دیدبان آزار

گزارشی از خشونت جنسی علیه کودکان کار و خیابان

خانه، خیابان و کابوس آزار جنسی

دیدبان آزار: در سال ۲۰۰۵، کمیته پشتیبانی از کودکان خیابانی ایران، تعداد کودکان کار در کشور را بیش از ۲۰۰ هزار نفر تخمین زده است. اما بر اساس آخرین برآورد، رئیس اورژانس اجتماعی کشور در گفت‌وگو با خبرگزاری ایرنا تعداد کودکان کار را ۵۰۰ هزار نفر اعلام کرد. با وجود روند نرخ تورم و خط فقر در ایران که خانواده‌ها را برای تامین مخارج زندگی وادار به فرستادن کودکان به‌عنوان نیروی کار به خیابان می‌کند، می‌توان امروز این تعداد را بسیار بیشتر قلمداد کرد. به نقل از گزارش شبکه یاری کودکان کار، طبق مطالعات صورت‌گرفته در دیگر نقاط دنیا بسیاری از کودکان کار خشونت و سوءاستفاده جنسی را از سوی پلیس و هم‌چنین توسط کودکان بزرگ‌تر تجربه کرده‌اند. طبق یافته‌های پژوهشی که درباره کودکان کار در قاهره انجام شده، بیش از نیمی از کودکان کار دختر آزار جنسی را گزارش کرده‌اند. آزار جنسی به عنوان یک نماد قدرت در گروه‌ها عمل می‌کند. کودکانی که در یک گروه پذیرفته می‌شوند لازم است برای گروه کاری انجام دهند، بخصوص برای رئیس گروه که معمولا شامل آزار جنسی می‌شود.

کودکانی که به‌تازگی وارد خیابان شده‌اند بخصوص دختران، تبدیل به ابزار جنسی کودکان قدیمی‌تر مخصوصا پسران و نگهبانان شب فروشگاه‌ها می‌شوند. بیشتر مواقع رابطه جنسی در ازای محافظت از کودک در خواست می‌شود. در مواقعی که تازه‌واردها درخواست‌های جنسی را رد کنند، از عبور‌ومرور و کارکردن در مناطق خاصی منع می‌شوند. شبکه یاری کودکان کار می‌گوید آمار دقیق و قابل اعتمادی از سوءاستفاده جنسی از کودکان و به طور خاص کودکان کار نه فقط در ایران بلکه در هیچ کجای جهان وجود ندارد‌. اما این سازمان در مطالعه ای با نام «مطالعه ای بر پدیده تعرض جنسی به کودکان کار با تمرکز بر کودکان کار در خیابان» با مروری گذرا بر نتایج تحقیقات پژوهشگران حوزه کودک و کودکان کار در ایران و سایر نقاط جهان تصویری کلی از میزان ریسک آزار جنسی کودکان به دست داده است. شبکه یاری با ارجاع به گزارش یونیسف تحت عنوان «آینده‌ای بدون کار برای کودکان» می‌نویسد: «۷۳ درصد از کودکان کار جهان هم‌اکنون در معرض آسیب‌هایی چون سوءاستفاده جنسی، کار اجباری، قاچاق مواد مخدر و مخاطرات دیگر قرار دارند. طبق گزارش پاگار و همکاران (۲۰۰۴)، سازمان جهانی بهداشت تخمین زده است که ۲۵ درصد از دختران در مقابل ۶ درصد از پسران از سو‌ءاستفاده جنسی رنج می‌برند.»

 

کودکان کار؛ خشونت جنسی از سوی خانواده و افراد غریبه

شبکه یاری کودکان کار بر این موضوع تاکید کرده که کودکان کار خشونت جنسی را از سمت خانواده و هم‌چنین افراد غریبه تجربه می‌کنند. خانی و همکاران (۱۳۸۱) در پژوهشی با عنوان «همه‌گیرشناسی افسردگی و سوءاستفاده جنسی در کودکان خیابانی»، ۸۷ کودک کار در منطقه ۱۲ تهران را به کمک پرسش‌نامه و مصاحبه بالینی مورد بررسی قرار دادند. میانگین سنی این کودکان  ۱۱ سال بوده و ۶۴ درصد (۵۶ نفر) پسر و ۳۶ درصد (۳۱ نفر) دختر بوده‌اند. نتایج این پژوهش نشان داد که ۱۸ نفر از کودکان مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته‌اند و مرتکب در ۵۵.۵ درصد موارد غریبه بوده است.

