نویسنده: سین
سروناز عزیزمان از زندان برایمان گفته است که «برای زندانی نامه که میفرستی انگار از نو در آن هیئت ما زاده میشود.» حالا این «ما» که دستمان بسته است و چیزی جز کلمات نداریم باید برایتان بنویسیم. حالا که قرار است بعد از ساعتها نشستن در برابر بازجو و ماهها بلاتکلیفی و بازداشت غیرقانونی در جایی که نامش را دادگاه گذاشتهاند بایستید و آنچه از سر باور کردهاید دفاع کنید، باید برایتان بنویسیم تا بدانید که ما شما را میشناسیم.
ما سالها باممارست و بدون هیاهو بر باورهای خود پای فشردن و بیدریغ وقت و عمر و توان خود را صرف آن کردن را میشناسیم. همانطور که بیانیه دادیم و نوشتیم: «بازداشت جمعی از فعالان حقوق زنان و فعالین سیاسی در گیلان (متین یزدانی، جلوه جواهری، شیوا شاهسیاه، نگین رضایی، زهره و زهرا دادرس، یاسمین حشدری، فروغ سمیعنیا، آزاده چاوشیان، واحده خوشسیرت، سارا جهانی و هومن طاهری) و تکرار سناریوهای بیاعتبار درباره آنها توسط وزارت اطلاعات و رسانههای وابسته به نهادهای امنیتی، از جمله فشارهای اخیر بر فعالان مدنی است که به وضوح از هراس نزدیکشدن به سالگرد خیزش ژینا نشات میگیرد و با هدف انتقامجویی علیه خیزش درونزای «زن، زندگی، آزادی» ادامه دارد. خانوادههای بازداشتشدگان گیلان تا چندین روز از محل نگهداری آنها بیخبر و سرگردان و بلاتکلیف نگه داشته شده بودند. وزارت اطلاعات، در اطلاعیهای در حالی مدعی شد دو نفر از سرکردگان این تیم تشکیلاتی در دورههای براندازی نرم که توسط سرویسهای اطلاعاتی دشمن در خارج از کشور برگزار شدهاند آموزش دیدهاند»، که این افراد سوابق روشن و شفافی در حوزه کنشگری فمینیستی مستقل دارند و نامهایی شناختهشده در میان جامعه مدنی ایران هستند»، ما شما را میشناسیم.
حالا بیشتر از یک سال از لحظه ژینا گذشته است. لحظهای که در آن هریک از ما، نزدیک یا دور، هم پیوندی تازه و استوارتر را حس کردیم و هم فهمیدیم که این پیوند و آن لحظه چهقدر بر تلاشهای مستمر و صبورانه کسانی بنا شده است که در همه این سالها ادامه دادهاند. در لحظهها و روزهایی که ادامه دادن به نظر ناممکن میآمد. کسانی که پیش از قیام ژینا و پس از آن به پژواک «ژن، ژیان، ئازادی» وفادار بودهاند و این وفاداری را در تاروپود انتخابها و برنامهها و باهمبودنهایشان تنیدهاند.
ای کاش چیزی بیشتر از کلماتمان داشتیم که بدرقه ساعتهای سنگین فردایتان کنیم. چیزی بیشتر ازکلماتمان، شاید فریادی که بلندتر از تهمتها و اتهامها باشد و نگذارد آن کلمات به گوش و ذهنتان هجوم بیاورد و زخم بزند. شاید آغوشی جمعی از دستان بههمپیوسته ما تا دورتان را بگیرد و دلداری دهد. کاش چیزی بیشتر از کلماتمان داشتیم. اما بیتردید روزی میرسد که چیزی بیشتر از کلماتمان خواهیم داشت. و به خاطر تلاشها و پافشاریهای شما و دیگرانی چون شما است که روزی چیزی بیشتر از کلماتمان خواهیم داشت. اما حالا با همین کلماتی که داریم، باید برایتان بنویسیم و باز تکرار کنیم که ما شما را میشناسیم.
«ما»، در شهرها و کشورهای مختلف، در رنجها و مقاومتهای گوناگونمان، در تنهاییهای کوچک و بزرگمان، هنوز به امتداد «ژن، ژیان، ئازادی» فکر میکنیم و دستهایتان را گرم میفشاریم. برایتان مینویسیم، تا به هئیت ما زاده شدن را تمرین کنیم. مستمر، بیهیاهو و پرشور شبیه آنچه از شما آموختهایم. همانطور که در بیانیه برایتان نوشتیم: «اگرچه فشار وارده بر کنشگران اجتماعی زخم جدیدی بر تنِ جمعیِ فعالان برابری جنسیتی است اما، همانطور که بازداشتها و کشتار گسترده پس از آغاز خیزش، موجب عقبنشینی مردم و بویژه زنان از خواستههایشان نشد، بدیهی است که پروندهسازیهای جدید نیز جوش و خروشی را که به نام ژینا برپا شده، خاموش نخواهد کرد. ما جمعی از کنشگران مدنی و فعالان حقوق زنان این روند را محکوم میکنیم و خواستار توقف پروندهسازی و سناریوبافی و آزادی بیقیدوشرط تمامی فعالان بازداشتشده هستیم. ما اعلام میکنیم که تا روز رهایی، آنها را نام میبریم و صدایشان هستیم.»