نویسنده: طاهره جورکش
«زیر درخت گیسو ایستاده بودم و برای سیاوش گریه میکردم. حیف که من گیس ندارم وگرنه گیسم را میبریدم و مثل آنهای دیگر به درخت آویزان میکردم.» (سووشون/سیمین دانشور)
در باور کهن موی زنان نماد غایی زنانگی است که با قدرت آنان پیوند خورده است. در اسطورهها مو نماد هستی، جان و زندگی است. زنان در طول تاریخ به دلایلی مانند خشم، اعتراض و اندوه تصمیم گرفتند گیسوانشان را به صورت خودخواسته و نه توسط دیگری، ببرند. با کشتهشدن مهسا امینی، گیسبریدن به نشانه اعتراض به ظلم و بیعدالتی به یک حرکت اجتماعی در ایران و در دیگر کشورها به نشانه همدردی با زنان ایران تبدیل شد و به جنبش جهانی علیه نابرابری جنسیتی روح تازه ای دمید. چنانکه اسلاوی ژیژک اشاره میکند که «ما در غرب حق نداریم با ایران به عنوان کشوری رفتار کنیم که ناامیدانه تلاش میکند به ما برسد. بلکه این ما هستیم که اگر بخواهیم شانسی برای مقابله با خشونت و ظلم جناح راست در ایالات متحده، مجارستان، لهستان، روسیه و بسیاری از کشورهای دیگر داشته باشیم، باید از ایرانیها بیاموزیم و ما میتوانیم و باید مبارزه ایرانیان را مترادف با مبارزه خود بدانیم. ما به رهبران زن یا پادشاهان زن نیاز نداریم، بلکه به زنانی نیاز داریم که همه ما را حول شعارهایی مانند «زن، زندگی، آزادی» و علیه نفرت، خشونت و بنیادگرایی بسیج کنند.» در واقع این جنبش «زن، زندگی، آزادی» که از سنت فکری و سیاسی خاورمیانه میآید بر بستر سنتهای تاریخی چون «گیسوبران»، موج نویی در جنبش زنان در جهان ایجاد کرده است.
آیین سوگواری
«همه بندگان موی کردند باز فرنگیس مشکینکمند دراز
برید و میان را به گیسو ببست به فندق گل و ارغوان را بخست
سر ماهرویان گسسته کمند خراشیده روی و بمانده نژند»
(شاهنامه فردوسی، در توصیف بریدن گیسوان توسط فرنگیس در سوگ سیاوش»
با نگاهی به سینما میتوان دید که برخی فیلمها حاوی صحنههای دراماتیک از زنانی است که با بریدن مو، پیامی برای خود و دیگران دارند. در آسیای شرقی بریدن موی زنان در سوگواری به عنوان امری رایج و مرسوم و جزئی از آیین سوگواری محسوب میشود و این سنت در بسیاری نقاط ایران هم جریان داشته است. بهنحوی که در برخی از مناطق ایران، زنان گیسوان خود را به درختی میبندند تا یادگاری باشد از خشم و اعتراض آنها نسبت به مرگ ناحق عزیزانشان. خانم دانشور دراینباره می.گوید: «درخت گیسو در تمام گرمسیر معروف است.اولبار که درخت گیسو را دیدم، از دور خیال کردم درخت مراد است. نزدیک که رفتم دیدم گیسهای بافتهشده به درخت آویزان کردهاند؛ گیسهای زنان جوانی که شوهرهایشان جوانمرگ شده بودند.» همچنین در آیین «چمر» که در میان مردم شهرهای لر و کرد در غرب ایران مرسوم است، زنان در بخشی از مراسم هنگام نزدیکشدن به اسب آراسته به چادر، به زاری پرداخته و گیسوهایشان را یا می برند یا پریشان