طبق تحقیق شبکه یاری کودکان که پژوهش‌های پیشین در این حوزه را مورد بررسی قرار داده، اکثریت این کودکان به خانواده‌هایی تعلق دارند که خشونت به‌وفور در آنها رخ می‌دهد. بسیاری از کودکان برای فرار از خشونت‌ها خانه را ترک می‌کنند. برخی مواقع نیز والدین معتاد سعی می‌کنند کودکان خود را در اختیار دیگران قرار بدهند و برخی مواقع کودکان از سمت پدر یا برادر مورد تجاوز قرار می‌گیرند. از مطالعه وضعیت کودکان خیابانی برمی‌آید که بخش اعظم این کودکان و نوجوانان و بخصوص دختران، از طرف سرپرست‌های خود یا اعضای خانواده به شیوه‌های متعددی آزار دیده‌اند‌. یافته‌های مطالعه پرونده مددجویان مستقر در مراکز بهزیستی نشان می‌دهد که سو‌ءاستفاده جنسی از سوی اعضای خانواده دلیل خروج تعدادی از دختران از خانه بوده است. 

یکی از اعضای ان‌جی‌اویی که در حوزه زنان و کودکان فعالیت می‌کنند مستقیم با کسانی در ارتباط بوده که از سوی اعضای خانواده مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند. او در گفت‌وگو با دیدبان آزار از یکی از این موارد می‌گوید: «دختر نوجوانی داشتیم که پدر و مادرش هر دو خلافکار بودند. برادر خانواده هم شرایط مساعدی نداشت. والدین از هم جدا شده بودند و این نوجوان مرتب بین والدین پاسکاری می‌شد. در زمانی که پیش پدر بود حتی تجربه خشونت فیزیکی و جنسی توامان از سوی پدر و برادر را هم داشت. پدرش به او تعرض کرده بود و برادرش بارها به شدت کتکش زده بود.»

او از دخالت ان‌جی‌او برای کمک به این دختر نوجوان می‌گوید: «در چنین شرایطی کاری که ما کرده بودیم این بود که این دختر نوجوان را از فضای ملتهب، آسیب‌زا و پرخطری که حضور داشت دور کنیم و تنها امکان موجود برای اینکه این بچه از آن شرایط رها شود این بود که به عنوان یک دختر ۱۵ ساله سرکار برود و در شرایطی که دیگر درآمد داشت، مادرش هم می‌توانست او را بپذیرد. در این صورت درست است که این دختر در حالی که هنوز برای کار کردن سن کمی داشت شاغل می‌شد اما حسنش در این بود که دست‌کم خشونت جنسی و آسیب جسمی و روانی را متحمل نمی‌شد. اینجا دیگر در بستری که اعتیاد و خشونت و فقر به طور توامان وجود دارد و از طرفی هیچ حمایت اجتماعی از کودک دیده نمی‌شود نمی‌توانیم با نگاهی سرشار از سانتی‌مانتالیزم صرفا از کار کودک و مضراتش بگوییم. در مرحله دوم البته باید برویم سمت مقابله با همان زمینه‌هایی که سبب می‌شود یک کودک به کار کردن روی بیاورد.»

 

شیوع آسیب‌پذیری جنسی، دختران بیشتر از پسران

گزارش شبکه یاری به مرور به برخی پژوهش‌های صورت‌گرفته در ایران هم پرداخته است‌. برای مثال بیات (۱۳۷۹) در مطالعات خود دریافته که اگرچه نسبت پسران خیابانی به دختران ۸۱ در مقابل ۱۹ درصد است، اما شیوع آسیب‌پذیری جنسی دختران ۵ برابر بیشتر است. مهسا برهانی، عضو سابق جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان در گفت‌وگو با دیدبان آزار می‌گوید یکی از پرتعدادترین مواردی که در حین کار با کودکان کار و خیابان با آن مواجه می‌شده، کودکانی بوده‌اند که تجربه آزار جنسی داشتند: «وقتی جامعه هدف شما کودکان‌ هستند، حساسیت‌ها برای هر نوع فعالیتی که قرار است انجام دهید دوصدچندان خواهد شد. علتش هم این است که این کودک هنوز توان دفاع از خودش را ندارد، به سن قانونی نرسیده و مراحل بلوغ را پشت سر نگذاشته است. به همین دلیل در تمامی سال‌هایی که من با این بچه‌ها کار می‌کردم، هر روز فرصت این بود که نکته‌ای جدید بیاموزم. این رویکرد وقتی کودکان مقابل شما کودکانی آسیب‌دیده هم هستند، پیچیده‌تر می‌شود.»

