هنجارهای جنسیتی، ترومای تجاوز و آزار جنسی را برای مردان قربانی پیچیده میکند. وقت آن رسیده که از آنها پشتیبانی کنیم. «کالوم هنکاک» ۱۰ ساله بود که توسط یک قلدر در مکانی خلوت- پشت باغچه آن مرد- مورد تجاوز قرار گرفت. «آنها این کار را مانند یک بازی میدانستند. میگفتند: مثل سیگار کشیدن است، شما بعضی چیزها را وقتی بزرگتر شدید باید انجام دهید و اگر به خانوادهتان اطلاع بدهید با مشکل روبهرو خواهید شد.»
این مرد ۲۸ ساله که با لهجه شفیلدی صحبت میکند به یاد میآورد که والدینی دوستداشتنی و کودکی شاد و همراه با تعطیلات و خوشی فراوان داشته ولی این کودکی با ترومای تجاوز چند پاره شده است. پس از بلوغ، دخترها از چشم او افتادند، گرایشی به آنها نداشت و متحیر بود که آیا معنای آن تعرض این بوده که او واقعا همجنسگرا است؟! او مدام از خودش میپرسید که شاید آن اتفاق خواب بوده و به دنبال راهی برای سرکوب آنچه اتفاق افتاده بود، میگشت. شروع به یاد گرفتن بوکس کرد، زیرا: «این راهی برای اثبات مردانگی من بود.»
اما احساس خشم و عصبانیت میکرد، خشمی که به دردسرش انداخت: در ۲۳ سالگی به جرم حمله به یک مبلغ دینی زندانی شد. برایم تعریف کرد: «به کمک نیاز داشتم. قصد داشتم یا خودم را بکشم یا او و یا هر دویمان را.»
خشونت جنسی علیه مردان، بحرانی پنهان است؛ ما میدانیم که بیشتر بازماندگان تجاوز که زن هستند، هرگز تجربیات خود را گزارش نمیدهند؛ اما این سکوت میان مردان شیوع بیشتری دارد. شواهد نشان میدهد که گزارش خشونت جنسی برای مردان به طور میانگین سه دهه طول میکشد. هفته پیش صدور حکم برای «رینهارد سیناگا» شعلهای موقتی را روشن کرد؛ او کسی است که بیشتر از همه در تاریخ انگلیس به تجاوز محکوم شده است. سیاناگا به مردان دگرجنسگرا در شهر منچستر تجاوز کرده است، اما با قرار گرفتن پرونده او میان سنگینترین جرائم تاریخ بریتانیا، این خطر به وجود میآید که گفتوگویی گسترده درباره عدم حمایت از بازماندگان مرد و آسیبهایی که هنجارهای سمی جنسیتی به آنها وارد میکند، شکل نگیرد.
یک مایل دورتر از جایی که سیناگا دست به ارتکاب جرم زد، «بازماندگان منچستر»، خیریهای متعلق به بازماندگان تجاوز، یک کنفرانس برگزار کردهاند. «دانکن کریگ» این موسسه را ۱۰ سال پیش با راهاندازی یک وبسایت تاسیس کرده بود. حمایتهای این موسسه، زندگی هنکاک را تغییر داد و حتی برایش نجاتبخش بود. اما همیشه وضعیت آسان نبود، وقتی او در یک برنامه تلویزیونی در بیبیسی در سال ۲۰۱۸ درباره تجربهاش با مردم صحبت کرد، با موجی از پیامها روبرو شد. اگرچه پیامها اغلب حمایتگرانه بود اما هنکاک هنوز بر این تروما غلبه نکرده بود. او نمیتوانست تجربهاش را با ضمیر اول شخص روایت کند و کلمات را به این شکل به کار میبُرد: «تو احساس گناه میکنی، تو احساس شرم میکنی.»
بیشتر بخوانید:
واکنش روانی غالب در مقابل تجاوز، سرشدگی و یخزدگی است
۱۰ نکته برای پایان دادن به فرهنگ تجاوز
جامعه از همان سنین پایین، هنجارهای جنسیتی سفت و سختی را در ذهن پسران فرو میکند: احساس «قوی» و «سرسخت» بودن، نشان ندادن ضعف یا آسیبپذیری. این همان چیزی است که هنکاک هم به آن اشاره میکند: «من همیشه نقاب بر چهره داشتم، همیشه میخواستم چهرهای شجاع برای بقیه داشته باشم. در شخصیت من نبود که آسیبپذیری و ضعفم را نشان دهم.»
وقتی صحبت از تجاوز به مردان میشود، هنجارهای جنسیتی با تروما تقاطع پیدا میکنند: بسیاری از بازماندگان احساس گناه یا شرم میکنند و خود را با سؤالاتی از قبیل چرا با مهاجمان خود نجنگیدند، شکنجه میکنند و یا نمیدانند که در این میان آسیبپذیری پنهانی وجود دارد که سبب شده آنها مورد هدف قرار بگیرند. هنجارها برای بازماندگان تبدیل به مانع بزرگی برای مقابله با آسیب تروما میشود: به یک مرد واقعی تجاوز نمیشود، بازماندگان تجاوز و آزاردیدگان حتما همجنسگرا هستند، تجاوز بیشتر مرتبط با میل جنسی است نه قدرت و کنترل، یا اینکه احتمالا آزاردیدگان خودشان هم به آزارگر تبدیل خواهند شد.
