وحشت نکنید! هیچ یک از مدافعان حقوق زنان باور ندارند که افراد به خاطر پیشگیری از آزار، نباید از کسی تعریف و تمجید کنند. هیچ کسی از شما نمیخواهد به خاطر اینکه با اتهام آزار روبرو نشوید با زن یا مرد محبوبتان همنشینی و خوشوبش نکنید. پیشگیری از آزار جنسی به این معنا نیست که نمیتوان به کسی پیشنهاد دوستی داد یا محبت کرد، بلکه به این معنی است که او به خاطر کلام و رفتار شما گامهایش را در خیابان، از ترس و وحشت به تندی برندارد، هیچ سوارهای برایش مزاحمت ایجاد نکند و یا اینکه احساس نکند که بدنش کالایی جنسی و حق بدیهی شما تصور میشود.
مرز میان خوشوبش و تمجید یا به اصطلاح لاس زدن (flirting) با آزار همواره روشن است. با این حال ممکن است برخی از زنان و مردان را سردرگم کند. رفتاری یکسان در موقعیتی با فردی میتواند دلچسب و در موقعیتی دیگر و با فردی دیگر آزاردهنده باشد. یکی از نگرانیهایی که ممکن است در رویارویی با شخصی که به او دل بستهایم، پیش آید این است که بسیاری از اوقات ما اطمینان نداریم که شیوه درخواستمان از او برای همنشینی بیشتر، او را آزار میدهد یا به ما نزدیکتر میکند.
چنین نگرانیهایی ممکن است بسیاری از افرادرا از هر تلاش کلامی یا رفتاری از هراس آزار رساندن، در نزدیک شدن به یک زن به حاشیه ببرد و زنان هم از قرار گرفتن در چنین موقعیتهایی از بیم آزار دیدن هراسان باشند و چنین شکافی مجال پاگرفتن هر رابطهای را از ما بگیرد. باید بپذیریم که افراد بسیاری رفتار درست در چنین شرایطی را نمیدانند و از طرفی زنان هم ممکن است به خطا بر روی هر رفتاری، برچسب آزار و اذیت جنسی بزنند. هرچند نمیشود کتمان کرد که آزارهایی از این دست به وفور اتفاق میافتد اما هر درخواستی هم، اذیت و آزار نیست.
از رضایت طرف مقابل مطمئن شوید
میان تعریف و تمجید و آزار تفاوتهای روشنی وجود دارد که رفتارها در عمل مرز آنها را به خوبی برای ما معنا میکنند. دنبال کردن سایهبهسایه شخص، به میان آوردن وصفی از بدنش در حین گفتوگو و یا وادار کردنش به اینکه بایستد و با شما صحبت کند، هرگز توجه مثبتی به او تلقی نمیشود. در هیچکدام از این موقعیتها ما احساس خوشایندی را انتقال ندادهایم و چرایی آن هم آشکار است. او در موقعیتی قرار گرفته که نمیخواسته است. بیپرده و روراستش این است که لاس زدن نمیتواند یکطرفه باشد. چنین رفتارهایی دو سو دارد؛ سویی که توجه را میدهد و سویی که علاقهمند است توجه را جلب کند. یک خواسته در این میان مشترک است: «هر دو مایلاند در این موقعیت بمانند.» بنابراین رضایت طرف مقابل است که مرز میان لاس زدن و آزار و اذیت را مشخص میکند. اما تشخیص این رضایت ممکن است برای عدهای چندان ساده نباشد و طبق کلیشههای رایجی چون «برای به دست آوردن زنان باید پافشاری کرد چون زنان ناز و ادا دارند»، نادیده گرفته شود.
برای فهم تفاوت میان آزار دادن و لاس زدن میتوان سنجههای متعددی را عنوان کرد که بیشک مهمترین آنها مفهوم «قصد» است. اینکه چرا رفتار مشخصی از ما سر میزند، از نفس انجام یا چگونگی آن کار مهمتر است. اگر لاس میزنیم و بخشش، توجه، عشق و رابطه با آن شخص را پیشاپیش حق و مایملک خود میدانیم، به مرز آزار نزدیکتر از زمانی هستیم که با هر تلاشی امیدوار به دریافت توجه او هستیم. اگر در حال متقاعد کردن شخص برای برقراری رابطه هستیم، اگر برای پیشقدم شدن چشمداشت گرفتن امتیازی را داریم، اگر او را تحت فشار گذاشتیم و یا اگر پس از شنیدن پاسخ ناامیدکننده دست به تحقیرش زدیم، نام تمامی این رفتارها، آزار است.
احترام بگذاریم
دومین کلید راهگشا، «احترام» است. احترام، فراهم کردن احساس امنیت و راحتی برای طرف مقابل است که سبب میشود او بتواند احساسات حقیقیاش را نسبت به این مکالمه و معاشرت، بهتر بیان کند. کافی است به فضای میان بدنهایمان فاصله بیشتری دهیم. راهی را کنارمان باز بگذاریم تا او احساس کند هروقت بخواهد انتخابی برای دور شدن از آن موقعیت هم دارد. احترام زمانی شکل میگیرد که ما با ادبیات درستی صحبت کنیم و بعد از ابراز احساساتمان، آرام بمانیم تا بتوانیم بازتاب رفتارمان را در او هم به خوبی ببینیم و بشنویم. احترام یعنی با پاسخش- هرچه که بود- نجنگیم و دست از مجاب کردن او برای اینکه ما را امیدوارتر کند، برداریم.
