در روز سوم مارس سارا اورارد در حال بازگشت از خانه دوستش در لندن بود که مامور پلیسی به نام کازینز او را به بهانه نقض مقررات کرونا دستگیر و سوار ماشین کرد. چند نفر شاهد این صحنه بودند اما با این ذهنیت که لابد پلیس دارد به وظیفهاش عمل میکند و دلیل قانونیای برای دستگیری او دارد، از دخالت ممانعت ورزیدند. مامور پلیس پس از اینکه سارا را سوار ماشین کرد، وی را به مکانی دورتر در جنوب لندن برد و پس از تجاوز به سارا، او را با کمربند خفه کرد و سپس جسدش را سوزاند. پس از یک هفته بقایای جسد سارا در کیسه آشغال در کنار زمینی در جنوب لندن پیدا شد.
عورتنمایی یکی از اشکال جرایم جنسی است. قربانیان میگویند آثار و جراحات روحیای که پس از این اتفاق سایه بر زندگی آنها انداخته، تا آخر عمر همراهشان خواهد بود. کارشناسان حوزه جرایم جنسی نیز معتقدند این رفتار میتواند منجر به وقوع جرایم جنسی به اشکال متفاوت و فجیعتری علیه زنان شود. پس چرا پلیس اغلب این جرم را کوچک و بیاهمیت قلمداد میکند و برخورد جدیای شامل حال مجرم نمیشود؟
پارک گاثکین براز، واقع در جنوب گلاسگو، طبیعت بینظیری دارد. از این پارک تمام شهر و کوههای پشت آن دیده میشود. کلارا (برای جلوگیری از افشای شخصیت حقیقی افراد از بردن نام واقعی آنها در متن گزارش صرفنظر و از اسامی مستعار استفاده شده)، زنی 35 ساله که مددکار محلی اهل گلاسکو است، در ماه مارس برای تفریح به این پارک رفته بود. کلارا در حال استراحت و لذتبردن از منظره پارک بود که مردی ماشینش را درست کنار ونِ او پارک کرد. پس از چند دقیقه کلارا متوجه شد به او خیره شده و در حال خودارضایی است: «ترس و وحشت تمام وجود مرا فرا گرفته بود و به وضوح حس میکردم که ترسی که به چهرهام هجوم آورده بود او را بیشتر حریص و تحریک میکرد.»
از آنجا که ماشین کلارا ون بود، بهراحتی و بهسرعت نمیتوانست فرار بکند. او اول باید صندلیهای تاشوی ماشیناش را به حالت اولیه برمیگرداند و این کار زمان زیادی از او میگرفت: «با خودم فکر کردم که بهترین راه این است که از ون به بیرون بپرم. درست همانلحظه نگاهم به آن مرد افتاد که همچنان به من خیره بود و داشت خودش را تمیز میکرد. سریع از شماره پلاک ماشیناش عکس گرفتم و فرار کردم. اما مرد متوجه شد که من از او مدرک دارم و شروع کرد به تعقیب کردن من.»
آبرو و زندگیاش حالا در دست کلارا بود و به همین دلیل مجبور شد بهمدت ۱۵ دقیقه در طول خیابان گلاسکو او را تعقیب کند. همین که کلارا به مرکز پلیس رسید، مرد دست از تعقیب او برداشت و در یک جاده پیچید. همان روز کلارا گزارش آزار جنسی را به پلیس تحویل داد: «پلیس از من پرسید: "آیا آلت جنسی او را دیدی؟"» و من گفتم: "نه! اما مطمئن بودم در حالی که به من زل زده مشغول خودارضایی بوده است." همین که جملهام تمام شد، پلیس گفت: متاسفم! کاری از دست ما برای شما ساخته نیست.»
کلارا فورا پاسخ داد: «تمام نگرانی من این است که این شخص بدون ترس به این کار ادامه میدهد و سعی میکند به قصد آزار جنسی به زنان نزدیک شود. حداقل اطلاعات او را ثبت کنید و پیگیر باشید. من شماره پلاک ماشیناش را دارم.» پلیس از پیگیری ممانعت به عمل آورد، و این بیتفاوتی، خشم و تعجب کلارا را برانگیخت: «با خودم گفتم چطور ممکن است از این اتفاق به این سادگی عبور کنند؟! آنهم درست پس از حادثهای که برای سارا رخ داد.»
