ژینا امینی که کشته شد، ژینا مدرس گرجی در صفحه اینستاگرام خود متنی نوشت که اینگونه آغاز شده بود: «ژینا همنام من است.» ژینا مدرس گرجی، از فمینیستهای انفعالناپذیر جنبش زنان در کردستان است، جایی که برخورد قهری و خشونتآمیز با فعالان فمینیست جریان دارد و سالهاست هرگونه فعالیت مدنی تحت شدیدترین کنترل دستگاههای امنیتی قرار دارد. او از دهه 80 و شکلگیری کمپین یک میلیون امضا تاکنون به کنشگری فمینیستی ادامه داده است. همکاری با انجمن زنان ژیوانو، راهاندازی اولین پادکست زنان به زبان کردی(رادیو ژی)، برگزاری لایوهای اینستاگرامی متعدد با عناوینی چون «تاملی بر خودکشی در کردستان با تاکید بر شلیر رسولی» و «اینترسکشنالیتی چیست و چگونه در فهم مسئله خشونت علیه زنان در کردستان به ما یاری میرساند» و ...، اطلاعرسانی درباره خشونت جنسی و جنسیتی علیه زنان و زنکشی در مناطق کردنشین و حمایت از زنان آسیبدیده از جمله فعالیتهای او بوده است.
او در مصاحبهای میگوید: «در کتاب "روایت و کُنش جمعی" نوشته "فردریک دبلیو میر" که خواندنش برای هر کنشگر اجتماعی واجب است، نویسنده به اهمیت روایتها میپردازد و میگوید که چطور داستانها و روایتها بر فراخوانهای سیاسی و کنشهای اجتماعی مؤثر هستند. کُردستان سرشار از روایتهاست. روایتهایی از ظلم، نابرابری، تبعیض، سرکوب و کشتار. هیچ خانوادهای را در کُردستان پیدا نمیکنید که در دهه ۵۰ خورشیدی و حتی بعد از آن، جانباخته، زندانی یا مهاجر اجباری نداشته باشد و همیشه داستانها و روایتهایی از آن سالها تا به امروز تعریف شده و میشود. همه اینها انگیزهای برای مبارزه به روشهای مختلف مدنی، فرهنگی، سیاسی و ... است؛ در قالب گروههای مستقل، اتحادیهها، انجمنها، نشریات، سایتها و ....»
«شلێر اگر میدانست که عواقب تجاوز برایش همدلی، درمان و دادگری است باز مرگ را انتخاب میکرد؟»
ژینا درباره مرگ شلیر رسولی نیز در صفحه اینستاگرام خود چنین نوشت: «به محض شنیدن این خبر که شلێر خود را از پنجره پرت کرده تا به او تجاوز نشود یاد واقعه تاریخی قلعه دمدم افتادم که زنان به محض فتح قلعه توسط ارتش شاه عباس اول صفوی خود را از قلعه پرت کردند تا مورد تجاوز و اسیری قرار نگیرند. گویی مرگ را به تجاوز ترجیح دادن سنتی ریشهدار است. همراهی، اعتراض، همدلی و....مردم بخصوص مردان در تجمعات امروز مریوان آیا دلیلش همان نیست که زنان قلعه دمدم را هم برایش میستودیم؟ تصویری که در ذهن دارم این است: یک خط باریک بین مرز زنی عفیف و پاکدامن و استقبال و مورد حمایت مرد و زن در سیستمی مردسالار یا زنی مورد تجاوز قرار گرفته، متهم، قربانی و پاکدامنی که از دست میدهد. در چند ثانیه زن باید انتخاب کند که کدام بهتر است؟ و چه انتخاب سختی در سیستم مردسالار. وقتی زنان قلعه دمدم و شلێر خود را از قلعە یا پنجره ساختمان پرت میکنند، انگار دست جامعه مردسالار است که آنها را در آن لبه پرت میکند. و در پایین قلعه یا ساختمان آغوشش را باز کرده تا او را زنی عفیف بداند، قهرمان بسازد و در حماسه دمدم برایش بیت بسراید و تاریخ بنویسند یا در مریوان او را شهید بنامد و در خیابانهای شهر تشیع جنازه شود و در مسجد شسته و با احترام به خاک سپرده شود. شلێر اگر میدانست که عواقب تجاوز برایش همدلی، درمان و دادگری است باز مرگ را انتخاب میکرد؟ من بعید میدانم. چون تجربه ثابت کرده عواقب تجاوز در جامعهای مردسالار مساوی است با: لکه ننگی که پاک نمیشود، شرف و ناموسی خدشهدار شده، قربانینکوهی که حتما خودش مقصر بوده، آسیبهای روحی، روانی و جسمی، دسترسی نداشتن به درمان و تراپی مناسب و دهها مورد دیگر. پس در آن چند ثانیه مرگ را انتخاب میکند. من حرکت امروز مردم مریوان را ستودنی میبینم. مریوان در اتفاقات مختلف آزمون خود را خوب پس داده و قطعا از شهرهای متفاوت است و دلیلش پیشینه تاریخی سیاسی و سنت چپ در آنجا بوده و هست. امروز این شعار که مردسالاری و سرمایهداری موجب این فاجعه شده در خیابانها و کوچهها بلند اعلام شده، مریوان در چندین اتفاق دیگر هم اعتراضات و همراهی تاثیرگذاری را به خیابان کشیده است. خیابانهای مریوان با اعتراضات غریبه نیست ولی اگر واقعبین باشیم با تعریف جامعه مردسالار شلێر بە این دلیل مورد استقبال مردان در تجمع هم بود چون شرف و ناموس آن مردان را خدشهدار نکرد. او جان خود را داد تا طبق تعاریف این سیستم پاک و قربانی و مظلوم بماند. در حالی که ما میدانیم اگر قوانین، اقتصاد، فرهنگ و فاکتورهای زیادی که دخیل هستند. در حالی که ما میدانیم اگر قوانین، اقتصاد، فرهنگ و فاکتورهای زیادی که دخیل هستند در راستای برابری و کرامت انسانها بود شاید الان شلێر و مرد متجاوز هرکدام زندگی عادی خود را ادامه میدادند.»
