نویسنده: آتنا دائمی
در طول نزدیک به هفت سال حبس در زندانهای اوین، قرچک و لاکان، شاهد مستقیم فرایند بهرهکشی سازمانیافته از زنان زندانی بودهام. آنچه در این متن میآید، حاصل تجربه زیسته و مشاهده نزدیک من از واقعیتهایی است که در تضاد آشکار با آییننامههای رسمی سازمان زندانها جریان دارند. در این زندانها، کار اجباری نه یک استثنا، بلکه بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره زندانیان است. طبق ماده ۸۰ آییننامه اجرایی سازمان زندانهای کشور، مشارکت زندانیان در فعالیتهای شغلی و خدماتی باید همراه با پرداخت دستمزد، اعطای امتیازات رفاهی و ثبت نمره اعتباری باشد؛ امتیازاتی که میتوانند در روند بهرهمندی از تسهیلاتی چون مرخصی، ملاقات حضوری یا آزادی مشروط مؤثر باشند. با این حال، فاصله میان قانون مکتوب و واقعیت زندانهای ایران، عمیق و فاحش است.
زندان قرچک
نخست از زندان قرچک آغاز میکنم؛ مکانی که بالاترین میزان بهرهکشی از نیروی کار زندانیان در آن مشاهده میشود. در این زندان، که با نام ندامتگاه شهر ری نیز شناخته میشود، صدها زن زندانی در بخشهای خدماتی، بهداری و حتی اداری به کار گرفته میشوند. این کارها عموماً سنگین، طاقتفرسا و بدون پرداخت دستمزد رسمیاند. زنان زندانی برای تنها 10 دقیقه زمان بیشترِ تماس تلفنی، یا برای پرهیز از خشم زندانبانان، ناگزیر به پذیرش کارهای تحمیلی مانند نظافت، آشپزی، امور اداری و اداره امور داخلی بند میشوند. زندانیانی که در کارگاهها مشغولاند، عموماً با عنوان «کارآموز» معرفی میشوند تا از شمول مقررات پرداخت مزد خارج بمانند. حتی برای کارهای خدماتی درون بندها، زندانیان حقوقی از سوی سازمان زندانها دریافت نمیکنند. کمکهزینهای ناچیز، که از حساب عمومی زندانیان کسر میشود، به آنان پرداخت میشود. این شرایط چنان طاقتفرساست که بسیاری از زندانیان برای تأمین حداقل نیازهای خود، به انجام کارهای شخصی همبندیها روی میآورند. کارهای تحمیلی در زندان قرچک شامل:
- کار اداری: بخش عمدهای از امور اداری داخلی زندان بر عهده زندانیانی است که وضعیت "رای باز" دارند؛ یعنی کسانی که طبق تصمیم قضایی اجازه یافتهاند تنها در ساعتهای اداری در زندان باشند و فعالیت کنند. این زندانیان مسئولیتهایی همچون جابجایی زندانیان میان بند، بهداری و دفاتر اداری، تحویل و دریافت اسناد داخلی، توزیع اقلام بین بندها و گاهی حتی کمک در امور دفتری پرسنل زندان را برعهده دارند. این وظایف، بدون هیچ دستمزد رسمی یا حمایت بیمهای انجام میشود. در بسیاری از موارد، عدم انجام سریع و بیچونوچرای این دستورات میتواند به محرومیت از رای باز یا اعمال فشارهای بیشتر منجر شود.
- کار در آشپزخانه: آشپزخانه زندان از جمله بخشهایی است که به شدت به نیروی کار زندانیان وابسته است. زندانیان موظفاند مواد غذایی فلهای، مانند گونیهای برنج، حبوبات و... ، دیگهای بزرگ غذا، و صدها کتری حجیم آب جوش را جابهجا کنند. آنان بدون امکانات ایمنی کافی، ملزم به آمادهسازی غذای صدها زندانی و انتقال آن به بندها هستند. در صورت بروز آسیبهای فیزیکی مانند سوختگی، شکستگی یا کمردرد ناشی از حمل بار سنگین، زندانیان از هرگونه حمایت درمانی جدی یا جبران خسارت محروم میشوند و بر اساس تعهدنامهای که از زندانیان دریافت میشود، مسئولیت کامل آسیبها بر عهدهی زندان قرار میگیرد.
