غزاله شعایی: از میان موقعیتهای بیشماری که ما را با اضطراب روبهرو میکند، مصاحبههای کاری را نباید از قلم انداخت. وقتی میخواهیم بهترین نسخه از خودمان را ارائه دهیم و تواناییهای فنی، تکنیکال و وجوه رفتاری و حرفهای خود را نشان دهیم، حجم زیادی از بار روانی را متحمل میشویم. محدودیت در بسیاری از حرفهها به خصوص هنگامی که با نگاهی تبعیضآلود درآمیخته میشود، این فشارها را مضاعف میکند. بعلاوه هر رفتاری فراتر از چارچوبهای حرفهای میتواند فضا را برای فرد جویای شغل که در موقعیت نابرابر نسبت به کارفرما رودرروی او نشسته است، تنگ و تنگتر کند.
در دهه اخیر و با تکیه بر جنبش میتو، صدای اعتراض بسیاری از کارمندان و کارکنان در محیطهای کوچک و بزرگ کاری بلند شده است. در کشورهایی که قوانین صریحی در زمینه آزارهای جنسی در این فضاها تصویب کردهاند، در بسیاری موارد شاهد دادخواهی افراد آزاردیده از مجراهای رسمی اعم از گزارش به منابع انسانی و طرح دعوی حقوقی بودهایم. اما وضعیت کسانی که هنوز رابطه حقوقی سفت و سختی میان آنها و مجموعه کاری مورد نظر نیست، مانند کسانی که در فرآیند پیش از استخدام قرار دارند یا به عنوان کارآموز مشغول به فعالیت هستند، از نگاهها دور مانده است. در این نوشتار با تکیه بر گزارشهایی که به دست دیدهبان آزار رسیده نگاهی بر این موارد مسکوت خواهیم داشت.
زنان از تجربههای خود در مصاحبههای کاری میگویند
«به فراوانی اتفاق میافتد؛ فقط باید آن را دید.»
«بله! به خاطرش مجبور شدم در شهر دیگری از محل کارم زندگی کنم.»
«انقدر زیاد که ترجیح دادم کار نکنم.»
«دقیقا من بارها و بارها علنا و صراحتا در مصاحبه شغلی تجربه رفتارهای آزار جنسی داشتم. خیلی خیلی آزاردهنده و وحشتناک بود.»
«تو ایران، 99 درصد مواقع.»
اینها تنها تعدادی از کامنتهایی است که در پاسخ به سوال «آیا شما تجربه آزار جنسی در هنگام مصاحبه شغلی را داشتهاید؟» نوشته شده است. قرار نیست این نوشتهها را جایگزین اعداد و آمار و ارقام رسمی- که در دست نداریم- کنیم، اما ممکن است بتوانیم به درکی بیشتر از فضای پیش از کار که در هنگام مصاحبه اتفاق میافتد، برسیم و حلقهای را که کارفرما گاهی در سایه بینظارتی، برای ما تنگ میکند به وضوح بیشتری ببینیم. حلقههای تنگشدهای که پیدرپی تکرار میشوند. در کسبوکارهای خصوصی، دولتی و آزاد. تجربههایی که معمولاً حتی گزارش هم نمیشود و البته در خیلی از موارد با عقبنشینی آزاردیده از همراهی با آزارگر، باعث میشود که شغلی را که به دنبال آن بوده برای همیشه از دست بدهد.
و البته شکل و شمایل این آزارها هم شاید اغلب از نوعی نباشد که در خیابان یا دیگر فضاهای عمومی میبینیم. این بار کارفرما جسارت خود را از نقاب تعرض فیزیکی بلکه از پشت «رابطه قدرت» نسبت به خواهان کار، به میان میآورد. بسیاری از همین روایات هم شاهد این است که در موقعیتهایی مانند مصاحبه کاری ما شاهد رفتارهایی فراتر از جنس تماسهای فیزیکی یا صحبتهایی صریح از مسائل جنسی هم هستیم، یعنی ورود اجباری به حوزه زندگی خصوصی و شخصی خواهان کار.
