دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی روز ۱۶ اسفندماه را «سهشنبه سیاه» نامگذاری کردهاند. در این روز دانشجویان در اعتراض به حملات شیمیایی به مدارس و همچنین تعلیق تعدادی از دانشجویان علامه در خلال خیزش «زن، زندگی، آزادی»، در این دانشگاه تجمع اعتراضی برگزار کردند. به گزارش انجمن آزاداندیش دانشگاه علامه، خشونتی که ماموران حراست علیه معترضین بهکار بستهاند بیسابقه بوده است و در مقابل «مقاومتی بسیار شجاعانه از سمت دانشجویان شکل گرفت و آنها تمام تلاش خود را کردند تا اعتراض خود را کاملا خشونتپرهیز پیش ببرند و خلاف جهت خواسته مسئولان دانشگاه که تنشخواهی است، عمل کنند.»
این تجمع به دنبال فراخوانی که شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران برای برگزاری تجمعات سراسری در اعتراض به مسمومیت دانشآموزان منتشر کرده بود برگزار شد. دانشجویان متحد، حمایت خود را از این فراخوان اعلام کرده و نوشته بودند: «موج بنیادگرایی را تنها صفوف متشکل و بههمپیوسته جامعه مدنی متوقف میکند. در برابر حملات شیمیایی بنیادگرایان به مدارس دخترانه که بیش از یک قرن مبارزات زنان ایران برای حق تحصیل را نشانه رفته است، ابتکارات نهادهای مستقل مدنی برای مقابله با آن، چراغ امیدی است که الهامبخش سایر کنشها و مقاومتها خواهد بود.»
در این تجمع، بیانیهای قرائت شد که اینگونه آغاز میشود: «در این روزها، هزاران تصویر از جلوی چشمانمان عبور میکند. تصاویری از دختران دانشآموز که بر روی تخت بیمارستانها در شهرهای مختلف، از قم تا تهران، از لرستان تا مشهد و از همدان تا خورستان مشاهده میشوند، در این تاریخ بیسابقه است. حتی زمانی که فعالین حقوق زنان در دوران مشروطه، در برابر قدارهکشان متحجری که مخالف تاسیس مدارس دخترانه و آموزش به زنان بودند، ایستادگی میکردند، هیچگاه تصور نمیکردند که صد سال بعد، این زنانی که در امتداد مبارزات نسلهای پیشین حیات پیدا کردهاند، به جای اینکه پشت میزهای مدرسه باشند، هرروز در بیمارستانها و درمانگاهها، به خاطر مسمومیتهایی زنجیرهای، در هراس زندگی کنند.» نسخه کامل این بیانیه را در انتهای متن بخوانید.
به گزارش دانشجویان متحد «در حینی که شعار "زن، زندگی، آزادی" سر داده میشد، حامد اسدی رئیس حراست، داوود پاکپور و محمود مقیسه از معاونان حراست همراه عده زیادی از لباس شخصیها، به سمت تعدادی از دانشجویان حمله میبرند و همراه با توهین آنها را به سمت در دانشگاه میکشانند و پلاکاردها را با زور از دست دانشجویان در میآورند و زیر پا میاندازند. محمود مقیسه نیز در این هنگام پلاکارد حاوی شعار "زن، زندگی، آزادی" را زیر پا میگذارد.»
در ادامه دانشجویان در صحن دانشگاه حلقه میزنند و سرود زن را میخوانند. دوباره حراست و لباسشخصیها به سمت آنها میروند و فیلمبرداری میکنند. یکی از دانشجویان در صفحه انجمن آزاداندیش علامه گزارش داده: «مقیسه و اسدی به طرز وحشیانهای به دانشجویان حمله میکردند. مقیسه که در تجمعات قبلی، فحشهای جنسی و رکیکی به دختران دانشجو میداد، اینبار هم تهدیدشان کرد و از آنها فیلم گرفت.»
پس از سرودخوانی دانشجویان شعار سردادند: از کابل تا تهران/مرگ بر طالبان، قسم به خون یاران ایستادهایم تا پایان، ایستادهایم در سنگر/ دانشجو معلم کارگر، صدای مردم شدیم/ تعلیق و مسموم شدیم، شعارشون امنیته/مسمومیت حقیقته، مقاومت زندگیست/ رهایی از بندگیست، رهایی حق ماست/ قدرت ما جمع ماست.»
بیشتر بخوانید:
برای دانشگاههای فردا
از انفعال و سکوت تا هیبت «ما»
پس از این تجمع، حدود ۳۵ دانشجو، ممنوعالورود شدند. یکی از دانشجویان درباره واکنش دانشگاه چنین توضیح داده است: «خشونت عریان اعمالشده در این تجمع که کمتر آن را مشاهده کردهایم نشانهای از استیصال سرکوبگران دانشگاه است؛ چراکه آنها پس از پروندهسازیهای منجر به بازداشت برخی دانشجویان، تعلیق برخی دیگر در جهت اتمیزه کردن آنها و امنیتی جلوه دادن دانشگاه، به ذهنشان هم خطور نمیکرد که چنین مقاومتی از سوی دانشجویان ببینند.»
عده دیگری از دانشجویان نیز پس از حضور اعتراضی در سخنرانی انسیه خزعلی، معاون امور زنان و خانواده ریاستجمهوری تعلیق شدند. در این مراسم دانشجویان شعار «زن، زندگی، آزادی» سردادند و یکی از دانشجویان خطاب به خزعلی گفت: «مرگ برخودکامگی، مرگ بر آنکس که گمان میکند میتواند به دیگری بگوید چگونه فکر کن، چگونه بپوش، چگونه بخور، زنده باد نرگس محمدی، زنده باد نسرین ستوده، زنده باد گوهر عشقی، زنده باد تمامی مادران آبان.»
