نگین باقری: از روز تصرف کابل بیش از پنج تجمع در این شهر، دو تجمع در هرات، یکی در نیمروز و یکی هم در بلخ برگزار شده که زنان صف اول آن ایستادند. «فریحه ایثار»، کنشگر حقوق زنان افغانستانی در گفتوگو با دیدبان آزار به توصیف این تجمعات پرداخته و توضیح داده که جرقه آنها چطور شکل گرفت. او با افسوس شعارهایشان را با مطالبات یک ماه قبلشان مقایسه میکند و همچنین درباره پدیده جدید زنان طالب حرف میزند که متفاوت از 20 سال پیش با چادر و پرچمهای سفید در خیابان حضور پیدا کردهاند. او میگوید که یکی از همکارانش همین هفته به خاطر پوشیدن شلوار جین شلاق خورده است و به یکی از مردهای حامی زنان در تجمعها شوک الکترونیکی وصل کردهاند. این کنشگر و پژوهشگر مسائل زنان و حقوق بشر، در طول مصاحبه یک جمله کلیدی دارد و بارها تاکید میکند: « اگر امروز ما قربانی هستیم، فردا شما قربانی خواهید شد.»
تجمع زنان افغانستان در اعتراض به طالبان از چه روزی شد؟
یک روز از تصرف کابل نگذشته بود که زنان اعتراضهای خود را آغاز کردند. روز دوم تصرف کابل بود که پنج یا شش نفر از آنها در برابر ارگ ریاست جمهوری در شهر کابل صدای اعتراض خود را بلند کردند. بعد از آن این صدا هر روز از سمت زنان هرات، نیمروز و بلخ هم شد. با اینکه می دانیم خطر مرگ بالای سر ما وجود دارد، میدانیم طالبان چه کسانی هستند و با خشونت، کشتار و آزار آنها مواجه میشویم خاموش ننشستیم؛ به جادهها آمدیم تا صدای اعتراضی خود را بلند کنیم.
شما در چنین شرایطی توانستید خودتان را سازماندهی و اعتراضات را برگزار کنید. اگر برایتان خطرآفرین نیست میشود بگویید که آیا شبکهای بین فعالان حقوق زنان افغانستان وجود داشت که توانستید این تظاهرات را برگزار کنید یا اینکه اتفاقی بوده است؟
تمام تظاهرات و حرکتهای اعتراضی مدنی ما خودجوش بود. یعنی از قبل تنظیم شده نبود. شب تصمیم گرفتیم و فردا عملی کردیم. ما دیدیم که آنها چگونه و با چه ایدئولوژی وارد کابل شدند. هنوز که هنوز است خودمان را نتوانستیم جمع کنیم. فکر، روح و روان ما در شوک فرو رفته است. هنوز هم نمیدانیم دقیقا یکباره چه اتفاقی افتاد؟ قبل از اینکه بخواهیم تمرکزمان را جمع کنیم، ریختیم در جادهها تا صدای خود را بلند کنیم. پیامی را باید به کشورهای جهانی میفرستادیم تا بگوییم زنان افغانستان فراموش شدند. همه به زنان افغانستان پشت کردند. حتی از زنان منطقه هم گلایه داریم. ما میدیدیم که چندین ولایت در پی هم سقوط داده میشوند و همزمان در رسانههای کشورهای منطقه از آنها قباحتزدایی میشود ولی صدایی از منطقه بلند نمیشود. از همسویی مردم ایران سپاسگزاری میکنیم ولی زنان ایران هم باید از قباحتزدایی طالبان در رسانههای ایرانی جلوگیری میکردند که نکردند. این گلایهای است که از همنسلان و همجنسان خود در منطقه داریم. ما میدانیم که زنان ایران هم قربانی ایدئولوژی افراطیگری هستند و برای همین نیاز به همصدایی داریم. ما فراموش شدیم ولی میدانیم تمام زنان در منطقه و سپس زنان جهان در خطر از دست دادن همان آزادیهای نسبی هستند که به آن امروز دسترسی دارند. مطمئنم فردا همه ما قربانی این وضعیت خواهیم بود.
