مهتاب محمودی: هفته گذشته خبر ابتلای هاروی واینستین، تهیهکننده پیشین هالیوود، به بیماری کرونا واکنشهای بسیاری در میان کاربران شبکههای اجتماعی برانگیخت. واینستین ۶۸ ساله به تازگی به جرم آزار جنسی دهها زن به ۲۳ سال حبس محکوم شده است. پس از اعلام مثبت بودن تست کرونای واینستین بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی ابراز شادمانی کردند. با این حال ناتاشا لنارد[1]، روزنامهنگار و فمینیست بریتانیایی، معتقد است سرایت این ویروس به واینستین بیش از آنکه عادلانه باشد نشانهای از یک بیعدالتی گسترده است: افزایش اجتنابناپذیر بیماری کرونا در میان هزاران زندانی که در شرایطی نامناسب از لحاظ بهداشتی و محیطهایی با تراکم جمعیت بالا محبوس هستند.
هجوم ویروس کرونا به زندان جزیره ریکرز
بسیاری از افراد هاروی واینستین را به عنوان فردی فاسد و نمونهای از خشونت مردسالارانه، مستحق بیماری و رنج کشیدن میدانند. با این حال تمایل به مجازات شدید فرد متجاوز نباید منجر به نادیدهانگاشتن نیاز فوری و اضطراری به آزادی زندانیان سالمند، ناتوان و آسیبپذیر شود.
بر اساس گزارشهای تایید نشده احتمالا واینستین در زندان جزیره ریکرز به ویروس کرونا مبتلا شده است؛ جایی که او تا پیش از انتقال به زندان وندی در آن بازداشت بود. تاکنون در نیویورک دستکم ۲۹ زندانی و ۱۷ تن از کارکنان زندان به بیماری کرونا مبتلا شدهاند. به ویژه انتظار میرود در مجتمع ریکرز بیماری با سرعت بیشتری شیوع یابد و نتایج مرگباری به همراه داشته باشد.
لزوم آزادی زندانیان آسیبپذیر و سالمند
لنارد اعتقاد دارد در شرایط همهگیری جهانی یکی از الزامات بهداشت عمومی و عدالت اجتماعی آزادی بیشترین تعداد ممکن از زندانیان آسیبپذیر و سالمند از زندانهای اشباعشده آمریکا است. به نظر لنارد تحقیر و نفرت از واینستین- چنان که احتمالا بسیاری از ما چنین احساسی داریم- در واکنش به ابتلای او به ویروس کرونا سودمند نیست؛ چرا که میدانیم ابتلای واینستین به کرونا نتیجه شیوع خطرناک همهگیری در زندانهاست.
پیش از این در واکنش به شیوع ویروس کرونا صدها نفر از زندانیان در زندانها و بازداشتگاههای سراسر آمریکا مشمول آزادی با دلسوزی[2] شدند. در سیستم قضایی آمریکا آزادی با دلسوزی به فرآیندی اطلاق میشود که زندانی در شرایطی بسیار ویژه و اضطراری فورا آزاد میشود. این نوع از آزادی ارتباطی با رفتار زندانی ندارد بلکه بر اساس ملاحظات پزشکی و بشردوستانه اعمال میشود.
سبقت کرونا از شهردار نیویورک
یکشنبه گذشته بیل دی بلازیو، شهردار نیویورک، اعلام کرد ۲۳ نفر از زندانیان سالمند نیویورک آزاد شدهاند. او همچنین از بررسی و ارزیابی آزادی ۲۰۰ زندانی دیگر خبر داد که کمتر از ۹۰ روز تا پایان دوران محکومیتشان باقی مانده است.
در حالی که دی بلازیو به آرامی در حال پیگیری آزادی چند صد نفر از زندانیان است، آمارهای منتشر شده از شیوع ویروس کرونا در آمریکا نشان میدهد این تلاشها ناکافی است. همچنان هزاران زندانی در زندانهای این شهر محبوس هستند؛ زندانهایی که از حداقلهای بهداشتی محروم هستند، چه رسد به اینکه فاصلهگذاری اجتماعی در آنها رعایت شود.
