دیدبان آزار: جمعی از فعالان جنبش زنان و کنشگران اجتماعی با انتشار بیانیهای نسبت به احکام بدوی صادرشده توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اعتراض کرده و اعلام کردند در کنار این دو زن روزنامهنگار میایستند. الهه محمدی پس از تحمل یک سال بازداشت موقت ...
الصا: شاید 19 سالم بود، شاید هم 20 سال. تازه سرمست شده بودم از هوای آزادی دور از خانواده. در یکی از شهرهای کوچک این سرزمین سرخ و خاکستری دانشجو بودم. روزهای خرداد ۸۸ بود. آنروزها تازه نام «جنبش» بر سر زبانها میآمد. دیگر چیزی قابشده در ت...
دیدبان آزار: این متن توسط جمعی از کنشگران فمینیست تهیه شده و نسخه فارسی آن برای انتشار در اختیار دیدبان آزار قرار گرفته است. ما جمعی از مبارزان جنبش «ژن، ژیان، ئازادی» با نوشتن این بیانیه با مردم فلسطین و خصوصاً ساکنین غزه که از هفت...
نویسنده: سین تصاویری که از مراسم خاکسپاری آرمیتا منتشر نشدند، عموما تار و بیکیفیت بودند، قابهایی مشوش که با دوربینهای پنهانی ثبت شده بودند و نشان از فضای کنترلشده و حضور پرشمار نیروهای امنیتی داشتند. در حال جستوجو بودم که به گزارش تصویری «خبرگزا...
غنچه قوامی: از زمانی که اولین عکسهای آرمیتا گراوند منتشر شد، نگاهم به برخی جزئیات خیره ماند؛ زبان بدن و نحوه ژستگرفتنش در مقابل دوربین، هودی طرحدارش، مار تتوشده روی ساعدش، انگشترهای سیاهرنگ و متعدد در دستانش و حلقه دور لبش که همگی از نگاه م...
دیدبان آزار: این متن توسط جمعی از فعالان فمینیست ارسال شده است که در برگزاری دو همایش 8 مارس دیدبان آزار مشارکت داشته و در سالهای اخیر با نوشتهها، مشورتها، همدلیها و حمایتهای خود به بالیدن و تداومیافتن دیدبان آزار کمک کردهاند. &nbs...
نویسنده: ناشناس هنوز عکساش میان جمعیت جای نگرفته اما مادرش به صورتش چنگ میزند: «روله الهی پیشمرگت بشم.» عکسی که هیچ نسبتی با آرمیتا ندارد. نه با آن ویدئویی که در مترو از او پخش شده، که مقنعه را انداخته و بیحجاب قدم میزند و نه با تصاویری که دوست...
نویسنده: میم امروز به تاریخ شش آبان، آرمیتا گراوند کشته شد. آبان… نه از کل ماههای سال خون میبارد. آرمیتا ۲۸ روز پیش به قتل رسید. بسیاری از ما بارها تصاویر دوربینها را دیدیم، اما تصاویری که حقیقت ندارند. آرمیتا را کشتند. همانطور که مهسا امینی را ک...
دیدبان آزار: تولد آنیشا اسداللهی است، مترجم و فعال مدنی که از تاریخ چهارم مرداد سال جاری جهت اجرای حکم پنج سال و هشت ماه حبس که پنج سال از آن اجرایی است به زندان اوین رفته است. او دو ماه قبل به دلیل سردادن شعار «زن، زندگی، آزادی» ممنوع الملاقات شد، م...
بهیاد و احترامِ تمام فمینیستهای دربند سما اوریاد: در این یادداشت کوتاه میخواهم بر خصلت ترسخورده و زنبیزار حاکمیت جمهوری اسلامی و میل فاشیستیاش بر «شکار» دست بگذارم و نشان دهم اضطراب حاکمیتی چطور در «مستند» امنیتی علیه الهه محمدی و نیل...