اگر در مقابلمان چهرهای درهمکشیده یا ناراحت را دیدیم، کنار برویم و از او به خاطر وقتی که برایمان گذاشته، تشکر کنیم. میتوانیم دوباره این اطمینان را بدهیم که او ناچار نیست از این پس هیچ فشاری را تحمل کند. ترساندن، تهدیدکردن، وارد شدن به حریم خصوصی و نزدیک کردن بدنها به هم، ضربات پیدرپی آزار به تن و روح طرف مقابل است. نمیتوانیم با خواهش و التماس یا محکوم کردن، کسی را وادار به همراهی با خود و آزارگریمان را کتمان کنیم.
به اوضاع و احوال بیتوجه نباشید
اما سومین کلید، توجه به شرایط و اوضاع و احوال است. هرچه تجربه کمتری داشته باشیم، بیشتر در معرض شناخت نادرست از شرایط هستیم. مهم است که هوشیارتر عمل کنیم. هرچند کلیتی از پیش تعیین شده برای تشخیص این اوضاع و احوال وجود ندارد اما به طور معمول هرچه محیط غیراجتماعی یا حرفهایتر باشد، ناکامی در پاگرفتن ارتباط و نزدیک شدن بالاتر میشود. به همین خاطر است که پیشنهاد دادن یک مافوق در محیط کاری به منزله تحت فشار قرار دادن فرد با ابزارهای اقتصادی است و میتواند منجر به آزار در محل کار شود. در مقابل در فضاهای اجتماعیتری مثل کافه، مهمانی و یا جمعهای دوستانه میتوانیم تصویر بهتری از قصد توام با احترام خود را نمایش دهیم. جملاتی مانند: «میدانم که شاید جای مناسبی نباشد اما...» به ساخت وجهه بهتر ما کمک شایانی میکند. با این کار نشان میدهیم که به موقعیت و احساس فرد در آن شرایط بیاعتنا نیستیم.
راه بدفهمی را ببندید
فهم تفاوت میان تعریف و تمجید و پیشنهاد رابطه، برای زنان هم به اندازه مردان مهم است. باور اینکه تمام مردها متعرض هستند بینش درستی نیست. اما در این میان مهم است که بپذیریم افراد نمیتوانند نیت ما را بخوانند. اگر واقعا مایل به ادامه گفتوگو و ماندن در آن موقعیت نیستیم پاسخی منفی و روشن درک بهتری از نیت ما به طرف مقابل میدهد. گفتن اینکه علاقهای به این ارتباط ندارید اما شجاعتش را برای اینکه درخواستش را به زبان آورده، تحسین میکنید و راه را بر بدفهمیهایی که پیش رویتان است، میبندید. تا اینجا جای هیچ نگرانیای هم نیست. زمانی که در پی نه گفتن رک و روراست، با فشار، اصرار و یا آزار فیزیکی روبهرو نشویم، پاسخ واضح و قاطع بهترین راهحل است. به ویژه زمانی که آزارها از طریق راههای ارتباطی نوشتاری، ما را در پرتو انواع ناامنی ها قرار داده، نوع برخورد ما دلیل محکمی است برای آنکه بعدها بتوانیم اثبات کنیم که علاقهمند به دریافت چنین رفتارهایی نبودهایم.
خودمانی شدن در کلام برای کسی که یک نشانه از رضایت به ما نشان داده، جوازی بر پیش رفتن است. این رفتار با کسی که هیچ سرنخی از تمایل به ما نشان نمیدهد، گواه روشن آزار است. آزار همیشه در قامت یک رفتار جنسی نیست و به ندرت هم پیش میآید که آزارگر خود متوجه سوءرفتارش نباشد. برای عقبراندن آزارگر میتوان داد و بیداد راه انداخت، به پلیس تلفن کرد، از کسی کمک خواست اما بسیاری از اوقات هم کمهزینهترین راه پیش پای ماست؛ یعنی شکل دادن یک گفتوگو که در آن فرد را از رنجی که نصیبمان کرده آگاه کنیم. به تدریج از طریق همین آگاهیبخشی میتوانیم دستاوردهای عمدهای داشته باشیم.
از پای ننشینیم. تمامی ما سهمی در قبال این آگاهیبخشی به گردن داریم. فرقی نمیکند که خودمان در حال آزار دیدن هستیم یا کسی را در مهلکه یافتهایم. باهم حرف بزنیم و جز در شرایطی که پرخطر به نظر میرسد، سلاح قهری، زور و خشونت را به نفع دستاوردهای جمعیمان نادیده بگیریم. با این تلاشها، حداقل آزارگران اتفاقی و موردی را به جرگه خود بیاوریم.