بیشتر بخوانید:
چرا جرمانگاری آزار جنسی موثر نبوده است؟
اجتماعیسازی امنیت، اتحادیهسازی محیط کار
بدنسالاری؛ آزاری در لباس دیگر
یکی از پاسخدهندگان نوشته است: «کدومش رو بگم؟ یکیش این بود: به یک شرکت خصوص رفته بودم. رئیس شرکت گفت رزومه شما خوب است. منشی شرکت برایمان چایی آورد و رئیس گفت ایشون رو میبینی؟ خیلی زن خوبیه همه کار هم برام میکنه، همه کار. فقط خیلی لاغره. شما هیکلت خوبه... سرم را پایین انداختم و بیرون آمدم.» کاربری دیگر نوشته: «من طراحی لباس خوندم و بارها پیش اومده که برای قرارداد کاری مراجعه کردم. اول سرتا پام رو برانداز کردند و حساب کردند که چقدر به روز و سانتیمانتال هستیم. انگار چون طراحی باید استایلی مشابه مدلهای روی استیج داشته باشی. من از طرف اکثر تولیدکنندههایی که بهشون معرفی شدم یا خودم مراجعه کردم، پیشنهاد رابطه داشتم! بوتیکداری که شروع حرفش با الزام به رابطه بود. بعدها هم که برای خودم شروع به کار کردم، نخ دادنهای پارچه فروش، تعمیرکار، صاحب ملک و... اصلا بگو تو ایران زن باشی و تجربه آزار نداشته باشی؟»
البته آزارهای کلامی هم همیشه در لفافه و منحصر به کارفرما نمیماند. جسارت کارفرما میتواند تا به جایی رسد که از نیروی انسانی کالایی برای تبلیغات و پیشرفت اقتصادی خود بسازد: «یک بار به دفتر بیمه رفتم. خیلی رک به من گفتند به کسی نیاز داریم که مردها را جذب کند. آنها را لب چشمه ببرد و تشنه برگرداند.» از اینجا میتوان فهمید چرا یک ظاهر بشاش، لباسهایی هم جهت با مد و آرایش همیشگی برای محیطهای کاریای که با ارباب رجوع در ارتباط است، اهمیت بیشتری پیدا میکند. در رقابت تنگاتنگ در بستر سرمایهداری، بدنسالاری کمهزینهتر از ارتقای کیفیت خدمات است و البته همراه با سودی بیشتر.
فاطمه میگوید: «زمانی که دانشجوی کارشناسی بودم، برای منشی شدن به آگهیها زنگ میزدم. چندین مورد در تماسهای تلفنی از من پرسیدند که چطور لباس میپوشم. مواردی هم بود که مستقیم میگفتند میخواهند همیشه لباس کوتاه و آرایش داشته باشم. منم ترجیح دادم برای ارشد درس بخوانم. تا زمانی که مملکت سروسامانی به خود بگیرد.» این دست روایتها، به ما یادآوری میکند که چرخه بهرهکشی از زنان در یک محیط کار چگونه با اولین نگاه شکل میگیرد. نگاهی که بالادستانه و از همان اول فرصتهای کار و تولید را به ازای سهمی که از بدنهای این زنان میگیرد، به آنها میدهد. امتیازی با مزد و منت و البته مشروط، مادامی که زن به ماندن در این چرخه تن دهد.
سوالهای آزاردهنده؛ ورود به قلمروی خصوصی
صحبت کردن درباره مسائلی که به زندگی خصوصی افراد برمیگردد، از آن دسته موضوعاتی است که جایی در معیارهای صلاحیت برای استخدام ندارد، که البته جای خود را در میان سوالات مصاحبه کاری باز کرده است: «در طول سالهایی که در ایران کار کردم، مدلهای زیادی از آزارهای جنسی را دیدم. اما الان میخواهم فقط به یک مورد آن اشاره کنم. روز مصاحبه مدیر از من پرسید شما متاهل هستید؟ گفتم بله! گفت دلیل خاصی دارید که میخواهید کار کنید؟ پرسیدم منظورتون چیه؟ گفت مثلا با همسرتون مشکل دارید؟ من با قاطعیت گفتم خیر. توجه کنید که مسائل زندگی شخصی من به مدیر شرکت ربطی نداشت و ایشان فقط میخواستند بدانند رابطه من و همسرم چطور است!! من آن روز خیلی توجهی به این موضوع نکردم ولی بعدها که از روابط آن مدیر و آزارهای جنسیاش آگاه شدم فهمیدم چه قصدی پشت آن سوال بود.»
