نرمافزارهای موبایلهای هوشمند در مواقعی ابزار نجات جان هستند اما برای هزاران کارگر خانگی، تأثیر آنها چیزی فراتر از حد انتظار است. در سال ١۹۷۵، «میرنا پادیلا»ی ۱۵ ساله در حال آواز خواندن در یک فستیوال شهرى بود که زنى مانیلایی (پایتخت فیلیپین)، به او نزدیک شد. او به میرنا گفت که زیبا و خاص است و آینده درخشانی در زمینه خوانندگی در ژاپن دارد. این حرفها، راه نجاتی از وضعیت حال حاضر میرنا بود. میرنا که فرزند ماهیگیری فقیر در لائوی (دهکدهای ساحلی در جزیره ایالتی بوهول واقع در فیلیپین) بود، روزهاى خود را به غواصى براى جمعآوری جلبک دریایی و فروش آنها در بازار محلی میگذراند و این رویا را داشت تا روزی وکیل شود و بتواند برای کلبه قدیمی خانوادهاش سقفی جدید بخرد. آن زن به پادیلا قول داد تا روزی آنقدر درآمد داشته باشد که بتواند پدر و مادرش را از فقر نجات دهد. او که امید جدیدى در زندگی یافته بود، پیشنهاد را قبول و ترک تحصیل کرد. پدرش بهترین لباسهای میرنا را برای پوشیدن در سفر بزرگش به او داد و او به دنبال آن زن به مانیلا رفت. میرنا پادیلا مىگوید: «آن موقع نمیدانستم قاچاقچی انسان چیست، تنها چیزی که میدیدم دیدن آن زن مثل یک فرشته آسمانی بود.»
وقتى به مانیلا رسید، آن زن به پادیلا گفت که باید براى تأمین هزینههاى آموزش و سفرش از بوهول، کار کند. پادیلا براى یک سال بدون حقوق و به عنوان مستخدم برای آن زن کار کرد. خانهاش را تمیز میکرد و لباسهایش را میشست؛ تا جایى که دیگر دستانش زخم شده بودند. پادیلا میگوید: «من یک برده بودم.» بالاخره آن زن، پادیلا را به آزمون ورودى و خوانندگى در یک اجرا نزد گروهى از مردان برد و آنها او را آزار جنسی دادند و وقتى پادیلا به یکى از آنها سیلی زد، فرصتش را براى خوانندگى از دست داد. او که از کارش هم در خانه آن زن اخراج شده بود، در مانیلا مشغول به کارهاى عجیب و غریب دیگری شد، ازدواج کرد و بچهدار شد. پادیلا براى اینکه بتواند زندگى بهترى براى خانوادهاش فراهم کند، در سنگاپور و تایوان به عنوان کارگر خانگى کار میکرد. او تا سال ١٩٩٧، در خانهای در هنگ کنگ به عنوان مستخدم مشغول به کار بود، برای دو سال روی زمین آشپزخانه کارفرمایش مىخوابید و براى محافظت از خودش از زمین سرد، مجبور بود روى تکههای مقوایی که از خیابانها پیدا میکرد، بخوابد. حتى بعضى اوقات، کارفرماهایش غذاى کافى به او نمیدادند و پادیلا گرسنه مىماند.
اینترنت و تقویت احساس اتحاد و همبستگی
اما در سال ۱۹۹۹، همه چیز عوض شد؛ پادیلا به استخدام یک خانواده مهربانتر درآمد و از پسر ۸ ساله آنها به نام جاناتان پرستاری میکرد. وقتى والدین جاناتان برایش یک کامپیوتر جدید خریدند، پادیلا که با تعجب این دستگاه جدید را زیرنظر داشت، متوجه حرکت و ناپدید شدن یک علامت کوچک روى صفحه شد که تکالیف ریاضى جاناتان را انجام مىداد! با خودش فکر میکرد که این حتما یک جادوست! اما جاناتان به او گفت که این فقط یک Mouse(موش) است. پادیلا در جواب به او گفت: «ما در روستایمان موشهای زیادی داریم اما تا حالا چنین موشی ندیده بودم!» نهایتاً جاناتان، پادیلا را با تایپ و اینترنت آشنا کرد و برایش اولین حساب ایمیلش را ساخت و او شروع به جستوجو براى یافتن راه خروج از وضعیت فعلیاش کرد.
