دیدبان آزار

آغاز دادخواهی بازماندگان تجاوز جنسی در جنگ اوکراین

فراموشی ممکن نیست

ویکتوریا هرروز از روبروی خانه‌ای می‌گذرد که در آن توسط یک سرباز روس مورد تجاوز قرار گرفته است. سربازی هم‌سن و سال پسر نوجوانش. اوایل ماه مارس نظامیان روسیه به روستای او در نزدیکی حومه کیو رسیدند. مدت کوتاهی بعد سربازان روس به او و زن همسایه تجاوز کردند، مرد همسایه را کشتند و خانه‌های بسیاری را نابود کردند. او در مصاحبه با نیویورک‌ تایمز می‌گوید: «تنها در صورت فراموشی می‌توان به زندگی ادامه داد. اما فراموشی ممکن نیست.» 

ویکتوریا خشونت این سربازان را گزارش داده و در حال همکاری با دادستان برای تحت پیگرد قرار دادن آنهاست. او می‌خواهد سربازان مجازات شوند بلکه درد ابدی‌ای که به او تحمیل کرده‌اند را حس کنند. اما اینکه این اتفاق بیفتد یا نه، مشخص نیست و ممکن است سال‌ها زمان ببرد تا نتیجه این تلاش‌ها مشخص شود. تجاوز تنها یکی از جنایاتی بوده که نظامیان روسیه در اوکراین مرتکب شده‌اند. اما چالش‌های تحت پیگرد قرار دادن خشونت‌های جنسی مربوط به محدودیت یا فقدان شواهد است. از طرفی دیگر بازماندگان به لحاظ روانی شدیدا آسیب دیده‌اند و تمایل و توان شهادت دادن ندارند. حتی اگر گزارش بدهند هم سرباز موردنظر عموما ناپدید شده است. 

دادستانی اوکراین می‌گوید در حال بررسی ده‌ها مورد تجاوز است که البته تنها مشتی نمونه خروار از واقعیت هولناک خشونت نظامیان روسیه در اوکراین است. یه گفته دادستان در میان قربانیان تجاوز، زنی 82 ساله هم حضور داشته است. مقامات اوکراینی در تلاش برای برقراری عدالت برای قربانیان خشونت جنسی هستند. ماه گذشته، اولین محاکمه مربوط به تجاوز به مثابه جنایت جنگی برگزار شد. در دادگاهی در کیو، سرباز روسی متهم شد که به خانه‌ای حمله کرده، مرد خانواده را کشته و جلوی چشمان فرزند به زن تجاوز کرده است. 

سرباز متهم، میخاییل رومانو، 32 سال سن دارد و توسط تیم تحقیقات پرونده و از طریق شبکه‌های اجتماعی شناسایی شد و تحت محاکمه قرار گرفت. محقق ارشد سازمان دیدبان حقوق بشر می‌گوید این محاکمه پیامی روشن و مهم برای بازماندگان تجاوز در دوران جنگ دارد و نشان می‌دهد که دولت مصر است که موارد تجاوز را تحت پیگرد قرار دهد. فعالان حقوق بشر در اوکراین می‌گویند از تاریخ یکم آوریل تا 15 ماه مه، خط تلفن مشاوره روانی تحت مدیریت آنها 1500 تماس دریافت کرده که بسیاری از آنها مربوط به افرادی بوده که نیازمند کمک برای مواجهه با آسیب‌های خشونت جنسی و شکنجه بوده‌اند. یکی از فعالان می‌گوید: «مادری تماس گرفت و گزارش داد که بچه 9 ماهه‌اش با شمع مورد تجاوز قرار گرفته است. سربازان مادر را با طناب بسته و مجبورش کرده بودند که تماشا کند. زن افکار خودکشی داشت و می‌خواست فرزندنش را بغل کند و از بالای ساختمان خود را پرت کند.»

این خط تلفنی صدها تماس مربوط به تجاوز را ثبت کرده است منتها بسیاری از قربانیان به لحاظ روانی در شرایط شکننده بود‌ه‌اند و آمادگی شهادت رسمی را در مقابل مقامات اوکراین نداشته‌اند. دادستانی برای تحقیقات موارد تجاوز، تمامی شواهد فیزیکی موجود را گردآوری و شهادت بازماندگان را ثبت می‌کند. آزمایشات پزشکی نیز برای گرداوری شواهد به کار گرفته می‌شوند. اما زمانی که تجاوز در مناطق تحت اشغال رخ می‌دهد، انجام آزمایش فوری ممکن نیست و اگر بیش از حد لازم زمان بگذرد، آزمایشات پزشکی قانونی نیز قادر به تشخیص رد تجاوز نخواهند بود. در فقدان رد دی‌ان‌ای، دادستانی تلاش می‌کند بر شواهد و مدارک دیگری از جمله لباس‌های پاره‌شده و آثار جراحات جسمانی اتکا کند. 