هیئت نظارت بر زندانهای نیویورک از مقامات خواسته ۲۰۰۰ نفر از زندانیان با شرایط خاص، از جمله زندانیان بالای ۵۰ سال، افرادی که بیماری قلبی و ریوی دارند یا افرادی که حکمشان کمتر از یک سال است را آزاد کنند. یکشنبه پیشین دهها نفر از زندانیان زندان ریکرز در اعتراض به وضعیت اسفناک درمانی زندان در شرایط شیوع کرونا دست به اعتصاب زدند. اعتصابی که به دنبال خواستههای رادیکال نیست، بلکه همان توصیههای هیئت نظارت بر زندانها را تکرار میکند.
ناتاشا لنارد درباره شیوع ویروس کرونا در زندان ریکرز میگوید: «روزی که بیماری واینستین اعلام عمومی شد، پیامی از یک زندانی در زندان ریکرز دریافت کردم که میگفت در مجمع آنها تاکنون ۵۲ زندانی قرنطینه شدهاند. به گفته این شخص زندانیان درخواست کردند در خوابگاه پرجمعیت و متراکمشان فاصلهگذاری اجتماعی رعایت شود. این خوابگاه دارای بیش از ۴۵ تخت است که هر یک از هم فقط ۶۰ سانتیمتر فاصله دارند. پاسخی که زندانیان دریافت کردند این بود که اگر فاصلهگذاری اجتماعی میخواهید باید سرپا بخوابید.»
دلسوزی برای مجرمان؟
اگر واینستین به کرونا مبتلا نشده بود احتمالا مشمول آزادیهایی که هیئت نظارت بر زندانها درخواست کرده نمیشد، زیرا اگرچه مسن است اما مدت کوتاهی از دوران محکومیتش گذشته و حکم سنگینی دارد. بیشک احتمال اینکه همهگیری جهانی ممکن است به آزادی متجاوزانی چون واینستین بیانجامد، برای قربانیان آنان دشوار است. تمایل به دیدن یک متجاوز سریالی پشت میلههای زندان قابل درک است. با این حال از یاد نبریم که با وجود اینکه او مرتکب اعمال نفرتانگیزی شده اما مستحق این نیست که با ابتلا به بیماری کرونا به طرز بیرحمانهای در زندان کشته شود.
شاید تصور کنیم افراد فاسدی چون واینستین مستحق بدترین سرنوشتها هستند. فارغ از درست یا غلط بودن چنین تصوری، وجود چنین افرادی نباید مانعی بر تصویب حکم آزادی زندانیان با شرایط خاص شود. طرفداران اصلاحات در زندان و طرفداران جنبش الغای مجازات زندان اعتقاد دارند در صورتی که آزادی هزاران زندانی در دوران بحران از لحاظ امنیتی مشکلی نداشته باشد نباید امنیت را به دستاویزی برای خودداری از اجام این کار تبدیل کرد.
نقد رویکردهای حبسمحور
بسیاری از زنان به طور عمومی مجازات طولانیمدت واینستین را جشن گرفتند. آنان این حکم را به عنوان گامی اساسی در مبارزه با خشونت جنسی ساختاری میدانند. با این وجود ناتاشا لنارد معتقد است توسل به نظام نژادپرست، مردانه و خشن زندانها نمیتواند پادزهری مناسب برای خشونتهای جنسی مردسالارانه باشد.
در عصر جنبش #منهم[3] افراد دیگری نیز فمینیسم حبسمحور[4] را به چالش میکشند. ملیسا جیرا گرنت[5]، روزنامهنگار و اکتیویست، درباره محکومیت واینستین میگوید سیستم زندان خشونت جنسی را جدی نمیگیرد، چون خود این نظام نیز مرتکب خشونت جنسی میشود. او اعتقاد دارد مجازات سنگین و حبس طولانیمدت نمیتواند مشکلاتی را که او برای دهها زن ایجاد کرده حل کند و بهبود بخشد بنابراین بیفایده است. ماریام کابا [6]، فعال اجتماعی، نیز تاکید میکند که مجازات زندان فمینیستی نیست.