پس از صدور حکم وین کوزنز، افسر پلیس متروپولیتن، مجددا توجه همگان به جرایم جنسی معطوف شد. آنطور که در گزارشها نیز آمده است، کوزنز پیش از تجاوز به سارا و به قتل رساندن او، سابقه ارتکاب به جرایم جنسی داشته است. در سال ۲۰۱۵ یک زن گزارشی مربوط به آزار جنسی از سمت کوزنز به مرکز پلیس کنت ارائه کرده بود. مرکزی که حالا به خاطر عدم مسئولیتپذیری در مواجه با این گزارش، تحت تحقیق و بررسی قرار گرفته است. کوزنز همچنین دوبار به عورتنمایی در برابر کارکنان مکدونالد متهم شده بود. آنهم درست چند روز قبل از اینکه به سارا تجاوز کند. به نمایش گذاشتن آلت جنسی در اماکن عمومی جرمی است که تا 2 سال حبس مجازات برای آن تعیین شده است. علیرغم این موضوع، عورتنمایی مسئلهای بیاهمیت به شمار میرود که مراکز پلیس حتی زحمت پیگیری و تحت پیگرد و تعقیب قرار دادن مجرمان را به خود نمیدهند.
برای نوشتن این متن از زنان پرسوجو کردم حیرتزده شدم که تعداد انگشتشماری از زنان با عورتنمایی مردان در فضای عمومی مواجه نشدهاند. در دوران کودکی و بیرون مدرسه، در حملونقل عمومی، از سوی ماشینهای پارکشده و حتی در فروشگاهها و ... .طبق تحلیل و بررسی دادههای مرکز ملی آمار و وزارت دادگستری انگلستان و ولز توسط گاردین، مشخص شده در سال ۲۰۲۰، ۱۰۷۷۵ مورد عورتنمایی در اداره پلیس ثبت شده اما تنها ۵۹۴ متهم، دادگاهی شدهاند. البته شایان ذکر است که آمار واقعی بسیار بالاتر از آنچه که به ثبت رسیده، است. طبق گفته فیونا وِرا گِرِی[i]، پژوهشگر خشونت جنسی و آزارهای خیابانی از دانشگاه دورهام انگلستان، بسیاری از زنان در معرض چنین آزاری، یعنی عورتنمایی، قرار گرفتهاند اما اغلب گزارشی به مراکز پلیس ارائه نمیدهند؛ زیرا احتمال میدهند توسط دیگران سرزنش شوند و سایرین آنها را در جایگاه متهم قرار بدهند.
از طرفی دیگر وقتی زنان به پلیس گزارش میدهند، با بیتفاوتی، نگاهِ از بالا به پایین و تحقیرآمیز مامورین پلیس مواجه میشوند. تالیا کواتنِ[ii] ۲۵ ساله، طراح رقص و کنشگر حقوق افراد LGBTQA+ در این رابطه میگوید: «واکنش مامورین پلیس بسیار ناراحتکننده و زجرآورتر از خودِ عورتنمایی بود. مامورین پلیس، با جُک ساختن و شوخی کردن راجع به این موضوع سعی میکردند از اهمیت و جدیت آن بکاهند.» کواتنِ، که نانباینری است، ادامه میدهد: «روزی در پارک آرنوسواقع در شمال در حال پیادهروی لندن بودم که ناگهان متوجه شدم مردی در میان بوتهها مشغول خودارضایی است! از ترس میخکوب شدم. درست همان لحظه تعدادی مادر به همراه فرزند خردسالشان در حال نزدیک شدن به ما بودند. با خودم فکر کردم که آنها حتما با دیدن این صحنه دچار اضطراب و وحشت میشوند.»
