دینا قالیباف: تقابل زنان و حاکمیت بر سر کنترل بدن زنان ادامه دارد. زنان با زبانی جدید «بدن» خود را بازتعریف میکنند و از سوی دیگر حاکمیت با تمام قدرت و با تمامی ابزار در برابر این زبانِ جدید ایستادگی میکند. حضور پرتعداد نیروهای حجاببان در برخی معابر و متروها، افزایش تعداد دوربینهای مداربسته در متروها، توقیف خودروها بهدلیل بدحجابی همه سیاستهایی هستند که برای مقابله با «کشف حجاب» در جریانند. این روزها وقتی به پلیس امنیت عمومی در گیشا که در زبانها بهعنوان وزرایِ جدید شناخته میشود و از قبل هم در زمینه بازداشت زنان به بهانه حجاب فعال بوده، مراجعه میکنیم، علاوه بر صاحبان خودروهایی که باید توقیف شوند و مشغول دوندگی کارهای اداری هستند، افرادی دیده میشوند که سوار بر ونهایی سفید بدون آرمِ گشت ارشاد به آنجا منتقل شدهاند. ماهها قبل بود که در شبکههای اجتماعی، روایت زنانی منتشر شد که توسط نیروهای لباسشخصی بازداشت و به اجبار سوار ونهایی بدون آرم و ناشناس شده بودند. زنانی که تا آن زمان، چشمشان به ماشینهای سبز و سفید و نشانهدار گشت ارشاد عادت کرده بود و حالا نمیدانستند توسط چه کسانی بازداشت میشوند و چه در انتظارشان است.
کمتر کسی از محل وزرای جدید اطلاع دارد و حتی برخی خانوادهها وقتی فرزندانشان تماس میگیرند و اطلاع میدهند که از سوی پلیس امنیت اخلاقی بازداشت شدهاند، ابتدا به بازداشتگاه اوین مراجعه میکنند چراکه فکر میکنند دیگر خبری از آن قتلگاه نزدیک به بیمارستان کسری نیست و هنوز درجریان نیستند که وزرایی جدید به راه افتاده است. اغلب افرادی که به بازداشتگاه جدید آورده میشوند، حوالی عصر یا ظهر بازداشت شدهاند و تا شخصی بهعنوان کفیل با کارتشناسایی و کارتملی مراجعه نکند، اجازه خروج به آنها نمیدهند. یکی از افرادی که اخیرا بهعنوان کفیل به وزای جدید مراجعه کرده، با اشاره به رفتار توهینآمیز مأموران پلیس امنیت عمومی میگوید: «وقتی منتظر دوستم ایستاده بودم تا او را بیاورند، دختری ۱۹-۱۸ ساله آنجا بود که از مرکز شهر او را آورده بودند. مأمور پلیس اصرار داشت تا یک کارت شناسایی بهعنوان کفالت باقی بماند. وقتی دختر اعتراض کرد که قبلا موضوع حجاب با تعهد حلشدنی بود، مردی از پشتش با لبخندی معنادار و زننده خطاب به او گفت: «پس مشتری ثابت وزرای قبلی بودی؟» او اضافه میکند: «به دختری که آنجا بود اتهامی واهی وارد کرده بودند مبنی بر اینکه لیوان چای داغ روی مأمور پلیس خالی کرده. درحالیکه دختر مدام اصرار داشت زمانی که گشت ارشاد او را سوار ون سفید رنگ کرده، لیوان چایاش کاملا خالی شده بوده است.»