میکنند. البته در اسطورهها بریدن مو برای سوگواری اختصاص به زنان نداشته است چنان که آشیل و همراهانش در عزای یارشان پاتروکلس، مو میبرند و یا گیلگمش در سوگواریِ یارش انیکدو. اما برخی از فیلمها نشان میدهد زنان بسیاری در سراسر جهان به نشانهی غم از دست دادن عزیزان خود موهایشان را کوتاه و یا قربانی میکنند. در سریال «به نام گل سرخ» زنی مانند فرنگیس در شاهنامه فردوسی که در سوگ سیاوش موهایش را میبرد، بر مزار همسر و فرزندش که به ناحق کشته شدند، گیسوانش را میچیند و تصمیم میگیرد به تنهایی دادخواه خون ریختهشده خانواده خود باشد. در قسمت نهایی سریال «غرش»، دختر اسبسوار بعد از کشتهشدن پدرش به نشانه اعتراض و خشم، موهایش را کوتاه میکند و تصمیم میگیرد برای برقراری عدالت به تنهایی وارد میدان شود. در فیلم «سفر نفرینشده»، کهدروایت داستان واقعی و غمانگیز سفر یک کشتی حامل صدها پناهنده آلمانی یهودی به کوبا است، لیلی روزن، همسر و مادری مطیع و نگران است که پس از خودکشی دخترش خودش را مقصر میداند و چنان غم و اندوه به او غالب میشود که در مقابل مرگ دخترش موهایش را کفاره میدهد. در «کراس آنجو»، دختر با از دست دادن خانواده، بر سر مزار آنها موهایش را میبرد و به گروهی به منظور نجات کره زمین ملحق میشود. هیکارا که دختری تابوشکن است، با کشتهشدن نامزدش در جنگ، موهای خود را قیچی میکند و برای اینکه به اطرافیان نشان دهد که دیگر ازدواج نخواهد کرد کیمونوی سفید (لباس سنتی ژاپن به نشانه سوگ) بر تن میکند.
مروری بر اسطورهها و سینما نشان میدهد که گیسوبران در سوگواری عمدتا نه فقط آیین عزاداری، که کنشی متهورانه است که مصمم بودن مصیبتدیده را در فراموش نکردن مرگ آشکار میسازد.
تجاوز و آزار جنسی
از آنجا که در بسیاری از جوامع، بدن زنان به عنوان ابژه جنسی و تحت مالکیت مرد تعریف و تصور میشود، زن در اجتماع مردانه به جنسیتش تقلیل داده میشود. جنسیتی بر مبنای برآوردهکردن نیازهای جنسی مردان حتی با توسل به زور و علیرغم عدم تمایل زنان. به همین دلیل است که برخی از زنان بعد از تجربه خشونت جنسی تصمیم میگیرند برای مقابله با تروما، مو که بارزترین نماد زنانگی است را کوتاه کنند تا کمتر مورد توجه مردان قرار بگیرند. در فیلم «متهم»، سارا با بازی جودی فاستر پس از اینکه در کافه مورد تجاوز گروهی قرار میگیرد و متجاوزان گناهکار شناخته نمیشوند، بهدلیل تحمل فشارهای بسیار موهایش را کوتاه میکند. در فیلم «ایت» که اقتباسی است از کتاب استیون کینگ، برلی دختری است که تازه به بلوغ رسیده اما پدرش آقای مارش به اندازه همسالان پسر در مدرسه، از بلوغ و زنانگی دخترش لذت میبرد. وقتی پدر صورتش را در موهای برلی فرو میبرد و میبوید و او را مجبور میکند که قول بدهد که همیشه دختر کوچک او باقی بماند، برلی از شدت خشم و تنفر از پدر تصمیم میگیرد موهایش را کوتاه کند.
