ناامنی احساسی نیست که فقط از سوی زنان تجربه شود. همه افراد در شرایطی ترس را تجربه میکنند اما تجربه احساس ناامنی زنان و مردان در فضای عمومی با هم تفاوتهای بسیاری دارد. برخی از متفکران معاصر اعتقاد دارند که ساختار مردسالارانه شهری باعث شده که تجربه ترس برای زنان تجربه منحصربهفردتری باشد. تجربهای که حضور در فضای عمومی را برای زن محدود و با خطرات بیشتری روبرو میکند.
زنان در فضای شهری با ساختاری مردانه روبرو میشوند که آن را به خود متعلق نمیدانند و ترسی معطوف به بدن در آنها شکل میگیرد. این همان ترسی است که مقاله «احساس ناامنی در تجربه زنان از زندگی روزمره» تمرکز خود را بر روی آن گذاشته است. ترسهای بدنی که دائماً زن را تهدید میکند که مورد تعرض، دستدرازی و آسیب قرار میگیرد. در بخشی از این پایاننامه یکی از زنان تعریف میکند که از بدو ازدواج شوهرش به او گفته بوده که برای هرکاری باید آژانس بگیرد. روزی که بدون اجازه مرد سوار تاکسی میشود احساس میکند که راننده به او نگاهی انداخته است. زن میگوید: «چون حرف شوهرمو گوش نکردم خدا جزامو داد. منم دیگه هیچوقت سوار تاکسی نشدم و همیشه آژانس میگیرم.»
در چکیده این مقاله آمده است: «هدف مقاله حاضر بررسی احساس ناامنی در تجربهای است که زنان از زندگی روزمره در فضاهای شهری دارند. اگرچه ممکن است فضاهای شهری مخاطرات گوناگونی را برای اقشار اجتماعی مختلف ایجاد کند، اما به نظر میرسد زنان به دلیل داشتن بدن زنانهای که میتواند از سوی مردان با خطراتی چون تجاوز و اعمال خشونت مواجه شود، تجربه ویژهای از احساس ناامنی از زندگی در فضای شهری را تجربه میکنند و این تجربه در میان گروههای مختلف زنان و در طبقات اجتماعی مختلف دارای برخی ویژگیهای مشابه است. برای تشریح این تجربه ویژه زنانه، در این مقاله به مصاحبه با 40 تن از زنان ساکن در شهر تهران پرداخته و از آنان خواستهایم که به تشریح نحوه مدیریت بدن خود در مواجهه با خطرات شهری و نیز احساس ناامنی حاصل از زندگی و آمدوشد در فضاهای شهری بپردازند.»
این پژوهش با همکاری یوسف اباذری، سهیلا صادقی فسایی (اعضای هیأت علمی دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران) و نفیسه حمیدی (دکترای جامعهشناسی دانشگاه تهران) نوشته و در مجله «پژوهش زنان» منتشر شده است. برای دانلود آن اینجا کلیک کنید.