یکی از زنانی که اخیراً حوالی مرکز شهر از سوی مأموران امنیت اخلاقی مورد آزار و ضربوشتم قرار گرفته، تجربه خود از این اتفاق را چنین توصیف میکند: «سمت تئاتر شهر بودم. از بیآرتی پیاده شدم و مثل همیشه در چهارراه، لباسشخصی و زنان چادری بودند که تذکر حجاب میدادند. من بیاعتنا مثل همیشه رد شدم که دیدم قبل از مظفر شمالی یک ون توقف کرده بود و چند چادری و لباس شخصی کنار آن بودند و دوباره به من تذکر دادند و من بازهم اعتنایی نکردم. آنها پیادهرو را جوری بستند که من نتوانم رد شوم. شروع کردند دوباره تذکر حجاب دادند و میگفتند شال سر کن. من مقاومت میکردم که بتوانم از بین آنها رد شوم، اما نشد. از پشت سر چند نفر آمدند و دستم را کشیدند و من را کنار ون بردند. میخواستند به داخل ون منتقلم کنند اما زورشان نمیرسید و چند مرد آمدند و من را به داخل پرت کردند و همه وسایلم ریخت. گوشی و کیفم را هم گرفتند. در ون را بستند و مردهایی که داخل ون بودند، به من لگد میزدند. از پشت به پهلوهایم لگد میزدند و من هیچ کاری نمیتوانستم بکنم. مدام فحش میدادند و تحقیر میکردند. مدت زیادی من را نگه داشتند و بازی روانی با من کردند. مدام میگفتند نمیگذاریم بروی و تو را تحویل پلیس امنیت میدهیم. از من تعهد اخذ کردند و از زوایای مختلف عکس گرفتند. فضای داخل ون بسیار مخوف بود و با چراغقوه گوشی روشن نگه میداشتند و هیچکس به ون دسترسی نداشت. حتی چند پسر که آمدند تا کمک کنند هم گرفتند.»
زنی دیگر که به تازگی از سوی پلیس امنیت اخلاقی بازداشت شده، درباره برخورد خشونتآمیز آمران به معروف میگوید: «حوالی تئاتر شهر بودم. یک پالتو و شال گردن داشتم. فقط موهایم باز بود. از داخل مترو تا چند قدم بعد، ۲۰ نفر به من گفتند حجابم را رعایت کنم. توجه نکردم تا اینکه چند قدم بعد آقایی لباسم را از پشت کشید و سه زن من را به داخل ون هل دادند. رفتهرفته همه را یکی کردند و چهار زن شدیم که ما را به وزرا در گیشا بردند. داخل ون دختری ۱۷ ساله بود که دچار حمله عصبی شده بود. مامور مرد رفت جلو و او را تهدید به برخورد فیزیکی کرد. من هم چون مقاومت کرده بودم و دستانم بسته بودند، با پا ضربهای به پای او زدم. عصبی شد و همه را یه دور کتک زد بعد نشست. در بازداشتگاه مدارکمان را ضبط کردند و گفتند باید به دادگاه کیفری دو (مجتمع ارشاد مطهری) بروید. من چون ثنا داشتم، منتظر ابلاغیه ماندم اما خبری نشد. برای همین یک هفته صبر کردم و بعد رفتم وزرا و مدارکم را درخواست کردم. دوباره به من گفتند که باید به دادگاه بروم اما من تأکید کردم که بدون ابلاغیه به هیچجا مراجعه نمیکنم. نهایت با تعهد مدارکم را دریافت کردم اما دوستانی دارم که مورد مشابه برایشان پیش آمده و وقتی به دادگاه رفتهاند، برایشان جریمه نقدی صادر شده است.»
او میگوید مأموری که اقدام به ضربوشتم زنان در ون کرده بود، لباسش هیچ اتیکت و نشانی نداشته و او بابت این موضوع نتوانسته شاکی شود و شکایت کند. این زن تأکید دارد: «لحظه بازداشت، سه خانم و یک آقا بودند و همه لباسشخصی بودند. یکی از زنان به من گفت: "وقتی مامور قانون بهت میگه حجاب کن، باید گوش کنی. تو تمرد کردی." نگاهی به سرتا پایش انداختم و گفتم: "کو مامور قانون؟"»
بسیاری از زنان با تمام قوا در حال ایستادگی در برابر حجاب اجباریاند. در بسیاری از نقاط شهر دیدن وفور زنان بیروسری حتی برایمان به امری عادی و تکراری تبدیل شده است. اما این پافشاری همچنان برای بسیاری از زنان پرهزینه است. از توقیف خودرو و جریمههای نقدی گرفته تا تحقیر و ضربوشتم و بازداشت. این روایات تنها گوشهای است از هزینهها و دشواریهایی که زنان بهدلیل ایستادگی در برابر حجاب اجباری متحمل میشوند. ویدئوها و گزارشهایی که بیرون میآیند عموما مربوط به شهرهای بزرگ بویژه تهرانند و احتمالا از آنچه که در نقاط مختلف کشور میگذرد بیخبریم. همپای مقاومت زنان، سرکوب با تمامی قوا و ابزار هم ادامه دارد. علیرغم ادعاها مبنی بر توقف بازداشت زنان به بهانه حجاب و بر خلاف انتظارها پس از خیزش ژینا و پیشروی زنان، خبری از عقبنشینی حاکمیت نیست.