او در همان سال، فدراسیون «کارگران میندانائو هنگ کنگ» را، که گروهی برای حفظ حقوق کارگران فیلیپینی بود، تاسیس کرد و به کارگران خانگى کمک کرد تا ایمیل بسازند، با سیستم مهاجرتی سخت هنگکنگ آشنایی پیدا و در مورد تمدید قراردادها و حل کردن مناقشاتشان با کارفرمایان خود مذاکره کنند. در سال ۲۰۰۱، او سعی کرد یک وبلاگ راهاندازی کند تا دانش لازم را که کارگران برای محافظت از خود نیاز داشتند، به آنها یاد بدهد. پادیلا گفت: «من اهمیتی نمیدادم که برای رساندن پیامم در وبلاگم با مخلوطی از زبانهای بیسایا، فیلیپینی و انگلیسی بنویسم. اگر شما توانمند نباشید، نمیتوانید حقوق خود را مطالبه کنید.»
میرنا پادیلا، زمانی که یک کارگر خانگی در هنگکنگ بود، اپلیکیشنی رایگان برای کمک به کارگران مهاجر جهت انطباق با زندگی جدید ساخت
برای بسیاری از ۱۱.۵ میلیون کارگر خانگی مهاجری که در سراسر جهان تخمین زده شدهاند، چنین توانمندسازیای یک رویاى غیرممکن به نظر میرسد. اکثریت قریب به اتفاق آنها زنانی هستند که خانه خود را ترک کردهاند تا در مکانهایی کار کنند که بعید است کسی را در آنجا بشناسند، به زبان محلی صحبت یا حقوق قانونی خود را درک کنند. قانون از آنهایی که در خانه کارفرمایان خود پنهان هستند، حمایت نمیکند و طبق تعریف سازمان بینالمللی کار، کارگران خانگی با مصادیق بارز بردهداری مدرن روبرو هستند. بعضی از آنها به دلیل عدم توانایی در بازپرداخت وامهایی که برای هزینه مهاجرت خود دریافت میکنند، درگیر بدهیاند و برخی دیگر نیز از دستمزد محروم و با سوءاستفاده جسمی روبرو میشوند.
فاصله کارگران خانگی مهاجر از خانه و انزوایی که در آن زندگی میکنند، آنها را به کاربران مشتاق تکنولوژی تبدیل کرده است. آنها کودکانشان را از طریق تماسهای ویدئویی و از هزاران مایل دورتر تربیت و از طریق چتهای طولانی، با دیگر کارگران خانگیای که شاید هرگز از نزدیک ملاقاتشان نکنند، ارتباط برقرار میکنند. با عضویت در گروههای فعال فیسبوک و با راه انداختن مشاغل کوچک، غذاهای محلی کشورشان را به فروش میرسانند، به یکدیگر برای تحلیل قراردادهای کاریشان کمک و حتی نکات و دستورات آشپزی را با هم تبادل میکنند. آنها همچنین لطیفههایی درباره لباس شستن و همینطور عکس گردشهایشان را برای هم میفرستند. اما درخواستها برای گرفتن کمک در این فضاهای مجازی متداولتر است: «اگر حقوقام را نپردازند چه کار کنم؟ اگر سعی کنم فرار کنم چه اتفاقی برای من خواهد افتاد؟»
بسیاری از آنان مطالبی خبری را در مورد کارگران خانگی به اشتراک می گذارند: «زنی در کویت توسط کارفرمایان خود گرسنه ماند و جان خود را از دست داد. مستخدمی با پریدن از ساختمانی بلند به کام مرگ رفت.» چنین گروههایی باعث تقویت احساس اتحاد و همبستگی میشوند. سیستم عاملهای جدیدتر با برنامههایی که انتقال پول را راحتتر میکنند یا به کارگران خاتگی در گزارش سوءاستفاده و آزارجنسی کمک می کند، میتوانند در احساس استقلال آنها موثر باشند. اما این لحظات زودگذر است؛ به عبارتی، پتانسیل این فناوریها برای ایجاد حس استقلال و رهاسازی همچنان مانند سؤالی بیپاسخ است.
محله برج حمود، محل زندگی بسیاری از هزاران کارگر خانگی مهاجر در بیروت است
رنج کارگران خانگی در لبنان
در سال ٢٠١٧، «راحیل زگى»، یک کارگر خانگی اتیوپیایى در بیروت، یادداشتى مچالهشده در بالکن آپارتمانی که در آن کار میکرد، پیدا کرد. آن یادداشت از طرف «جنی» (نام مستعار برای محافظت از هویت آن مستخدم) بود؛ یک زن فیلیپینی که در آپارتمان طبقه بالای او کار می کرد. او از زمان ورودش به لبنان یعنی هفت ماه پیش، توسط کارفرمایانش در آنجا محبوس شده بود و برای فرار به کمک زگی نیاز داشت. یکی از دوستان فیلیپینی جنی، به او قول داده بود که در صورتی که بتواند راهی برای فرار پیدا کند، کمکش میکند تا او را به سفارت فیلیپین ببرد. اما جنی بیروت را نمیشناخت و پولی نداشت. او در یادداشتش برای زگی، درباره مخمصهای که در آن افتاده بود، توضیح داده و از زگی شماره تلفنش را درخواست کرده بود. بعد از خواندن این یادداشت، زگی شمارهاش را با ماژیکی سیاه و ضخیم روی درِ کمد نوشت تا او بتواند از طبقه بالا آن را بخواند. پس از آن، زگی با فرستادن ۵۰۰۰ پوند لبنان (معادل ۳.۳۳ دلار) از زیر در برای جنی، ترتیب فرار او را داد. جنی آن پول را به راننده یک تاکسی داد و توانست دوستش را ملاقات کند، به سفارت برود و سپس به فیلیپین برگردد. جنی قبل از رفتن، در نامهای تکاندهنده، که آن را با قلبهایی نقاشیشده مزین کرده بود، از محبت و دوستی زگی قدردانی کرده و آن را به زیر در خانهای که او در آن کار میکرد، انداخته بود.
