در طی چند دهه اخیر جنبشها و جریانات متعددی برای تشویق خشونتدیدگان به شکستن سکوت راهانداری شده و موجهایی را در سطح ملی و بینالمللی به راه انداخته است. نمونه اخیر این جنبشها "Me Too" است که در سرتاسر دنیا مخاطب و مشارکتکننده گسترده جلب کرده است. اما همچنان عدهای میپرسند که روایت کردن تجربههای خشونت چه اهمیتی دارد؟
*شکستن سکوت و بازگو کردن تجربه خشونت از مهمترین شیوههای اطلاعرسانی عمومی در راستای مقابله با خشونت علیه زنان است. ما با سکوت خود به عادیسازی و کماهمیت انگاشته شدن آزار و اذیت در فضای عمومی دامن میزنیم. گستردگی آزارها و رنج آزاردیدگان که آشکار شود، موضوع به دغدغهای عمومی تبدیل خواهد شد.
* روایت کردن فرآیندی توانمندساز است. شکستن سکوت کمک میکند صداهای مشترکی پیدا کنیم و برای مقابله با خشونت متحد شویم. با هر صدایی که بلند میشود، زنان دیگری جرات پیدا میکنند که شرم و دیگر موانع ساختاری اجتماعی، فرهنگی و ... را کنار بگذارند از قربانیان خاموش و منفعل، به معترضانی فعال و حقطلب تبدیل شوند.
*هر چه صدای ما بلندتر شود، جامعه نسبت به موضوع آزار و اذیت در فضای عمومی حساسیت بیشتری پیدا میکند. شهروندان از رهگذرانی صرفا ناظر و ساکت، به مداخلهگرانی تبدیل میشوند که آزار و اذیت شهروندی دیگر را برنمیتابند. آزار خیابانی از امری شخصی به امری عمومی تبدیل میشود.
*عدهای باور دارند که متلکپرانی عملی سرگرم کننده و موجب خشنودی زنان است چون تعریف و تمجید تلقی میشود. در حالی که احساس ناامنی و کاهش اعتماد به نفس حضور در فضاهای عمومی را به دنبال دارد. با صحبتکردن از احساسات و تجربههایمان میتوانیم این باور نادرست را به چالش بکشیم.
*امنیت در فضای عمومی، حق تمامی شهروندان فارغ از نوع پوشش است. تبلیغات رسمی از جمله بنرهای شهری همواره چادر را راهحل تامین امنیت برای زنان معرفی میکند. این در حالی است که زنان محجبه هم از این نوع خشونت در امان نیستند. هر چقدر بیشتر از تجربههایمان صحبت کنیم، گستردگی این آزار و اذیتها علیه زنان از طبقات متعدد اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و ... غیرقابلانکار خواهد شد.
*در نهایت، صداهای مشترک ما، قدرت ما برای نشان دادن ضرورت چارهاندیشی به مسئولین را بیشتر خواهد کرد. چارهاندیشی نه به معنی تفکیک جنسیتی و یا نصب بنرهای جنسیتزده در سطح شهر، بلکه به معنی اصلاح قوانین واپسگرا و غیرانسانی، آموزش عمومی در مدارس، سطح شهر، رسانه ملی و ... .
چرا گزارشها را روی نقشه ثبت کنیم؟
از زمان راهاندازی سایت دیدهبان آزار، عدهای میپرسند که «ثبت مکان جغرافیایی آزار بر روی نقشه چه اهمیتی دارد؟» در پاسخ به این سوال باید گفت:
*داوطلبان دیدهبان آزار به صورت مستمر و هفتگی در سطح شهر به اطلاعرسانی در زمینه آزار جنسی میپردازند. این اطلاعرسانی عمومی شامل گفتوگو با مردم، نصب پوسترهای منع آزار، توزیع بروشور آموزشی و ... است. ثبت روایات بر روی نقشه امکان شناسایی نقاطی که نیاز به مداخله دارند را فراهم میکند. در نتیجه داوطلبان دیدهبان آزار فعالیتهای میدانی خود را در نقاط پرآزار افزایش خواهند داد.
*عدهای تصور میکنند که رخداد آزار جنسی محدود به محلهها و مناطق خاصی از شهر است و بنابراین نمیتواند دغدغهای عمومی باشد. با ثبت مکان آزار بر روی نقشه، نشان خواهیم داد در هر نقطهای، اعم از پرتردد، خلوت، شمال و جنوب ... آزار و اذیت کلامی و فیزیکی اتفاق میافتد. اگرچه میزان و ماهیت آن در نقاط متعدد، متفاوت است.
*نشان دادن نقاط آزار، شهر را به آزاردیدگان برمیگرداند و موجب میشود برای آزارزدایی از این مکانها متحد شویم. در کنار گفتوگوهای هفتگی با مردم در خیابانها، این نقشه نیز جلوهای دیگر از حق ما به شهر خواهد بود.