تابستان سال ۱۳۹۹ بود که در واکنش به یکی از مراجع تقلید که از ممنوعیت دوچرخهسواری زنان در فضای عمومی حرف زده بود، جمعی از زنان در تهران تصمیم گرفتند به طور هفتگی دور هم جمع شوند و در خیابانهای پرتردد تهران رکاب بزنند. این زنان عموما حد فاصل خیابان تا میدان آزادی را رکاب میزدند، دور میدان میچرخیدند و سپس به مقصد اولیه بازمیگشتند.
سارا یکی از زنانی که هرهفته در این رکابزنی جمعی شرکت میکرده تعریف میکند: «هر از گاهی میشنویم که در شهرهای مختلف، مقامات و روحانیون علیه دوچرخهسواری زنان اظهارنظر و آن را تحریکآمیز و شنیع عنوان میکنند. تنها راه مقابله با این مواضع و ممانعت از اجرایی شدن این محدودیتها، اصرار ورزیدن زنان بر دوچرخهسواری است. ما هم تصمیم گرفتیم در همبستگی با زنانی که در شهرهای دیگر با چنین محدودیتها و تهدیدهایی مواجهند، به طور جمعی دوچرخهسواری کنیم. دهانبهدهان در گروههای کاری و دوستی به افراد خبر دادیم و اولین بار در پارک لاله دور هم جمع شدیم و دوچرخه اجاره کردیم.»
سارا ادامه میدهد: «دوچرخهسواری فقط ورزش نیست، یک وسیله حملونقل است و بویژه برای زنان که کمتر به خودروهای شخصی دسترسی دارند. به هیچوجه قابل قبول نیست که حتی کسی بخواهد تلاش بکند زنان را از رکاب زدن منع کند. زنان به چنین ممنوعیتی تن نخواهند داد. دوچرخههای اشتراکی اگر جمع شوند، هرزنی امکان دسترسی به دوچرخه شخصی را نخواهد داشت چون بسیار گران است.» او ادامه میدهد: «من از بچگی در کوچه و خیابان دوچرخهسواری میکردم. تفریح مورد علاقهام بود. تا جایی که والدینم اجازه دادند، یعنی تا دوره نوجوانی هم به رکاب زدن در خیابان ادامه دادم. اما بعد از آن خانواده مانعم شدند. میگفتند دختر بزرگ که دوچرخهسواری نمیکند. و همین شد که با اینکه خیلی علاقهمند بودم، برای مدتی طولانی دوچرخه را کنار گذاشتم. وقتی دوچرخههای اشتراکی به شهرها آمدند و دیدم که زنان هم سوار میشوند، خیلی برایم حس خوبی بود. سعی میکردم تا جای ممکن مسیرهایی را رکاب بزنم. اگرچه که همچنان نگاهها به زنان دوچرخهسوار عجیب است. به دلیل محدودیتهای خودم در نوجوانی، مصر بودم که به عنوان یک شیوه اعتراضی هرهفته در دوچرخهسواری جمعی زنان حضور پیدا کنم.»
باید در برابر نیروهایی که سعی دارند ما از شهر حذف کنند رکاب بزنیم
دیماه سال ۱۴۰۰، امام جمعه رفسنجان، دوچرخهسواری زنان در سطح شهر را امری خطرناک خوانده و گفته بود که نباید در ملاء عام و جلوی چشم مردان صورت بگیرد: «عدهای از سر «بیدینی و نفهمی» دختران را تشویق به دوچرخهسواری میکنند.» پیشتر امام جمعه موقت اصفهان نیز گفته بود: «دوچرخهسواری زنان هم مثل گرانی معضل است.» امام جمعه مشهد هم رکابزدن زنان در ملاء و منظر مردان را حرام عنوان کرده بود.