نویسنده: ناشناسی حاضر در آن روز ۲۸ شهریورماه «وای ببین اینقدر خوب بود اینقدر خوب بود.» از این به بعد این برای من میشود یک جمله کلیدی. «وای ببین خیلی خوب بود، خیلی خوب بود.» برای توصیف زیبایی هرچیزی که در پوست نگنجد همین را استفاده خواهم کرد. برای تو...
سعید پارسایی: سه روز پیش مستندی در خبرگزاری میزان پخش شد درباره همسرم الهه محمدی و خانم نیلوفر حامدی اما بدون حتی یک سند محکمهپسند. لذا طرح چند موضوع ضروری است: ۱. خبرگزاری میزان بهعنوان بازوی رسانهای منتسب به قوه قضاییه، درحالی که قطعا مدیران آن ...
مترجمان: سبا معمار و آیدا ذ. مقدمۀ سبا معمار: پدیدارشناسی طعمه بخشی از کتاب «دفاع از خود: پدیدارشناسی خشونت» نوشتۀ السا دورلن است که خشونت و دفاع-از-خود را از منظری فمینیستی به پرسش میکشد. این بخش از کتاب، تجربۀ زیستن در خشونت، تجربۀ دائما طعمهبودن...
نسترن صارمی: شعف صدای الهه در گوشم زنگ میزند، در خواب و بیداری. برق نگاه نیلوفر، در خواب و بیداری. سالهاست که میدانم این دو روزنامهنگار متعهد، این دو زن خوشفکر، چه کارهای دقیق و درستی را پی گرفتهاند. اما روان و عواطف آدمی طور دیگری عمل...
وقتی دنیا باز روی وحشیاش را عیان کرده، وقتی پایههای هرآنچه روشن و نیک است زیر پایمان میلرزند، وقتی بیم آن داریم که سقف رویاها و فرداها بر سرمان آوار شود، نوشتن از شما چه دشوار است. با هر رخداد، حادثه، فاجعه، جای خالی شما باز و باز همچون حفرهای پر...
دیدبان آزار: عاطفه رنگریز در اعتراض به بلاتکلیفی و صدور و فسخ چندباره قرار وثیقه در پرونده خود، از امروز صبح اعتصاب غذا کرده است. عاطفه رنگریز، پژوهشگر و فعال حقوق زنان از روز ۱۹ شهریورماه ۱۴۰۱ در بازداشت موقت بهسر میبرد. تاکنون سه بار به خانو...
تهیه و ترجمه: سوما نگهدارینیا قبل از اینکه به شرح گفتگو و توضیح کتاب از خلال آن بپردازم مایلم داستانی دربارۀ ملت مورد اشاره در عنوان این کتاب را برایتان بازگو کنم داستانی که به گفتۀ لرنا تا به امروز از این دریچه به آن نگریسته نشده است. 30 اکتبر ١٩١...
نویسنده: ناشناس اینطور نبود که این یک سال اصلا روسری سر نکرده باشم ولی آن لحظه وقتی خودم را توی آینه دیدم تپش قلب گرفتم. با آن روسری و مانتو، درون چاه تنفر از خودم آرامآرام غرق میشدم. تا پیشانیام را غیظ غلیظی گرفته بود که یادم نمیآید تا آنروز ه...
نویسنده: ناشناس آرمیتا گراوند در کماست. این جمله را یکبار سریع و یکبار با آهستگی تایپ میکنم. سعی میکنم از ریتم سریع اخبار فاصله بگیرم. اوضاع به سرعت برق و باد تغییر میکند و در تمام این لحظات زن جوان مقاومی روی تخت بیمارستان است و هرلحظه ممک...
زهره رجبی: این مقاله به دنبال درک و دریافت این موضوع است که چگونه زنان در تهران بعد از قتل حکومتی ژینا و اعتراضهای گسترده علیه حجاب اجباری در سراسر ایران، بر ترس خود غلبه میکنند و در احاطه سرودهای شورانگیز، عکسها و فیگورهای سایر زنان مبارز (...