کواتنِ شروع کرد به فیلم گرفتن از آن مرد. در فیلم، بارها از مرد درخواست کرد که پارک را ترک کند اما وقتی او امتناع ورزید، با پلیس تماس گرفت. کواتنِ میگوید:«بسیار ترسیده بودم، تمام بدنم میلرزید و گریهام قطع نمیشد. اما از آنجا که میدانستم کارش را تکرار میکند، خودم را موظف دانستنم با پلیس تماس بگیرم.» نزدیک به یک ساعتِ بعد پلیس به محل رسید و به کواتنِ قول دادند که عصر برای ثبت اظهارات و شرح واقعه باز خواهند گشت. کواتنِ زمانی طولانی تا دیروقت منتظر ماند اما هیچکس برای تهیه گزارش نیامد. روز بعد کواتنِ دوباره با اداره پلیس تماس گرفت. اما پلیس به او گفت که قادر نیست شخص خاطی را پیدا کند. از آنجا که موضوع مربوط به امنیت زنان و کودکان در پارک میشد، کواتنِ فیلمی که از آن مرد گرفته بود را در صفحه اینستاگرام خودش به اشتراک گذاشت و نوشت: «من وحشت دارم که او دوباره این کار را تکرار کند.» نتیجه غافلگیرکننده بود؛ 25 زن به کواتن گفتند که توسط این مرد مورد آزار جنسی و یا عورتنمایی قرار گرفتهاند.
پیشتر ورود این مرد به یک بار ممنوع شده بود چون به سمت زنی که شمارهاش را علیرغم اصرارش به او نداده بود، صندلی پرتاب کرده بود. او زنان را تا دم در خانههایشان تعقیب کرده بود و تعدادی از زنان حتی به پلیس گزارش داده بودند. سال قبل هم تعدادی از ساکنین محل گروهی در واتساپ درباره این مرد آزارگر راه انداخته بودند. وقتی که ماموران پلیس بالاخره برای تهیه گزارش به منزل کواتنِ مراجعه کردند، به او گفتند که کاری از دستشان ساخته نیست. مادر کواتنِ پس از پاسخ ماموران به آنها گفت: «اگر دو مامور برای گشتزنی به پارک بفرستید، میتوانند او را پیدا کنند. در غیر این صورت او به این حرکتش ادامه میدهد. کاری باید کرد.» این حرفها در حالی ردوبدل میشد که تنها یک هفته از قتل سارا گذشته بود. کواتنِ میگوید: «به آنها گفتم که از عواقب این بیمسئولیتی مطلعید، میدانید نتیجه چه خواهد بود، جلوی او را بگیرید قبل از اینکه کار از کار بگذرد.» اما پلیس در برابر نگرانی کواتنِ تنها یک پاسخ داد: «ما کارهای واجبتری برای انجام دادن داریم.»
پس از اینکه پلیس خانه را ترک کرد، کواتن به همراه خانوادهاش به سمت پارک آرنوس رفتند تا خودشان شخصا مرد عورتنما را پیدا کنند. ظرف ده دقیقه آن مرد را پیدا کردند، با پلیس تماس گرفتند و او دستگیر شد. او بابت عورتنمایی محکوم شد و حمل مچبند پلیس برای اینکه او را تحتنظر داشته باشد، مچبند الکترونیک به او وصل کرد. پلیس عموما به این بهانه که این وقایع را تعدادی زن روانپریش گزارش دادهاند و ارزش صرف کردن زمان و انرژی ندارد، از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند و گزارشهای عورتنمایی را نادیده میگیرند. به گفته پروفسور جین مونکتون اسمیت،[iii] جرمشناس و استاد گلاسترشایر انگلستان «این برخورد پلیس باعث میشود زنان فکر کنند که این مشکل فقط برای خودشان بوجود آمده و نه سایر زنان و در وجودشان نهادینه میشود که نباید دیگران را به خاطر مسائل شخصیشان به دردسر بیندازند از جمله ماموران پلیس که کارهای واجبتری برای انجام دادن دارند.»
اما دکتر هیدی کلوثآپ[iv] میگوید: «عورتنمایی میتواند روان فرد را تا آخر عمر تحتتاثیر قرار دهد و آسیبهایی عمیق به دنبال داشته باشد. هنوز وقتی به آن روز فکر میکنم مضطرب میشوم. فقط یادم میآید که خیلی ترسیده بودم.» این اتفاق در سال ۱۹۸۶ در حالی که او تنها ۱۷ سال داشته، برایش رخ داده است. شخص آزارگر محکوم شد اما هیدی مطمئن بود اگر پدرش یک افسر پلیس و با مامورین همکار نبود، این گزارش هم مثل سایر گزارشهای آزار جنسی نادیده گرفته میشد؛ خوب به یاد دارد اولین باری که برای ثبت شکایت آزار خیابانی به پلیس مراجعه کرد، درخواستاش با بیاعتنایی رد شد.