او تاکید کرده بود که دوچرخهسواری زنها و دخترها خصوصا در شهر امام رضا باید ممنوع باشد. او نشستن دخترها روی زین دوچرخه را «بازی با ایمان پسران» و «تحریک غرایز جنسی جوانان» خوانده بود. در نهایت ستاد امر به معروف و نهی از منکر با اخذ مجوزهای مربوطه، ممنوعیت دوچرخه سواری زنان را اجرایی کرد و حتی تصویب شد دوچرخه سواری زنان در مکانهای عمومی و در ملاء عام هم ممنوع باشد. بنابراین استفاده زنان از دوچرخه اشتراکی در سطح شهر مشهد ممنوع و استفاده از آن صرفا به محوطه پارکهای ویژه زنان محدود شد.
علیرغم تمامی مخالفتها و موضعگیریها که البته فاقد مبنای قانونی است، زنان به دوچرخهسواری در اماکن عمومی ادامه میدهند. بویژه در شهر اصفهان که یکی از قطبهای مخالفت سرسخت با دوچرخهسواری زنان است. سارا میگوید: «باید تلاش کنیم حضورمان را به فضاهای عمومی مردانه تحمیل کنیم. باید در برابر نیروهایی که سعی دارند ما از شهر حذف کنند رکاب بزنیم، حضورمان را تثبیت کنیم، حضور زنده و متحرکمان را. حداقل در شهرهایی که فشارها کمتر است. دوچرخهسواری جمعی اعلام مخالفت ما با این رویکردها است و همچنین عادیسازی رکابزدن زنان در ملاءعام. ما نشان میدهیم که این بدن مطیع نمیشود.»
بیشتر بخوانید:
تجربه آزار، چگونه زنان را چاق و افسرده میکند؟
آزار خیابانی چالشی مقابل ورزش زنان در فضای باز
دوچرخهسواری جمعی و احساس امنیت
زنان دوچرخهسوار بارها و بارها از تجربه آزارهای خیابانی در حین رکاب زدن روایت کردهاند. آزارهایی چون تعقیب، بوق زدن، متلکپرانی، نزدیک شدن با خودرو و ... گاهی آزارها تا حدی شدت مییابد که برای زنان خطرات فیزیکی و جانی ایجاد میکند. پیشتر زنانی به دیدبان آزار گزارش دادهاند که از شدت این آزارها دوچرخهسواری را به کل کنار گذاشتهاند. گزارشی مربوط به سال ۲۰۱۵ در انگلیس نشان میدهد که زنان دوچرخهسوار دو برابر مردان دوچرخهسوار مورد آزار قرار میگیرند. همچنین طبق نتایج مطالعات دانشگاه مینهسوتا، احتمال اینکه مردان راننده فرمان خودروی خود را به سمت زنان دوچرخهسوار بچرخانند به طرز چشمگیری بالاتر است.
نیلوفر، یکی دیگر از زنانی که در دوچرخهسواریهای جمعی تهران حضور داشته میگوید: «من تجربه دوچرخهسواری تکنفره و ورزشهای دیگر مانند نرمش و دو را در سطح شهر داشتهام. بارها و بارها با آزار و متلکپرانی مواجه شدهام. اما رکابزدن جمعی تجربهای متفاوت بود. انکار نمیکنم موارد معدودی متلک هم شنیدیم اما در قیاس با گذشته بسیار کم بود و بیشتر با برخوردهای مثبت مواجه شدیم. مردم تشویق میکردند، به ما ایولله و دمتان گرم میگفتند و علامت پیروزی نشان میدادند. این حمایت برای ما خیلی انگیزهبخش بود. این مایی که شکل گرفته بود حس خیلی خوبی بود. انگار که این رکابزدن جمعی نوعی قدرتنمایی و نمودی از حس همبستگی بود و آزارگران را مرعوب و مقهور میکرد.»
