دیدبان آزار

خشونت و روزهای نارنجی

تجربه‌ای متفاوت از مقابله با آزار در ایران؛ بازگویی روایات در فضای مجازی

نیو صدر: امروز یکی از روزهای نارنجی است، روزهایی که ۱۶ روز از سال یادآور خشونت‌هایی تلخی می‌شوند که زنان سال‌های سال‌ است که با آن روبرو بوده‌اند؛ خشونت علیه آزادی زنان، خشونت جنسی،  خشونت خانگی، عاطفی و ... برای مقابله با هر یک از این خشونت‌ها در سال‌های گذشته جنبش‌ها و اقدامات مختلفی صورت گرفته‌اند، بازگویی تجربیات زنان از خشونت، یکی از اقداماتی است که سال‌های گذشته علیه خشونت جنسی انجام شده و اتفاقا در برخی کشورها بسیار موثر بوده، اتفاقی که شاید به ظاهر ساده بیاید، اما بیان روایت‌های سیاه تجاوز و آزارجنسی، در هر زمانی و در هر کشوری اقدامی بسیار سخت برای قربانیان به خصوص زنان است.

به کمک فضای مجازی در سال‌های گذشته این سکوت تا حدی در کشورهای  مختلف از آمریکا تا افغانستان شکسته شد و حتی چند ماه پیش نوبت به ایران هم رسید. این ماجرا در ایران از اولین جمعه شهریور ماه شروع شد، زمانی که یکی از دانشجویان دانشگاه تهران در فضای مجازی روایت خودش را از تجاوز فردی به نام کیوان امام‌وردی بیان کرد. بعد روایت‌های دیگری از این فرد که پلیس بازداشتش کرده بیان شد و در نهایت زنان شروع به بازگویی روایت خود با هشتگ «تجاوز» در فضای مجازی کردند و افراد زیادی از اهالی رسانه تا هنرمندان را متهم کردند و حتی موج روایات‌ها باعث بازداشت متهمین هم شد.

البته این اولین باری نیست که چنین اتفاقی در فضای مجازی برای ایرانی‌ها رخ داده، اما به نظر می‌رسد آنچه در هفته‌های گذشته اتفاق افتاده متفاوت‌تر از گذشت است. قبلا هم افرادی روایات خود را از آزار در فضای مجازی بیان کرده بودند، اما احتمالا این اولین باری بودکه این ماجرا در ایران تا این حد ادامه پیدا کرد و به نوعی به یک حرکت جمعی تبدیل شد، حرکتی که به نظر می‌رسد در ۱۶ روز نارنجی می‌توان از آن به عنوانی موثر در مقابله با خشونت جنسی علیه زنان یاد کرد. در شهریور ماه، مسائل مختلف باعث شود تا بعد از مدت‌ها سکوت زنان به شکل جمعی نسبت به آزار شکسته شود و روایت‌های تلخ خود را بیان کنند.

 

سدی که دیگر تحمل «آزار» را ندارد

احمد بخارایی، جامعه‌شناس و مدیر گروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی در انجمن جامعه‌شناسی ایران، این اتفاقات را مانند سدی می‌داند که دریچه تخلیه‌ای ندارد و حالا دیگر بعد از هزاران سال توانایی تحمل آب پشت آن را ندارد و انگار وقت شکستن آن رسیده است. او در این رابطه به خبرآنلاین می‌گوید: «فرهنگ ما ریشه‌های هزاران ساله در الگوهای مردسالارانه دارد که هر تعرضی را به طور رسمی یا غیررسمی توجیه می‌کند. این همه مسئله در طی قرن‌ها اتفاق افتاده است، طبیعی‌ست که افراد منفجر شوند. آدم‌ها هم می‌خواهند احساس کنند پایشان روی زمین سفت است.»

در واقع این جامعه‌شناس، از سکوت زنان نسبت به نظام مردسالاری صحبت می‌کند که از هزاران سال قبل از میلاد مسیح از بین بومیان آمریکای لاتین تا ایران وجود دارد، به گفته بخارایی حالا دیگر «زنان حسی مشترک دارند که از جنسی به اسم  مرد در طی هزاران سال مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.» از سوی دیگر به جز این فرهنگ مردسالار، ریشه دیگری هم برای این ماجرا وجود دارد، بخارایی در این رابطه می‌گوید: «در ایران ما با یک تضاد روبرو شده‌ایم، یک سری نیروهای بسیار سنتی یک سوی طیف هستند و بخشی از روشن‌فکران و اعضای جامعه در سوی دیگر. این تضادها اگر به شکل «دیالکیتکی» حل شود، وضعیت خوب می‌شود و اتفاقا وجودشان خوب است. اما این که تضاد به دو سر یک طیف تبدیل شود که حاضر نیستند حرف هم را گوش بدهند وضعیت را خراب می‌کند.»

