انتشار بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و نسبت دادن اتهامات وایی به نیلوفر حامدی و الهه محمدی دو روزنامهنگار معتبر و شناختهشده، به حمایتی گسترده از این دو خبرنگار منجر شده است. تعداد زیادی از روزنامهنگاران و فعالان مدنی از صداقت و شرافت این دو خبرنگار نوشته و این اتهامات را بیپایه واساس و نخنما عنوان کردهاند. از طرفی دیگر مدیران مسئولان روزنامههاس شرق و هممیهن اعلام کردهاند که این دو خبرنگار از سوی روزنامههای رسمی خود برای تهیه گزارش پیرامون مهسا امینی اعزام شدهاند و اقدامات آنها کاملا حرفهای، قانونی و در هماهنگی با روزنامه بوده است. امروز تعدادی از روزنامههای رسمی صفحه اول خود را به حمایت از این دو روزنامهنگار اختصاص دادند.
درباره پروندهسازی دروغین
سعید پارسایی همسر الهه محمدی در صفحه توییتر خود نوشته است: «الهه محمدی پیش از این هم در سال های گذشته چندین بار احضار، بازجویی و در نهایت هم تبرئه شد و دلسوزانه به کارش ادامه داد. در حالی که الهه محمدی در زندان از حقوق اولیه خود محروم است، اتهامات مطرح شده، تبری بر تن رنجور روزنامهنگاری ایران است که پیش از اثبات در دادگاه منتشر شده و هدف از انتشار این اتهامات مشخص نیست. این حرفها هم برای آنانی است که الهه محمدی را نمیشناسند وگرنه برای کسانی که او را اندکی هم بشناسند تکرار مکررات و شاید خندهدار باشد و بگویند اینها را همه ما میدانیم. حضور الهه محمدی در سقز به درخواست روزنامه هممیهن انجام شده است نه خواسته شخصی خودش. سفری که حتی پرداخت هزینهاش اگر از سمت روزنامه هممیهن انجام نمیشد برای ما در آن شرایط امکان مالیاش هم نبود و انجام نمیشد. غیر از این نیست که الهه وظیفه و رسالتش را انجام داده است.
محمد حسین آجرلو همسر نیلوفر حامدی هم توضیحاتی در صفحه توییترش ارائه کرده است: «نیلوفر حامدی صبح چهارشنبه ۲۳ شهریور پس از آنکه با دیدن استوری یک خبرنگار، از ماجرا مطلع شد به بیمارستان کسری رفت اما تنها عکسی که او گرفت، تصویر دوتن از اعضای خانواده #مهسا_امینی بود که آن را هم پس از انتشار خبر فوت مهسا منتشر کرد. مأموران امنیتی در زمان بازداشت نیلوفر تمام لوازم الکترونیکی هردوی ما از جمله موبایل، لپتاپ، هارد، فلش و ضبط خبرنگاری را همراه خود بردند و هنوز تحویل ندادهاند. اگر نیلوفر عکسی از مهسا امینی گرفته، سند آن را منتشر کنند. بدون شک اگر نیلوفر حامدی یا هر خبرنگار دیگری میتوانست از مهسا امینی روی تخت بیمارستان عکس بگیرد وظیفه بدیهی حرفهایاش انتشار آن عکس بود اما طرح عمومی یک ادعای غیرواقعی نشان میدهد نگرانیها از پروندهسازی دروغ برای نیلوفر بیجهت نبوده است.»
نشریه زنان امروز در دفاع از الهه محمدی و نیلوفر حامدی نوشته که «آنها در جایگاه خبرنگار دست به قلم بردند و از مهسا امینی و درد رفته بر خانوادهاش نوشتند. «در جایگاه» خبرنگار بودن، آنها را از مسئولیتی شخصی جدا و به تعهدی عمومی پیوند زد؛ تعهدی اجتماعی در قبال بحرانهای جامعه؛ چشم ناظر و گوش شنوای مردم بودن. کاری که اعتبار و شرف خبرنگاری است و هر دو به گواه تاریخی که بر آنها میرود به خوبی از پس کار برآمدند.»
ضرورت دفاع از هویت راویان حقیقت
ضیا نبوی فعال سیاسی در واکنش به انتشار این بیانیه نوشته است: «به اسم نیلوفر حامدی و الهه محمدی به عنوان عوامل بیگانه و زمینهساز اغتشاشات اشاره شده است. افرادی که به یک معنا راویان حقیقت آغازین جنبش بودهاند و بیاعتبار کردنشان برای دستگاه امنیتی بسیار مهم است. میدانم که خیلیها این بیانیه را احمقانه میدانند و پیش خود میگویند که حنای اینها دیگر رنگی ندارد. بهگمانم اینجا باید میان فکرکردن به اینکه این حنا دیگر رنگی ندارد تا نشان دادنش تمایزی قائل شد. یعنی این بیانیه تنها زمانی بیاثر خواهد شد که آنها که بیاعتبار بودنش باور دارند، این نکته را به نحوی نشان دهند و از آن سخن بگویند وگرنه بهسادگی و سکوت از کنارش گذشتن قطعاً اشتباه بزرگی است. آنها که چنین سناریویی را نوشتهاند سالها از این کار نتیجه گرفتهاند و احکام سنگین قضایی را زمینهسازی کردهاند. آنها با برچسبهایی مثل جاسوس، تروریست، محارب و... بسیاری از معترضین را حلقۀ «ما»یی بیرون انداخته و منزویشان کردهاند. بازجو وقتی که سناریو مینویسد فقط عمر و زندگی فرد را نشانه نمیرود، بلکه «هویت» وی را نیز قصد کرده است. این نکته از آنرو مهم است که بسیاری از زندانیان سیاسی حاضرند ایام حبس را با سری بالا تحمل کنند، اگر هویتشان مخدوش نگردد.»
اکنون حمایت از نیلوفر حامدی و الهه محمدی در برابر سناریوسازی و نابودی سالهای جوانیشان و نوشتن از آنها، از تلاشها، حقیقتجویی و قلمهای مستقلشان، وظیفهای همگانی است. از آنها که به قول یکی از فعالان مدنی «قلبشان قلب پرنده و پوستشان پوست شیر است، آنها که انسان را گرامی میدارند، که وجببهوجب ایران را به دنبال روایت رنج مردمانش سفر کردهاند، که به درختان و کوههای این خاک مِهر میورزند، که «انجام وظیفه» را از پوسته رخوتناکش بیرون کشیدند و به آن معنای قهرمانانه بخشیدند و سربلندی از آن نام عزیزشان است و شرم و قهقهه تاریخ برای هرکه خیال کند میتواند لَکی بر شفافیت آنچه هستند بگذارد.»