بیشتر بخوانید:
فمینیسم هیچ سلطهای را نمیپذیرد
جنبش مقابله با خشونت جنسی باید از فمینیسم مجازاتمحور اجتناب کند
مدافعان الغای مجازات زندان چه میگویند؟
فعالیتهای جنبش الغای مجازات زندان در یک سال اخیر افزایش یافته است. طرفداران اصلاح زندان که برای بهبود شرایط زندان تلاش میکنند اما در نهایت وجود زندانها را برای امنیت جامعه ضروری میدانند. مدافعان جنبش الغای زندان اما نظر متفاوتی دارند. آنان معتقدند زندانها خود محل اعمال اشکال متنوع خشونت هستند و به همین دلیل اصلاحپذیر نیستند. طرفداران این جنبش مجازات زندان را در مقابله با انواع مختلف خشونت ناکارآمد میدانند. در عوض معتقدند باید با دلایل اصلی بروز خشونت مانند نژادپرستی، مردسالاری، اختلاف طبقاتی و دیگر ریشههای خشونت مقابله کرد و آنها را از میان برد.
مدافعان الغای مجازات زندان اعتقاد دارند مجازاتهای سختگیرانه و طولانیمدت بازدارندگی کمی در برابر خشونتهای جنسیتی دارد. همچنین این دسته مجازاتها اغلب نصیب رنگینپوستان و فرودستان میشوند.
در مقابل مدافعان این جنبش، فمینیستهای لیبرالِ حبسمحور بدون توجه به اینکه نظام قضایی تحت تاثیر ساختار قدرت سرمایهدارانه است، افزایش این برخوردها را راهکار اصلی مقابله با خشونت علیه زنان میدانند. منتقدان فیمنیسم حبسمحور اعتقاد دارند نظام قضایی تمایل چندانی به مقابله با خشونت جنسی ندارد و در عوض اغلب فرودستان را هدف قرار میدهد و در مقابل با مجرمانی از طبقات بالا مدارا میکند.
ویکتوریا لا[7]، یکی از مدافعان جنبش الغای مجازات زندان، عدالت انتقالی[8] را شیوهای مناسب در برخورد با آزارهای جنسی میداند. عدالت انتقالی فرآیندی اجتماعی است که در پی رسیدگی به خشونت میان فردی بدون توسل به خشونت دولتی است. عدالت انتقالی خشونت را در زمینههای اجتماعی آن بررسی می کند و علاوه بر توجه به نیازهای فرد آسیبدیده به دنبال از میان برداشتن و تغییر عواملی است که منجر به بروز خشونت شدهاند. ویکتوریا لا پیشنهاد میکند برای مقابله با خشونت میانفردی میبایست این پرسش مطرح شود که چه تغییراتی باید رخ دهد تا دیگر این خشونت اعمال نشود؟ همچنین باید به دنبال راهکارهایی برای بهبود بازماندگان خشونت و کمک به آنان بود.
فهرست منابع:
https://filtermag.org/how-can-we-reconcile-prison-abolition-with-metoo/
https://newrepublic.com/article/156747/no-justice-harvey-weinsteins-victims
https://theintercept.com/2020/03/23/harvey-weinstein-coronavirus/
https://www.washingtonpost.com/nation/2020/03/23/coronavirus-rikers-island-releases/
https://www.jacobinmag.com/2014/10/against-carceral-feminism/
[1] Natasha Lennard
[2] Compassionate Release
[3] #MeToo
[4] carceral feminism
[5] Melissa Gira Grant
[6] Mariame Kaba
[7] Victoria Law
[8] Transformative Justice