الهه محمدی: همه ما «میچ کسلر» هستیم؛ این شاید خلاصهای از فصل اول سریال ‘The Morning Show’ (نمایش صبحگاهی) باشد. سریالی که با الهام از کتابی به نام «اول صبح: نگاهی به درون دنیای برنامههای صبحگاهی تلویزیون» ساخته شده و به موضوع آزار جنسی زنان در یک شبکه تلویزیونی میپردازد. «میچ کسلر» مجری با سابقهای در این سریال است که به دلیل افشای آزارهای جنسی علیه زنان خبرنگار از کار برکنار میشود و همین موضوع دستمایه پرداختن به موضوعی است که از اکتبر سال ۲۰۱۷ با جنبش #MeToo بر سر زبانها افتاد و این هشتگ برای نشان دادن شیوع تجاوز آزار جنسی، به ویژه در محیط کار و محکوم کردن آن مورد استفاده قرار گرفت. اما نقطه ثقل این سریال مجری آزارگر شبکه تلویزیونی و مقابله با شخص او نیست؛ آنچه که درهمه قسمتهای فصل اول «مورنینگ شو» مورد تاکید قرار گرفته شریک جرم بودن با آزارگران، آزار جنسی سیستماتیک و رواج فرهنگ سکوت است.
خبرنگاران و کارمندان برنامه صبحگاهی «مورنینگ شو» درحالی فرهنگ سکوت در برابر آزار جنسی علیه زنان را پیش گرفتهاند که بعضیهایشان در مقاطعی خودشان هم مورد این اذیت و آزارها قرار گرفته و همواره بیدفاع و وحشتزده و در محیط کارشان با این موضوع اُخت پیدا کرده و برای از دست ندادن کارشان اعتراضی نکردهاند.
همانطور که مطالعهای که در سال ۲۰۱۶ توسط کمیسیون فرصتهای شغلی برابر (EEOC) نشان داده است؛ یک سوم زنان شاغل تجربیات ناخواستهای از اذیتهای جنسی یا زورگوییهای جنسی در محل کار دارند اما کمتر از ۱۰ درصد آنها رسما شکایت کردهاند. (۱)
و زنان خبرنگار از این مقوله جدا نیستند. چند وقت پیش بود که تحقیقی در ماهنامه مدیریت ارتباطات که ۵۹ خبرنگار زن شاغل در رسانههای ایران را مورد پرسش قرار داده بود، نشان داد که ۹۰ درصد خبرنگاران زن ایران تجربه حداقل یک بار آزار جنسی را دارند و ۶۶ درصد این زنان از کنار این آزارها با بیاعتنایی گذشتهاند و حالا سریال «مورنینگ شو» به ابعاد مختلفی از این اذیت و آزارهای جنسی زنان خبرنگار پرداخته است.
همدستانِ آزارگرانِ قدرتمند
اما این فقط زنان سریال «مورنینگ شو» نیستند که از کنار آزارهای جنسی گذشتهاند؛ مردان هم که اغلب در موضع قدرتند با بیاهمیت شمردن این آزارها زنان را دعوت به سکوت کردهاند. حتی زمانی که یکی از زنان این سریال به نام «هانا» که قربانی آزار جنسی مجری معروف این شبکه تلویزیونی شده، به رییس شبکه پناه میآورد و با استیصال از آزار «میچ کسلر» حرف میزند، رییس شبکه به او پیشنهاد ترفیع میدهد و موضوع در نطفه خفه میشود. هرچند «هانا» همانطور که بارها در اپیزودهای مختلف سریال تکرار میکند، نتوانسته این تجربه آزار را لحظهای از خود دورکند و در آخر، همین تجربه سرنوشت غمانگیزی را در پایان فصل اول این سریال برایش رقم میزند.
از طرفی مردان «مورنینگ شو» حتی اگر در فکر رسوا کردن رییس شبکه برای لاپوشانی آزار جنسی زنانند، نه به دنبال حمایت از زنان آزاردیده بلکه در پی کنار زدن او برای رسیدن به قدرت بیشترند و حتی «الکس لوی» مجری زنِ مشهور این برنامه صبحگاهی تلویزیونی با بازی «جنیفر آنیستون» هم برای حفظ جایگاه خودش با این مردان همدست میشود. او در واقع برای اینکه بخواهد در چرخه قدرت «مردانه» بماند دست در دست مردسالاری نهادینه شده در محیط کارش میگذارد و بر سر این قدرت معامله میکند. معاملهای به قیمت پنهان کردن آزار جنسی زنان همکارش از سوی مردان قدرتمندی همچون «میچ کسلر» و رییس شبکه تلویزیونیای که در آن کار میکند.
ما «راز ممنوعه» نداریم!
فرهنگ سکوت مقابل آزار جنسی هرچند موضوع جدیدی نیست اما سعی برای برهم زدن آن مسئلهای است که در این سریال و سریالهای مشابه مثلThe Loudest Voice به رسواییهای جنسی مدیر فاکس نیوز پرداخته، در سالهای اخیر مورد توجه قرار است. حالا پس از نهادینهسازیِ «اگر آزار دیدی، سکوت کن» گفتمانی شکل گرفته که در پی تغییر کلیشههایی است که نسلهای مختلفی از زنان را گرفتار تحمل کردن انواع اذیت و آزارهای جنسی کرده است.