در لبنان، حدود ۲۵۰۰۰۰ کارگر خانگی مهاجر زندگی میکنند. بیش از نیمی از آنان اتیوپیایی و حدود ۱۵٪، که دومین گروه پرجمعیت این مستخدمان محسوب میشوند، فیلیپینی هستند و مابقی از کشورهایی مانند سریلانکا، بنگلادش و غنا به لبنان مهاجرت کردهاند. قانون کار در لبنان از آنها حمایت نمیکند؛ به عبارتی، کارگران خانگی طبق قانون، کارگر محسوب نمیشوند. حمایتهای اولیه، مانند ساعات کاری محدود، برای آنها اعمال نمیشود و شرایط اشتغال آنها توسط سیستم کفاله (سیستمی که در چند کشور عربی برای نظارت بر کارگران مهاجر استفاده میشود)، مجموعهای از هنجارها، یادداشتها و شیوههای اجرایی که به طور مؤثر کارگران خانگی را در اختیار کارفرمایان خود قرار میدهند، تنظیم میشود. در نتیجه، دادگاههای لبنان، به ندرت کارفرمایان این کارگران را به اتهام سوءاستفاده تحت تعقیب قرار میدهند و حتی اکثر کارفرمایانی که شدیدترین آسیبها را به این کارگران وارد میکنند، مجازات نمیشوند.
کلیسای رستگاری در بیروت، پذیرای یک اجتماع بزرگ از آفریقاییها است که از هزاران کارگر مهاجر ساکن در این شهر تشکیل شده است
اطلاعات موثق درباره شرایط حاکم بر کارگران خانگی لبنان، بسیار کم است. بدرفتاری و سوءاستفاده در پشت درهای بسته اتفاق میافتد و اکثر قربانیان آن را به پلیس گزارش نمیدهند. داستانهای سوءاستفاده جسمی و جنسی کارفرمایان از این کارگران رایج است و مدافعان حقوق بشر معتقدند این شیوه همچنان همراه با نقض حقوق اساسی آنها رواج دارد: مصادره گذرنامه، ساعات کاری طولانی و محرومیت از روزهای تعطیل.
در سال ۲۰۰۸، یک پیمایش که از سوی دیدهبان حقوق بشر از کنسولگریهای خارجی صورت گرفته بود، نشان داد که به طور متوسط یک مرگ در هفته در بین کارگران خانگی مهاجر در لبنان ثبت میشود که بیشتر به دلیل خودکشی یا تلاش برای فراری ناکام رخ میدهد. هنگامی که دیدهبان حقوق بشر در سال ۲۰۱۸ تلاش برای بهروز کردن این پیمایش داشت، کنسولگریها از مشارکت در آن امتناع کردند.
گروههایی برای کمک به زنان کارگر
کارگران خانگی مهاجر، در مواقع پریشانی و اضطراب به شبکههای غیررسمی جامعه روی میآورند. گاهی اوقات، آنها بعد از فرار از کارفرمای آزارگر خود، به طرف نزدیکترین زن اتیوپیایی یا فیلیپینی که در خیابان میبینند، میروند و در موارد دیگر، با پوشیدن عباهایی که پنهان کردهبودند، به خانههای امن فرار میکنند. با این وجود، چنین بحرانهایی نیازمند راهحلهایی مبتکرانهتر است. زگی ٤٠ ساله، در سال ٢٠٠٠ برای انجام کار خانگی وارد لبنان شد. اما خیلی زود، کارفرمایش شروع به خوددارى از پرداخت دستمزد و مجبور کردن او به خوابیدن در کف اتاق پسر نوجوانش کرد. پسر در نیمههای شب به روی او میغلتید و زگی میترسید که او در آینده کارهای بدتری بکند. زگی پس از فراری مخفیانه، توانست نزد یک مرد ارمنی-لبنانی به نام «پیر» شغلی بیابد که این شغل برای ۱۶ سال و تا به امروز ادامه داشتهاست. پیر از تلاشهای زگی برای حفاظت و دفاع از کارگران مهاجر اتیوپیایی حمایت کرده است.