- نظافت: زندانیان تازهوارد، ناگزیر به انجام وظایف نظافتی میشوند. این وظایف شامل نظافت راهروهای اصلی، دفاتر اداری پرسنل، نمازخانه، بخشهای فرهنگی، محوطههای عمومی و سرویسهای بهداشتی بندهاست. این نوع کار اجباری، که در محیطهایی غالباً آلوده و فاقد امکانات بهداشتی صورت میگیرد، بدون هیچ نوع تجهیزات ایمنی انجام میشود و در موارد متعدد، زندانیان با انواع بیماریهای پوستی یا عفونتی مواجه میشوند.
- کار در آسایشگاه پرسنل: زندان قرچک دارای بخشهای اختصاصی برای استراحت و رفاه پرسنل زندان است. زندانیان، با امکانات محدود و ابتدایی، ملزم به تهیهی غذای شخصی برای هر یک از پرسنل، نظافت اتاقهای خواب و سرویسهای بهداشتی آسایشگاهها هستند. این کارها، که عملاً در خدمت رفاه مأموران زندان انجام میشود، بدون هیچ گونه جبران مالی یا حقوق انسانی صورت میگیرد و در صورت امتناع زندانی، با مجازاتهای غیررسمی مانند قطع تلفن یا محدود کردن خرید از فروشگاه روبهرو میشود.
- کار در بهداری: علاوه بر نظافت مداوم فضای بهداری و تجهیزات پزشکی، زندانیان به کارهایی همچون جابهجایی پروندههای پزشکی، کمک به پرسنل در انتقال بیماران، رساندن تجهیزات و حتی نظافت آسایشگاه کارکنان بهداری گماشته میشوند. این خدمات نیز بدون هرگونه دستمزد و بدون رعایت استانداردهای بهداشتی و ایمنی صورت میگیرد. در موارد متعدد، زندانیانی که به کار در بهداری مشغول بودند، بدون آموزش اولیهی بهداشت، در معرض بیماریهای واگیردار یا خطرات شغلی قرار گرفتهاند.
زندان لاکان رشت
در زندان لاکان رشت، بهرهکشی چهرهای آشکارتر و عریانتر به خود گرفته است. علاوه بر تکرار الگوهای کار اجباری مشابه قرچک، قالیبافی نیز یکی از ابزارهای بهرهکشی است. زندانیان روزانه از ساعت ۸ صبح تا ۲:۳۰ بعدازظهر به کارگاههای قالیبافی منتقل میشوند و فرشهای ابریشمی با ارزشی میلیاردی میبافند. با این وجود، تا سال ۱۴۰۰، دستمزد سالانه این کار سنگین تنها یک میلیون تومان بود؛ معادل کمتر از صد هزار تومان در ماه. محمد گلپور، رئیس وقت زندان لاکان، خود اذعان کرده بود که هر تخته فرش ۱۲ تا ۱۸ متری ابریشمی میلیاردها تومان ارزش دارد و به خارج از ایران صادر میشود. پس از پایان ساعات قالیبافی، زندانیان بدون هیچ دستمزدی به شستن فرشها، ملحفههای شخصی و نظافت آسایشگاه زندانبانان وادار میشوند؛ پاداشی که نهایتاً به چند تکه لباس کهنه یا مبلغ ناچیزی معادل ۶۰ هزار تومان در هفته ختم میشود. این در حالی است که بندهای زندانیان حتی از ابتداییترین امکانات مانند فرش محروماند.
