سارا گوهری، ۲۹ ساله، شهروند افغانستانی ساکن تهران و دانشجوی جامعهشناسی دانشگاه تهران روز ۱۵ تیرماه در مرز تایباد توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شده و تاکنون هیچ اطلاعاتی از او در دسترس نیست. او در صفحه اینستاگرامش اعلام کرده بود که قصد دارد برای جمعآوری روایتها و پژوهشی مستقل از اخراج مهاجران افغانستانی به مرز تایباد سفر کند. ۱۰ روز از بازداشت او میگذرد. خانواده نیز از وضعیت و محل نگهداری او بیخبر هستند. یاسمن سجادی از گفتوگو با سارا روایت میکند:
به سارا پیام دادم. مطلع شدم برای پژوهش پیرامون وضعیت اخراج مهاجران افغانستانی میخواهد برود لب مرز. میخواست چندین روز لب مرز در ایران و چندین روز در افغانستان بماند و مدتی به افغانستان برود. با توجه به اینکه میدانست من مدتهاست در مورد مهاجران افغانستانی پژوهش میکنم، بلافاصله تصمیم گرفتیم گفتوگوی آنلاینی در مورد جزئیات پژوهش داشته باشیم. در این جلسه حول موضوع، سوالها و روش پژوهش صحبت کردیم. سارا بارها و بارها تاکید کرد که این پژوهش مستقل و در جهت دغدغه شخصی خودش بهعنوان یک افغانستانی، دانشجوی جامعهشناسی و پژوهشگر است. نه قرار بود روایتهای این پژوهش در اختیار رسانههای فارسیزبان داخلی و خارجی قرار بگیرد و نه منفعت مالی داشت. قرار بود براساس مفاهیمی که در نظر داشت بهعنوان یک پژوهش دانشگاهی منتشر بشود. همچنین در جهت آگاهی همه ما از وضعیت مهاجران افغانستانی اخراجشده، قصد داشت روایتهایی را از طریق یک صفحه اینستاگرام مستقل منتشر کند.
بخش مهمی از این مکالمه به مستقل بودن و جلوگیری از مصادره این پژوهش توسط گروههای مختلف اختصاص پیدا کرد. هردو از خطرات احتمالی توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی و طالبان باخبر بودیم. به سارا گفتم به خودم اجازه نمیدهم بهخاطر این خطرات مانع رفتنت باشم. هم در جایگاهی نیستم که بگویم نرو، هم در شرایطی که هرکسی حاضر به انجام چنین کاری نیست، انجام چنین پژوهشی واجب است و من برایت احترام قائلم. پذیرفتم در این مسیر چه زمانی که لب مرز است، چه در افغانستان و چه وقتی به ایران برگشت از هیچ کمکی دریغ نکنم. من با احساس شرم آشنایی عمیقی دارم. من از مسئولیتی که بهعنوان یک ایرانی در رنجی که مردم افغانستان میکشند دارم، شانه خالی نمیکنم و میدانم گرچه هیچوقت در مقابل افغانستانیها نبودم و همواره تلاش کردم دوشادوششان بایستم و زندگی کنم، در این وضعیت نقش دارم و مقصرم.
برای همین تصمیم گرفتم در تمام این مسیر کنار سارا باشم. سارا شرایط مالی نامساعدی داشت. علیرغم اینکه قرار نبود پیش از رفتن، دیگران را باخبر کند؛ بهعلت تأمین هزینههای رفتوآمد، مستقرشدن لب مرز و در افغانستان و خوردوخوراک که ابتداییترین نیازهای این پژوهش بود و از فراهم کردنشان عاجز بود، تصمیم گرفت این موضوع را در صفحه شخصیاش اطلاعرسانی کند تا هرکسی در حد توانش به او کمک کند. سارا لب مرز بود. طی مکالمهای کوتاه فهمیدم پژوهش را شروع کرده و از روند جمعآوری روایتها باخبر شدم. ظهر این روز آخرین زمانی است که سارا به تلگرام دسترسی داشته و آنلاین شده است. من از آن روز از او بیخبرم. به مدت چند روز منتظر آنلایندن و باخبر شدن از سلامتی سارا و روند پژوهش بودم. اما هیچ خبری دریافت نمیکردم.
از طریق یک منبع آگاه و مطمئن مطلع شدم روز دوم حضور در لب مرز بوده که تلفنهمراه، پاسپورت و کارت دانشجویی سارا توسط نیروهای امنیتی ضبط شده و خودش هم بازداشت شده است. سارا تاکنون هیچ تماسی با من، دوستان و خانوادهاش نداشته است. در استوریهای شخصی اینستاگرامی خودش گفته بود در صورتی که بازداشت شد، صدایش باشیم و رسانهای کنیم و تاکید کرد که این پروژه، پژوهشی شخصی و مستقل است، او برای رسانه خاصی کار نمیکند، این پژوهش رسالت اجتماعیاش است و حتی نمیخواهد خانوادهاش بهخاطر این تصمیم آسیب ببینند. با این وجود میدانستم تاکید دارد شتابزده عمل نکنیم و اگر از او بیخبر ماندیم هم کمی صبر کنیم و بعد رسانهای کنیم و صدای سارا باشیم که کسی هیچ انگ و لیبل امنیتی به او نزند. الان ۱۰ روز است که ما از سارا گوهری بیخبریم. هر اتفاقی برای سارا گوهری بیفتد، جمهوری اسلامی مسئول است. هر اتفاقی برای سارا گوهری بیفتد، همه ایرانیانی که با فاشیسم ارتزاق میکنند، مسئولند. کاش یکبار هم که شده بپذیریم مقصریم و احساس شرم کنیم.