در بخشی از این سریال «میچ کسلر»، شخصیت آزارگر در دیالوگی جنبش «می تو» را زیر سوال میبرد و میگوید: «ما در قضاوت مردان در دادگاه افکار عمومی خیلی سریع عمل کردیم، کل جنبش می تو احتمالا واکنش بیش از حدی برای رفتار بدی است که بیشتر مردان (مثل ما) هیچ ربطی به آن نداشتند. یک رفتار بدی یک جا وجود داشته و حالا دامن همه ما را گرفته!» او همچنین در جای دیگری برای مبرا کردن خودش از اتهاماتی که به او وارد شده، میگوید: «اولش اومدن سراغ متجاوزا، من چیزی نگفتم چون من متجاوز نبودم. بعد اومدن سراغ مردان قدرتمند و شما حرفی نزدین، چون شما مردان قدرتمندی نیستید؟!»
گنجاندن این دیالوگها در سریال، موضوعی است که انتقاد «آدرین هورتون» منتقد و خبرنگار روزنامه گاردین را هم برانگیخته است. او در نقدی نوشته است: «باورم نمیشود که این خطها را در سریال نوشتهاند، در حالی که علیه کسلر اتهامات زیادی وجود دارد. "اپل تیوی پلاس" در ساختن این سریال خیلی ضعیف عمل کرده است واگر قصد داشته درباره یک موضوع مهم فیلم بسازد، ناموفق بوده است چون مورنینگ شو جنبش "می تو" را ترکانده است!» (۲)
شاید بخشی از نقد این نویسنده گاردین درباره بعضی از دیالوگهای این سریال درست و البته نواقصی هم در نوع شخصیتپردازی و روایت داستان وجود داشته باشد اما توجه به موضوع آزار جنسی و پرداختن به آن در سریالی پرخرج نشاندهنده این نکته است که دیگر حتی بسیاری از فیلمنامهنویسان و کارگردانان هالیوودی هم به این نتیجه رسیدهاند که امروزه با جوی که جنبش #MeToo ایجاد کرده، این موضوع مورد بحث قرار گرفته که دیگر نباید هیچ زنی، آزار و اذیت جنسی را «عادی» یا «رازی ممنوعه» تلقی کند و در مقابل چقدر نقش شاهدان آزار و کارفرمایان برای مقابله با آزار جنسی علیه زنان محیط کار مهم است. شاهدانی که میتوانند برای تغییر اوضاع از نقش یک تماشاچی منفعل بیرون بیایند و از طریق روایت کردن، جلوی ادامه این نوع آزارها را در محیط کار بگیرند. اقدامی که در این سریال اتفاق نیفتاده و موجب تکرار آزار جنسی در یک تحریریه بزرگ خبری شده است.
گرچه سازمانهایی وجود دارند که سیاستهایی در برابر آزارهای جنسی در پیش گرفتهاند اما تا اجرایی شدن کامل این سیاستها در محیطهای کاری عاری از هرگونه نابرابری جنسیتی -که آزار جنسی هم جزو آن است- در سرتاسر دنیا راه درازی در پیش است. اما حالا دیگر برای خیلیها روشن شده که آزار جنسی موضوعی فراگیر است که هیچ صنعت یا موسسه و شرکتی از این معضل در امان نیست. از دانشگاهها و کارخانهها بگیرید تا کمپانیها و رستورانها. ولی عامل مهمی که میتواند به تنهایی بیشترین زمینه را برای آزار جنسی زنان فراهم کند این است که یک سازمان به چه میزان در برابر چنین رفتارهایی گذشت میکند؟
وقتی کارمندان یک سازمان به این نتیجه میرسند که مدیران به شکایت آنها درباره آزار جنسی اهمیتی نمیدهند، بیشتر روی به سکوت آورده و این چرخه تکرار و چراغ سبزی برای ادامه رفتار سوء استفادهگران روشن میشود. در واقع تا وقتی مدیران شرکتها گزارش آزارهای جنسی را جدی نگرفته و پیگیری نکنند و یا از مجازات خاطیان اطمینان حاصل نکنند، آزار جنسی هم ادامه خواهد داشت و خود همین مدیران هم در دایره آزارگران محسوب خواهند شد. همان چیزی که در «مورنینگ شو» به درستی به آن پرداخته شده است.
صحبت پشت درهای بسته!