او از طیف گستره آزار علیه کودکان کار و خیابان می گوید؛ به گفته او، افرادی که نسبت به این کودکان تعرض کرده بودند از افراد داخل خانواده خودشان تا دوست و همسایه را شامل می‌شده است: «یادم می‌آید یک سال دختری سر کلاس‌های جمعیت می‌آمد اما مطلقا حرف نمی‌زد. نه در کلاس درس و نه در زمانی که مشاوران حاضر می‌شدند. نه چیزی خوشحالش می‌کرد و نه ناراحت. عصبانی هم نمی‌شد. درست شبیه به یک ربات بود. ابتدا متخصصان جمعیت احتمال داده بودند که شاید اوتیسم داشته باشد اما بعد از بررسی‌های متعدد و گفتگو با خانواده‌اش و چند تست پزشکی مشخص شد که این کودک ۹ ساله بارها و بارها مورد تعرض قرار گرفته و بدن و اندام داخلی‌اش به شدت آسیب دیده بود.» برهانی ادامه می‌دهد: «فکر می‌کنم دوره‌های درمان او نزدیک به ۱۴ ماه طول کشید تا بالاخره به حرف آمد. ابتدای حرف زدنش به شدت لکنت داشت اما سال ۹۹، آخرین باری که او را دیدم خیلی بهتر شده بود.»

 

بیشتر بخوانید:

​​«اتوبوس انسانی» برای بچه مدرسه‌ای‌ها

در درس‌ها، آموزش مسائل جنسی و بیماری‌های مقاربتی نداریم

 

«فهمیدم  با من کاری کرده که باید بابتش تا همیشه خجالت بکشم» 

صبا محمودی، معلم داوطلب خیریه‌ای به اسم «خانه‌ای برای آینده» است که در کانون توانمندسازی مادران و نوجوانان هم فعالیت کرده است. او در گفت‌وگو با دیدبان آزار می‌گوید کار کردن با کودکان کار و مواجهه با آزارهایی که دیده بودند باعث شده که هنوز کابوس ببیند. کودکانی که هم در خانه و هم در بیرون از خانه آزار و اذیت‌های جنسی را تجربه کرده‌اند:‌ «متاسفانه بسیاری از این کودکان که صبح‌ها کار می‌کردند و عصرها پیش ما می‌آمدند که کمی درس بخوانند و فرصتی برای بازی داشته باشند، شب‌ها در خانه به شدت آسیب می‌دیدند. ما هر چه توان و انرژی می‌گذاشتیم تا از روان این کودکان محافظت کنیم، اما وقتی آخر شب‌ها به خانه می‌رفتند، هرچه بافته بودیم پنبه می‌شد.»

او ادامه می‌دهد:‌ «پسری بود که خیلی دوستش داشتم. واقعا با بقیه بچه‌ها فرق داشت. از آن‌دست بچه‌هایی بود که درک بالایی دارند. او با کار کردن خرج پدر معتاد، مادر بیمار، برادر و خواهرهای کوچک‌تر از خودش را می‌داد اما روحیه‌اش فرق می‌کرد. از چیزی ایراد نمی‌گرفت و به شدت منعطف بود. یک‌بار در یکی از جلسات مشاوره برایم تعریف کرد که پسر همسایه که از او بزرگ‌تر بوده در سن ۸ سالگی به او تعرض کرده است. نمی‌توانست از جرئیات بگوید اما گفت: "خانم فهمیدم کاری کرده که باید بابتش تا همیشه خجالت بکشم." یعنی حتی خودش هم درست نمی‌دانست چه اتفاقی افتاده. سعی کردم در جلسات مشاوره به او کمک کنم تا خودش و عزت نفسش را پیدا کند. چون فهمیده بودم که آن اتفاق سبب شده خودش را سرزنش کند و همیشه تصور کند ایراد از اوست و برای همین باید با بقیه نرم و منعطف باشد.»

 

کودکان کار مهاجر و رنج مضاعف

حدود دو سوم کودکان خیابانی مهاجرند که علاوه بر مهاجران خارجی، از شهرهای خراسان، کرمانشاه، گیلان و مازندران به تهران می‌آیند. یک روانشناس که در حوزه حمایت از کودکان کار و خیابان مهاجر به ویژه کودکان افغانستانی فعالیت کرده، به دیدبان آزار از مشکلات مضاعف این کودکان می‌گوید، مشکلاتی که زمینه آزار و اذیت جنسی علیه آنها را فراهم می‌کند: «وقتی درباره کودکان حوزه آسیب صحبت می‌کنیم باید آموزش‌های جنسی به آنها را صفر در نظر بگیریم. آنها حتی نمی‌دانند کدام یک ازاتفاق‌هایی که برایشان می‌افتد مصداق بارز آزار جنسی،  تجاوز و تعرض است. قطعا خیلی‌هایشان در مورد آن صحبت هم نمی‌کنند.» 