دکتر هیدی سعی میکند توضیح دهد که چرا عورتنمایی تا این حد میتواند برای آزاردیده ناخوشایند باشد. او میگوید: «در حالی که سرت به کار خودت است،شخصی بدون اینکه خواسته باشی خودش را سر راه تو قرار میدهد و کنترل همهچیز را از دست تو خارج میکند؛ همه ما دوست داریم بر اموراتمان کنترل داشته باشیم ولی عورتنمایی نشان میدهد چقدر آزادی و اراده اشخاص شکننده و ناپایدار است و در یک لحظه، یک مرد به راحتی آن را از تو سلب میکند. و این سلب مطلق اراده بسیار آزاردهنده است. قربانیان عورتنمایی نقشه آزارهای جنسی متحمل شده و تروماهای گذشته را در ذهن خود حمل میکنند. کواتنِ قبلا هر روز در پارک آرنوس به پیادهروی میرفت اما اکنون از ترس اینکه مردی برایش مزاحمت ایجاد کند، به جای راه رفتن در فضای آزاد پارک، در خیابانهای پرتردد و شلوغ پیادهروی میکند. ورا گِرِی میگوید: «زنان به خاطر رفتار یک سری از مردان، مجبورند فضا و آزادی خود را محدود کنند. باید دائما هشیار و مراقب اطراف خود باشند چون همواره مردانی هستند که قصد آزار رساندن به آنها را دارند.»
بیشتر بخوانید:
افزایش نظارت پلیسی راهحل نیست
مردان در برابر خشونت جنسی مسئولیت دارند
اسمیت در ادامه صحبتهایش به این موضوع اشاره میکند که عورتنمایی مصداق خشونت جنسی و در واقع یک هشدار است. اگر شخصی تجربهی عورتنمایی را در گذشته داشته، انتظار میرود در آینده نیز مرتکب جرایم جنسی دیگری شود. ممکن است لزوما تجازو زخ ندهد اما احتمال سرزدن جرایمی مانند خشونت خانگی، کنترلگری و خشونتهای جنسی از آن فرد بیشتر خواهد بود. دکتر اسمیت از ماموران پلیس میخواهد که بعد روانشناختی رفتار عورتنمایان را در نظر بگیرند. او میگوید: «وقتی کسی در خیالاتش در رابطه با آزار دیگران نقشه بکشد، معنیاش اینست که در آیندهای دور یا نزدیک قصد انجام این کار را دارد. هر بار جدیتر نسبت به عملی کردن نقشهای که در ذهن دارد، فکر میکند. در واقع سرسری ردشدن پلیس از یک سری از نشانهها، نشان از انفعال نیروی پلیس دارد.»
کارنِ ۶۹ ساله، معلمی اهل ووبون سندز انگلستان تعریف میکند: «سال ۱۹۹۹ بود که با دوچرخه از محل کار به سمت خانه برمیگشتم. مردی بیرون از ماشینش در حال خودارضایی بود. من ایستادم و نگاهی به عقب انداختم تا شماره ماشینش را بردارم. مرد تا متوجه شد سریع سوار ماشین شد و دنبال من به راه افتاد. محله ساکت و خلوتی بود. همینکه به من نزدیک شد، سروکله زنی از دور پیدا شد که داشت به سمت ما میآمد. مرد که حالا متوجه حضور یک شخص سوم در صحنه شده بود، سرش را از پنجره بیرون آورد و معذرتخواهی کرد و به سرعت دور شد. شمارهاش را به پلیس دادم. پلیس بعدها به من گفت چند روز بعد همان مرد به یک زن تجاوز کرد. به پلیس گفتم: «اگر آن زن یکباره ظاهر نمیشد، الان شرایط فرق میکرد، این من بودم که قربانی تجاوز شده بودم.»