شکست عاطفی، خیانت و جدایی
در برخی از فیلمها به پیوند محکم میان کوتاهی موی زنان و شکست عاطفی اشاره شده است. غم و اندوه پس از جدایی و پایان یک رابطه، زنان را به سمت ایجاد یک تغییر بزرگ در زندگی سوق میدهد که میتواند در قدم اول تغییر در ظاهر بهویژه موها باشد. کوتاهکردن مو میتواند نمادی از رهاکردن احساس و گسست رابطه و به دست گرفتن زندگی و درک تنهایی خود باشد. در فیلم «فریدا» که به زندگی فریدا کالو نقاش مکزیکی پرداخته است، پس از اینکه فریدا متوجه خیانت های مکرر همسرش دیگو ریورا(نقاش و دیوارنگار شهیر مکزیکی) میشود، موهایش را کوتاه میکند. پس از آن در پرترههایی که از خود میکشد هم ترجیح میدهد موهایش را کوتاه تصویر کند تا به خود واقعیاش بیشتر شباهت داشته باشد. در «همخوابگی با دشمن»، لورا با بازی جولیا رابرتز هم دائما مورد خشونت خانگی همسر روانپریش و کنترلگر خود قرار میگیرد. او که در زیر سایه مردسالاری با ترس زندگی میکند و تحت فشار است، تصمیم میگیرد هویتش را با کوتاهکردن موها تغییر دهد و برای شروع زندگی جدید به شهر دیگری نقل مکان کند. در «کشور خدایان»، جودیت بعد از اینکه متوجه تجربه آزار جنسی دخترش میشود، بهدلیل بی توجهی و عدم علاقه همسرش تصمیم میگیرد مسیر جدیدی برای زندگی خود انتخاب کند. او ابتدا موهای بلوند طلایی که مورد توجه همسرش بود را کوتاه میکند، محل زندگی را ترک میکند و با فرزندانش از روستا به شهر میرود و از یک زن «قربانی» به زنی فعال و شاغل تبدیل میشود.
کسب استقلال و شکوفاشدن
در برخی دیگر از فیلمها زنان برای به دست گرفتن سکان زندگی بهمنظور کسب آزادی و اسقلال موی خود را کوتاه میکنند. در «مصاحبه با خونآشام»، دختربچهای که بهتازگی متوجه شده دیگر انسان نیست و به خونآشام تبدیلشده به نشانه اعتراض و جداشدن از خونآشامهای محافظش، موهای خود را قیچی میکند. و یا «جوی» با بازی جنیفر لارنس حکایتی از زندگی واقعی زن خانهداری است که وقتی جارویی را اختراع میکند کسی از او حمایت نمیکند. اما چون به خود و جارویی که اختراع کرده باور دارد شکست را نمیپذیرد و برای موفقیت تلاش میکند. او با کوتاهکردن مو، نشان میدهد دیگر به کسی احتیاجی ندارد و چنان اراده قویای دارد که زندگی را تحت کنترل خود میگیرد و به نمادی از مقاومت زنان تبدیل میشود. همچنین آنا در «الماس دیزی»، برای تحقق بخشیدن به آرزوهایش به عنوان مادر مجرد، سارا در «شناگران» برای شناخت مسیر شغلی خود به عنوان پناهنده سوری در آلمان، دبرا در «امپراتوری رکوردها» برای شناخت خود در دوران بلوغ بعد از تجربه خودکشی، موهای خود را کوتاه میکنند.
تبعیض و نابرابری جنسیتی
در برخی مواقع به دلیل نابرابری جنسیتی زنان برای حضور در جوامع مردانه مجبورند ظاهر خود را به شکل پسران در بیاورند. درواقع این اقدام به نشانه مبارزه و نمادی از اعتراض به وضع موجود است. دختری در «ینتل» با بازی باربارا استرایسند به دلیل نابرابری جنسیتی در دین یهود با کوتاهکردن موهایش خود را به شکل پسر در میآورد تا بتواند همراه پسران متون مقدسی که آموزش آن برای دختران ممنوع است را یاد بگیرد. در فیلم «جی.آی.