در ماه مارس گذشته، سایت خبرى «Rest of World» در آپارتمان «پییر» در مرکز شهر بیروت با زگى دیدار کرد. رایحه روحانى و جنگلی کندر اتیوپیایی فضا را پر کرده بود. در اتاق او که با روتختیای با گلهای صورتی و یک بالش با رنگهای پرچم اتیوپی تزیین شده بود، یک سینی با فنجانی نیمه خالی و یک ظرف قهوه تند قرار داشت و یکی از دوستان زگی که خود کارگر خانگی بود، برای دیدنش آمده بود. چند لحظه خنده و معاشرت در حال صرف کردن قهوه میتواند استراحتی باشد که به ندرت برای زنان اتیوپیایی پیش میآید. زگی میگوید: «در بسیاری از خانههایی که زنان در آن کار میکنند، با آنها به عنوان آدمهایی کثیف و بیلیاقت رفتار میشود. شما نمیتوانید از همان بشقاب و لیوانی که آنها استفاده میکنند، استفاده کنید. من اگر قبلا میخواستم قهوه بنوشم، خانم خانه میگفت: نه نه! قهوه خیلی گران است!»
زگی بنیانگذار یک مجموعه کارگران خانگی به نام «Mesewat» است که هفت گروه از مناطق مختلف را در واتس اپ برای این کارگران در لبنان اداره میکند. زگی عکسها، موقعیتها و اطلاعات آنان را در فایلهایی نگهداری میکند و گروه بیروت «Mesewat» که بزرگترین گروه این جمعیت است، بیش از ۱۰۰ عضو دارد. مجموعه «Mesewat» اغلب درگیر مسائل حیاتی است.
زگی حادثهای را بازگو کرد که در آن، یکی از کارگران خانگی در حومه بیروت با اتومبیلی تصادف کرده بود. قبل از آنکه زن بیروتی که راننده ماشین بود بتواند فرار کند، زن اتیوپیایی دیگری که حادثه را از مغازه در آنسوی خیابان دیده بود، آن را در گروه گزارش داد. هنگامی که زن دیگری در زیر یک پل با سوختگی شدید ناشی از برقگرفتگی پیدا شد، صلیب سرخ، زگی را خبردار کرد. او برنامهای چید تا دیگر زنان بتوانند در طول شش ماه نقاهت آن زن در بیمارستان، با او به طور مرتب ملاقات کنند و برایش غذاهای محلی اتیوپی را ببرند.
زگی میگوید: «به خاطر فقدان عدالت برای بسیاری از اتیوپیاییها در لبنان، آنها باید برای کمک به یکدیگر جمع شوند. برای کارگران مهاجر، هیچ قانون و کنترلی وجود ندارد. در واقع ما هیچ چیزی نداریم.» وقتی پروندهای به ظرفیتی بیشتر از ظرفیت«Mesewat» برای کمک احتیاج داشته باشد، آنها آن را به «این لبنان است» که یک سازمان حمایت و نجات برای کارگران خانگی این کشور است، ارجاع میدهند. «این لبنان است» به عنوان یک گروه فیسبوکی شروع به کار کرد که توسط «دیپندرا اوپرتی» و «پریا سوبد»، دو کارگر مهاجر سابق، تأسیس شده بود. امروز، این گروه توسط یک تیم متشکل از پنج کارگر که سابقاً در لبنان و اکنون در خارج از این کشور زندگی میکنند، اداره میشود. آنها ادعاهایی را که از طرف کارگران خانگی یا اعضای خانوادهشان در مورد سوءاستفاده، عدم پرداخت حقوق و سایر بدرفتاریها مطرح میشوند، بررسی کرده و مستقیماً از طرف آنها با کارفرمایان مذاکره میکنند. هرچند این گروه به خاطر انتشار آنلاین تصاویر کارفرمایان و بردهدار نامیدن آنها معروف شده، اما بسیاری از اختلافات بین کارگران و کارفرماها را بدون انجام دادن این کار حل و فصل کرده است. انتشار تصاویر کارفرمایان متخلف حتی قبل از اینکه تعداد دنبالکنندگان گروه فیس بوکی «این لبنان است» به ۱۰۰۰۰۰ برسد، اهرم فشاری برای رسیدن به خواستههای این گروه محسوب میشد. با توجه به تهاجمی بودن این روش، گردانندگان این صفحه هویت خود را برای جلوگیری از تلافیجویی کارفرمایان، مخفی نگه داشتهاند.