زندان اوین
در زندان اوین، تمامی امور خدماتی درون بندها، از نظافت تا انتقال بیماران، توسط خود زندانیان و بدون دریافت مزد انجام میشود. زندانیان سیاسی بهطور سیستماتیک از حقوقی همچون تماس تلفنی منظم، مرخصی و آزادی مشروط محروماند؛ چرا که تصمیمگیری در این موارد توسط نهادهای امنیتی همچون سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات انجام میگیرد. تا سال ۱۳۹۵، زنان زندانی در اوین حتی از حق تماس تلفنی نیز محروم بودند و تنها پس از اعتصابات اعتراضات جمعی، به آنان ۳۰ دقیقه تماس هفتگی (سه روز در هفته و هر روز ده دقیقه) اختصاص یافت. هزینه تماسها در تمام زندانها توسط زندانیان پرداخت میشود و همچون سود خرید اقلام خریداری شده از فروشگاه به حساب بنیاد تعاون (وابسته به سپاه پاسداران) و انجمن حمایت واریز میشود؛ نهادهایی که مطابق قانون باید این درآمدها را صرف رفاه زندانیان کنند، اما در عمل، هیچ نشانی از بهبود شرایط زندانیان دیده نمیشود.
قانون برای ویترین
آییننامههای رسمی سازمان زندانها، بهظاهر بر حقوقی چون بیمه کارگران زندانی، ممنوعیت بهکارگیری آنان در امور اداری یا انتظامی، تغذیه مناسب، زمان استراحت کافی و معافیت بیماران و سالمندان از کار تأکید دارند. اما در واقعیت، این قوانین صرفاً در ویترین وجود دارند و در عمل، زندانیانی که از پذیرش کار تحمیلی سرباز زنند، از حقوق اولیهای چون تماس تلفنی محروم شده یا عملاً به انزوا رانده میشوند. درآمدهای روزانه میلیاردی بنیاد تعاون زندانها طبق قانون باید صرف بهبود شرایط زندانها شود؛ با این حال زندانیان ناچارند حتی هزینه اقلام ضروری مانند آب آشامیدنی سالم، یخچال و وسایل گرمایشی را از جیب خود پرداخت کنند.
از سوی دیگر، بسیاری از زندانیان که به دلیل ناتوانی در پرداخت دیه یا ردمال در زندان ماندهاند، بدون کوچکترین حمایت از سوی نهادهای مسئول، سالها در زندان گرفتار میشوند. شخصاً شاهد بودم که در مواردی، همبندیهای زندانیان با جمعآوری پول میان خود، برای آزادی زندانیان اقدام کردند؛ کاری که نهادهای مسئول عملاً از انجام آن سر باز زدند. آنچه در زندانهای جمهوری اسلامی ایران جریان دارد، نه فرآیند اصلاح و تربیت است و نه اجرای عدالت. این زندانها عملاً به اردوگاههای کار اجباری تبدیل شدهاند؛ محیطهایی سرشار از تحقیر، خشونت، عدم رعایت حقوق ابتدایی زندانی و سوءاستفاده. قوانین و آییننامهها صرفاً برای فریب افکار عمومی و تزیین ویترین حقوق بشری نوشته شدهاند، در حالی که واقعیت، سیاهتر و دردناکتر از آن است که بتوان با ظاهرسازی آن را پنهان کرد.
بسیاری از زندانیان، چه در دوران حبس و چه پس از آزادی، با عوارض جسمی و روانی ناشی از کارهای طاقتفرسا و تحمیلی در زندان دستبهگریبان میشوند. این آسیبها شامل اختلالات اسکلتی-عضلانی، فرسودگی جسمانی، بیماریهای پوستی و عفونی، و مشکلات جدی روانی از جمله اضطراب، افسردگی و اختلالات استرس است. در شرایطی که هیچگونه استاندارد ایمنی و بهداشتی رعایت نمیشود و هیچ حمایت درمانی یا بیمهای برای زندانیان وجود ندارد، این آسیبها نهتنها درمان نمیشوند، بلکه اغلب تا سالها پس از آزادی نیز زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهند.