نویسنده: فمینیستها برای ژینا (پاریس)
دهه 70 در فرانسه، دوران تلاطم اجتماعی بود. اما در سایه مبارزات دانشجویی، موج دوم فمینیسم و گفتمان آزادی، بدن کارگران جنسی هنوز محل جرمانگاری، سرکوب و فراموشی بود. آنها سالها تحت سرکوب پلیس، جریمههای پیاپی، بازداشتهای تحقیرآمیز و خشونتهای پنهان و آشکاری بودند که آنان را به سایه رانده بود. در دوم ژوئن ۱۹۷۵، در پاسخ به بیتفاوتی پلیس به قتل سه کارگر جنسی، گروهی از کارگران جنسی در لیون دست به عملی زدند که نه فقط بیسابقه بلکه برای زمانهاش باورنکردنی بود. آنها کلیسای تاریخی سنتنیزیه، جایی که قرنها صدای مناجات از درونش برخاسته بود را به اشغال بدنهای طرد شدهشان درآوردند و از آنجا مقاومتی را آغاز کردند که اکنون 50 سال از آن میگذرد.
تصرف کلیسا یک کنش آگاهانه و جسورانه بود؛ درهمشکستن مرز میان مقدس و نامقدس. اعتراض علیه ساختارهایی بود که بدن آنها را موضوع کنترل، قضاوت و خشونت قرار داده بود. آنها با اشغال کلیسای سنتنیزیه از سایه بیرون آمدند و علیه بیعدالتی و سکوت قانون، علیه نگاه اخلاقی مسموم، علیه جامعهای که از بدن زن بهرهکشی میکرد اما او را شهروند نمیشناخت شوریدند. زنان بنرهایی که شعارهایی چون «فرزندان ما نمیخواهند مادرانشان در زندان باشند»، «پلیس برابر است با خطر» و «ما نمیخواهیم بمیریم» روی آن نوشته شده بود را از پنجرههای کلیسا آویزان کردند، و با شبنشینی، آواز و درخواستهایی روشن، کلیسا را به اشغال خود در آوردند و آن را به محلی برای مقاومت بدل کردند. اما این اشغال صرفا تصرف فضا نبود، بازیابی حق حضور در جامعهای بود که سالها با قانون، مذهب و اخلاق بدن آنان را نامرئی کرده بود. اشغال کلیسا در واقع تجسمی از بازپس گیری حق زنان بر بدنشان بود.
در روزهای نخست، واکنش عمومی متنوع بود. بسیاری از ساکنان لیون با همدلی از زنان حمایت کردند، برایشان غذا، قهوه و حتی گل آوردند. از سوی دیگر، جریانهای محافظهکار و مذهبی حضور این زنان در کلیسا را بیاحترامی دانستند. دولت در ابتدا واکنشی نشان نداد. اما هشت روز بعد، کلیسا با زور خالی شد و پلیس با زور معترضان را از آنجا بیرون کشید. برخی زنان دستگیر شدند، عکسهایشان در روزنامهها چاپ شد، «اولا» یکی از چهرههای اصلی جنبش، هدف افشاگری قرار گرفت. اما همین سرکوب بود که صدای آنان را جهانی کرد. موجی از همبستگی بهراه افتاد و از دل آن، گروههایی سربرآوردند که بعدها در قالب اتحادیههایی چون STRASS، برای حقوق کارگران جنسی جنگیدند. این اعتراض نهفقط یک واقعه، که نقطه آغاز جنبشی بود که حالا بخشی از وجدان جمعی جامعه فرانسه است.
اما پنجاه سال بعد، وضعیت چگونه است؟
کار جنسی در فرانسه هنوز در خاکستریترین بخش قانون نفس میکشد. فروش خدمات جنسی، قانونی است. اما خرید آن از سال ۲۰۱۶ ممنوع شده و مشتریان جریمه میشوند. دولت مدعی است این ممنوعیت برای «حمایت از قربانیان» است، اما در عمل، زنان بیشتری را به حاشیه رانده. آنها حالا مجبورند در خفا کار کنند، در آپارتمانهای پنهان، یا در خیابانهای تاریکتر از پیش. دلالی، تبلیغ، یا حتی اجاره مکانی برای این کار غیرقانونی است. پلیس میتواند بهراحتی وارد شود، وسایل را ضبط کند، یا برای «پاکسازی» محله اقدام کند.
اگرچه برخی از زنان با ثبتنام بهعنوان خوداشتغال، به بیمه و مزایای قانونی دست مییابند، اما این گزینه برای بسیاری تنها روی کاغذ وجود دارد. بهویژه برای کارگران جنسی مهاجر یا بیمدرک، که همواره در معرض اخراج یا رد پناهندگی قرار دارند. مراجعه به پلیس پس از خشونت، تقریباً غیرممکن است. ترس از انگ، افشاگری، و بازداشت همچنان پابرجاست. پنجاه سال گذشته، اما بدنه قانون، ساختار رسانه و نگاه جامعه، هنوز درگیر تردید و ترس است. کارگر جنسی هنوز باید برای ابتداییترین حقوقش بجنگد. با وجود این، مبارزه خاموش نشده است. STRASS و گروههای مشابه، با وجود مقاومت نهادها و حتی برخی جریانهای فمینیستی ضد کار جنسی، همچنان ایستادهاند. کارگاههای حقوقی، راهنماهای سلامت، اعتصابهای خیابانی و لابیگریهای قانونی، بخشی از این پایداری است.
یکی از وجوه این پایداری برگزاری تظاهرات، میزگرد و مراسم یادبود به مناسبت پنجاه سالگی این واقعه است. روز یکشنبه کارگران جنسی به طور خودآیین نشستی در شهر لیون در فرانسه ترتیب دادند با عنوان «جنگ، فمینیسم، و کارگری جنسی» که به آزادی بدنها و زمینها نظر داشت. ازآنرو که در دو سال اخیر، «زن، زندگی، آزادی» الهامبخش آنها در مبارزات و فعالیتهایشان بوده است، از گروه فمینیستها برای ژینا در پاریس هم دعوت شد تا درباره مبارزات فمینیستی در ایران و همچنین ابزارسازی از آن بهدست نیروهای ارتجاعی و استعمارگر درگیر در نسلکشی صحبت شود. از این فرصت استفاده کردیم تا گفتوگوهای طرحشده در این نشست را به فارسی منتقل کنیم.
میمی اومنکو، زن ترنس، کارگر جنسی، نویسنده فمینیست اینترسکشنال درباره مسائل زنان ترنس در تایلند، و مسائل کارگران جنسی در فرانسه گفت. هرچند که تایلند کشوری پذیرای افراد ترنس شناخته میشود اما در نبود امکان ثبت قانونی و تطبیق جنسیت در مدارک هویتی، ترنسها و بهخصوص زنان ترنس با تهدید از دست دادن شغل و تحصیل قرار میگیرند و در نتیجه، برای بسیاری از آنان کارگری جنسی به تنها راه حفظ هویت توامان با کسب درآمد تبدیل میشود. کارگران جنسی، از طبقه بیرون میافتند و فقیر نگهداشته میشوند و نخواستنی جلوه داده میشوند.