بیشتر بخوانید:
شرایط وخیم زنان کارگر مهاجر در حاشیه خلیج فارس
وقتی بهای شاغل بودن آزار و اذیت است
یکی از مواردی که در نوامبر سال ۲۰۱۹ اتفاق افتاد و به طور مفصل در صفحه فیسبوک «این لبنان است» به آن پرداخته شد درباره فروشنده الماس لبنانی بود که گفته میشد چندین سال حقوق کامل دو کارگر خانگی فیلیپینی خود را پرداخت نکرده بود. در پیامهایی که این دو کارگر برای این گروه ارسال کرده بودند، گفته بودند که کارفرمایشان به آنها اجازه ترک شغلشان را نمیدهد. صفحه فیسبوک «این لبنان است» متنی شدیداللحن در این باره نوشت و اتهاماتی را که به این کارفرما وارد بود، بیان کرد. این متن همچنین شامل اسامی، حسابهای شبکههای اجتماعی، عکسها و آدرسهای تجاری فروشنده الماس و همسرش بود. در نهایت، کارفرما به آزاد کردن یکی از آن دو زن تن داد و این کارگر پس از رهایی به فیلیپین بازگشت.
از آنجایى که کارفرمایان آزارگر به زیرنظر داشتن یا محدود کردن ارتباطات کارگران خود تمایل دارند، گروه «این لبنان است» به کارگران میگوید که پیامهای خود را پاک یا از نرمافزار «Signal» که قابلیت پاک کردن اتوماتیک پیامها را دارد، استفاده کنند. هنگامی که کارفرمایان کارگرانشان را به وسیله گرفتن تلفنهای همراهشان مجازات میکنند، این گروه ترتیبی میدهد تا این کارگران از گوشیهایی که در خانه محل کار خود مخفی کردهاند، استفاده کنند. آنچه که به عنوان یک پروژه حاشیهای برای بنیانگذاران اصلی «این لبنان است» آغاز شد، به یک شغل تمام وقت تبدیل شده است. این سازمان اعلام کرده است که هر ماه هزاران پیام از کارگران خانگی تحت خشونت دریافت میکند و اینکه به بیش از ۱۲۵ کارگر خانگی کمک کرده است تا دهها هزار دلار دستمزد پرداخت نشده را احیا کنند؛ چیزی معادل ۲۸ سال دستمزد زنان. اما روشهای تهاجمی این گروه باعث زیر ذرهبین قرار گرفتن آنها توسط مقامات لبنانی و همچنین اقدامات تلافیجویانه از سوی بعضی از کارفرمایان شدهاست. اقداماتی از جمله طرح اتهامات، افترا بستن، دستور توقیف وبسایت این گروه و شکایتی که به اینترپل برای بازجویی از اوپرتی- از گردانندگان این گروه- ارائه شدهاست.
سازمانهای دیگری مانند «عفو لبنان» و «دیدهبان حقوق بشر» که از حقوق کارگران خانگی دفاع می کنند، از اظهار نظر در مورد روشهای این گروه خودداری کردند اما آنها میگویند که پایان دادن به بدرفتاری با کارگران خانگی نیاز به همه راهبردهای ممکن دارد. همچنین بسیاری از کارگران خانگی تشکر و قدردانی خود را از سازمانی که میدانند برای حمایت از حقوقشان تلاش میکند، ابراز کردهاند. «کایل لارنس»، از اعضای این گروه میگوید: «ما توانستهایم اعصاب کارفرمایان آزارگر را تحریک کنیم!» با این حال، محدودیتهایی نیز برای اقدامات آنها وجود دارد؛ در ۱۲ مارس ۲۰۲۰، «فاوستینا تی»، یک کارگر ۲۳ ساله اهل غنا، برای این گروه در واتس اپ، یک فایل صوتی فرستاد. او که مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، با حالتی درمانده و گریان گفته بود: «من خیلی احساس ضعف میکنم. خیلی رنج میکشم. لطفاً کمکم کنید. خواهش میکنم، من میخواهم برای معالجه به کشورم برگردم. خواهش میکنم! اگر اینجا بمانم میمیرم. لطفاً به من کمک کنید!» دو روز بعد، جسد فاوستینا در پارکینگ کارفرمایش پیدا شد. گروه «این لبنان است» میگوید که پلیس مرگ او را خودکشی اعلام کرده است.