شکلگیری اتحادیه زنان کردستان، نقطه آغاز جنبش زنان کورد
ژینا مدرسگرجی در همایش دیدبان آزار به مناسبت روز جهانی زنان نیز شرکت داشت و صحبت خود را از تاریخچه فعالیت زنان در کردستان(بهطور کلی مناطق کردنشین در ایران) آغاز کرد. او توضیح داد که اولین سازمان مربوط به زنان در کردستان ایران «اتحادیه زنان دموکراتیک کردستان» بوده است. این زمان در سال ۱۳۲۴ و در دوران شکلگیری جمهوری کردستان در مهاباد، پایهگذاری شد. محور فعالیتهای این گروه سوادآموزی به زنان بود و همچنین مشارکت در جنبش ناسیونالیستی و مقابله با سرکوب خشن و شدیدی که علیه مردم کردستان جریان داشت. این سرکوبها بهقدری شدید بود که این زنان فرصت چندانی برای پیگیری مطالبات مشخصا جنسیتی خود پیدا نکردند و بر سوادآموزی متمرکز ماندند.
این روزها که کردستان صدای اعتراض و شعار «زن، زندگی، آزادی» به سراسر کشور تسری داده است، گفتههای ژینا در این ارائه اهمیتی ویژه پیدا میکند. او میگوید: «در ایران وقتی صحبت از آغاز جنبش زنان در ایران به میان میآید، عده زیادی به دوران مشروطه رجوع میکنند. برای ما زنان کورد این نقطه آغازین، شکلگیری اتحادیه زنان کردستان بوده است. اما این سازمان هم بدلیل سرکوبها در دوران پهلوی نتوانست به فعالیت تداوم ببخشد. پیش از انقلاب کمکم فعالیت گروهها و احزاب کرد احیا شد. هرکدام از این تشکیلات، بخش زنان هم داشتند که البته مشخصا دغدغه جنسیتی با تعاریف مرسوم فمینیستی نداشتند. اما این تحولی بزرگ و شروعی بود برای مشارکت و فعالیت سیاسی گسترده زنان کورد، از شرکت کردن در جلسات تا مبارزه مسلحانه. این پیشینه سیاسی، تمایز مهم جنبش زنان کرد با مبارزات دیگر اتنیکها و شهرهاست. انقلاب دوباره به سرکوب فعالیتها منجر شد.»
«مانند آبی که به ناچار راهی برای جاری شدن پیدا میکند»
ژینا معتقد است در سالهای اخیر «روژاوا» هم الگو و الهامبخش مؤثری برای مردمان به ویژه زنان در کُردستان بوده که در مبارزه و شکست داعش چگونه مقاومت کردند: «همه اینها مانند الگویی برای مقاومت و فعالیت امیدوارکننده و الهامبخش بودهاند. انگار مردم، فعالان و دغدغهمندها بالاخره راهی پیدا میکنند که به شکلهای مختلف فعالیت کنند. هرچند دشوار اما مانند آبی که به ناچار راهی برای جاری شدن پیدا میکند.»
ژینا مدرس گرجی، روز چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در حین بازگشت از محل کار خود در خیابان صفری شهر سنندج بازداشت شد. او در اعتراض به ضربوشتم در حین بازداشت و وضعیت خود و همچنین بازجویی با چشمبند و رو به دیوار، دست به اعتصاب غذا زد. نهادهای امنیتی چند روز قبل او را تهدید کرده بودند که در صورت شرکت در اعتراضات مردمی به قتل دولتی ژینا امینی بازداشت خواهد شد. به او گفته بودند: «دیگر رنگ آفتاب را نخواهی دید.» اما پیشینه زنانی چون او نشان میدهد که این آب همواره جاری است و سر بازایستادن ندارد.