دیدبان آزار: در ماه اکتبر سال ۲۰۱۱، گروهی از زنان فلسطینی، با الهامگیری از «نقشه آزار» در مصر، وبسایت «دیدبان خیابان» را به راه انداختند و اقدام به نقشهنگاری آزار جنسی در رامالله کردند. این زنان باور داشتند که آزار جنسی در فلسطین معضلی فراگیر است و باید برای مقابله آن دست به کار شد. در اولین جلسه هماندیشی که با فراخوان عمومی اطلاعرسانی شده بود، بیش از ۷۰ زن و مرد شرکت کردند. دعوت عمومی در شبکههای اجتماعی و دهن به دهن پخش شده بود. تعداد حضار غیرمنتظره و جمعیت متکثر بود. از اعضای سازمانهای زنان گرفته تا دیگر فعالان جامعه مدنی فلسطین و همچنین شهروندانی که صرفا آزار جنسی را تجربه کرده بودند. البته در طی جلسات بعدی این تعداد کاهش یافت و هسته اصلی «دیدبان خیابان» به ۱۲ نفر کاهش پیدا کرد و داوطلبان دیگر برای فعالیتهای متعدد اضافه شدند.
افراد حاضر از تجربههای خود و از حس انزوا و استیصالی که بعد از تجربه آزار جنسی دچار آن میشوند گفتند. برخی از حضار موارد معدودی را که موفق به مقابله با آزارگر شده بودند را روایت کردند. در طی این جلسات شرکتکنندگان نتیجهگیری کردند که پاسخ دادن به سه سوال اصلی ضروری است؛ ۱) در رامالله آزار جنسی چه زمانی و در کجا اتفاق میافتد؟ ۲) چطور میشود اطلاعات در زمینه حمایت از قربانیان پبدا کرد و به اشتراک گذاشت؟ ۳) چه گروهها و سازمانهایی در این زمینه فعالیت میکنند؟ آنها به توافق رسیدند که امکانات موجود و راهنمای حمایتی را باید به ابزاری برای شهروندان تبدیل کرد که در کمترین زمان ممکن بتوانند به آن دسترسی پیدا کنند.
در آن زمان هیچگونه آمار و اسنادی در زمینه آزار جنسی وجود نداشت. پایهگذاران سایت قصد داشتند از طریق ایجاد بستری امن برای افراد آزاردیده آنها را به روایت و ثبت گزارشات آزار جنسی تشویق کنند و این موارد را مستند سازند و اما مهمتر از همه افکار عمومی را حول موضوع آگاه و بسیج کنند. دالیا عثمان، از بنیانگذاران دیدبان خیابان میگوید: «ما حس کردیم نقشهنگاری میتواند به آزار جنسی عینیت ببخشد. ما فضایی ایجاد کردیم که زنان بتوانند به صورت ناشناس تجربههای خود را گزارش کنند. ما میخواستیم این نقشه نقاط مشخصی که میدانستیم به وفور آزار جنسی رخ میدهد را به تصویر بکشیم. خیابانهایی که میشناختیم. میخواستیم یک سیستم حمایتی برای افرادی که مورد آزار جنسی قرار میگیرند ایجاد کنیم.» در سایت دیدبان خیابان، مصادیق آزار جنسی لیست شده بود و افراد میتوانستند موارد آزار خیابانی با پین مکان حادثه روی نقشه جغرافیایی ثبت کنند. به علاوه لیست کامل نهادها و سازمانهایی که افراد آزاردیده میتوانستند برای حمایت روانی و حقوقی و ... به آنها مراجعه کنند ارائه شده بود. اعضای دیدبان خیابان همزمان شروع به لابیگری هم کردند و ابتدا با بیمیلی مسئولین مواجه شدند. برای مثال شهردار وقت به آنها گفت که سایت و نقشه تعبیه شده در آن، وجهه رامالله را مخدوش میکند و صنعت توریسم را تحت تاثیر قرار میدهد. در پاسخ زنان حاضر در جلسه از تجربههای خود گفتند و در نهایت شهردار را قانع به حمایت و همکاری کردند. البته مدت کوتاهی بعد از این جلسه، شهردار استعفا داد و انتخابات جدید برگزار و موضوع به فراموشی سپرده شد. گروه دیدبان خیابان دو بار هم با نیروی انتظامی ملاقات کرد.
بیشتر بخوانید:
ثبت آزار جنسی خیابانی روی نقشه
دالیا عثمان بزرگترین مانع بر سر راه را پلیس میداند. پلیس در ملاقات اول از این حرکت استقبال کرد و گفت اطلاعات و جزئیات نقاطی که افراد بتوانند آزار جنسی را گزارش کنند در اختیار دیدبان خیابان میگذارد. یک ماه بعد تماس گرفتند و قرار جدیدی گذاشتند. این بار گفتند که نقشه مشکلساز است. امکان شناسایی و راستیآزمایی گزارشها وجود ندارد. به علاوه تصویر رامالله برای مردم خراب میکند. عثمان میگوید آنها نگران وجهه خودشان بودند و میترسیدند علنی شدن آزارهای جنسی به معنی کوتاهی آنها در راستای مسئولیتهایشان باشد: «ما به آنها گفتیم میتوانیم با هم کار کنیم. ما افراد را برای گزارش رسمی به شما ارجاع میدهیم. اما موضع آنها بسیار منفی بود.» بر اساس گزارشی که در سال ۲۰۰۵ توسط سازمان دیدبان حقوق بشر در زمینه خشونت علیه زنان در اراضی اشغالی منتشر شده، نیروی انتظامی فلسطین گزارشهای آزار جنسی را جدی تلقی نمیکند و عموما به توافق غیررسمی میان طرفین دعوی بسنده میکند. ماموران پلیس برای مواجهه با افرادی که مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند، آموزش تخصصی ندیدهاند و بعضا افراد پس از مراجعه توسط ماموران آزار مضاعفی را تجربه کردهاند. تعداد ماموران زن نیز در ایستگاههای پلیس بسیار کم است.