رزا ورکو ، کارگر خانگی از اتیوپی که چهار سال است که در لبنان زندگی میکند
نیاز به راهحلهای جدید
بسیاری از کارگران ناامید خانگی در سراسر جهان به وضوح به راه حلهای جدید نیاز دارند. «آنجلا کینتومیناس»، حقوقدان و محقق طرح عدالت کارگران مهاجر در دانشگاه «نیو ساوت ولز» در سیدنی، میگوید مفیدترین خدمات دیجیتال جدید آنهایی هستند که با سازمانهای کارگران مهاجر همکاری میکنند؛ «چنین گروههایی میتوانند زمینهساز تجربیات بومی و کاربردی به همراه حفظ حریم خصوصی و امنیت دادهها باشند. اینکه آیا همه خدمات نوظهور از این شیوه پیروی میکنند یا نه، موضوع دیگری است.» برنامه «HelperChoice» که توسط یک زوج مهاجر فرانسوی در هنگ کنگ راهاندازی شدهاست، امکاناتی فراهم میکند تا کارفرمایان از طریق دسترسی به عکسها و فهرستی از کارگران خانگی و چت کردن با آنها، بر سر قراردادهای احتمالی توافق کرده و در بستری مشابه به برنامه «Yelp»، بتوانند سوابق این کارگران را بررسى کنند. (اما امکان بررسی کارفرمایان توسط کارگران وجود ندارد.) این نرمافزار هر ماه تقریبا فهرست ۱۵۰۰۰ کارگر جویای کار و ۸۰۰۰ کارفرما را منتشر میکند.
اما برخی از حامیان حقوق مهاجران، آرزوهای بلندپروازانه بنیانگذاران «HelperChoice» را (یعنی ریشهکن کردن بردهداری مدرن و انقلاب در صنعت آژانسهای اشتغال از طریق تکنولوژی) اغراقآمیز میدانند. «دیزی مندپ»، سردبیر روزنامه «The Sun Hong Kong»، و مدافع کارگران خانگی فیلیپینی، مىگوید که در مرکز «HelperChoice»، تضاد منافع وجود دارد: وظیفه اصلی این برنامه سودآوری است (مثلاً اینکه اشتراک دو هفتهای برای دسترسی به لیست کارگران بالقوه برای کارفرمایان، هزینه دارد) گویی وظیفه اصلی این برنامه این است که سود ایجاد کند نه اینکه برای ایجاد تغییرات قانونی که باعث بهبود حقوق کارگران مهاجر میشود، فشار وارد کند. این تضاد در عربستان سعودی که یکی از بزرگترین بازارهای «HelperChoice»است، آشکار است. این برنامه بین سپتامبر سال گذشته و آوریل امسال در عربستان، ۱۰۰۰۰ کاربر جدید جذب کرده است. همانطور که «ماهی لهکلرک»، رئیس توسعه تجارت این برنامه میگوید، این کشور هیچ گونه حمایت معناداری برای کارگران خانگی ارائه نمیدهد با این حال، این شرکت همچنان به جمعآوری اشتراکهای پولی ادامه میدهد.
در هنگ کنگ، گروه بزرگی از کارگران خانگی مانند این زنان اندونزیایی زندگی میکنند
با درک این فرصت، گروههای در حال رشدی از شرکتهای تکنولوژی، در حال ساختن نرمافزارهایی برای کارگران خانگی هستند. نرمافزارهای «MyCash» در مالزی و «GoRise» در دوبی، نقل و انتقال بینالمرزی پول را تسهیل میکنند و این اطمینان را میدهند که حوالههای کارگران به کشورشان میرسند. گفته میشود که نرمافزار «Symplifica» در کلمبیا شرایط ایمنی و کار را بهبود میبخشد. نرمافزارهایی مانند «Mi Dulce Hogar» در مکزیک و «SweepSouth» در آفریقای جنوبی به کارگران خانگی کمک میکنند تا شغل پیدا کنند. «SmartLabour» در دبی خدماتی برای مصرفکنندگان ارائه میدهد و «Laudelina» در برزیل، لیستی از منابع قانونی و شبکههای اجتماعی خصوصی به کارگران خانگی ارائه میدهد.
«Absher»، یک نرمافزار در عربستان سعودی است که با بودجه دولتی حمایت میشود و به کاربران اجازه میدهد تا به طیف گستردهای از خدمات دولتی، از جمله نظارت بر گذرگاههای مرزی، دسترسی داشته باشند. منتقدان میگویند که این قابلیت به کارفرمایان اجازه میدهد حرکات کارگران مهاجر خود را ردیابی کنند. «کینتومیناس» میگوید: «کارگران خانگی مهاجر، جمعیت آسیبپذیری هستند و جمعآوری اطلاعات حساس از یک جمعیت آسیبپذیر، خطری جدی به دنبال دارد. اگر یک کارفرمای آزارگر تلفن کارگر خانگیاش را بگیرد، ممکن است به اطلاعات ذخیره شده در آن دسترسی پیدا کند. تکنولوژی ردیابی خودکار اگر مورد سوءاستفاده قرار بگیرد، میتواند کارگران را در معرض آسیب جسمی قرار دهد.» او همچنین از موانع به دست آوردن بودجه، چالشی که گروه «این لبنان است» اکنون با آن روبرو است، میگوید؛ «حمایت از یک هکاتون (رویدادی که به طور معمول چندین روز به طول میانجامد و در آن تعداد زیادی از افراد برای شرکت در برنامهنویسی رایانهای مشارکتی با هم ملاقات میکنند) یک چیز است، اما حفظ یک عملیات مداوم برای تأمین نیازهای کارگران مهاجر مسئله دیگرى است. مسئله فقط سرمایهگذاری برای توسعه یک نرمافزار نیست.»