کوزنز تنها چهار روز پس از اینکه در محوطه مکدونالد و در حضور کارمندان دست به عورتنمایی زده بود، به سارا تجاوز کرد و او را به قتل رساند. در سال ۲۰۱۴ بررسی مستندات موجود نشان داد که ۵ تا ۱۰ درصد از افرادی که سابقه عورتنمایی داشتند، در آینده مرتکب جرائم جنسی شدیدتری شدند. گفته میشود هاوری واینستین، تهیه کننده سابق آمریکایی نیز بارها در حضور زنان و بدون رضایت آنها، خودارضایی کرده است. اسمیت میگوید: «در مواجهه با عورتنمایی پلیس باید رویکرد «پنجره شکسته»[v] را به کار بگیرد. به این معنی که هر عورتنمایی را بهعنوان نشانه و زنگ هشدار جرائم شدیدتر جدی بگیرد و و به کمک سایر مراجع قانونی پیگیر آن باشد، تا از وقوع بسیاری از جرائم دیگر جلوگیری شود.»
اسمیت ادامه میدهد: «عورتنمایی از خفیفترین مصادیق آزار جنسی به حساب میآید و در سلسلهمراتب جرائم از نظر کماهمیت است. یکی از ابتداییترین وظایف پلیس پیشبینی و جلوگیری از وقوع جرائم است. اگر آنها الگو و علائم رفتاری هشداردهنده در مجرمان را شناسایی نکنند، وظیفه خود را انجام ندادهاند. همچنین قوانین موجود برای مقابله با عورتنماییهای اینترنتی[vi] و محافظت از زنان در برابر این نوع آزارها کارایی ندارند. در حا حاضر عورتنمایی اینترتی جرمانگاری نشده است. در حلی که طبق نتایج یک نظرسنجی مربوط به ماه ژانویه، ۹۰ درصدِ دانشآموزان دختر گفتهاند که بدون اینکه رضایت داشته باشند از مردان عکسهای جنسی دریافت کردهاند.
پروفسور کلر مک گلین،[vii] پژوهشگر عورتنمایی اینترنتی در دانشگاه دورهام میگوید: «ارسال تصاویر برهنه بدون اینکه پای رضایت و درخواست شخص در میان باشد، با عورتنمایی در فضای عمومی برابری میکند. زیرا همان وحشت و اضطرابی را که در مواجهه با عورتنمایی در فضای واقعی برای زنان ایجاد میشود، در پی دارد. مردان میتوانند از طریق ایمیل و بلوتوث برای زنان عکس بفرستند و همین شناسایی آن مرد را غیرممکن و یا بسیار سخت میکند. در این حالت میزان تهدید و خطر را هم نمیتوان ارزیابی کرد. بنابراین ترس از افراد نامشخص میتواند به مراتب بدتر باشد.»
اتفاقات چند ماه اخیر موید ناامنی خیابانها برای زنان انگلستان است. پلیس اهمیتی برای امنیت ما قائل نیست و گاهی خودش عامل آزار جنسی است. و این بدان معنیست که نیمی از وقت زنان در فضای عمومی، صرف مراقبت از خود و شناسایی مردان آزارگر میشود. که قصد آزار رساندن به آنها را دارند و مردانی که همواره رفتارهای خود را توجیه میکنند. کلارا وقتی برای گردش سوار ون خود میشود، جرات ندارد پس از تاریک شدن هوا بیرون بماند. حتی زمانی که آسمان صاف است و ستارهها میدرخشند. کلارا میگوید: «این تلخترین اتفاق بود ومن هرروز هراسش را با خود به دنبال دارم، من زمان بسیاری از زندگیام را صرف رویتناپذیر بودن میکنم، تا از توجه ناخواسته مردان در امان بمانم.»
نویسنده: سیرین کیل
برگردان: پردیس ربیعی
منبع: گاردین
[i] Dr Fiona Vera-Gray
[ii] Taali Kwaten
[iii] Prof Jane Monckton-Smith
[iv] Dr Heidi Colthup
[v] نظریه پنجره شکسته نظریهای در جرمشناسی است. این نظریه دقیقاً میگوید دیدن یک پنجره شکسته در یک خانه، کارخانه یا نظایر آن، به شما این پیام را میدهد که در آن مکان اوضاع بهسامان نیست و نظمی وجود ندارد این نظریه در علوم اقتصاد و جرمشناسی کاربرد دارد
[vi] cyberflashing
[vii] Prof Clare McGlynn