بیانیهای به دست فعالان افغانستانی تهیه شده بود که کنشگران فمینیست ایرانی هم حمایت گستردهای از آن کردند. این بیانیه طالبان را جنایتکاران جنگی عنوان کرده و مذاکرات صلح را نامشروع خوانده بود. اما کمی بعد خبرهایی منتشر شد مبنی بر درخواست کنشگران افغان برای مذاکره با طالبان. آیا فعالان زن افغانستان مایل به مذاکره با طالبان هستند؟ شما به عنوان یک اکتیویست چه فکر میکنید؟ به گمان شما باید با طالبان وارد گفتوگو شوید؟
تا همین امروز که با شما حرف میزنم، خواستهها و مطالبات ما هیچوقت از طالبان نبوده است. چون میدانیم با مخاطب قرار دادن طالبان، این گروه تروریستی را به رسمیت میشناسیم. داعیه و خواست ما از مردم جهان است که خواست ما را جدی بگیرند. این خواسته و مطالبات را از همان آغاز مذاکرات صلح داشتیم که شما باید به صدای ما گوش دهید و آن را جدی بگیرید. حالا که آن مرحله گذشته، موقف (موضع) ما زنان این است که خواستههایمان را با مردم جهان، سازمانهای بینالمللی و کشورهای عضو سازمان ملل مطرح کنیم تا آنها را جدی بگیرند و اگر کشورهای عضو سازمان ملل مذاکرهای با طالبان داشتند، با میانجیگری آنها طالبان را وادار کنیم که به خواستههای مردم لبیک بگویند. همچنین حکومتی را شکل بدهند که زنان و مردم خود را در آن پیدا میکنند. ما تنهایی وارد مذاکره با طالبان نخواهیم شد چراکه این به رسمیت شناختن آنهاست. خواست ما از زنان جهان این است که نگذارید سفارتخانههای شما بدون شرط و شرایط بازگشایی شود و شروع به حمایت مالی کند. طالبان نباید به عنوان دولت رسمی افغانستان شناخته شود. درصورتی که اینها به عنوان حکومت رسمی پذیرفته شوند، فردا افغانستان تبدیل به لانهای خطرناکتر برای گروههای تروریستی مختلف خواهد شد و برای شما هم خطری جدی به دنبال خواهد داشت.
بیشتر بخوانید:
«اگر برقع بپوشم یعنی حکومت طالبان را پذیرفتهام»
«من یک مبارزم، مدافع زنان افغانستان»
در این روزها چه شعارهایی میدادید؟ شعارهایتان چه تفاوتهایی کرده است؟
شعارهای ما مشخصا فرق کرده است. هرلحظه و هرروز وقتی شعار میدهیم، انگار که داریم میمیریم؛ چرا که با خودمان به آنی فکر میکنیم که مطالبات ما در این سطح نبود. داعیههای ما بلند و مترقی بود. من شخصا روی حمایت از افراد ترنس افغانستان کار میکردم. به خاطر داشتن قوانین و پالیسی(سیاست)هایی که برابری و عدالت جنسیتی را میتوانست تامین کند، مبارزه میکردیم. داشتیم برای منع آزمون بکارت مبارزه یا روی موضوع تجاوز همسری کار میکردیم. ولی امروز مطالباتمان سه برابر بیشتر شده است. یعنی حالا برای گرفتن حق کار و حق تحصیل داریم میجنگیم. حالا میگوییم که اجازه دهید نفس بکشیم، دانشگاه برویم یا در ادارات کار کنیم. بدون شک مطالبات ما فرق کرده است. تا یک ماه قبل خواستههایمان چیز دیگری بود اما امروز اجازه بیرون رفتن به جادههای شهر را نداریم و بدون محرم به بیرون رفته نمیتوانیم. همکار ما به دلیل داشتن پوشش متفاوت شلاق خورده است. من الان که با شما حرف میزنم زندانی هستم ولی یک ماه پیش در خیابانها برای جلسات با رهبران افغانستانی قدم میزدم و حرکت میکردم. آن زمان تلاش داشتیم که اگر مذاکرهای با طالبان قرار است باشد، ما زنان هم حرف بزنیم و حقوق مسلمم خود را بخواهیم. ما داشتیم برای وزارتخانهها میجنگیدیم. ولی حالا چطور؟ حالا داریم میگوییم به ما اجازه دهید که درس بخوانیم، به ما اجازه دهید که از خانه بیرون برویم. این واقعا دردناک است.
به صورت خلاصه در اعتراضات شما چه خواستههایی دنبال میشود؟
پلاکاردها متفاوت بوده ولی در مجموع خواستیم یک حکومت همهشمول شکل بگیرد و ما زنان هم خودمان را در آن ببینیم. قانون اساسی افغانستان باید دموکراتیک باشد. حقوق اساسی شهروندان تضمین شود. حق کار، تحصیل، فعالیت سیاسی و مشارکت اجتماعی را از زنان نگیرند و بدون زنان حکومت بعدی را تشکیل ندهند. همچنین خواستهایم که مردم جهان، افغانستان را فراموش نکنند.