اپلیکیشن پادیلا، به نام OFW Watch، دارای شبکهای متشکل از 50 داوطلب در سراسر جهان است
برنامهای رایگان برای کمک به کارگران مهاجر
در سال ۲۰۰۱، فعالیت میرنا پادیلا برای اطلاعرسانی آنلاین تغییر یافت. او که از پنل پر اشکال وبلاگ خود برای کاربران ناامید شده بود، لیستى کامل از شکایات را به شرکت نرمافزاری سازنده سیستم عامل وبلاگ ارسال کرد (به دلیل قرارداد توافقی امضا شده توسط او، پادیلا نمیتواند نام شرکت را افشا کند.) در کمال تعجب، شرکت جوابش را داد و به او یک شغل به عنوان تستر تضمین کیفیت پیشنهاد داد. او با وجود کمی شک و تردید شغل را پذیرفت و برای پنج سال، یک پرستار بچه بود که به عنوان تستر آن شرکت هم کار میکرد. در سال ٢٠٠۶، پادیلا شغل خود را به عنوان کارگر خانگی در هنگ کنگ ترک کرد تا «Mynd Consulting» را به عنوان شرکت توسعه نرمافزار در داوائو در جنوب فیلیپین راهاندازی کند. پلتفرم وبلاگنویسان اولین مشتری او شد و بودجه او را برای استخدام تیمی از برنامهنویسان فیلیپینی تأمین کرد. با رکود اقتصادىای که در سال ۲۰۰۸ اتفاق افتاد، او برنامه نویسان را برای ساخت اپلیکیشنی که در آخر به «OFW» تبدیل شد، ساماندهی کرد. (برنامهای رایگان برای کمک به کارگران مهاجر برای سازگاری با زندگی جدید خود.)
«OFW» «Overseas Filipino workers» مخفف و به معنای کارگران فیلیپینی خارج از کشور است، که جمعیتی حدود ۲.۲ میلیون نفر در سراسر جهان دارد. اینها توصیفاتی براساس تجربه شخصی پادیلا از اضطراب یک مهاجر است که تازه وارد فرودگاهی ناآشنا شده است: «با پوستی تیره، در حال حمل یک کیف سنگین، یک پاکت قهوهای پر از قراردادها و گذرنامهاش که زیر بازویش گرفته و در شلوغی فرودگاه با چشمانش دنبال مهاجر دیگری میگرد. گم شده است اما میترسد کمک بخواهد.» او برای کمک به تسکین روان افراد تازهوارد، برای برنامه خود قابلیتی (دقیقاً مانند برنامههای محبوب دوستیابی) ایجاد کرد که از GPS تلفن همراه برای موقعیتیابی و پیدا کردن دیگر کارگرهای فیلیپینی مهاجر اطراف استفاده میکند. آنها میتوانند برای به اشتراک گذاشتن فیلم، عکس و چت کردن با دیگر کارگرها، گروههایی ساده و مجازی بسازند. این برنامه همچنین دارای لیست راهنمای کشورهای مختلف است که آدرس کنسولگریها و سایر سازمانهای ذیربط و همچنین ویژگی «گزارش سوءاستفاده» را ارائه میدهد و به این کارگران خانگى یا اعضای خانواده آنها اجازه میدهد تا این سوءاستفادهها را به شبکه «OFW» با بیش از ۵۰ داوطلبش در سراسر جهان، اطلاع دهند.
آنها از طریق یک پرسشنامه رمزگذاری شده، میتوانند سوءاستفادههایی را که تجربه میکنند بدون ترس از افشا شدن هویتشان، ثبت کنند. این ویژگی همچنین به زنان کمک میکند تا در صورت وقوع تجاوز، شواهد و مدارک جمع کنند. پادیلا به سایت «Rest of World» گفت، هنگامی که یک زن بشنود که مردی میخواهد وارد خانه او شود، میتواند ویژگی ویدیویی ژورنال را فعال کرده و دیدارشان را ضبط کند؛ «زنان میتوانند عکسهایی تاریخگذاری شده از کبودیهای خود را در ژورنال این اپلیکیشن بارگذاری کنند؛ شواهدی که مدتها پس از بهبودی کبودیها هنوز وجود دارند.» عکسها و فیلمهای ثبت شده در ژورنال «OFW» میتوانند مستقیماً به اداره کار خارج از کشور فیلیپین ارسال شوند تا آنها که صلاحیت محافظت یا نجات کارگر را دارند، وارد عمل بشوند. این برنامه به کارگران خاورمیانه، این امکان را میدهد تا گزارشهای سوءاستفاده را به اداراتی ارسال کنند که ممکن است نتوانند به صورت حضوری به آنها دسترسی داشته باشند. داوطلبان «OFW»، با مقامات فیلیپین در کشور محل کار زن کارگر هماهنگی میکند تا در صورت لزوم اقدامات سریع را انجام دهد.