 

بیشتر بخوانید:

ما نیازمند اتحادی فمینیستی و خواهرانه هستیم

من هم شجاع بودم پس چرا سکوت کردم؟

 

 

هشتگ تجاوز؛ فریاد علیه خشونت در فضای مجازی

 این ماجرا شباهت زیادی به جنبش «#من_هم» دارد، جنبشی که  سال ۲۰۰۶ توسط یک فعال اجتماعی در آمریکا شروع شد و در آن تارانا بورک،  گزارشاتی از خشونت جنسی دریافت کرد. او همان سال پویشِ می‌تو را به‌راه انداخت تا به قول خودش، در مصاحبه‌اش با واکس در سال ۲۰۱۷: «پیامی را به همه نجات‌یافتگان برساند؛ صدایتان را می‌شنویم، حرفتان را می‌فهمیم.» این ماجرا خیلی دیده نشد، اما در سال ۲۰۱۷، زنان مختلفی شروع به افشای روایت آزار جنسی که هاروی وایسنتاین به آن‌ها رسانده بود کردند و این ماجرا نقطه عطفی برای ادامه این جنبش شد، جنبشی که همچنان ادامه دارد. این روند فریاد در فضای مجازی بعدها در کشورهای دیگر هم صورت گرفت و به ایران هم رسید.»

آریاناز گلرخ، فعال حقوق زنان و عضو گروه «دیده‌بان آزار»، در این رابطه می‌گوید: «بین این دو اتفاق تفاوت‌هایی وجود دارد، اولا که در ایران از هشتگ تجاوز شروع شد، دوم این که خاستگاه و نقطه عطف این ماجرا متفاوت است، در ایران ماجرا با روایت آزار یک دانشجو شروع شد، در آمریکا روایت یک فرد مشهور بیان شد. اما نکته مهم اینجاست که دیگر این نوع حرکت‌ها فقط به یک هشتگ محدود نمی‌شود و به معنای هم صدا شدن زنان در کشورهای مختلف در برابر آزار جنسی است.» از سویی به نظر می‌رسد، از لحاظ جامعه‌شناسی هم شروع جنبش‌ می‌تو در کشورهای مختلف در بیان روایت‌های آزار و تجاوز توسط زنان بی‌تاثیر نبوده است.

بخارایی می‌گوید: «وجود الگوی غربی هم یکی از دلایل شروع این ماجرا در ایران است، در نظام جهانی عناصر خوب یک فرهنگ، به فرهنگی دیگر منتقل می‌شوند، وقتی یک سوی دنیا کسی ماجرای تجاوز خود را بیان می‌کند، این شجاعت به وجود می‌آید که این اتفاق در ایران هم رخ بدهد. این که چنین اتفاقی در اروپا یا غرب رخ می‌دهد، در فرد ایرانی احساس هم‌دلی و هم‌دردی به وجود می‌آورد. پس طبیعی است که این جنبش در بیان روایت‌های تجاوز و آزار در ایران تاثیرگذار باشد.» به گفته این جامعه شناس، به طور کلی این ماجرا سه‌ ریشه دارد؛ بی‌معنا بودن مرزبندی‌های فیزیکی در نظام جهانی، انتقال همه مسائل در نظام نظام ارتباطی نوین و احساس هویت مشترک زنان در دنیا.

 

راهکار؛ آموزش کافی است؟

برای مقابله با خشونت علیه زنان سال‌هاست راهکارهای مختلفی در کشورها اجرا می‌شود راهکارهایی که حداقل تعداد ماجرایی‌هایی که نیاز به توضیح در فضای مجازی را دارند، کاهش بدهند. در همین رابطه رسانه‌ها و گروه‌های مختلف از لزوم آموزش افراد حرف می‌زنند. اتفاقی بسیاری از کشورها به آن روی آورده‌اند. گلرخ در این رابطه توضیح می‌دهد: «معمولا آزار جنسی و تجاوز در موقعیت‌هایی رخ می‌دهد در آن سلسله مراتب قدرت وجود دارد، مثلا رابطه بین کارمند و مدیر یا دانشجو و استاد، در همین رابطه باید سیستمی ایجاد شود تا به لحاظ قانونی از آزاردیده حمایت شود و فضایی امن برای پیگیری ماجرا ایجاد کنیم، این باعث می‌شود که اگر فردی بخواهد افشاگری کند، ترسی نداشته باشد که با این کار در معرض خطر قرار می‌گیرد، یکی از راهکارهای دیگر بحث آموزش است، این که در موقعیت‌هایی که سلسله مراتب قدرت وجود دارد، به افراد حقوقشان را آموزش بدهیم و و تعریفی شفاف و دقیق از مصادیق آزار در این موقعیت‌ها به افراد ارائه کنیم.»

اما به گفته مدیر گروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی در انجمن جامعه‌شناسی ایران، در هر کشورها با توجه به ریشه‌های خشونت راهکارها هم متفاوت است. بخارایی راهکار این مسئله در سطوح خرد، میانه و کلان تقسیم می‌کند؛ به گفته او در سطح خورد که مسائلی مثل آموزش برمی‌گردد، در ایران فقط ۲۰ درصد ماجرا را حل می‌کند، ۲۰ درصد دیگر هم سهم  سطح میانه است جایی که به نحوه برخورد قانون با آزاردهنگان، نظام حقوقی، آموزش رسانه‌ها، نقش آموزش‌وپرورش و ... مرتبط است. او در این رابطه می‌گوید: «این موضوع برای هر کشور متفاوت است، مثلا ممکن است در جامعه دیگر راهکارهای سطح خرد، ۸۰ درصد مسئله را حل کنند. در ایران وزن اصلی مربوط به ساختار است. ما یک ساختار ارزشی دارم، که هزاران سال است بر کشور حاکم است، پدرسالاری چیزی که مشروعیت آن در بخش‌هایی پذریفته شده است دیگر به مردسالاری تبدیل شده است، برخلاف پدرسالاری، در حالت دوم مرد از قدرتش استفاده می‌کند، قدرت در مسائل سیاسی، اقتصادی و ...» بخارایی افزود: «در چنین ساختار فرهنگی، حالا در بخش میانه صداوسیما شروع به آموزش بدهد، این کار چه تاثیری دارد؟ برای همین می‌گویم ۴۰درصد سهم برای مجموع دو بخش خرد و میانه زیاد هم هست.»

 

افشاگری در فضای مجازی ؛ آمیخته‌ای از هیجان و واقعیت

به هر حال شروع افشاگری‌ها در فضای مجازی، شاید بتواند حرکتی به سمت راهکارها در این سه بخش باشد و حتی خودش هم تاثیری در حل ماجرا داشته باشد. عضو گروه «دیده‌بان آزار» در  این رابطه می‌گوید: «مهمترین تاثیر این اتفاق این است که آزار را از تجربه شخصی به یک روایت عمومی تبدیل می‌کند و پیامد آن هم این است که جامعه نسبت به مسئله آزار جنسی حساس می‌شود. فرهنگ تجاوز، فرهنگی است که بدن زن را قلمرویی مجاز برای دست‌درازی می‌داند، روایت کردن این موضوع را به چالش می‌کشد.» اما در رابطه با آینده این افشاگری‌هایی که در شهریور ماه رخ دادند، هنوز نگرانی‌های زیادی وجود دارد. به گفته بخارایی بهترین حالت ممکن این است که این افشاگری‌ها به جنشبی برای آگاهی بخشی به مردان تبدیل شود، اما به نظر او به دلیل وجود «انسداد» در جامعه چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد. این جامعه‌شناس شرایط اخیر را مانند سکه‌ای می‌داند یک روی آن واقعیت‌گرایی و روی دیگر آن هیجانات است، روی واقعیت‌گرایی کارکرد مثبتی دارد و مردان را نسبت به مسئله آگاه می‌کند.

اما روی هیجانی ماجرا می‌تواند پیامدهای منفی‌ای داشته باشد: «در فضای مجازی ما آمیزه‌ای از هیجان و واقعیت‌گرایی هستیم، وقتی یک بستر سالم و مناسب تعاملاتی برای این کار مثل روزنامه‌ها یا رسانه‌های صوتی و تصویری وجود ندارد، شبکه‌خای مجازی به مغز متفکر جامعه تبدیل می‌شود. این خیلی بد است، چراکه این شبکه‌ها ابزار هستند نه یک هدف. کافی است ببینید در فضای مجازی افراد به هم می‌تازند، فردی تایید می‌شود و به عرش و دیگری محکوم می‌شود به فرش می‌رود.» او در پیشبینی‌اش از ادامه این ماجرا در ایران می‌گوید: «نطفه این ماجراها باید فضای مجازی منعقد می‌شد و به یک جنبش تبدیل می‌شد که تعریف، چهارچوب، موضوع و ... دارد، اما بخاطر «انسداد اجتماعی» در جامعه ما این اتفاق رخ نمی‌دهد. با گذشت زمان بخشی از هیجانات آرام می‌شود و یک سال دیگر اگر هم برای کسی اتفاقی رخ بدهد، شجاعت این را پیدا نمی‌کند که بگوید، «می‌تو» این متاسفانه سرنوشت ماجراست.»

 

منبع: خبرآنلاین

منبع تصویر: UN Women

مطالب مرتبط