او هم با تاکید بر اینکه این آزارها هم از سوی کارفرما، هم در خیابان و هم در خانواده و اقوام برای کودکان کار اتفاق می‌افتد، می‌گوید: «در بین مهاجران اما این آمار از طرف نزدیکان کم نیست. فرهنگ‌های نا‌به‌جا در میان برخی از مهاجران به نام بچه‌بازی وجود دارد. این موضوع در سال‌هایی که من به طور مستقیم با آنها در ارتباط بودم کم نبوده و اتفاق افتاده است. مثلا ما پسری را داشتیم که کودک کار بود، میزان آسیبش بالا، بدسرپرست و پدر به دلیل اعتیاد خانه را ترک کرده بود. او پیش یکی از اقوامش زندگی می‌کرد و متاسفانه مورد تعرض قرار گرفته بود و باعث شد با وجود سن کمی که داشت از خانه فرار کند.»

این روانشناس با موارد آزار جنسی در میان دختران کار مهاجر هم سروکار داشته است: «من هم با دختربچه و هم با دختر نوجوان برخورد داشتم که این اتفاق برایش افتاده باشد. مثلا مورد داشتیم که برادر اعتیاد شدید به شیشه داشت و به خواهر تجاوز کرده بود. خواهر از او باردار شده بود و میزان آسیب آن خانواده هم خیلی بالا بود.» 
او  بحث قانونی و غیرقانونی بودن مهاجران را بسیار مهم می‌داند؛ موضوعی که به گفته او بر پیگیری موارد آزار و اذیت جنسی کودکان کار مهاجر تاثیرگذار است: «تا زمانی که این کودکان به عنوان مهاجران غیرقانونی هستند قطعا هیچ حق و حقوقی ندارند کما اینکه اگر قانونی هم باشند مشکلات وجود دارند. اما واقعیت این است که اگر مورد خشونت قرار گیرند، نه دست خانواده به جایی بند است و نه کسانی که به عنوان مددکار به آنها کمک می‌کنند می‌توانند از لحاظ قانونی کاری کنند. چون اصلا این بچه هیچ حقی و هیچ هویت قانونی‌ای ندارد.»

 

از برنامه‌های کاهش فقر تا آموزش 

شبکه یاری کودکان کار در پژوهشی که انجام داده، چند راهکار موثر برای جلوگیری از آزار جنسی کودکان کار و خیابان برشمرده است: «هر روزه موارد زیادی از تماس‌های کودک آزاری و اخبار مبنی بر آزار و اذیت کودکان به گوش می‌رسد. مداخله موثر در زندگی این کودکان به تنهایی و توسط مراکز خدمات اجتماعی و افراد حرفه‌ای یا صرف برخوردهای قانونی و قضایی به تنهایی امکان‌پذیر نبوده و نیازمند اقدام اجتماعی مشترک است، مانند سیاست‌گذاری‌ها و خدمات در سطح دولتی و خصوصی و همینطور اجرای گسترده‌تر حقوق بشر.»

طبق پیشنهادهای این پژوهش، فراهم‌آوردن سرپناه و خدمات بهداشتی برای کودکان درگیر کار، برنامه‌های کاهش فقر و راه‌اندازی تیم‌های مددکاری خیابانی از جمله راهکارهای موثر برای جلوگیری از آزار جنسی کودکان کار و خیابان است. مهسا برهانی، عضو سابق جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان معتقد است آزار جنسی یکی از شایع‌ترین مواردی است که کودکان آسیب‌پذیر با آن روبرو می‌شوند و این نکته مهم است که آنها را در وهله اول نسبت به این موارد آگاه کرد: «زمانی ما به جایی رسیده بودیم که حس کردیم مهم‌تر از آموزش درس علوم برای این کودکان، آشنا کردنشان با بدنشان است تا بتوانند از خودشان محافظت کنند.»  

