در خانوادهای با تعداد زیادی از پسران، این شوخی رایجی میان خواهران و برادران من است که یکی از ما باید دختری به این ترکیب اضافه کند. با این حال هرگاه درباره برادرزاده، خواهرزاده یا فرزند دختر خیالیای فکر میکنم که ممکن است به خانوادهام اضافه شود، از فکر خطراتی که در فرهنگ ما در کمین او خواهد بود، میترسم. شرمگین میشوم از اینکه اعتراف کنم بخشی از وجودم احساس آسودگی میکند که خواهرزادهها و برادرزادههایم همگی پسر هستند، چرا که در دوران بلوغشان با موانعی روبهرو نخواهند شد که دختران در این فرهنگ متحمل میشوند.
آمریکا فرهنگ تجاوز است. ممکن است فرهنگ تجاوز در آمریکا به گستردگی برخی فرهنگهای دیگر در سراسر جهان نباشد، اما نمیتوان انکار کرد فرهنگ تجاوز هر روز از چه راههای موذیانه و فراگیری به دختران و زنان آمریکایی یادآوری میکند که ساختارهای مردسالار همچنان وجود دارند و رشد آنان را محدود میکنند. خطاب به آن دسته از مخاطبانی که با مفهوم «فرهنگ تجاوز» آشنا نیستند، باید گفت فرهنگ تجاوز صرفا منحصر به تجاوز جنسی نیست. فرهنگ تجاوز اصطلاح عمومیتری است که نظام و مناسباتی را توصیف میکند که به زنان ستم میکند و آنان را به طور مداوم هدف خشونت قرار میدهد. این خشونت در اشکال مختلفی اعمال میشود؛ از آزار خیابانی و متلکپرانی تا تبعیضهای جنسیتی ناعادلانه در محیط کار، ابژهانگاری جنسی در رسانهها و محصولات فرهنگی تا اشکال شدیدتر خشونت چون تهاجم جنسی، تجاوز جنسی و/یا قتل.
فاکتها دروغ نمیگویند: بنا بر اعلام وزارت دادگستری ایالات متحده آمریکا در این کشور هر پنج دقیقه یک تجاوز یا اقدام به تجاوز رخ میدهد. این واقعیت همچنان که بهتانگیز به نظر میرسد به همان میزان گمراهکننده نیز میتواند باشد، زیرا اغلب موارد تجاوز گزارش نمیشوند. در واقع اغلب شاکیان تجاوز جنسی به طور سیستماتیک با توهین، انکار، بازجویی، و/یا سرزنش بابت اینکه مورد حمله قرار گرفتهاند، روبهرو میشوند. همدستی نظام دادگستری در وقوع چنین اقداماتی بدون عواقب حقوقی فرهنگ تجاوز را قدرتمندتر میکند. در واقع ۹۷ درصد از متجاوزان هرگز حتی یک روز هم بابت جرمشان در حبس نبودند. (ماکسول، ۲۰۱۴)
واداشتن زنان درگیر با ترومای آزار جنسی، تعرض جنسی، و تجاوز جنسی به سکوت یکی از عواقب فرهنگ تجاوز است. همچنین ابژهانگاری جنسی زنان در فرهنگ ما را نمیتوان نادیده گرفت؛ زیرا این امر بازنمود مهمی از فرهنگ تجاوز است. مقالهای که انجمن روانشناسی آمریکا منتشر کرده بهطور اجمالی ارتباط ابژهانگاری جنسی زنان را با فرهنگ تجاوز نشان میدهد:
وسواس جامعه ما به ظاهر و بدن زنان فرهنگ تجاوز را تقویت میکند. دختران از سنین پایین میآموزند آنچه بیش از هرچیز درباره آنها اهمیت دارد ظاهرشان است و پسران میآموزند که ظاهر دختران بیش از هرچیز دیگری درباره آنها ارزش تلقی می شود. تمرکز بیامان فرهنگ ما بر ظاهر زنان، دائما زنان را به شی و کالا تبدیل میکند. ابژهانگاری زنان در تبلیغات تا حدی است که در برخی تبلیغات زنان همچون همبرگر یا کالایی جنسی تصویر میشوند.
بیشتر بخوانید:
۱۶ روش برای مقابله با فرهنگ تجاوز
۱۰ نکته برای پایان دادن به فرهنگ تجاوز
خوب یا بد، فرهنگ عامه ما به مثابه سنجهای برای ارزیابی مسئله بزرگتری عمل میکند که در فرهنگمان در حال رخ دادن است. تعلق خاطر به سلبریتیها به عرصه سیاست نیز وارد شده است. زندگی سیاستمدران در رسانهها مانند سلبریتیها پوشش داده میشود. مناظرههای انتخاباتی با هدف بیشینه کردن سود شرکتهای رسانهای مانند کالا فروخته و مصرف میشوند و مرز میان سیاستمدار و سلبریتی کمرنگ و کمرنگتر میشود.
