آزار جنسی در خیابان دسترسی زنان را به فضاهای عمومی محدود میکند و سطح امنیت و آسایش آنها را پایین میآورد. این معضل گاه باعث میشود زنان مسیرهایی را انتخاب کنند که برای رفت و آمد معمول مناسب نیست اما در عوض احتمال بروز آزار خیابانی در آن کمتر است. زنان مجبور میشوند روند معمول زندگی روزمره خود را تغییر دهند، عادات خود را عوض کنند، سرگرمیهایشان را کنار بگذارند، یا حتی از شغل خود کنارهگیری کرده و به محلهای دیگر نقل مکان کنند، یا از ترس مواجه شدن با آزار خیابانی در خانه بمانند.
آزار زنان و دختران در خیابان، بر خلاف اشکال دیگر آزار (مانند آزار معلولان و یا کودکان در خیابان) هنوز چندان جدی گرفته نمیشود. هنوز گروهی متلکهای خیابانی را نوعی شوخی یا تعریف و تمجید از زنان میپندارند و گروهی دیگر آن را تقصیر خود زنان و دختران میدانند. اما هیچکدام از اینها درست نیست. آزار خیابانی در عمل آرامش فکری را از زنان میگیرد و رفتوآمد آنها را دشوار میکند. برای همین مشکل آزار خیابانی در حیطه مسائل حقوق بشر و برابری جنسیتی قرار میگیرد. هیچ کشوری بدون مقابله با آزار خیابانی به برابری جنسیتی نرسیده و تا زمانی که چنین معضلی وجود داشته باشد، رسیدن به برابری جنسیتی ممکن نیست. متاسفانه بسیاری از زنان این شکل از آزار را از همان آغاز دوره بلوغ تجربه میکنند و برای همین آن را علامتی حاکی از گذار از وضعیت دختر نابالغ به زن بالغ میپندارند. این تصور نادرست خود به نحو دردناکی نحوه برخورد جامعه با زنان و دختران و انتظار آنها از برخورد جامعه را نشان می دهد.
در سال ۲۰۱۳، سازمان ملل در نشست سالانه کمیسیون مقام زن ملل متحد، یکی از برجستهترین نهادهای تدوین حقوق زنان در سطح جهانی، این واقعیت را پذیرفت که آزار خیابانی مانعی برای رسیدن به برابری است. این کمیسیون برای نخستین بار چند بند را درباره امنیت زنان و دختران در فضای عمومی در بیانیه نهایی مورد توافق اعضای خود گنجانده است. این بیانیه بر «نگرانیهای عمیق ناشی از آزار و خشونت علیه زنان و دختران در فضاهای عمومی، از جمله آزار جنسی» تاکید کرده و به ویژه آنرا «تهدیدی علیه زنان و دخترانی که در پی برخورداری از حقوق و آزادیهای بنیادین خود هستند» دانسته است. سازمان ملل از کشورهای عضو خواسته است تا «راهکارهای حمایت از زنان و دختران را در برابر انواع خشونت و آزار، از جمله آزار جنسی و زورگویی، چه در فضای عمومی و چه در فضای خصوصی افزایش دهند و با آگاهیبخشی، جلب مشارکت جوامع کوچک محلی، و طرحها، سیاستها، و قوانین پیشگیری از جرم، به مشکل امنیت و ایمنی رسیدگی کنند.»