سارا نوشته: «من اصلا متوجه نمیشوم چرا باید در این فرمهای کاریابی پرسیده بشه که مجردی یا متاهل در حالی که اون شغل ساعت کاری عادی و بیارتباط به زندگی شخصی داره.» در کشورهایی که در حوزه قوانین ضد تبعیض در محیطهایی مانند محیط کاری اقدام به قانونگذاری کردند، سوال کردن درباره خیلی از مسائل در وضعیتهای پیش از استخدام یا در حین مصاحبه ممنوع شده است. کسی که در حال مصاحبه با خواهان کار است، آموزش دیده که حق مطرح کردن مسائلی مانند، نژاد، دین، سن، جنسیت و البته وضعیت تاهل مصاحبهشونده را ندارد و خودش هم نمیتواند وضعیت عاطفی و تاهلاش را به میان آورد.
این قبیل رفتارها سوای غیرحرفهای بودن از مصادیق آزار جنسی/جنسیتیاند و برای مصاحبهشونده حق بر شکایت را ایجاد میکند. قانون به حمایت از شهروند میآید تا اجازه ندهد میزانهایی مثل مهارت، دانش، روحیه کار گروهی، آگاهی و اخلاق فدای منافع شخصی کارفرما در انتخاب نیروی انسانی باشد. جای خالی این قوانین زمانی که افراد به خاطر تعهدات اخلاقی و عاطفی خود حاضر به رابطه خصوصی با کارفرمای خود نیستند و به راحتی کنار گذاشته میشوند، بیش از هر زمانی احساس میشود. آن هم درست هنگامی که نیاز به ابزارهای قانونی برای مبارزه با تبعیض جنسیتی داریم.
قانون به تنهایی کافی نیست
در حال حاضر که هنوز قانون یکدستی در رابطه با آزار جنسی در فضای کار به تصویب نرسیده است، به خصوص اگر محیط کار هم خود رویکرد تنبیهی نسبت به آزارگر نداشته باشد، تنها چاره پناه بردن به قانون مجازات و شکایت کیفری است. حتی اگر فرآیند دشوار اثبات را هم در نظر نگیریم، دور زدن قانون برای کارفرمایی که اخلاقاً خود را مقید به حق برابر میان جنسیتها نمیداند، کار سختی نیست. برای همین است که هرچند نقش نظارتی قانون را در مهار آزارهای جنسی نمیتوان نادیده گرفت، اما به امید قانون هم نمیشود آزاردیده را بیحمایت به حال خود رها کرد. چرا که بسیاری از این دست آزارها درست در لباس سازگار با قانون و شرع اتفاق میافتد. نقابهایی مانند رابطه شرعی.
بهار، کاربری در توییتر در تجربهای از مصاحبه کاری خود نوشته: «دوران دانشجویی در یزد به شرکتی برای استخدام منشی رفتم. مدیرعامل پرسید مجردی؟ گفتم بله! گفت خب من باید شما رو صیغه کنم تا در این محیط گناهی متوجه ما نشه! همینقدر صریح و وقیح.» یک فعال رسانهای با تایید این مدل از آزارها نوشته که «به تکرار با گلایههایی مواجه بودم که عمدتاً درخواست وضعیت تاهل مصاحبه شوندگان زن به جای ارجحیت تعهد آنها به کار در فرم استخدام است. تاسفبار اینکه برخی با توجیه بیماری همسر و با توجیه شرعی صیغه به دنبال بهرهبرداری دو منظوره از یک همکار هستند.» آزارهای جنسی نسبت به مردان هم در محیطهای کاری رخ میدهد. اما وقتی صحبت از تبعیض است، آن وقت است که ما دیگر از یک نظام قدرتمند حرف میزنیم. نظامی تنیده به باورهایی مردسالارانه که میخواهد به هر قیمتی و در هر شکل ارتباطی اقتدار خود را حفظ کند و دست از یکی از شیوههای متداول خود برنمیدارد: یعنی سلطه جنسی!