درباره دونالد ترامپ حرف بزنیم. ادعاهای توهین و قانونشکنیهایی که او علیه زنان مرتکب شده چنان زیاد است که در یک مقاله نمیتوان به همه آنها پرداخت. بنابراین اجازه دهید بحث را بر یکی از جدیدترین[1] موارد متمرکز کنم که برای همه ما آشناست و ابزاری برای نمایش فرهنگ تجاوز است. همه ما درباره نوار صوتی رسواکنندهای شنیدهایم که ترامپ در آن با زبان خودش میگوید «به آلت جنسی زنان چنگ بزنید». او با جزئیات توصیف میکند که چگونه شهرتش او را از هرگونه پیامدی برای پرخاشگری و اعمال خشونت جنسی علیه زنان مصون نگه میدارد. او در این فایل صوتی اعتراف میکند که آشکارا به زنانی که به نظرش جذاب هستند حمله میکند و آنان را آزار میدهد. او در واقع حقیقت را گفت و من و بقیه فمینیستها بیش از این اعترافات از واکنشهای عمومی به آن شوکه شدیم.
هواداران زن ترامپ پس از لو رفتن این فایل صوتی در حمایت از او با پلاکاردهایی به خیابان آمدند که روی آن نوشته شده بود .[2]«بهتر است به اندام جنسی زنان چنگ بزنید تا اینکه ترسو باشید» این فرهنگ تجاوز است: وقتی اندام جنسی یک جنس برای تحقیر و توهین و نشان دادن پستی و ضعف استفاده میشود. وقتی زبان و فرهنگ فالوسمحور ما برای مردان جایگاه ارزشمندی قائل است و بدن زنانه و اجزای آن را خوار می شمرد و تحقیر میکند، شاندا رایمز، نویسنده برجسته و تهیهکننده شبکه ایبیسی در مصاحبههایش گفته است که سانسورکنندگان در یک شوی تلویزیونی درباره موضوعات پزشکی برای تعداد دفعاتی که بازیگران میتوانستند از واژه واژن استفاده کنند محدودیت وضع کرده بودند. این نشانه تابو بودن بدن زنانه است. (در واقع این برنامه تلویزیونی به دلیل شکستن تابوی نامبردن از اندام جنسی زنان به عنوان نسل جدیدی از برنامههای تلویزیونی پیشرو شناخته شده بود که در برنامه زنده از واژه واژن استفاده میکردند). پس از انتشار نوارهای لو رفته از ترامپ کمپین او و هوادارانش حرفهایش را به شوخیهایی از جنس «شوخیهای مردانه در رختکن» تقلیل دادند که این خود نشانهای از نیرنگهای فرهنگ تجاوز است.
واقعا «شوخیهای مردانه در رختکن» چه معنایی دارد؟ آیا بدین معناست که ابژهانگاری جنسی زنان و تایید تعرض جنسی به آنان تا زمانی که در یک جمع خصوصی مردانه باشد بیایراد است؟ در کدام جهان ما اجازه داریم از چنین رفتارهایی چشم پوشی کنیم، چون در جمعی مردانه رخ داده است؟ بله درست است؛ در فرهنگی که ابژهانگاری، تحقیر و فرودستسازی زنان را اشاعه میدهد. تصور کنید هیلاری کلینتون یا هر زن سیاستمدار دیگری درباره گرفتن بیضههای مردان حرف زده بود. آیا ما همچنان به سادگی از چنین ابراز نظر رکیکی چشمپوشی میکردیم؟
علاه بر این مرتکبان اعمالی که در امتداد فرهنگ تجاوز هستند عمدتا نه غریبههایی در کوچههایی تاریک که اغلب آشنایان، همکاران یا حتی افرادی هستند که ممکن است با آنها در رابطه عاشقانه باشیم یا با آنها قرار ملاقات بگذاریم. آنها همچنین ممکن است افرادی با پایگاه اجتماعی بالا و مشهور و محبوب باشند، نه مردان ناکام و سرخورده. (تصور عمومی این است که آنچه در تجاوز اهمیت دارد سکس است؛ حال آنکه آنچه مهم است قدرت است). «پگ استریپ» در روایتی که از تجربه خودش از تعرض جنسی منتشر کرده درباره تصورات غلط رایج درباره مرتکبان خشونت جنسی علیه زنان نوشته است:
در کنار چارچوب نظری فمینیستی که تجاوز را بخشی از ستم مردسالارانه میبیند اصطلاح «تجاوز در قرار ملاقات» به طور فرهنگی مفید است زیرا توجه را از سناریوی «غریبهای در کوچه» به خشونت در روابط و خانوادهها متمرکز میکند؛ جایی که در ایالات متحده بیشترین خشونتها از جمله قتل در آن رخ میدهد. بیشتر خشونتها را افرادی اعمال میکنند که ما آنها را میشناسیم، نه غریبهها. (استریپ، ۲۰۱۴)
باید به این توجه کرد که چهرههای مشهور در جامعه مورد احترام وعلاقه هستند (مانند بیل کازبی) و هنوز هم رفتارهای خشونتآمیز را پشت درهای بسته و علیه افرادی اعمال میکنند که به آنها اعتماد دارند. متاسفانه فرهنگ تجاوز قبایی است که افراد مشهور و تحسینشده در جامعه به وسیله آن جرایم خود را میپوشانند.
