دیدبان آزار

روایتی از امروزِ متروی تهران

«انگار در میان دریایی از خون راه می‌روم»

نویسنده: میم

امروز به تاریخ شش آبان، آرمیتا گراوند کشته شد. آبان… نه از کل ماه‌های سال خون می‌بارد. آرمیتا ۲۸ روز پیش به قتل رسید. بسیاری از ما بارها تصاویر دوربین‌ها را دیدیم، اما تصاویری که حقیقت ندارند. آرمیتا را کشتند. همان‌طور که مهسا امینی را کشتند. همان‌طور که نیکا، سارینا، کیان و ... را کشتند. همه برای اینکه اثبات کنند کسی در این مرز‌و‌بوم کشته نمی‌شود. آرمیتا را در متروی تهران کشتند. امروز تمام متروی تهران بوی خون می‌داد. بوی آشنای مرگ که همه‌جا با توست. هرطرف را نگاه می‌کنی دوربین است. همین‌طور که از پله‌های برقی‌ طولانی متروی تهران پایین می‌روی تا آنتنت قطع نشده سریع «متروی تهران» را سرچ می کنی: «متروی تهران، ۷ خط فعال و ۲ انشعاب فعال از خط ۱ و ۴، با ۱۵۵ ایستگاه فعال (مستقل، تقاطعی و تبادلی) دارد. واگن‌های فعال در مترو تهران ۱۵۱۴ واگن، برابر ۲۱۷ قطار است که روزانه به‌طور میانگین بیش از ۲/۵ میلیون مسافر را جابه‌جا می‌کنند.»

با خودت مرور می‌کنی: روزانه ۲/۵ میلیون انسان. و تنها سناریوی «مرگ در متروی تهران به دلیل افت فشار» برای تنها یک مسافر پیش آمد. آرام از پله‌برقی جدا می‌شوی به بالای سرت نگاه می‌کنی و یک دوربین غول‌آسا می‌بینی. به افکارت برگرد: تمامی واگن‌های مترو حتی قدیمی‌ترین آنها در ابعاد و مدل‌های مختلف، دوربین دارند. تمامی وسایل نقلیه درون‌شهری به‌ویژه در تهران از ابتدای سال ۱۴۰۲ مجهز به دوربین‌های داخلی شدند. تمامی ایستگاه‌های مترو در ورودی پله‌برقی و خروجی آنها مجهز به جدیدترین انواع دوربین‌ها هستند. کافی است هر‌روز با مترو در تهران جابجا شوید تا از تعداد بالای دوربین‌های داخل ایستگاه، راهروها و واگن‌ها متعجب شوید. دوربین‌هایی که تنها کارکردشان، تشخیص و شناسایی چهره است.

واگن مترو می‌رسد. سوار می‌شوی. از شدت عصبانیت و بویی که به این شهر و متروها چسبیده است. سرت را که برمی‌گردانی در هر واگن سه دوربین می‌بینی. یادداشت برمی‌داری: کافی است زن باشید و روزانه با مترو تردد داشته باشید تا بدانید شما هم طعمه بعدی هستید: گشت ارشاد (زنان و مردان) ایستاده در مقابل ورودی متروها در خیابان، پلیس محافظت مترو با لباس‌ها و جلیقه‌های مشکی در کنار دستگاه‌های کارت‌خوان مترو، حجاب‌بان‌ها، لباس‌شخصی‌ها، آمران به معروف در خیابان ... اگر آرمیتا فشارش افتاد پس این خبر چیست؟ خبری که می‌گوید «آمر به معروف در پارک آزادگان یزد به دختری که در حال درس‌خواندن بوده بابت حجاب چنان سیلی محکمی زده که بیهوش شده» این هم مزاحمت خیابانی بوده؟ خبرهای دیگر چطور؟

 

بیشتر بخوانید:

«جانی پُر از زخمِ به‌ چرک‌ درنشسته، چنینم»

زن، زندگی، ایران، هرروز

 

«در پاساژ آرمیتاژ مشهد، طبق اعلام مدیر روابط عمومی این پاساژ زدوخوردی بر سر حجاب و میان چند مرد ناشناس که خود را مأمور فرمانداری معرفی کرده بودند، با کسبه و عوامل انتظامی پاساژ رخ داده بود. به‌گفته وی، این زدوخورد پس از سیلی یکی از این افراد به یک دختر جوان، از مشتریان پاساژ آغاز شده بود. همچنین در این درگیری، این افراد کسبه و کارکنان پاساژ را با شوکر مورد ضرب و جرح قرار داده بودند و در ویدئوهای منتشر‌شده نیز صدای شوکر به‌وضوح شنیده می‌شد. این اتفاق روز پنجشنبه ۲۰ مهر ماه رخ داده بود.»

اگر همه این‌ها هم دروغ باشد حمله آمرین به معروف به رویا ذاکری که برای پنهان‌کردنش به بیمارستان روانی منتقلش کردید هم دروغ است؟ حمله به سپیده رشنو هم دروغ بود؟ این خبر که نیلوفر حامدی چند ماه قبل از بازداشتش در شرق منتشر کرده بود هم دروغ است؟ «ماموران گشت ارشاد در تهران به سوی رضا مرادخانی، بوکسور سابق تیم ملی ایران، که همراه همسرش ماریا عارفی و دختر یازده‌ماهه‌شان برای قدم‌زنی به پارک رفته بودند، ابتدا اسپری فلفل زدند و سپس دست به اسلحه بردند و به پا و شکم وی شلیک کردند.» اگر کسی به آرمیتا حمله نکرده بود پس این خبرها چیست؟ «روز ۲۷ تیر مسئول انصار حزب‌الله مشهد با همراهی عده‌ای دیگر در اعتراض به وضعیت حجاب، به پردیس تئاتر مستقل مشهد حمله کرده و مانع اجرای «پادکست تئاتر آنتراکت» شدند. تهیه‎‌کننده این اثر گفت: «آنها موفق به شکستن سازها نشدند اما برنامه لغو شد.»

نوشته‌هایم را ذخیره می‌کنم. رو‌به‌رویم زنی موهایش را دم اسبی می‌بندد. درهای زرد قطار مترو باز می‌شوند. باز هم دوربین روبه‌رویم است. زنان زیادی حجاب ندارند. تکه‌ای از شالم که به دسته کیفم آویزان است بر سرامیک‌های راهروی مترو کشیده می‌شود. راه‌رفتن سخت است. انگار در میان دریایی از خون راه می‌روم. زنان زیادی حجاب ندارند و من دیگر تاب ندارم تصور کنم نفر بعدی کدام‌مان هستیم. من خودم دیدم دروغ می‌گویند. دوربین زیاد است و مردی بر سرم فریاد می‌زند: «هی شما، حجابت رو سرت کن.»

منبع تصویر: From Iran

مطالب مرتبط