 

بیشتر بخوانید:

رد خون و تجاوز بر بدن زنان اوکراینی

جنگ اوکراین؛ تجاوز به مثابه سلاح جنگی

 

ویکتوریای 42 ساله و تعدادی از همسایگانش، روایت شب تجاوز را برای نیویورک‌ تایمز بازگو کرده‌اند. به این شرط که تنها نام کوچکشان آورده شود و نام روستایشان نیز محفوظ بماند. آنها نمی‌خواهد شناسایی شوند و مورد آزار و اذیت قرار بگیرند. شب هشتم مارس، در خانه ویکتوریا را زدند. سه سرباز روس مست و پاتیل وارد خانه شدند. آنها ویکتوریا را مجبور کردند که همراهشان به خانه همسایه بغلی برود چرا که قصد داشتند زن دیگری را هم از خانه با خود همراه کنند که به علت «تپل بودن» او پشیمان شدند. سربازان او را به خانه سومی بردند که همسایه‌ای به نام والنتینا با دختر و داماد و نوه ۱۵ ساله‌اش در آن زندگی می‌کرد. الکساندر، داماد خانه در را باز کرد. سربازان به دنبال همسر او ناتاشا بودند. الکساندر به آنها گفت که خودش اهل روسیه است و در کریمه به دنیا آمده و بزرگ شده است. ویکتوریا شاهد بود که او به سربازان التماس می‌کرد که به همسرش کاری نداشته باشند و خودش را ببرند. سرباز به الکساندر شلیک کرد. 

سربازان ویکتوریا و ناتاشا را با تهدید اسلحه همراه خود به مقرشان بردند. سربازی به نام اولگ ناتاشا را برد و سربازی دیگر به نام دانیا ویکتوریا را. ویکتوریا از سرباز پرسید که چند سال دارد. او پاسخ داد ۱۹ سال. ویکتوریا به دانیا‌ گفت که هم‌سن پسرش است و مکالمه را ادامه داد. پرسید: دوست‌دختر داری؟ جواب مثبت داد و گفت دختر ۱۷ سال دارد و هرگز با او رابطه جنسی نداشته است. ویکتوریا توضیح می‌دهد: «او خیلی بی‌رحم و وحشی بود. با من خیلی بد رفتار می‌کرد. به من تجاوز کرد. جلوی چشمانم الکساندر را به قتل رساندند. از آنها متنفرم. امیدوارم به همراه پوتین به درک واصل شوند.»

آنها الکساندر را در باغچه پشتی خانه به خاک سپردند. یک ماه بعد که بازرسان پلیس برای نبش قبر آمدند، زنان بلایی که به سرشان آمده بود را برای ماموران بازگو کردند، به این امید که سربازان متجاوز تحت پیگرد قانونی قرار بگیرند. دادستانان به زنان اطمینان دادند که این خشونت‌ها و هم‌چنین قتل الکساندر را پیگیری خواهند کرد. یکی از همسایگان به نام ویکتور در گفت‌وگو با نیویورک تایمز تایید کرده که آن شب ویکتوریا به خانه او رفته و اطلاع داده که مورد تجاوز قرار گرفته است. او گفته که ویکتوریا تا دیروقت در خانه‌اش مانده تا مطمئن شود سربازان روس رفته‌اند. 

آشنایان ناتاشا او را قانع کردند که به همراه پسرش روستا را ترک کند. او اکنون در سرپناهی موقتی در شهری در اتریش ساکن است. جایی که هیچ‌کس زبانش را نمی‌فهمد. او با یک روان‌درمانگر اوکراینی در تماس مداوم و هرروزه است. مادرش والنتینا، در حال حاضر تنها زندگی می‌کند. البته به همراه بزها، مرغ‌ها و گربه‌هایش. روس‌ها سگ او را هم کشتند. علی‌رغم فضای محافظه‌کارانه اوکراین و انگ اجتماعی حول مسئله تجاوز، او ویکتوریا و ناتاشا را تشویق کرده که با خبرنگاران صحبت کنند و آنچه را که تجربه کرده‌اند افشا سازند.

ویکتوریا هم‌چنان در روستا زندگی می‌کند، دقیقا همانجا که با اسلحه تهدید شد و مورد تجاوز قرار گرفت. نشانه‌های اشغال هم‌چنان در این روستا مشهودند. ویکتوریا می‌گوید نمی‌خواسته بدون همسرش اوکراین را ترک کند. قوانین سربازی اجباری به همسرش اجازه ترک اوکراین را تا پایان جنگ نمی‌دهد. او می‌گوید ماندن در روستا برایش بسیار دشوار بوده است. چراکه همه می‌دانستند چه بلایی به سرش آمده است. او بعد از چند سال ترک، دوباره سیگاری شده است، قرص آرام‌بخش می‌خورد و البته امیدوار است که متجاوزانش مجازات شوند. او می‌گوید: «این جنگ روان ما را نابود کرد. حتی محاکمه متجاوزان هم به این سوال پاسخ نمی‌دهد که چرا چنین جنایتی به مردم ما کردند؟ چرا ما را آواره کردند و اندوهی ابدی برایمان آوردند؟»

 

نویسنده: والری هاپکینز

منبع: نیویورک تایمز

 

منبع تصویر: Getty images

مطالب مرتبط