صبا محمودی، رصد مداوم وضعیت روانی و رفتارهای این کودکان را اقدامی موثر برای حمایت از کودکان آزاردیده می‌داند: «تاثیر آزار جنسی بر کودکان همیشه هم یکسان نیست. کودکانی هستند که تحت تاثیر این رفتارها به شدت پرخاشگر می‌شوند. نگرانی بزرگ‌ ما این بود که این کودکان با آدم‌های بزرگ‌تر از خودشان کار می‌کنند و همین فضا هم بستری می‌شود تا بیشتر تحت خطر باشند. در نتیجه تصمیم گرفتیم تا کلاس ‌های خودمراقبتی برگزار کنیم. کلاس‌هایی که با توجه به رده سنی بچه‌ها برگزار می‌شد و به‌خوبی در خاطر دارم که چه تاثیرات شگرفی در بچه‌ها داشت.»

یکی از اعضای ان‌جی‌اویی که در حوزه زنان و کودکان فعالیت می‌کنند هم می‌گوید اگر محو کار کودک را به عنوان یک مطالبه و فعالیت مستقل در نظر بگیریم و از زمینه‌های اصلی بروز و ظهور آن غافل شویم، یک اشتباه بزرگ کرده‌ایم: «کاری که ما باید بکنیم این است که در کنار مبارزه با کار کودک، از عواملی که سبب ایجاد چنین آسیب اجتماعی می‌شوند، جلوگیری کنیم. در صدر این موارد فقر و سیستم طبقاتی موجود در جامعه قرار دارد. این دو عامل در کنار هم و به طور جدی باعث بروز مشکل بزرگی در جهان امروز یعنی کار کودک می‌شود. بی‌توجهی به این عوامل در حالی که صرفا با کار کودکان مبارزه کنیم، حتی گاهی می‌تواند در شرایط فعلی غلط و مشکل‌ساز هم باشد.»

یک روانشناس که به کودکان کار و خیابان مهاجر خدمات روان‌درمانی ارائه داده، عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را از موارد مهم برای مقابله با آزار و اذیت جنسی کودکان کار می‌داند و می‌گوید: «من نمی‌توانم بگویم صرفا عامل اجتماعی یا فقر فرهنگی یا فقر اقتصادی باعث چنین آسیب‌هایی می شود. چون خانواده‌ای که فقر اقتصادی شدید دارد و جزء اقشار ضعیف جامعه است، فقر فرهنگی‌اش هم به همان اندازه است و از لحاظ سطح اجتماعی، سطح اجتماعی پایینی دارد. همه اینها دست‌به‌دست هم می‌دهند، یعنی این عوامل یک مجموعه هستند که همه‌ آنها هم تاثیرگذار است.» 

این روانشناس می‌گوید اما نباید متولی‌ این فرهنگ‌سازی هیچ NGO یی باشد: «شما هر جای دنیا را که نگاه کنید می‌بینید که متولی و قانون‌گذار، دولت‌ها هستند و  NGOها کار تسهیل‌گری را انجام می‌دهند. اما در ایران به دلیل اینکه قانون پیشگیرانه نداریم، این اتفاق نمی‌افتد. شما شاهد بودید که لایحه حمایت از اطفال و نوجوانان چقدر رفت و برگشت و الان ما خیلی به سند ملی حقوق کودک نقد داریم؛ چون نه در حوزه خشونت و جلوگیری از خشونت پیشگیرانه است و نه قانون ما قانون پیشگیرانه‌ای است. برای همین  NGOها وارد عمل می‌شوند و سعی می‌کنند فرهنگ‌سازی کنند و به خود بچه‌ها یا خانواده‌ها آموزش دهند. این اقدامات کافی نبوده است چون میزان آسیب بالا است و جنبه پیشگرانه وجود ندارد اما فعالان مدنی تلاش کردند که این آموزش و فرهنگ‌سازی را در دستور کار داشته باشند.»

او ادامه می‌دهد: « NGOها هم تا یک جایی دستشان باز است و می‌توانند تاثیرگذار باشند. چون این کودکان دوباره به خانه‌شان و همان فرهنگ برمی‌گردند. اما چیزی که من در این سالها شاهدش بودم این بوده که هم از طرف جامعه و هم خود بچه‌ها اتفاق‌های مثبت افتاده است. آنها یاد گرفته‌اند که به خودشان احترام بگذارند، بدانند بدنشان ارزشمند است و اگر احساس خطر کردند به مددکارشان می‌گویند یا با معلمشان مطرح می‌کنند یا تا حدی از خودشان دفاع می‌کنند. این نتیجه آموزش‌ها و آگاهی‌رسانی‌هاست و همینطور نگاه جامعه نسبت به کودکان کار چه مهاجر و چه غیرمهاجر و نحوه رفتار با آنها تغییر کرده است.»

 

مطالب مرتبط