی دستاورهای جنبش فمینیستی آرژانتین هم در روزهایی خبری میشود که بیوقفه با اخبار زنکشی مواجهیم.
نامها و تصاویر بیوقفه
تنها در هفته گذشته، گلناز، در ۲۷ سالگی و در حالیکه یک جنین هشت ماهه را باردار بوده، بهدست بستگان همسرش و طی تیراندازی، جنین هشت ماههاش را از دست داد و پس از ۲۱ روز کما، جان باخت. یک زن کارتنخواب، با ضربات بلوک سیمانی بهدست همسر موقتش به قتل رسید.؛ عاطفه زغیبی نوجوان ۱۷ ساله در حالیکه نوزادش را در آغوش داشت بهدست پدر و برادرش به قتل رسید. زنی پس از مشاجره لفظی با همسر ۳۷ سالهاش به قتل رسید. پیشتر همسر نازیلا حیدرزاده، سر او را برید ودر اعلامیه ترحیم نام قاتلش را درج کردند؛ «همسر گرامی؛ عزیز حیدرزاده»، زنی در ایلام با سلاح گرم کشته شد، زنی در بردکسن با طناب توسط همسرش خفه شد، دختری با انگیزه «ناموسی» در تهران توسط پدرش به قتل رسید، زنی برادرش جانش را گرفت و گفت: «من خواهرم را کشتم چون زن بدی شده بود، با مردان غریبه رابطه داشت و از این طریق پول درمیآورد»، زنی از خوی، همسرش با سلاح سرد زندگیاش را گرفت، در فیروزکوه برادری جان خواهرش را گرفت و گفت: «خواهرم مجرد بود اما رفتوآمدهای مشکوکی داشت. او شبها دیر وقت به خانه برمیگشت و آبروی ما را در محل برده بود. وقتی مطمئن شدم او دست به خلاف میزند و از این راه پول در میآورد تصمیم به قتل او گرفتم. روسری را دور دهانش بستم تا او را خفه کنم اما تقلا کرد و روسری باز شد. من دست و پاهایش را بستم و ظرف ۴ لیتری بنزین را روی سرش ریختم و او را آتش زدم». تصاویر و نامها را بازنشر میکنیم، روایتها را مینویسیم، جزئیات قتلها را گزارش میکنیم: شیوه و آلت قتل، بهانه قتل، نسبت قاتل و ...، از خشونتهایی که قربانیان پیش از کشتهشدن تحمل کردند مینویسیم و زندگیهایشان را گرامی میداریم، به آنها نام و تصویر میدهیم و برایشان دادخواهی میکنیم، اما همزمان سردرگم و مستاصلیم و معذور. امکانهای سازماندهی و ترویجگری مسدود است و قتل زنان به بهانه ناموس و دیگر اشکال زنکشی را قانون بهطور مجزا به رسمیت نمیشناسد، خانههای امن قابلاتکا و منطبق بر استاندارهای فمینیستی در دسترس زنان نیست، گروههای محلی سرکوب میشوند، انجمن ژیوانو که برای مقابله با زنکشی در کردستان به راه افتاد و حامی زنان در معرض زنکشی و دادخواه قربانیان بود، اعضایش بلافاصله پس از کشتهشدن ژینا و آغاز «زن، زندگی، آزادی» بازداشت شدند، ژینا مدرس گرجی از موسسان این انجمن، در زندان است و فعالیت در ژیوانو از جمله اتهاماتش، ...
تصویرسازیهای شورشی در دوران سرکوب
علیرغم این شرایط، نباید فراموش کرد کشتار زنان و حمایت فاشیسم از آن امری جهانی است. اگر خاویر میلی کمر بسته به از بین بردن دستاوردهای مبارزاتی فمینیستهای آرژانتین، در ایران انجمن ژیوانو «با هدف براندازی» معرفی و سرکوب میشود. همین اکتبر ماه گذشته، جمعی از دانشجویان دانشگاه کوچ در استانبول علیه زنکشیهای اخیر ترکیه تجمع کردند و گروهی از دانشجویان فاشیست به آنها هجوم بردند چون روی پلاکاردهای اعتراضیشان نوشته شده بود «ژن، ژیان، ئازادی». به هر گوشه که نور افکنیم، مقاومتی، ایستادنی، گشودنی در جریان است که باید آن را شناسایی کرد و نوشت، چه سازماندهی گستردهای مانند نی اونا منوس باشد و چه کارگروهی محلی برای حمایت از زنان در معرض خشونت. اینها، در شرایط سرکوب و سرخوردگی، مقوم و محرک تخیل و تصور ما خواهد بود، خوراک ما برای امکانسنجی سازماندهی. همانطور که نی اونا منوس مینویسد «مبارزه فمینیستی نیروی مشترکی است که از اقیانوسها، کوهها و صحراها عبور خواهد کرد، ما میدانیم که جنبش ما در دوره سرکوبِ هردم فزاینده به تصویرسازیهای شورشی در سراسر جهان خوراک خواهد رساند.»