آزار خیابانی؛ ابزاری برای مرعوب کردن
عدهای از آزار برای هراساندن و مرعوب کردن دیگران استفاده میکنند تا آنها را به تسلیم وادار کنند. با افزایش تلاشهای زنان در جهان برای رسیدن به حقوق برابر، برخی مردان میکوشند با آزار آنها از پیشرفتشان جلوگیری کنند، جلوی این برابری را بگیرند، و زنان را مجبور به بازگشت به خانه نمایند. مثلا در کشورهایی از جمله کنیا، آفریقای جنوبی و زیمبابوه، گروهی از مردان سراغ زنان جوانی که به باور آنها لباس نامناسب بر تن داشتند رفتند و آنان را پس از آزار برهنه کردند. به نوشته سیسونکه امسیمانگ، روزنامهنگاری از آفریقای جنوبی، «این نوع برهنهسازی در فضای عمومی نشاندهنده خط مقدم جنگ فرهنگی علیه پیشرفت زنان در جوامع محافظهکار سنتی است که به سرعت در حال شهری شدن هستند. موضوع اصلی زنان و پوشش آنها نیست. بلکه مساله اصلی این است که زنان دارند به چه موقعیتی میرسند.» امسیمانگ پس از تشریح پیشرفتهای زنان آفریقای جنوبی در زمینه تحصیل، اشتغال، و رهبری سیاسی در بازه زمانی کوتاه، مینویسد: «آزار خیابانی معمولا نشانهای از خشم پنهان و عمیق نسبت به تغییر وضعیت زنان در جامعه است. مردان با این باور بزرگ شدهاند که در برابر نانآوری برای خانواده از حق ارضای جنسی به عنوان پاداش برخوردار هستند و زنان در فضای خانه باید مطیع آنها باشند. چنین تغییری برای این مردان آسان نبوده است.»
دخترانی که به مدرسه میروند گاه با عواقبی شدید روبرو میشوند. نمونهای برجسته در این زمینه داستان ملاله یوسفزی است که به خاطر صراحت لهجهاش در طرفداری از حق تحصیل دختراندر پاکستان، در ۱۵ سالگی، هنگامی که به مدرسه میرفت هدف گلوله طالبان قرار گرفت. او از این حمله جان سالم به در برد و به ترویج حق تحصیل دختران به ویژه در پاکستان ادامه داد. پاکستان از لحاظ تعداد کودکان محروم از تحصیل در رتبه دوم جهانی قرار دارد.
طیف خشونت
آزار خیابانی از جمله معضلات اجتماعی جدی و خطرناک است، چرا که در طیف خشونت قرار میگیرد. این شکل از آزار گاه از آزار کلامی آغاز شده و به تجاوز جنسی یا تجاوز به عنف یا حتی قتل میرسد. برای مثال، پیمایش ملی آزار خیابانی که در ایالات متحده انجام شده نشان میدهد که حداقل یکچهارم زنان این تجربه را داشتهاند که افراد غریبه بدنشان را در فضاهای عمومی لمس کردهاند، و ۹ درصد زنان (و ۲ درصد مردان) به اجبار غریبهها حتی مجبور به انجام عمل جنسی شدهاند. به طور کلی، بیش از دو سوم زنان (۶۸ درصد) و ۴۸ درصد مردانی که با آزار روبرو شدهاند، از این نگران بودهاند که این تجربه در آینده تشدید شود. ترس از تشدید این وضعیت نگرانی دیگری را نیز به همراه دارد که چندان غیر معمول نیست؛ این که فرد آزاردهنده از سلاح سرد یا گرم استفاده کند. الیزابت کیسلینگ در نوشتاری پژوهشی در سال ۱۹۹۱، آزار خیابانی را شکلی از تروریسم جنسی دانسته بود؛ چرا که هیچگاه معلوم نیست این اتفاق چه زمانی رخ میدهد و تا چه حد تشدید خواهد شد.
عامل دیگری که آزار خیابانی را به خشونت پیوند میدهد حس آزاردهنده آن بهویژه برای آن دسته از قربانیان تجاوز به عنف است که از آن جان سالم به در میبرند. یافتههای پژوهشگران در دانشگاه مِریواشنگتن نشان میدهد که آزار جنسی آسیبهای روانی شدیدی را برای زنان به همراه دارد؛ به ویژه برای زنانی که سوء استفاده جنسی را تجربه کردهاند. «زنانی که چند بار آزار جنسی را تجربه کردهاند نشانههایی از آسیب روانی (تروما) و اختلال استرس روانی پس از آسیب را از خود نشان میدهند. آنهایی که سابقه تجربه سوء استفاده جنسی دارند، فارغ از تعدد و فراوانی آزار جنسی، آسیب روانی شدیدتری را تحمل میکنند.
