دیدبان آزار

معرفی یک پادکست درباره ضرورت لغو مجازات اعدام

«مویه»؛ آوایی ضعیف زیر چوبه دار

دیدبان آزار: «وقتی مخالف اعدام هستیم، در مورد پرونده‌های مربوط به تجاوز جنسی در حالی که فرد آزاردیده و وکیل او آگاهند که مجازات احتمالی اعدام خواهد بود، به چه شکلی باید ورود پیدا کنند؟ آیا بازماندگان در مواجه با جرمی که مجازات آن اعدام است باید سکوت کنند؟»

پادکست مویه که توسط جمعی از فعالان دانشجویی تهیه و منتشر می‌‌شود در قسمت جدید خود حول این پرسش‌ها گفت‌وگویی با تعدادی از وکلا صورت داده است. این شماره به هستی امیری، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق دانشگاه علامه تقدیم شده است که هفته گذشته برای اجرای حکم یک‌ سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. از مصادیق اتهامی امیری، حضور در گردهمایی 8 مارس، دفاع از حق حیات و مبارزه برای لغو مجازات اعدام بوده است. 

پادکست مویه در پیش‌درآمد خود اعلام کرده است: «در فضایی که موج‌های گاه‌ و‌ بیگاهی از هیجان‌ها و شعارها، هدایت‌گر قضاوت‌های عمومی درباره اعدام‌اند، مویه در هر اپیزود تلاش می‌کند تا از منظر حقوق بشری بررسی کند که چرا مجازات اعدام باید لغو شود؟» 

 

«صرف شکایت ما به این معنی است که تقاضای اعدام داریم»

در اپیزود «مجازات جرائم جنسی»، یکی از وکلا می‌گوید: «بسیاری از وکلا و همکاران به علت اینکه با نوع مجازات موافق نیستند این پرونده‌ها را به سختی می‌پذیرند. درباره زنای به عنف و زنای با محارم، ممکن است ظاهرا فردی هنوز زندگی کند ولی آثاری روانی باقی می‌گذارد که فرقی بین فرد مرده و زنده وجود ندارد. اینجاست که مسئله پیش می‌آید که آیا من به عنوان یک وکیل به دعوایی که مجازات آن سلب حق حیات است ورود پیدا کنم؟ ما چاره‌ای نداریم یا باید قانون را اجرا کنیم یا تلاش کنیم قانون را تغییر دهیم.»

 

بیشتر بخوانید:

شرِ دوسویه در پرونده کیوان امام‌وردی

فرار از دامِ ترازو‌سنجیِ حق‌ها

 

او ادامه می‌دهد: «تغییر قانون اتفاق نیافتاده به این خاطر که مطالبه‌ای نبوده اما باتوجه به این موضوع که خیلی از زنان به این دلیل که مجازات اعدام است، فارغ از سخت بودن اثبات این جرایم، شکایت نکردند شاید دلیلی برای قانع کردن قانون‌گذار باشد. اگر ما به عنوان وکیل یا شاکی وارد شویم قطعا صرف شکایت ما به این معنی است که تقاضای چنین مجازاتی را داریم. اگر ما به سراغ درخواست اجرای این مجازات‌ها برویم راه از بین بردن مجازات اعدام را در ایران سخت‌تر و راه را طولانی‌تر می‌کنیم. ما نمی‌توانیم با درخواست اجرای مجازات جرمی که دقیقا در قانون، اعدام برای آن در نظر گرفته شده است به دنبال تغییر آن باشیم.»

این وکیل با اشاره به پرونده کیوان امام‌وری می‌گوید پیش از آنکه اتهام افساد فی‌الارض مطرح شود، تعدادی از قربانیان با او تماس گرفته‌اند و درباره مجازات جرم تجاوز پرسیده‌اند. برخی از این افراد وقتی متوجه شدند که متهم در معرض حکم اعدام قرار می‌گیرد از شکایت صرف‌نظر کرده‌اند.» 

 

مجازات اعدام و حق بنیادین حیات

حقوقدانی دیگر در پاسخ به این سوال که «چرا مجازات اعدام عادلانه نیست؟» می‌گوید: «وقتی شما یک نفر را می‌کشید، فرصت جبران خسارات افراد دیگر را از او می‌گیرید. الان ما کیوان امام را بکشیم، در مصاحبه‌ها می‌گویند ما دنبال خسارتیم، اگر ایشان را بکشیم چگونه قرار است خسارت بگیریم؟ ما در یک فرایند کشتن برنامه‌ریزی‌شده، مشخص و معین شده دولتی طی سازوکارهای رسمی مشارکت و بازتولید خشونت می‌کنیم. قضیه خیلی روشن است. چطور ما می‌توانیم با خشونت مبارزه کنیم در حالی که مطالبه خشونت داریم. اساسا تن یا بدن مجرم، طبق انگاره‌های جدید حقوق بشری نباید مورد مجازات قرار بگیرد و مهم‌تر از همه حق حیات از جمله حقوق طبیعی و بنیادی است. بسته به نظر دولت نیست که این حق را به شهروند بدهد یا نه، بسته به عموم نیست این حق به کسی داده بشود یا نه و همانطور بسته به نظر بزه‌دیده هم نیست. این حق از جمله حقوق بنیادی و از بنیان‌های حقوق بشر است. نکته بعد اینکه کشتن به هر طریقی همیشه خشن و بی‌رحمانه است. اعدام جنایت است یا نه؟ اگر هست مشارکت در هر فرایندی که منجر به جنایت می‌شود کمک در جنایت است»

این حقوقدان با اشاره به بحث بازدارندگی اعدام در جرائم جنسی توضیح می‌دهد: «در ایران از موارد اعدامی که رسانه‌ای می‌شود و ما از آن مطلع می‌شویم جرم تجاوز به عنف بالاترین میزان اعدام را دارد. وقتی که ما بیشترین تعداد اعدام را در جرایم تجاوز داریم چرا موجب ارعاب نشده است؟ اصلا ما آماری داریم که از تعداد این جرایم کم شده است؟» او ادامه می‌دهد: «ما درباره جان آدم‌ها حرف می‌زنیم پس باید دقیق حرف بزنیم. ضمن اینکه اساسا نمی‌شود درباره جان آدم‌ها با توجیه فایده‌مندی سلب آن جان تحلیل کرد. یعنی در عرصه حق حیات نمی‌توانیم با توجیه فایده‌مندی و با توجیه هزینه فایده و منفعت‌گرایی تصمیم‌گیری کنیم چون مسئله واجد حقی بنیادی است به نام حق حیات.»

مطالب مرتبط