جامعه از سویی آنها را پس میزند، و از سوی دیگر میگوید که به کارشان نیاز است. میمی معتقد است که باید از هرگونه نگاه ایدئالیستی دوری کرد و مبارزه را ماتریالیستی پیش برد. او باور دارد که این خود کارگران جنسیاند که باید در هرگونه تصمیمگیری مستقیما مشارکت داشته باشند و هیچکس جز خودشان نمیتواند و نباید به جای آنها و برای آنها صحبت کند. همچنین، برای او همبستگی کارگران جنسی، و بهخصوص کارگران جنسی زن ترنس، حلقه مفقودهای در جنبش فمینیستی است که همبستگی با تمام زندگیها را یک اصل در جنبش در نظر میگیرد. و وقتی از تمام زندگیها صحبت میشود، منظور حفظ بدنها فارغ از نژاد، مذهب، طبقه و جنسیت است. ازاینرو جنبش کارگران جنسی خود را همبسته فلسطین و علیه نسلکشی میداند و از جنبشهای دیگر از جمله در ایران و آرژانتین الهام میگیرد.
در بخشی دیگر، آنتونلا لرکا دودا، کارگر جنسی و نویسنده فمینیست ترنس اهل رومانی درباره کتاب تازه منتشرشدهاش با عنوان «کار جنسی کار است» صحبت کرد. او معتقد بود که جنبشهای فمینیستی، اینترسکشنالیتی را به واژهای تزئینی تبدیل کردهاند درحالیکه فهم تقاطع یک تمرین مداوم است و جنبش فمینیستی باید بتواند کارگران جنسی، و بهخصوص کارگران جنسی ترنس را در بر بگیرد، آنهم نه به شکل توکنهایی که به ظاهر جنبش را دربرگیرنده نشان دهد، بلکه به شکلی واقعی و بهگونهای جنبشهای مختلف اقلیت در مقابل هم قرار نگیرند. آنتونلا یادآوری کرد که هدف تمامی جنبشهای اقلیت، نهایتا رفع تبعیض برای تمامی افراد است فارغ از اینکه کوییر، گی، ترنس، یا کارگر جنسی باشند و نظام سرمایهداری کارگران جنسی را پنهان میکند و یک اقدام، باید مشاهدهپذیرکردن کارگری جنسی باشد چرا که نهایتا تحت نظام سرمایهداری، همه روسپی در نظر گرفته میشوند.
مساله دیگری که آنتونلا به آن اشاره کرد، ضرورت بیانگری مستقیم و بیواسطه کارگران جنسی بود چراکه اغلب سازمانها و کنشگرانی که از کارگری جنسی حرف میزنند هیچ ایدهای از کار خیابانی ندارند و صرفا در جستوجوی قربانیانیاند که بر اساس تجربیات آنها کار ترویجگری انجام دهند. آنتونلا، مانند دیگر کارگران جنسی تاکید کرد که هیچگونه اقدامی نباید بدون مشارکت ما و برای ما انجام شود. بازنمایی و قدرتدادن به کارگران جنسی باید در این جهت باشد که خودشان نمایندگی خودشان را به عهده بگیرند و حتی در سطوح مختلف، تفاوت میان کارگران جنسی به رسمیت شمرده شود.
در نهایت، سابرینا سانچز از اتحادیه کارگران جنسی در سطح اروپا درباره سخنرانیهای عمدتا تکراری از سوی سازمانها و نهادهای رسمی انتقاد کرد که مشخصا کوچکترین ارتباطی با خیابان ندارند. از جمله گزارشگران ویژه سازمان ملل که هرچند گاها موثر عمل میکنند و با دسترسی به منابع و اطلاعات درباره ارتباط میان جرمانگاری کار جنسی و سلامت کارگران کارهای ترویجگری خوبی انجام میدهند اما برخی از آنها مشخصا ترف هستند یا مساله رضایت را درباره کارگران جنسی به رسمیت نمیشناسند.
امروز، در پنجاهمین سالگرد اشغال کلیسا، کارگران جنسی در همان نقطه گرد هم آمدند و شعار دادند: «کار جنسی، کار است»، «مرزها را باز کنید»، «خیابان متعلق به کارگران جنسی است»، «خیابان متعلق به ترنسهاست»، «به بازماندگان گوش کنید» و ... تجمعکنندگان از سوی برخی از مردم با رفتار توهینآمیز مواجه شدند.