من در ویدیوهایی که از تجمعات شما دیدم، زنان طالب را هم دیدم که با چادر سیاه و پرچم سفید با شما مخالفت میکردند و میگفتند خواهان اجرای سنت هستند. 20 سال پیش هم زن طالب داشتیم که در خیابانها بیاید و از طالبان دفاع کند؟
من خودم هم حیرانم که این زنان که هستند؟ زیر این نقابها، آنها اصلا زن هستند یا نه؟ از کجا آمدهاند؟ مطمئن باشید که صد درصد زنان افغانستان با ایدئولوژی طالبان مشکل دارند و میدانند که زنان جایی در اندیشه آنها ندارند. میدانند که زنان در تفکرات طالبانی شیوارگانی در خدمت جنگجویان طالب هستند که از ما فقط یک ابژه جنسی میخواهند ولی این زنان طالب را نمیشناسیم. آنها هرگز زنان افغانستانی را نمایندگی نمیکنند. من فکر میکنم این زنان خریداری شدهاند و حدس میزنیم طالبان دارد از آنها سوءاستفاده میکند. طوری که حتی خودشان هم نمیدانند طالبان که بیاید، چه بر سرشان خواهد آمد. طالبان از این زنها خواسته که وارد خیابانها شوند و شعارهایی تهی را سر بدهند. مطمئن هستم که چنین زنهایی 20 سال قبل نبودند. میشود حدس زد احتمالا چیزی مشابه زنان گشت ارشاد در کشور ما هم شکل خواهد گرفت. دیروز در ایران بود، امروز در افغانستان و دامنشان فردا در دیگر کشورها گسترده خواهد شد. این یعنی طالبان دارد با استراتژی کشورهای حامی منطقه، با برنامهریزی و مسلط وارد میشود و نشان میدهند که چقدر خطرناکتر شدهاند. دنیا در تلاش است که نسخهای دیگر از ایران، با تفاوتهایی در جزئیات، در افغانستان تطبیق بدهد. همانطور که جهان امروز از ایران حمایت میکند، از طالبان هم حمایت خواهد کرد.
الان چه آزار و اذیتهایی برای فعالان زنان و معترضان افغانستانی پیش آمده است؟
دو روز اول وقتی تظاهرات کردیم، ما در شمال کابل مقابل حوزه امنیتی سوم بودیم. آنجا خشونتی ندیدیم چراکه طالبان اگرچه وحشی و بربر هستند اما با هم تفاوتهایی هم دارند. بعد از آن در مظاهرهها (تظاهرات) دیگری که داشتیم با خشونت روبرو شدیم. شما احتمالا تصاویر را دیدید که به خاطر مقاومت و حتی انعکاس خبری افراد با خشونت مواجه شدند. آنها با شلاق که هیچ، با شوکرهای برقی به ما حمله کردند. با سلاح به سر ما زدند. یکی از مردان که همرامان بود با خود بردند و یک روز شکنجه کردند. به خاطر همصدایی با ما چنان خشونتهایی به او کردند که فاجعه است.
با آن مرد چه کار کردند؟
دوست آقایی را که با ما هم صدا شده بود، با موتور بردند. بعدا تعریف کرد که او را به دانشگاه کابل که در آن یک حوزه داشتند بردند و چهار نفره شروع به ضربوشتم شدید او کردند؛ یکی با چوب، یکی با قنداق اسلحه و دیگری با شوکر. دستهایش را میبندند و میگفتند: «چرا با فاحشهها هم صدا شدهای؟ از کجا آمدید و چه کسی از شما حمایت میکند؟» او را تا چاشت(صبح) لتوکوب کردند. دست دوستم کاملا از حرکت مانده بود. آنها میروند و گروهی دیگر میآیند و دوباره بازپرسیها شروع میشود. یکی از آنها به زبان پشتو میگوید که آنها پنجشیری هستند. دوباره به او شوک برقی میدهند. از او پسورد تلفنش را میخواهد و دوستم مقاومت میکند. او را به نظارتخانه در شهر کابل میبرند. گروهی دیگر دوباره میآیند و لتوکوبش میکنند تا رمزش را بگیرند. در نهایت رمز تلفنش را میدهد. بعد دوباره او را لتوکوب و همان سوالها را دوباره پرسان میکنند. او میگوید که تاکسیران بوده و سعی میکند خودش را نجات دهند. آخر شب او را رها کردند و امروز دیگر پنهان شده است. هیچ کسی نیست که آنها را کنترل کند و هیچ جایی نیست که ما به آنها بگوییم دارند چنین جنایتی در حقمان میکنند. به غیر از او، خانه یکی از زنان همراه ما دیروز (یکشنبه) محاصره شده بود. آنها فرار کردند و حالا در جای امن هستند. هرروز یک شکنجه روحی داریم ولی صدایمان را بلند میکنیم. چون میدانیم اگر به حال خودشان واگذار شوند، وضعیت از این هم بدتر خواهد شد.
