دیدبان آزار

چرا بعضی از بازماندگان، تعرض جنسی را تصدیق نمی‌کنند؟

انکار به‌ مثابه یک مکانیسم دفاعی

اغلب ما افرادی را می‌شناسیم که تعرض جنسی را تجربه کرده‌اند. در بیشتر موارد، آزاردیده هیچ‌گاه جرم را گزارش نمی‌کند. دوران کاری من صرف پیگرد قانونی آن دسته از مجرمان جنسی شده است که جرمشان به مراجع قانونی گزارش شده است؛ و می‌دانستم این افراد درصد اندکی از تمام بزهکاران موجود در جامعه هستند.

 

چرا آزاردیده‌ها عموما گزارشی از حادثه نمی‌دهند؟

برخی از دلایل واضح هستند: شرم، خود سرزنش‌گری، خجالت، ترس از باور نشدن، یا داشتن رابطه نزدیک با متجاوز. اما دلیل دیگری که آزاردیده‌ها حادثه را گزارش نمی‌کنند این است که بر این باورند که تجاوزی صورت نگرفته است.

 

تجاوز یا رابطه رمانتیک؟

تعرض جنسی پیامدهای احساسی، رفتاری و روانی بسیاری را به‌همراه خواهد داشت. پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که نگاه بازمانده به مسئله تعرض جنسی می‌تواند بر پیامدهای روانی آن موثر باشد. لارا سی ویلسون و همکاران (۲۰۱۷) در مقاله‌ای باعنوان «ارزیابی اثرات روانی تصدیق وقوع تجاوز جنسی» به این نکته اشاره کرده‌اند که اغلب بازماندگان تجاوز از این واقعه به‌عنوان «تجاوز» یاد نمی‌کنند، که نگارنده چنین وضعیتی را «تجاوز تصدیق نشده»[1] می‌نامد. نویسندگان این مقاله معتقدند که ادبیات موجود درباره تاثیر شیوه نام‌گذاری عمل برکارکردهای روانی متفاوت است.

 

بیشتر بخوانید:

آیا به من تجاوز شده است؟

چرا بازمانده تجاوز رابطه‌اش را با متجاوز ادامه می‌دهد؟

 

رضایت متقابل در کار نیست

پژوهش ویلسون و همکاران این حقیقت را برملا می‌کند که بسیاری از زنانی که طبق تعاریف قانونی مورد تجاوز قرار گرفته‌اند برچسب متفاوتی به این حادثه می‌زنند، بدین معنا که خود را قربانی تجاوز ندانسته و از حادثه با عناوینی مانند «رابطه جنسی بد» یا «سوءتفاهم» یاد می‌کنند. آ‌نها چنین زنانی را بازماندگان تجاوز تصدیق نشده می‌نامند. ویلسون و همکاران همچنین به فراتحلیلی ارجاع داده‌اند که بر اساس آن ۶۰.۴ درصد از بازماندگان تجاوز برچسب تجاوز را برای تجربه ناخواسته‌شان انتخاب نکرده‌اند؛ آنها درمورد این یافته می‌گویند: «با لحاظ کردن رواج این جرم و پیامدهای جدی تجاوز بر روان بازماندگان، چنین یافته‌ای چشمگیر است.»

چرا بازمانده تجاوز در اغلب موارد چنین واکنشی از خود نشان می‌دهد؟ ویلسون و همکاران برای توضیح این مورد به چند معیار اشاره می‌کنند. به‌خصوص که دو عامل آشنایی میان بزه‌کار و بزه‌دیده، و میزان فشار و خشونت فیزیکی در هنگام تجربه تجاوز را به عنوان دو عامل رایج میان این موارد در نظر می‌گیرند. آ‌نها با تحلیل و بررسی یک نمونه ١٢٨ نفره از زن‌های بازمانده تجاوز، به سنجش رابطه میان آگاهی از مورد تجاوز قرار گرفتن و سکسیسم دوجانبه[2] از نظر اختلال اضطراب پس از سانحه پرداخته‌اند. یافته‌ها حاکی از وجود ارتباطی میان آگاهی از مورد تجاوز قرار گرفتن و سکسیسم خیرخواهانه[3] بوده است، که به نشانه‌های افسردگی و اختلال اضطراب پس از سانحه مرتبط است. آنها ارتباطی میان تجاوز تصدیق شده و سکسیسم خصمانه نیافته‌اند.

از لحاظ موارد بالینی درمورد فرآیند بازیابی آزاردیده و کارکرد روانشناسی، ویلسون و همکاران به این نتیجه رسیدند که موارد دیگری وجود دارند که باید ورای آگاهی از تجاوز مورد بررسی قرار گیرند. ویلسون و همکاران از لحاظ آماری، متوجه شدند که ۷۱.۹ درصد از زنانی که تجربه تجاوز دارند و در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته‌اند تجربه خود را چیزی به‌جز تجاوز می‌نامیدند، که با نتایج پژوهش قبلی‌ آنها که می‌گوید «بازماندگان تجاوز در محیط‌های آموزشی می‌توانند در معرض ریسک شدید تجاوز تصدیق نشده باشند» هم‌خوانی دارد. در این پژوهش بر این موضوع تاکید شده است که عدم تصدیق وقوع تجاوز برای بسیاری از بازماندگان مکانیسمی دفاعی است. هرچند که مطالعه شواهد موجود از تاثیر تصدیق یا عدم تصدیق وقوع تجاوز، نشان می‌دهد هم‌چنان روشن نیست که تصدیق یا عدم تصدیق تجاوز ریسک مشکلات روانی طولانی‌مدت پساتجاوز  را در بازماندگان تجاوز افزایش می‌دهد یا نه.

 

تجاوز تصدیق‌نشده همچنان تجاوز است

تجاوز جرم است، نه یک سوءتفاهم. اعضای خانواده، روان‌درمانگران و متخصصان بالینی به کار بر روی بازماندگان تجاوز ادامه می‌دهند تا بتوانند، به بهبودی دست یابند و به اثرات جانبی این تجربه خاتمه دهند و بازماندگان تجاوز را به مسیر درمان و بازیابی وارد کنند.

 

منبع: Psychology Today

نویسنده:  وندی.ال پاتریک

برگردان: سپهر بهارلوئی

 


[1] Unacknowledged Rape

[2] Ambivalent Sexism

[3] Benevolent Sexism

مطالب مرتبط