پادیلا گفت که به دلیل هزینه کردن منابع برای نرمافزاری که برنامهریزی اقتصادی ندارد، با مخالفتهایی از سوی همکارانش روبرو شده است. او تخمین زده که به تیم خود که متشکل از ٣٠ برنامهنویس بود، بیش از صد ساعت کار ثبت نشده، به ارزش کلی میلیونها پزو (معادل دهها هزار دلار آمریکا) واگذار کردهاست، تا برنامه «OFW» را در خلال پروژههای رسمی دیگر توسعه دهند. در نهایت در سال ۲۰۱۹، شرکت آمریکایی «Resiliency Technologies»، به این پلتفرم همانند شرکت دیگری به نام «United Way» جهت ارائه خدمات سلامت روان مجوز داد. هرچند این شرکت از افشای هزینه مجوز خودداری کرد، این توافقنامه به پادیلا این فرصت را داد تا پولی را که صرف توسعه OFW کرده بود، به دست بیاورد و حتی این پلتفرم را بیشتر توسعه دهد.
«من هم رنجی را که آنها کشیدهاند، کشیدهام»
«روبین هوسا»، مدیر عامل شرکت «Resiliency Technologies» مىگوید که او به خاطر شبکههای اجتماعی و ویژگیهای حفظ حریم خصوصی که برای دادههای سلامت روان بسیار مهم است، پلتفرم پادیلا را مورد استفاده قرار داده است. هوسا گفت: «من همچنین بسیار تحت تاثیر فعالیتهای پایان دادن به قاچاق انسان و توانمندسازی زنان در سراسر جهان قرار گرفتهام.» پادیلا تخمین زده نرمافزارOFW حدود ۱۰۰۰۰۰ کاربر دارد و ۴۵۰۰۰ نفر دیگر نیز در صفحات اختصاصی فیس بوکی این برنامه که برای کشورهای مختلف ایجاد شده، عضو هستند. متن، ویدئو و فایلهای صوتیای که در این اپلیکشین بارگذاری میشوند با استانداردهای حریم خصوصی دیجیتال ایالات متحده که مخصوص دادههای حوزه سلامت است، رمزگذاری میشوند. (قوانین حفظ حریم خصوصی بیماران روانی که در نرمافزار «Resiliency Technologies»اجرا میشود، برای کاربران «OFW» نیز اعمال میشود.) پادیلا اطلاعات کاربران را نمیفروشد؛ «شغل من حمایت از کارگران مهاجر فیلیپینی است نه فروش اطلاعات آنها!»
نسخه جدیدی از این برنامه قرار است راهاندازی شود. او گفت: «این برنامه را توسعه دادم چون من هم یکی از آنان هستم. من هم رنجی را که آنها کشیدهاند، کشیدهام.» اما یک نرمافزار نمیتواند تمام مشکلات را حل کند؛ همانطور که «کینتومیناس»، «باسینا فاربنبلوم» و «لوری برگ» در سال ۲۰۱۸ و در گزارشی درباره ارتباط تکنولوژی و کارگران مهاجر نوشتند: «تکنولوژی میتواند فرصتهایی را برای دگرگون کردن تجربه کارگران مهاجر فراهم کند، اما نمیتواند نابرابریهای ساختاری، از دست دادن ظرفیت اساسی، یا فقدان مرام انسانی را برطرف کند.» پادیلا میگوید که مشکل بسیار جدی است؛ تعداد کارگران مهاجر فیلیپینی نسبت به افسرهایی که برای حمایت از آنها استخدام شدهاند بسیار زیاد است. اما او باور دارد که راه حلی فنی برای حل مشکل وجود دارد؛ «فیسبوک به دلیل کاربران و امکانات گستردهای که دارد، موفق عمل کرده است. ما میتوانیم از طریق صفحههای شبکههای اجتماعی و تکنولوژی گوشیهای هوشمند میلیونها کارگر مهاجر، در جهت محافظت از خودشان گام برداریم و آن را به یک راه حل تبدیل کنیم. آیا این یک راه حل نیست؟»
نویسنده: آدرا آلمندرال
مترجم: کاظم فیض
منبع: restofworld.org