این روزها که زیاد پنهان میشود، فرار میکنید و گاهی ساعتها از پناهگاه بیرون نمیآیید، متوجه شدهاید که آیا طالبان توانایی تکنولوژیک ردیابی کردن شما از روی گوشی را دارد یا نه؟
طالبان به تنهایی هیچ هنر، دانش، فهم تکنولوژیک و مهارتهای قرن بیستویکمی ندارد. آنها عمر خود را در کوهها گذراندند و خبری از تکنولوژی روز نشنیدهاند. تنها طالب نیست؛ پاکستان و ارتش او همکار آنهاست و در ردیابی مقاومتگران پنجشیر و زنان معترض و مردان و هرکسی که بخواهند آنها را راهنمایی میکنند. حتی پاکستان به آنها در زمینه شبکههای اجتماعی آموزش میدهند و شاید ایرانیان همفکر طالبان هم بینشان باشند. این جنگ، فقط جنگ طالب نیست. جنگ امروز جنگ ایران، پاکستان، هند، چین، پاکستان، روسیه با افغانستان است و آنها تلاش میکنند که آمریکا و دشمنانشان را به زانو درآورند و به خواستههایشان برسند.
در ویدئوهای منتشرشده یا در رسانهها گاهی گفته میشود که زنان بهندرت در خیابان دیده میشوند و گاهی میگویند که اصلا اجازه حضور در خیابانها را ندارند. برای اینکه فهم دقیقتری از حضور زنان در فضاهای عمومی و شهر داشته باشیم ممکن است دقیقتر توضیح دهید که بالاخره اوضاع چطور است؟ زنان بیرون میآیند؟ شهر چه شرایطی دارد؟
فراموش نکنید که تمام مردم افغانستان، به خصوص زنان، از این گروه وحشت دارند. ما ۲۰ سال قبل هم آنها و برخوردهایشان را دیدهایم. به خاطر همین طالبان از روزی که وارد کابل شدند، زنان از شهرها ناپدید شدند. کابل انگار تکجنسیتی شده است. دو روز اول تصرف این شهر، هیچ زنی نبود. همین الان هم زنانی که در خیابان هستند برای تهیه غذا و نان بیرون میآیند. در ادارات که اصلا نیستند و جلسات هم که اصلا برگزار نمیشود و به جز تظاهرات، زنان دیگر از خانه بیرون نمیآیند. اگر زنان با پوشش قبلی بیرون بیایند مورد بازپرسی قرار میگیرند. یکی از دوستان خود من، زمانی که به سمت تظاهرات حرکت میکرد به خاطر پوشیدن جین و جوراب سفید شلاق خورده است. دوست دیگری هم داشتیم که به خاطر حضور بدون محرم، مورد بازپرسی قرار گرفته است. به خاطر ترس از بازپرسیها و شکنجههای طالبان زنان ترجیح میدهند در خانه بمانند. با این حال زنان بیرون میروند چون میگویند اگر امروز بیرون نرویم، طالبان رویمان مسلط خواهد شد. ما را فراموش نکنید؛ اگر ما امروز قربانی هستیم، فردا شما و زنان دیگر قربانی افراطیگری خواهید شد. امروز فقط با قلم و بهتنهایی در خیابانها علیرغم خطرات جانی با طالبان مبارزه میکنیم تا شما فردا قربانی افراطیگری نشوید. فقط یک خواسته از شما داریم: همصدایمان شوید و صدای اعتراض و آزادیخواهی را زنده نگه دارید. طالبان یک گروه تروریستی باطل و مبارزه با آنها مبارزه با جهل است. همصدایی شما به ما کمک میدهد تا با انرژی بیشتری مبارزه کنیم.