دیدبان آزار: علیرغم گذشت حدود دو سال از تصویب قانون مقابله با آزار جنسی در فضای عمومی و محیط کار در مراکش، خشونت خیابانی علیه زنان در این کشور همچنان ادامه دارد. طبق این قانون قربانیان میتوانند آزارگران را به دادگاه بکشند و محاکمه کنند. اما واقعیت نشان میدهد هنوز هم زنانی که مورد آزار جنسی قرار میگیرند به سختی میتوانند صدای خود را بلند و از حق خود دفاع کنند. البته این قانون نقایص متعددی هم دارد؛ از جمله اینکه تعاریف آن از آزار و خشونت جنسی محدود است و شامل تمامی اشکال خشونت نمیشود. طبق گفتههای فعالان حقوق زنان مراکشی بسیاری از زنان حتی از تصویب این قانون خبر ندارند. دسترسی برابر به عدالت برای اقشار و گروههای متکثر زنان در این کشور مستلزم برداشتن گامهای دیگر از جمله آموزش و اطلاعرسانی است.
فمینیستهای مراکشی در ماه نوامبر سال ۲۰۱۸ #masaktach را به راه انداختند. تشکلی برای مقابله با آزار خیابانی، خشونت علیه زنان در شبکههای اجتماعی، مقابله با فرهنگ تجاوز و ... . فعالان گروه Masaktach در یک فراخوان جمعی از زنان خواستند که به سوت مسلح شوند و در واکنش به آزارگران ضدای سوت خود را بلند کنند. مراکشیها با هشتگ #ila_dsser_seffri به شبکههای اجتماعی آمدند و عکسهای مجهز شدن خود به سوت را به اشتراک گذاشتند و از دیگران نیز دعوت کردند که به این حرکت بپیوندند. این جنبش در توئیتر فراگیر شد و سپس یک روز مشخص هماهنگ شد که همه با سوت به خیابان بیایند و آزارگران را با صدای سوت رسوا کنند.
بیشتر بخوانید:
ما دیگر آزار جنسی را مخفی نمیکنیم
لیلا ثلاثی، از بنیانگذاران Masaktach درباره کمپین «سوت بزن» میگوید: «ما میخواستیم با آزار خیابانی مقابله کنیم و به مردم بگوییم خشونت ممکن است از یک نگاه ناخوشایند در خیابان آغاز شود. همچنین میخواستیم درباره فرق میان لاس زدن و آزار دادن گفتوگوی جمعی ایجاد کنیم. ایده این کمپین را از خواهرانمان در مکزیکوسیتی گرفتیم. نمیتوانستیم منتظر دولت بمانیم تا کاری کند. خودمان باید دست به کار میشدیم. سوتها را به همراه یک لیفلت آماده کردیم. روی لیفلت قانون جدید را نوشتیم تا زنان بدانند میتوانند شکایت کنند و قانون از آنها حمایت میکند.»
ثلاثی تعریف میکند بعد از انتشار فراخوان، استقبال بیشتر از حد تصور بود. بنابراین حدود ۱۰ هزار سوت و لیفلت برای توزیع آماده شد. زنان در دفتر او جمع شدند و سوتها را بستهبندی کردند: «کار میکردیم و میرقصیدیم و از چیزهایی صحبت میکردیم که عموما نمیگفتیم. عالی بود. خواهرانگی را در فضا میشد حس کرد.»
روز اجرا که رسید زنان به گروههای ۴ تا ۵ نفره تقسیم شدند و به خیابان رفتند. قانون اجازه راهپیمایی گروههای بزرگتر از این تعداد را بدون مجوز نمیدهد و ثلاثی و گروهش هم مجوزی کسب نکرده بودند. با این حال با همین گروههای کوچک در سطح کازابلانکا پخش شدند و سوت و لیفلت توزیع و با مردم گفتوگو کردند. ثلاثی میگوید: «مکالمهها خیلی خوب بود. اکثریت مردم حمایت کردند. در شبکههای مجازی هم فضا بیشتر حمایتی بود. البته عدهای ترول هم شروع کردند به حمله و فحاشیهای جنسی که ما سعی کردیم کامنتها را پاک و آنها را بلاک کنیم.» البته لازم به ذکر است که این کارزار از ابتدای انتشار فراخوان توسط عدهای مورد انتقاد و حتی تمسخر قرار گرفته بود. مثلا برخی نوشته بودند این راهکارها بسیار بدوی است.