همانطور که «الکس فیس بریس»، مدیر موسسه «بازماندگان بریتانیا»– کسی که خودش یک بازمانده تجاوز جنسی است و در ۱۸ سالگی به او مواد مخدر خورانده و همانند قربانیان سیناگا به او تجاوز کرده بودند- میگوید: «بسیاری از مردان بعد از تجاوز جنسی کاملا احساس شرم میکنند. این شرمزدگی آنها را برای مدتی طولانی ساکت نگه میدارد.»
این نکته را اضافه کنید که به مردان آموزش داده میشود که صحبت کردن در مورد احساسات و درگیریهای عاطفی، امری مردانه نیست. جای تعجب نیست که بسیاری از بازماندگان تجاوز جنسی، به سمت خوددرمانیهای آسیبزا مثل الکل یا مواد مخدر کشیده میشوند یا مانند هنکاک سر و کارشان به زندان میافتد. همانطور که «کریگ» -که از سن ۱۱ سالگی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته- به من گفت، مردان میخواهند درباره این تجربه صحبت کنند اما فقط باید به آنها اطمینان داد که نگران نباشند، همهچیز روبهراه خواهد شد. این وظیفه تیم او است که با ایجاد ثبات، بر هنجارهای جنسی که در ذهن افراد تثبیت و تحکیم شدهاند، غلبه کنند و به قربانیان احساس امنیت بدهند تا از آنچه بر آنها گذشته عبور کنند و معنای زندگی خود را دوباره پیدا کنند.
برای برخی از بازماندگان، این روند بیشتر از سایرین طول میکشد و همه به دنبال تجربه یکسان نیستند. بسیاری ترجیح میدهند از طریق تلفن صحبت کنند: همانطور که «نیل هندرسون»، مدیر عامل شرکت سیفلاین، شرکتی که از طریق تلفن به بازماندگان مرد کمک میکند، به من گفت: «مکالمه غیرحضوری تاثیرگذار است. وقتی مکالمه حضوری است اگر تو چیزی بگویی من واکنش نشان میدهم، حتی اگر تلاش کنم که نشان ندهم، اما وقتی پای تلفن هستیم تو واکنش من را نمیتوانی ببینی.»
برای برخی همین تماس تلفنی کافی است: فقط برای تأیید اینکه بدانند مقصر نیستند، که اشتباهی نکردهاند، که غیرعادی نیستند. وقتی تجاوزهایی رخ میدهد که بر سر زبانها میافتد، تماسهای تلفنی هم افزایش مییابند. در پی محاکمه سیناگا، تماسها با این مرکز ۵ هزار درصد افزایش یافت. برخی برای مدتی طولانی، سنگینی این بار را تحمل کرده بودند: پایان سال گذشته پیرمردی ۹۳ ساله با این مرکز تماس گرفت و گفت برای اولین بار در شش سالگی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته است.
فعالیت چنین سازمانهایی زندگی افراد را متحول میکند، اما هیچگونه خدمات قانونی برای مردان بازمانده تجاوز وجود ندارد و تجاوز به مردان در همان استراتژی دولت درباره خشونت علیه زنان میگنجد. بودجه و منابع کافی نیستند، بنابراین دادن خدمات، از طریق قرعهکشی کدپستی صورت میگیرد. در حالی که سازمانی برای مراجعه یک بازمانده مانچونی (اهل منچستر در انگلستان) وجود دارد اما بسیاری از شهرهای کوچک این امکانات را ندارند، چه رسد به حومه آنها. و در اینجا، دوباره عواقب هنجارهای جنسیتی که مردان را در تنگنا قرار میدهد، مشاهده میکنیم: در انگلیس اصلیترین عامل مرگ مردان زیر ۴۵ سال، خودکشی است چراکه غالبا قادر به دریافت پشتیبانیهای مورد نیاز خود نیستند.
کریگ میگوید: «برای حمایت از پسران و مردان باید زبان جدیدی را ابداع کنیم و بپذیریم: هیچ اشکالی ندارد که آسیبپذیر هستیم. من میدانم نقطه آسیبپذیری من، نقطه قدرت من است. این اسلحه من است که با آن از روزهای تاریک عبور میکنم.»
بازماندگان مرد، عمدتا در سکوت رنج میبرند، اما دلیلش این نیست که آنها نمیخواهند صحبت کنند. اینکه چگونه جامعهای بسازیم که مردان را به بازگویی تجربیات خود مشتاق کند، چالشی است که همه ما باید به آن پاسخ دهیم.
نویسنده: اون جونز
برگردان: الهه محمدی
منبع: گاردین