نزدیک به پنجاه روز از کشته شدن مهسا ژینا امینی، به دست گشت ارشاد میگذرد. اگرچه مرگ ژینا نخستین فاجعهای نبود که به دست گشت ارشاد رقم خورد، اما به نقطه عطفی برای آغاز خیزشهای سراسری و گسترده در ایران علیه سالها سرکوب بدن زنان و اقلیتهای جنسی و جنسیتی، پلیسیسازی زندگی و کرامت انسانی، و سرکوب و کشتار مردمی تبدیل شد. این جنبش از همان روزهای آغازین با فریاد ژن ژیان آزادی به زبانهای اقلیتهای مختلف در ایران نشان داد که ستمهای مختلف با یکدیگر پیوند دارند و رهایی از آنها بدون همبستگی و همراهی با یکدیگر ممکن نیست.
اما برای فهم خشم عمومی ناشی از مرگ ژینا لازم است کمی به عقبتر بازگردیم و اتفاقات ماههای اخیر را مرور کنیم. همگان چشم کبود و صورت خسته از فشار بازجویی سپیده رشنو را در اعترافات تلویزیونی به یاد داریم. سپیده رشنو، زنی بود که برای یک خواسته عادی که همانا حق بر بدن و پوشش خودش بود مورد آزار شهروندی دیگر قرار گرفت و به سرعت بازداشت و مجبور به اعتراف شد. در همان روزهایی که جامعه خشمگین از خشونتی بود که بر سپیده روا شد، ویدیوی دیگری از زنی منتشر شد که با ایستادن جلوی ماشین گشت ارشاد میخواست مانع از بازداشت دخترش به دست گشت ارشاد شود. همگان به چشم دیدند که چگونه ماموران با بیرحمی فریادهای این زن را نادیده گرفتند و تا مرز زیر گرفتن او پیش رفتند. چنین خبرهایی به شدت احساسات عمومی را جریحهدار و خشم عمومی را شعلهورتر کرد. در این فضا، روزنامهنگاران از اولین گروههایی هستند که برای اطلاعرسانی صحیح و شفافسازی تلاش میکنند و خشم و مطالبات مردمی را بازتاب میدهند. اما تلاشهای آنان اغلب با برخورد امنیتی و رویکرد قهری روبرو میشود.
پس از مرگ ژینا امینی جامعه انتظار مشابهی از روزنامهنگاران و خبرنگاران داشت. از وظایف عادی و سازمانی خبرنگاران این است که در پوشش اخبار صداقت و در پیگیری جدیت داشته باشند. در این میان نیلوفر حامدی و الهه محمدی، دو تن از روزنامهنگاران باسابقه در زمینه تهیه گزارشات مربوط به حوزه زنان، بنا به تعهد و مسئولیت حرفهای خود به مرگ ژینا پرداختند. نیلوفر حامدی در روزهایی که ژینا در کما بود بهعنوان خبرنگار رسمی و در هماهنگی با روزنامه شرق، به دیدار او رفت و عکس بستگانش را منتشر کرد و نوشت «خاک بر سر من، خاک بر سر ما. هیچکاری از دستمون برنیومد. اما رخت سیاه دیگه پرچم ماست». الهه محمدی نیز پس از مرگ ژینا در هماهنگی با مدیرمسئول روزنامه هممیهن که در آن کار میکند، به سقز رفت و گزارشی با عنوان «یک وطن اندوه» درباره خاکسپاری و صحبتهای خانواده ژینا نوشت. با وجود چنین تلاشها و روشنگریهایی، الهه و نیلوفر از نخستین کسانی بودند که در میان موج دستگیریهای اخیر بازداشت و در سلول انفرادی تحت فشار قرار گرفتند. در روزهای اخیر دو نهاد امنیتی حکومت در بیانیهای مشترک این دو روزنامهنگار را به «ارتباط با خارج از کشور و آموزش دیدن توسط سرویسهای خارجی برای ایجاد آشوب و تحریک اذهان عمومی» متهم کردند. به دنبال این بیانیه رسانههای وابسته به حکومت با اشاره به پیشینه و سوابق این دو خبرنگار و گزارشات آنان در حوزه زنان آنها را «خبرنگار نیابتی دشمن» خواندند که «در پوشش خبرنگار» برای «سرویسهای اطلاعاتی آمریکایی» کار میکردند. انتساب چنین اتهامات خطرناک، دروغین و بی پایه و اساسی به نیلوفر حامدی و الهه محمدی در شرایطی صورت میگیرد که آنها همچون بسیاری از بازداشتیهای اخیر تا این لحظه از حق دسترسی به وکیل و دیدار با خانوادههای خود محروم بودهاند و با توجه به پایان بازجوییهایشان، نهادهای امنیتی از آزادی آنها با قید وثیقه جلوگیری کردهاند. سابقه سیستم قضایی در برگزاری دادگاههای ناعادلانه، اعترافگیری اجباری از متهمان و نیز صدور احکام سنگین زندان سبب ایجاد نگرانی برای وضعیت این دو روزنامهنگار شده است. در همین راستا، ما، جمعی از فعالان حقوق زنان، فمینیستها و فعالان مدنی نسبت به وضعیت این دو روزنامهنگار ابراز نگرانی و همبستگی و حمایت خود از آنان را اعلام میکنیم. ما همچنین خواستار توقف پروندهسازی و آزادی بیقید و شرط تمامی بازداشتیها و زندانیان سیاسی هستیم.
ژن ژیان ئازادی
برای امضای بیانیه میتوانید وارد لینک شوید و نام خود را وارد کنید