جین»، جو بهعنوان یک زن برای خدمت به نیروی دریایی استخدام میشود. او برای حضور در جوامع مردانه و میام انبوهی از سربازان مرد، مجبور میشود با کوتاهکردن موها، زنانگیاش را انکار کند. او تمام و کمال قدرت واقعی اما پنهان شدهاش را بهعنوان یک زن نشان میدهد. انیمه «آرته»، وضعیت دختران در دوران رنسانس را نشان میدهد که مجبور بودند در سن کم خود را برای ازدواج آماده کنند. آرته در این دوران نقاشی را به ازدواج ترجیح میدهد و در دورانی که از زنان هنرمند حمایتی صورت نمیگرفته، تلاش میکند که که بهعنوان یک انسان هنرش را به نمایش بگذارد. او در وسط بازار میایستد و برای اینکه نشان دهد هنر لزوما حرفهای مردانه نیست و زنان هم میتوانند این مهارت را فراگیرند موهایش را قیچی میکند. «داستان ژان دارک»، مربوط به دختری روستایی از فرانسه است که برای خدمت در ارتش و پذیرفتهشدنش از سوی مردان جنگجو برای جنگی مردانه، مجبور میشود موهای خود را کوتاه کند و پوششی مردانه داشته باشد. در «بیمار انگلیسی» هم پرستار برای اینکه بتواند در پشت خط مقدم فارغ از جنسیت به مجروحین جنگی کمک کند، موهای خود را قیچی میکند. در انیمیشن «مولان»، بهدلیل کهولت سن پدر و نداشتن فرزند پسر، دخترش مولان تصمیم میگیرد برای حفظ جان پدر و محافظت از کشورش به ارتش متشکل از مردان بپیوندد و این کار را با کوتاه کردن مو و پوشیدن لباس نظامی پدرش آغاز میکند. همچنین «تریسه» هم بعد از مرگ والدین تصمیم میگیرد از شهر خود در برابر تاریکی و هیولاها محافظت کند و برای این نبرد مانند مولان لباس پدر را بر تن میکند و موهایش را میبرد و وارد میدان نبرد میشود. در انیمه «جنگ ستارگان چشماندازان»، اوچو هم برای حفظ سیارهاش در مقابل تفکرات سنتی و قبیلهای پدرش ایستادگی میکند و به نشانه جنگی که افراد آن تماما مرد هستند و مقابله با پدر و انتخاب راه متفاوت از پدر موهایش را میبرد.
شناخت قدرت زنانه
اما زنانی هستند که در طول زندگی یکباره متوجه قدرت ماورایی در وجود خود میشوند بهطوری که زندگی تحت کنترل خودشان قرار میگیرد و حتی میتوانند با توجه به نیرویی که در اختیار دارند به دیگران کمک کنند. در «زن گربهای» با بازی هالی بری، وقتی بعد از مرگش دوباره زنده میشود از یک زن معمولی که خود را نادیده میگرفت به زنی ابرقهرمان با نیروهای فراانسانی تبدیل میشود و این دگرگونی را با تغییر در ظاهر و کوتاهکردن موهایش نشان میدهد. در «رنجرهای قدرت» هم گروهی دانشآموز متوجه قدرتهای خارقالعاده و منحصربهفرد خود میشوند. اما در میان آنها دختری تابوشکن و ریسکپذیر وجود دارد که حاضر نیست زندگی معمولی داشته باشد و از جایی که تصمیم به تغییر میگیرد موهایش را کوتاه میکند. در سریال «بافی قاتل خونآشامها»، بافی سامرز آخرین بازمانده زنی است که توانایی کشتن خونآشامها را دارد و با نیرو و قدرتی که دارد گروهی را برای این کار تشکیل میدهد و در قسمتی که بسیار ناامید و درمانده است با کوتاهکردن مو، نشان میدهد که میخواهد در برابر نیروهای شرور، مقاومت و ایستادگی کند و به راهش ادامه دهد.
نتیجهگیری
در پایان میتوان گفت زنان در فیلمها به دلایل متفاوتی موهای خود را کوتاه میکنند. اما زمانی که این کوتاهکردن خودخواسته موها حالتی نمادین به خود میگیرد که در اعتراض به نابرابری در وضع موجود باشد. این نابرابری میتواند خود را در مرگ به ناحق، تجاوز و خشونت جنسی، جدایی و شکست عاطفی و خیانت، عدم استقلال، تبعیض و نابرابری جنسیتی نشان دهد. تا جایی که کوتاهکردن خودخواسته موی زنان در فیلمها به نمادی از اعتراض، آزادیخواهی، رهایی، قدرت، کسب هویت، تغییر مسیر زندگی و به دست گرفتن سکان زندگی توسط خود زنان و خودمختار و مستقل شدن آنها تبدیل شده است.