درحالی انواع آزار جنسی در محیطهای کار رواج دارد که هسته مرکزی آن مربوط به روابط نابرابر قدرت میان مردان و زنان در محل کار و جامعه است. به عبارت دیگر نابرابری جنسیتی همزمان علت و پیامد آزار جنسی است و به این معنی است که ما هرگز به برابری جنسیتی دست پیدا نخواهیم نکرد تا وقتی که اینگونه رفتارها ادامه داشته باشد. پس اگر خواهان تغییر این وضعیت هستیم باید همین الان برای آن تصمیم بگیریم و برایش قدم برداریم. این همان کاری است «بردلی جکسون» با بازی «ریس ویتراسپون» مجری تازه واردی که به جای مجری مرد اخراج شده به برنامه «مورنینیگ شو» پا گذاشته، بر آن اصرار دارد و چه راهی بهتر از به هم ریختن نظم موجود برای برهم زدن مناسبات این نابرابری جنسیتی؟ او شخصیتی جسور دارد که میخواهد فرهنگ «صحبت پشت درهای بسته» را که خاصیت شرکتهایِ تحت تسلط مردان است، زیر پا بگذارد حتی اگر موقعیت عالی کاریش را از دست بدهد و موجب آشوبی فراگیر شود. برملا کردن آزارهای جنسی در چند سال اخیر و تعمق درباره چگونگی فراگیری آنها نشان میدهد که بردباری در برابر رفتار بد منجر به رفتاربدتر میشود و این همان چیزی که «بردلی جکسون» در این سریال نمیخواهد ادامه دهنده آن باشد.
از سکوت تا فریاد
در فضاهای کاری با تسلط مردانه است که شوخیها و رفتارهای خودمانی به فضای حرفهای راه باز میکنند و زنان درواقع در بسیاری از این برخوردها گروگان گرفته میشوند. مثل صحنه تجاوز به یکی از زنانی که در تحریریه «مورنینگ شو» کار میکند. او در موقعیتی صمیمی قرار میگیرد و وقتی مجری مرد، بدن او را لمس و با او ارتباط جنسی برقرار میکند شوکزده است و نمیتواند از خود عکسالعملی نشان دهد. در واقع کارگردان این سریال با به تصویر کشیدن چنین صحنههایی در پی فهماندن این موضوع است که افرادی که قدرت دارند هرکاری بخواهند انجام میدهند و اهمیتی برای احساسات افراد دیگر قائل نمیشوند. کاری که بارها «میچ کسلر» در این سریال با خبرنگاران زن انجام داده و فکر میکرده این کار او هرگز عقوبتی برای او نخواهد داشت. از طرفی همانطور که او در چند دیالوگ این سریال میگوید، زنان به خواسته خودشان تن به همآغوشی و رابطه جنسی با او دادهاند و همین موضوع به زعم خودش، میتواند او را از اتهام آزار جنسی و تجاوز مبرا کند. حتی گویی در لحظاتی «کسلر» در پی برانگیختن احساس همدلی مخاطبان است. موضوعی که شاید بیشتر مربوط به تعریف فرهنگ تجاوز در کل دنیاست.
در واقع در باور اجتماعی مردم کلیشههایی درباره تجاوز وجود دارد که شناختی جعلی از مفهوم تجاوز جا انداخته و عموما منطبق با احساسات قربانیان نیست. مثلا این کلیشه که «کسی که مورد تجاوز و آزار جنسی قرار میگیرد حتما مورد ضرب و شتم و زور قرار گرفته است.» مثلا آنطور که از دیالوگهای هانا(خبرنگاری که مورد آزار قرار گرفته) و مجریِ آزارگرِ «مورنینگ شو» برمیآید، آنها حتی درک صحیحی از چگونگی وقوع تجاوز ندارند و نشان دادن این موضوع که تجاوز لزوما با خون و خونریزی و ضرب و شتم همراه نیست، نکته مهمی است که مورد توجه کارگردان این سریال قرار گرفته است.
موضوعی که جدید نیست و درباره «هاروی واینستاین»، تهیهکننده پر حاشیه هالیوود هم اتفاق افتاده است؛ مرد ۶۷ ساله ای که انتشار اخبار مربوط به آزار و اذیتهای جنسی او سرآغاز جنبش #Me_Too در آمریکا شد و روز ۲۴ فوریه امسال، در دادگاه فدرال نیویورک به تجاوز جنسی درجه ۳ و جرایم جنسی درجه یک محکوم شده و ممکن است با حکمی تا ۲۵ سال زندان روبرو شود. اما هیات منصفه «واینستاین» را از جدیترین اتهامی که با آن روبرو بود، یعنی تلاش عامدانه و مجرمانه برای به تله انداختن قربانیان آزارجنسی، تبرئه کرده است و این همان موضوعی است که درباره بسیاری از متهمان جنسی در سراسر دنیا اتفاق میافتد مخصوصا اگر آزارگر، مردی قدرتمند باشد.
«نمایش صبحگاهی» داستان زنانی است که سالها سکوت کردند و حالا روایتهای خود از آزار جنسی را به امر جمعی بدل میکنند. روایتی از درون خشمگین و وحشتزدهشان تا به دیگر افراد آزاردیده بگویند با سکوت این چرخه خشونتآمیز علیه زنان را تشدید نکنند، اگر اطرافیانشان صدایشان را شنیدند، با کم اهمیتانگاری همدست آزارگران نشوند. تا «میچ کسلر» نباشند.