«آروا مهدوی» در یادداشتی جنجالی با عنوان «فرهنگ تجاوز به این شکل است-به قول دونالد ترامپ» در روزنامه گاردین نوشته است:
«مخربترین جنبه تجاوز خودماندگاری آن است. زنان میترسند از تعرض جنسی سخن بگویند، زیرا نگرانند که دیگران آنها را باور نکنند. وقتی تصمیم میگیرند درباره تعرضهای جنسی حرف بزنند اغلب باور نمیشوند. تخریب شخصیت میشوند، انگیزههایشان مورد پرسش قرار میگیرد و به آنها گفته میشود که احتمالا خودشان مقصر بودند. بدین ترتیب بقیه زنان با دیدن این واکنشها تصمیم به سکوت میگیرند. بنابراین اگر قرار است چیزی از کلاس آموزشی ترامپ در فرهنگ تجاوز چیزی بیاموزیم این است که هیچ یک از ما نباید سکوت کنیم. (مهدوی، ۲۰۱۶)
این یک مسئله حزبی نیست. این چالشی فراگیر است که ما در کشورمان با آن مواجه هستیم و نیاز داریم به آن اعتراف کنیم و تصحیحش کنیم. پیش از ترامپ رسوایی بیل کازبی مطرح شد. پس از کازبی ماجرای تجاوز استنفورد رخ داد؛ ماجرای تجاوز یک دانشجوی مرد دانشگاه استنفورد که به زنی بیهوش در پشت سطل زبالهای در محوطه دانشگاه. (این زن نامه سرگشاده شجاعانهای به دادگاه نوشت که در شبکههای اجتماعی بازنشر شد و منجر به حمایت از او به عنوان بازمانده تجاوز شد). «راجر ایلز»، مدیرعامل سابق فاکس نیوز، و بعدها دونالد ترامپ و شخصیتهای سرشناس دیگری نیز به آزار جنسی متهم شدند. (جالب است بدانید راجر ایلز مشاور غیررسمی ترامپ است). به ازای هر پروندهای که عمومی میشود، هزاران قربانی دیگر خاموش باقی ماندهاند.
طنز ماجرا آنجاست که همزمان با کاندیداتوری یک زن برای مهمترین منصب سیاسی در جهان، مردی نامزد انتخاب این جایگاه شده است که پسرفت به ادوار پیشین تاریخ ما را بازنمایی میکند که در آن زنستیزی هنجار بود و آشکارا حمایت میشد.
افکار عمومی جامعه آمریکا تا کجا چنین وقایعی را تحمل خواهد کرد؟ چه زمانی خواهیم گفت دیگر بس است و به نکوهش ارکانی از جامعه برمیخیزیم که بازنمود نظام گستردهتر سلطه و سرکوب هستند، تا نسل بعدی دخترانمان ناگزیر به جامعهپذیری در فرهنگ تجاوز نباشند؟ آیا دختران ما همچون پسرانمان سزاوار برخورداری از امنیتی نسبی نیستند؟
نویسنده: آزاده اعلایی
برگردان: مهتاب محمودی
منبع: psychologytoday
[1] این یادداشت در اکتبر سال ۲۰۱۶ نوشته شده است.
[2] شعار طرفداران ترامپ «Better to grab a pussy than to be a pussy» بود. واژه pussy در مکالمات روزمره به معنای گربه، بزدل و واژن زنان استفاده میشود. همینطور در برخی مواقع از این کلمه برای توهین به زنان استفاده میشود.