فائزه، از دیگر زنان رکابزن توضیح میدهد: «با اینکه اکثریت به جای مانتو پیراهن کوتاه میپوشیدیم، اما کمتر از همیشه مورد آزار کلامی قرار گرفتیم. یعنی برای من که اینطور بود و حتی یک مورد هم پیش نیامد. البته ناگفته نماند که نگرانی از بابت ظهور گشت ارشاد و پلیس همچنان به قوت خود باقی بود. بویژه آنکه در مسیری بسیار شلوغ و پرتردد رکاب میزدیم.» برخی از حامیان ممنوعیت دوچرخهسواری زنان در خیابانها، در توجیه از احتمال آزار و اذیت جنسی برای زنان هنگام رکابزنی میگویند. در حالی که تفاوتی نمیکند که زنان روی زین دوچرخه بنشینند، پیاده باشند یا پشت فرمان اتومبیل؛ آزار خیابانی، بخشی از تجربه زیسته روزانه زنان است. زنان با حضور مستمر در عرصه عمومی، در مقابل قواعد رسمی و غیررسمی که برای کیفیت حضور و میزان تحرکشان تعیین تکلیف میکند، مقاومت میکنند. قواعدی که حضور زنان خارج از حوزه خانه و خانواده را مشروط به «پوشش مناسب»، «متانت»، تحرک حداقلی و انضباطبخشی به تن زنانه میداند. از قضا دوچرخهسواری یکی از ابزارهای زنان برای مقابله با آزار و اذیت جنسی در فضای عمومی بوده است.
رکابزنی علیه خشونت جنسی
دوچرخهسواری زنان در بسیاری از نقاط دنیا به طور تاریخی ابزار نافرمانی و مقاومت مدنی بوده است. برای مثال در سال 2016 زنانی در شمال مصر کمپین دوچرخهسواری زنان را راهاندازی کردند. علت تشکیل چنین کمپینی تلاش برای عادیسازی دوچرخهسواری زنان در فضای عمومی بود. با وجود اینکه بسیاری از زنان دوچرخهسوار در مصر مورد آزار و اذیت عابران پیاده قرار میگیرند، چند دختر نوجوان در شهر «پورت سعید» تصمیم گرفتند با این کمپین این رویکرد را عوض کنند.
در دمشق سوریه نیز در ابتدای سال ۲۰۱۸ میلادی، حدود ۳۰۰ زن سوری ماراتن دوچرخهسواری برگزار کردند. هدف از این ماراتن اطلاعرسانی درباره آزار و اذیتهایی بود که زنان هنگام دوچرخهسواری با آن مواجه هستند. همچنین تشویق و حمایت از زنان دیگری که میخواهند با دوچرخه در شهر تردد کنند اما ابراز توجههای ناخواسته مانع آنان شده است. در فاصله پل رئیسجمهور تا میدان امیه در قلب شهر، بنرهایی در دست زنان دیده میشد، با شعارهایی چون: «ما هرگز دوچرخهسواری را متوقف نخواهیم کرد، شما به آزار و اذیت پایان خواهید داد» و یا «بیا تغییر ایجاد کنیم.» این ماراتن را کمپین «یالله، بیا رکاب بزنیم» به راه انداخت. تشکلی که در راستای همهگیر کردن دوچرخهسواری و همچنین تامین امنیت دوچرخهسواران در سوریه فعالیت میکند.
نیلوفر میگوید: «هرجا که زنان حول یک مای مشترک دور هم جمع میشوند، آن جمع پر از حس همدلی و همبستگی میشود. فضایی شکل میگیرد که تو بتوانی از همه پس زده شدنها و حذف شدنها به آن پناه ببری و قدرت خودت را پس بگیری. جمع دوچرخهسواری چنین حسی داشت. ما میخواستیم اعلام کنیم که زنان حذف نخواهند شد. حق فریاد زدن در خیابانها از ما دریغ شده، ما با رکاب زدن حرفمان را زدیم. بدون اینکه شعاری بدهیم. رکاب زدن جمعی ما در بلوار کشاورز پیام واضحی داشت.» او با اشاره به آغاز فصل گرما و طولانی شدن روزها ادامه میدهد: «این جمع به زودی دوباره شکل میگیرد و دوچرخهسواری را در سطح شهر آغاز خواهد کرد.»