ثلاثی گفتوگوهای شکلگرفته را از دستاورهای مهم این کمپین میداند. چرا که در جامعه مراکش علیرغم تصویب قانون، بر سر مصادیق آزار جنسی و خیابانی توافق عمومی وجود ندارد و عده زیادی به ویژه مردان هنوز نمیدانند چه رفتارهایی آزار محسوب میشوند. این کارزار موجب شد مردان تا حدودی نسبت به رنجی که زنان از این رفتارها متحمل میشوند آگاهی پیدا کنند. از طرفی دیگر ثلاثی معتقد است که اگرچه سوت زدن ریشههای موضوع را هدف قرار نمیدهد اما کمک میکند زنان از انفعال بیرون بیایند و آزارگر را شرمنده کنند. چرا که باید شرم جایش را عوض کند و این آزارگر است که باید احساس شرمندگی کند.
ثلاثی انگیزه شکلگیری گروه Masaktach را آنچه که برای خدیجه رخ داد عنوان میکند. خدیجه دختر نوجوانی بود که توسط چند مرد دزدیده شده و به مدت دو ماه مورد تجاوز و همچنین تتوی اجباری قرار گرفته بود. خدیجه ابتدا توسط افکار عمومی مورد حمایت قرار گرفت اما کمی بعد خبری منتشر شد که خدیجه از قبل تتو داشته است و فضا به طور کامل برگشت. خدیجه را دروغگو نامیدند و علیه او بدگویی کردند. حتی رسانههای معتبر هم به این وضعیت دامن زدند. لیلا و دوستش تصمیم گرفتند به روستای خدیجه بروند فقط برای اینکه به او بگویند: «ما پشت تو هستیم».
ثلاثی میگوید: «ماجرای خدیجه نشان داد مسئله فراتر از این حرفها است. فرهنگ تجاوز در مراکش بسیار قوی است و مشروعیت دارد. صحبت کردن از تجاوز تابو است و هر کس مانند خدیجه شجاعت به خرج بدهد و سکوت را بشکند مردم کاری میکنند که در نهایت شرمنده و صدایش خفه شود. Masaktach با چنین نگاهی شکل گرفت. ما میخواستیم صدای زنان شنیده شود». Masaktach بستر فعالیت خود را شبکههای اجتماعی تعریف میکند. اگرچه گاهی مانند کمپین سوت بزن به خیابان هم کشیده میشود.
یکی از کمپینهای این گروه علیه موزیسین مشهور و محبوب پاپ، سعد لمجرد بود که در آمریکا، تونس و فرانسه به تجاوز متهم شده بود. منتها در مراکش علیرغم اینکه تعدادی زن را مورد خشونت جنسی قرار داده بود هیچ شکایتی علیه او طرح نشده بود. لیلا میگوید: «موسیقی لمجرد هنوز در صدر لیست محبوبترینها بود. وقتی متهم به تجاوز شد، سلبریتیها از او حمایت کردند. حتی پادشاه اعلام کرد که هزینههای حقوقی پرونده او را میپردازید. پس ما تصمیم گرفتیم که او را زمین بزنیم.»
روز دادگاه او در فرانسه را انتخاب کردیم برای راه انداختن توفان توئیتری. شروع کردیم به نوشتن و توجه خبرنگارها و رسانهها به توییتهای ما جلب شد. از رادیوهای مراکش خواستیم که پخش موسیقی لمجرد را متوقف کنند. همزمان خبر خوش رسید که لمجرد بازداشت شده است. مدت کمی بعد کانالهای رادیویی متعددی اعلام کردند که دیگر آهنگهای لمجرد را پخش نمیکنند. این برای ما یک پیروزی بود.
Masaktach نماینده موج جدیدی از کنشگری فمینیستی در مراکش است که از شبکههای اجتماعی برای گسترش فعالیتهای خود بهره میبرد و از معدود تشکلهایی است که کاملا مستقل عمل میکنند و هیچ ارتباطی با نهادهای رسمی ندارد. این گروه باورهای جنسیتزده جامعه مراکش را هدف قرار داده است. جامعهای که علیرغم سابقه طولانی کنشگری جنبش زنان در مراکش همچنان راهی طولانی در راستای ترویج فرهنگ برابریخواهی دارد. طبق گزارشی که اخیرا سازمان ملل منتشر کرده است، دو سوم مردان مراکشی باور دارند که زنان باید برای حفظ کانون خانواده خشونت را تحمل کنند.