دیدبان آزار: خشونت علیه زنان در جنگ ایران و عراق، در فقدان مستندات، از پنهانترین ابعاد جنگ است که سخنی از آن به میان نمیآید. بخش اعظم خاطرات زنان و اسناد باقیمانده از دوران جنگ، عامدانه از صحبت کردن درباره این تابوی اجتماعی امتناع کرده است. ما از رشادتها و شهادتها میشنویم، از رزمندگیها و جانفشانیهای زنان، اما خشونتهای جنسی و جنسیتی علیه زنان در دوران جنگ ایران و عراق به فراموشی سپرده شده است. آنچه که امروز میدانیم، خاطرات شفاهی و نقلقولهایی جسته گریخته است؛ شهلا لاهیجی، استاد دانشگاه در مصاحبهای به تجاوز سربازان ارتش عراق به زنان در هویزه اشاره کرده و نوشته بود زمانی که آنها برای گرفتن «هویزه» در همان اوایل جنگ، وارد خاک ایران شده بودند، زنان زیادی که اتفاقاَ بیشترشان عرب هم بودند، مورد تجاوز از سوی سربازان عراقی قرار گرفتند.
البته در آن زمان در مناطق مرزی میان عراق و ایران، بسیاری از خانوادهها، خانههای خود را ترک کرده بودند ولی در شهر هویزه بسیاری عرب بودند و شاید فکر نمیکردند عراقیها به آنها تجاوز کنند، در هویزه مانده بودند. به تعبیر لاهیجی صحبت در مورد تجاوز به زنان، حتی از صحبت درباره "شکست در جنگ" هم بدتر است» در نشستی که شهریور سال ۹۷ با عنوان "تجارب زیسته زنان از جنگ هشت ساله ایران و عراق" توسط حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد، «الهام عدیمی»، کارشناس ارشد علوم ارتباطات هم میگوید که برخلاف انتظار، آثار مکتوب از پرداختن به این مسئله طفره رفتهاند و تنها روایتهای شفاهی برخی از زنان موجود است که بر خشونت جنسی سربازان عراقی علیه زنان ایرانی صحه میگذارد. عدیمی میگوید: «گفتن از تجربههای خشونتهای فیزیکی شامل تعرض و تجاوز تابو محسوب میشود. در میان اسناد مکتوب، در صفحه ۲۲ "گزارشی از بدرفتاری نسبت به اسرای ایرانی در عراق" که بهصورت محرمانه منتشر شده بود، آمده است: "
بیشتر بخوانید:
جنگ اوکراین؛ تجاوز به مثابه سلاح جنگی
تجاوز بزرگ: زنان آلمانی در چنگال ارتش سرخ شوروی
جا دارد که به این مسئله نیز توجه شود که زنان بازداشت شده ایرانی که در روزهای اول جنگ توسط عراقیها دزدیده شده و حتی تعدادی از آنها نیز مورد تجاوز قرار گرفته و سپس به عراق منتقل شدند و همچنین پرستاران و امدادگران جبهه که برخلاف قرارداد اول ژنو دستگیر شدهاند نیز در وضعیت اسفناکی بهسر میبرند و وضعیتشان روزبهروز بدتر میشود. در مورد زندانیان جنگی زن باید مطرح شود که وضع آنها به جای بهتر شدن، بدتر شده است."»
در این نشست یک عکاس جنگ نیز روایت کرده که چهار سال قبل از پایان جنگ به عنوان گزارشگر مجله «زن روز» به جنوب اعزام میشود و گور جمعی زنانی را میبیند که از سوی عراقیها کشته شده بودند. او به خاطر ندارد این گور را کجا و در کدام روستا دیده اما پس از بازگشت، عکسها را در مجله منتشر میکند. انتشار این عکسها با اعتراضات بسیاری روبرو میشود. این عکاس ماجرا را با جزئیات بیشتر اینگونه تعریف میکند: «سال ۶۵ در منطقه بستان، عراقیها به زنان تجاوز کردند و آنها را کشتند. در بخشهایی از منطقه یادوارهای را برای زنان ساخته بودند و نوشتههایی را بالای تپهها زده بودند مبنی بر اینکه یادتان را گرامی میداریم. برای تهیه گزارش به آن منطقه رفتم. زمانی که عکسها در مجله زن روز منتشر شد، برخورد کردند که چرا آنها را منتشر کردم.»
بُستان که این عکاس به نام آن اشاره کرده، شهری از توابع شهرستان دشت آزادگان استان خوزستان ایران است. دو سال بعد از آن بازدید کاظمزاده دوباره راهی همان نقطه میشود و این بار اینطور روایت میکند: «برای بار دوم که به آن منطقه رفتم، تمامی نشانهها را از آن منطقه برداشته بودند و انگار لکه ننگینی بر آن سرزمین بود. اینها نشان میدهد که ما نمیخواهیم واقعیتها را بیان کنیم و حس مالکیت جامعه مردسالارانه منجر به کمرنگ کردن عامدانه این ستم جنسی شد.» در برخی از کتابهای خاطرات هم به صورت سربسته از تجاوز به معدود زنان باقیمانده در خرمشهر در روز حمله به این شهر اشاره شده است.