اعضای گروه به سراغ وکلا و انجیاوها هم رفتند و برای جلب حمایت آنها تلاش کردند. اما کمی بعد از آغاز حرکت، دریافتند که نقشه تنها راه حل پاسخ به معضل آزار جنسی در خیابانهای رامالله نیست. عثمان میگوید: «پیام ما باید به طور گسترده به میان مردم میرفت. منتها تهدیدهای پلیس مانع کار ما بود. نسبت به اقدامات میدانی و فراتر از نقشهنگاری محتاط بودیم. اما نقشه دیگر نقطه تمرکز اصلی کارزار و فعالیتهای ما نبود.» اعضا به خیابان رفتند و شروع به گفتوگوی رودررو با مردم کردند. با یک سازمان حمایت از حقوق الجیبیتیها همکاری کردند و به ملاقات کنشگرانی که در زمینه مقابله با آزار جنسی فعالیت میکنند رفتند. این گروه کارزارهای متعددی به راه انداخت. دیدبان خیابان استیکرهایی طراحی کرد که روی آن نوشته شده بود: «نه به آزار جنسی! خیابان از آن ما هم هست.» استیکرها در نقاط مختلف رامالله چسبانده شدند. عثمان توضیح میدهد: «هر بار که میخواستیم به خیابان برویم و استیکر بچسبانیم، بحرانی سیاسی و اجتماعی وجود داشت که باعث میشد کار را به تعویق بندازیم. حتی یک بار که رفتیم، اعتصابات و اعتراضات گسترده در اعتراض به افزایش قیمت بنزین در جریان بود. با این حال ادامه دادیم. اگر میخواستیم منتظر بمانیم تمامی مسائل حل بشوند، هیچ وقت نوبت به چارهاندیشی برای مقابله با آزار جنسی نمیرسید. همان روز در خیابان، مکالمههای بسیار جالبی با مردان درباره آزار جنسی و معنایش از نگاه آنها داشتیم.»
در این گفتوگوها مردان از نگاه خود نسبت به آزار جنسی و تعریف آن صحبت کردند. عدهای میگفتند: «زنان موقرانه لباس نمیپوشند و به همین دلیل مورد آزار قرار میگیرند.» عثمان تعریف میکند: «به آنها گفتیم زنان کاملا محجبه هم آزار جنسی را تجربه میکنند. چه توجیهی برای آن دارید؟ سعی کردیم به مردان بگوییم اوضاع تا چه اندازه وخیم است و دارد بدتر میشود. آزارها صرفا کلامی نیستند. آنها از شنیدن تجربههای ما و واقعیت خیابان از نگاه ما شوکه شده بودند. برای آنها توضیح دادیم که گاهی حتی نگاه کردن به زنان میتواند مصداق آزار جنسی باشد. در یک مکالمه دو مرد جوان تا جایی قانع شدند که گفتند مشکل از ماست و باید و این رفتارها را متوقف کنیم». گفتوگوهای خیابانی به کنشگران گروه انگیزه داد تا کارزاری جدید راه بیندازند و در راستای تغییر ذهنیت عمومی و کلیشههای نادرست حول آزار جنسی تلاش کنند. اعضا به سراغ کلوپهای دانشجویی رفتند و دانشجویان را درگیر مسئله کردند. گرافیتی طراحی کردند. سراغ مغازهداران رفتند و برای آنها از تجربههایشان گفتند و از آنها خواستند که قدمی بردارند و مداخله کنند.
دالیا عثمان میگوید این گروه داوطلبانه کار میکرد و هر یک از اعضا حداقل یک یا دو جا شاغل و دائما با مسائل معیشتی درگیر بودند. اما مسئله دیگری که درباره فلسطین وجود دارد این است که کنشگران با مسائل متعددی درگیر هستند: «مثلا همزمان با تلاش ما برای مقابله با آزار جنسی، زندانیها اعتصاب غذا کردند و ما تمام انرژی خود را روی حقوق زندانیان متمرکز کردیم. افراد ظرفیت محدودی دارند. بیشتر کنشگرانی که میشناختم به انتهای توان خود رسیدند». از صحبتهای کنشگران حقوق زنان در فلسطین به نظر میرسد که در جامعه فلسطینی تلاش برای حقوق زنان امری حاشیهای محسوب میشود. در نسبت با مبارزه برای رهایی فلسطین، تمامی مبارزات دیگر خرد، ثانویه و کماهمیت انگاشته و به فردای رهایی محول میشوند. عثمان توضیح میدهد: «سپهر سیاسی پر از اتفاقات متعدد بود که در مرکز توجهات قرار داشت و ما را در حاشیه قرار میداد. تا جایی که بالاخره تمام شدیم.»