شیوههای معمول برای در امان ماندن از آزار خیابانی
در سال ۲۰۰۸ پژوهشی انجام شد تا شایعترین شیوههایی را که زنان برای در امان ماندن از آزار خیابانی به کار میبرند شناسایی شوند. نتایج این پژوهش برای زنان تعجبآور نیست، تنها نشان میدهد که چه جمعیت عظیمی از آنها با مشکل ترس از آزار خیابانی مواجه هستند:
شایعترین رفتارها برای در امان ماندن از آزار خیابانی حفظ احتیاط و هشیاری همیشگی است:
- ۸۰ درصد زنان همواره در حال ارزیابی مداوم محیط اطرافشان هستند.
- حدود ۷۰ درصد زنان از ارتباط مستقیم چشمی با غریبهها (چشم در چشم شدن) در فضاهای عمومی دوری میکنند.
- ۴۲ درصد زنان یا عمدا خود را مشغول به صحبت کردن با تلفن میکنند و یا وانمود میکنند که دارند این کار را میکنند.
- ۳۷ درصد زنان عامدانه لباسهایی که کمتر جلب توجه کنند میپوشند.
دسته بعدی رفتارهای شایع موجب محدود شدن دسترسی زنان به فضاهای عمومی میشود:
- نیمی از زنان برای یا مسیرشان را تغییر میدهند یا از یک سوی خیابان به سوی دیگر میروند.
- ۴۵ درصد زنان از بیرون رفتن پس از تاریک شدن هوا خودداری میکنند.
- ۴۰ درصد زنان از بیرون رفتن به تنهایی خودداری میکنند.
آن چه بیش از سایر رفتارها زنگ خطر را به صدا درمیآورد این است که آزار خیابانی باعث شده بعضی زنان اصلا مسیر زندگی خود را تغییر دهند:
- نزدیک ۲۰ درصد زنان به خاطر مواجه شدن با آزار در محله قبلی کلا به محلهای دیگر نقل مکان میکنند.
- و حدود ۱۰ درصد به خاطر آزار در مسیر رفتوآمد به کار اصلا تغییر شغل میدهند.
روایتها و تجربههای انبوهی از زنان حکایت از آن دارد که آزار خیابانی موجب میشود زنان در نوع سرگرمیها و انتخاب مسیر شغلی خود تصمیمی خلاف میلشان بگیرند. آزار خیابانی موجب میشود زنان حتی برای شرکت در محافل عصرانه، کلاسهای شبانه، حضور در مجامع سیاسی، و یا حتی سفرهای کاری هم هربار دچار تردید و تجدیدنظر در تصمیمگیری شوند و حتی از رفتن به رستوران و سینما بدون همراهی دیگران منصرف شوند. آزار خیابانی بار مالی هم برای زنان به همراه دارد. مثلا مجبور به پرداخت کرایه تاکسی به جای پیادهروی یا استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی میشوند. به جای ورزش در فضاهای عمومی مجبور به یا پرداخت شهریه باشگاههای ورزشی میشوند.
هر یک از این روشها و محدودیتها شاید به تنهایی مساله بزرگی به نظر نرسد. اما در مجموع، این عوامل در کنار یکدیگر زندگی زنان را به شکلی قابل توجه تغییر میدهند. زنان مجبورند روشهای مختلفی را برای محدود کردن زندگی خود پیدا کنند و این روشها گاه چنان با تار و پود زندگی در هم آمیختهاند که هیچ سوالی را برنمیانگیزند. بیشتر مردان به جای نشاندادن خشم همگانی خود در قبال این شکل از نقض حقوق بشر، از این مساله ناآگاه هستند و بیشتر زنان سعی میکنند خود را با شرایط سازگار کرده و در نتیجه زندگیشان را سختتر و محدودتر کنند.
منبع: برزن