روز ۱۶ اسفند، دانشجویان دانشگاه علومپزشکی تبریز هم در اعتراض به مسمومیت سریالی دانشآموزان تجمع کردند. پس از این تجمع، ۳۷ نفر از دانشجویان به کمیته انضباطی احضار شدند و در خطر تعلیق از دانشگاه و محرومیت طولانیمدت از حق تحصیل قرار دارند. از این رو، روز جمعه، ۱۸ فروردین، ساعت ۸ شب، دانشجویان در فضای مجازی علیه سرکوب در دانشگاه و در دفاع از حق تحصیل خواهند نوشت.
متن بیاینه قرائتشده توسط دانشجویان دانشگاه علامه در تجمع ۱۶ اسفند
این روزها، هزاران تصویر از جلوی چشمانمان عبور میکند. تصاویری از دختران دانشآموز که بر روی تخت بیمارستانها در شهرهای مختلف، از قم تا تهران، از لرستان تا مشهد و از همدان تا خورستان مشاهده میشوند، در این تاریخ بیسابقه است. حتی زمانی که فعالین حقوق زنان در دوران مشروطه، در برابر قدارهکشان متحجری که مخالف تاسیس مدارس دخترانه و آموزش به زنان بودند، ایستادگی میکردند، هیچگاه تصور نمیکردند که صد سال بعد، این زنانی که در امتداد مبارزات نسلهای پیشین حیات پیدا کردهاند، به جای اینکه پشت میزهای مدرسه باشند، هرروز در بیمارستانها و درمانگاهها، به خاطر مسمومیتهایی زنجیرهای، در هراس زندگی کنند.
حق آموزش از حقوق بنیادینی بوده و هست که در طی این سالها زنان و تمامی اقلیتها برای به دست آوردن آن جنگیدهاند، حقی که هیچگاه به آنها داده نشد و زنان با مقاومت خود، آن را به دست آوردهاند. اما در حال حاضر نهتنها این حق برای زنان، مورد حمله بنیادگران قرار گرفته است که در دانشگاهها، زنان و مردان دانشجو از حق تحصیل منع شده و با احکامی که مبتنی بر آیین نامههایی مرتجعانه است، به تعلیق از دانشگاه و احکام ریز و درشت محکوم میشوند. احکامی که به صورت گسترده در تمامی دانشگاههای کشور در حال اجراست و تشکلهای دانشجویی را هم مورد خطاب قرار داده و امکان فعالیت را از آن ها گرفته است.
زنانی که در این مسیر به آموزش عالی دست پیدا کردند و برای برابریخواهی جنگیدند تا به امروز در جنبش «زن، زندگی، آزادی» هم امتداد یافتند. این جنبش، نشان داد که زنان چگونه برای کسب آنچه حق خود میخوانند از هیچ مقاومتی فروگذار نمیکنند. جنبشی که ساختارهای تبعیضآمیز را مورد هدف قرار داد و به دنبال راهی برای دموکراسی و برابریخواهی از درون جامعه بود و تحولی را رقم زد که پیش از آن قابل تصور نبود. یکی از صداهای مهم این جنبش از درون دانشگاهها طنینانداز شد. جنبش دانشجویی در کنار جنبش زنان و تمامی مردم که در این ماههای اخیر اعتراض کردند، برای رفع ستم و تبعیض، در صحن دانشگاه فریاد کشید. دانشجویانی که به دنبال تغییرات درونی، تحولخواهی و بازنمایی صدای خودشان بودند و در برابر هر گونه مصادرهای که به نام ایشان توسط گروههای مختلفی انجام میگرفت، ایستادگی میکردند.
به همین خاطر هم دانشجویان علیرغم تمامی فشارهای ماههای گذشته یعنی بازداشت و اخراج و تعلیق و محرومیت از تحصیل، و همچنین تلاشهای گسترده در دهه گذشته برای استحاله نهاد دانشگاه یعنی پولیسازی و بومیگزینی، همچنان بر خواستههای خود پافشاری میکنند و خواهان این هستند که:
۱. هرچه زودتر عاملین و آمرین حمله به مدارس و خوابگاههای دانشجویی شناسایی شده و این مسمویتهای زنجیرهای متوقف شود. همچنین امکاناتی برای بهبود سلامت روان و آموزش در اختیار مدارس قرار بگیرد تا بتوانند پیامدهای این اتفاقات ناگوار را برای دانشآموزان کمی سبکتر کنند.
۲. لغو تمامی احکام تعلیقی دانشجویان در کمیتههای انضباطی و لغو ممنوعالورود بودن آنها که منجر به محرومیت از حق تحصیل ایشان شده است و همچنین بازگشت تمامی آنها به سر کلاسهای درس و فضای دانشگاه.
دانشجویان با تمامی فشارها، همچنان به راه خود ادامه خواهند داد، چرا که میدانند همانطور که زنان و مردان مشروطهخواه برای پاسداری از قانون، مبارزه کردند، برای بازپسگیری آن و تحقق برابری و دموکراسی، یعنی آنچه که یک جامعه را توانمند میکند، مسیر پرفرازونشیبی همچنان باقی است و باید ایستادگی کرد.