غنچه قوامی: در سالهای اخیر، آزار و اذیت جنسی در دانشگاههای انگلیس، از مهمترین مباحث مربوط به دانشگاه در این کشور بوده است. اتحادیه ملی دانشجویان در انگلیس، دو گزارش در سالهای 2010 و 2013 منتشر کرد و از آمار بالای خشونت جنسی در دانشگاههای انگلیس پرده برداشت. در سال 2015، در پاسخ به گزارشات متعدد از آزار و اذیتهای جنسی در دانشگاهها، توسط UKK کمیته تحقیقی برای بررسی خشونت جنسی در دانشگاهها و چگونگی مواجهه نهاد دانشگاهی با این مسئله شروع به کار کرد. این خبر مورد استقبال فعالان حقوق زنان و دانشجویان قرار گرفت. آغاز این تحقیقات مدیون تلاش دانشجویانی بود که لب به سخن گشوده و تجربههای خشونت را بیواهمه از عواقب تحصیلی، افشا کرده و در قالب گزارش به مسئولین دانشگاه ارائه داده بودند. این جریان به سرعت فراگیر و به دانشگاههای سراسر کشور کشیده شد و پا به رسانههای بریتانیا باز کرد. در نهایت مسئله آزار اذیت جنسی در سطحی کلانتر نیز به بحث روز محافل آکادمیک و رسانهای تبدیل گشت. نشستها و سخنرانیهای متعددی در دانشگاهها برای اطلاعرسانی و چارهاندیشی در این زمینه برگزار شد.
سارا احمد، استاد مطالعات جنسیت دانشگاه گلداسمیت نیز در اعتراض به کوتاهی دانشگاه در قبال آزار و اذیتهای نظاممند از پست خود استعفا داد و نوشت: «گاهی باید موقعیتی را ترک کنیم چون فمینیست هستیم. هر جا که باشم، یک فمینیست خواهم بود، به کنشهای فمینیستی ادامه خواهم داد و یک زندگی فمینیستی خواهم داشت. دیوارها را تکه تکه خواهم کرد». او در وبلاگ خود در مطبی تحت عنوان «استعفا مسئلهای فمینیستی است» نوشت: «خشونت جنسی در محیط آکادمی به نمونههای فردی محدود نمیشود، بلکه فرهنگی سازمان یافته و نرمالیزه شده است که به بخشی از فرهنگ آکادمیک تبدیل شده و با برکنار کردن عاملان برطرف نمیشود و نیازمند اعمال اصلاح و بازبینی سیاستهای فعلی است. استعفا دادم چرا که دانشگاه من در رسیدگی و مقابله با آزار جنسی به عنوان یک معضل ساختاری مردود شد.» سارا احمد نوشته که به واسطه پیگیری و افشاگری دانشجویان از این موضوع اطلاع پیدا کرده است.
فراخوان روزنامه گاردین
به دنبال شکلگیری این جریان، روزنامه گاردین در سایت خود پرسشنامهای منتشر کرد که از دانشگاهیان، اعم از دانشجویان، استادان و ... میخواست که تجربه خود از خشونت در دانشگاه یا هر محیط وابسته به دانشگاه را گزارش و ثبت کنند. بیش از 200 نفر که اکثرا زن بودند در گفتگو با گاردین از تجربه خشونتهای جنسیتی در زمان تحصیل خود صحبت کردند. اکثریت این خشونتها توسط استادان و کارکنان دانشگاه در سرتاسر انگلیس صورت گرفته بود. روزنامه گاردین گزیدههایی از این تجربیات را منتشر کرد و به افشای الگوی نگرانکننده سوءاستفاده و آزار و اذیت در دانشگاههای بریتانیا پرداخت که تا حدود زیادی برای حفظ اعتبار و شهرت دانشگاهها پنهان مانده بود. این روایتها از زورگویی کلامی، آزار و اذیتهای ادامهدار، تعرض، حمله و تجاوز جنسی را شامل میشد.
عدهای از این زنان از ترس به خطر افتادن آینده تحصیلی و مشاغل دانشگاهی خود تصمیم به سکوت گرفته بودند. عدهای دیگر پس از اعتراض با بیتوجهی مواجه شده و دچار حس بیپناهی گشته بودند چرا که به برخی از متجاوزین اجازه داده شده بود تا همچنان در سِمت خود باقی بمانند. سایرین نیز به دانشگاههای دیگری منتقل شده بودند که در آنجا نیز امکان ارتکاب این جرم وجود داشت. این گزارشها نشانگر عدم موفقیت دانشگاههای انگلیس در ایجاد امنیت برای دانشجویان و اساتید در برابر آزار و اذیت جنسی بود. برای مثال یکی از دانشگاهیان زن که به جرم آزار جنسی از یکی از اساتید ارشد مرد شکایت کرده بود، در نهایت به مدت سه ماه از پست خود تعلیق شد چرا که مرد مورد اتهام از او بابت اتهام دروغین شکایت کرده بود.
در حالی که اولین گزارش مربوط به آزار جنسی در فضای آکادمیک انگلیس به 20 سال پیش باز میگردد، تا به امروز این گزارشها به نوعی مسکوت مانده بود و یا مواردی محدود و انگشتشمار تلقی میشد. اعتراض دانشجویان و طرح مسئله به صورت عمومی، به تعداد بسیاری از قربانیان این شجاعت را داد تا تجربههای خود را بازگو کنند و نشان دهند که خشونت جنسی در آکادمی به گونهای سیستماتیک رخ میدهد. اواخر سال 2016 روزنامه گاردین تحقیقات جدی خود را در این زمینه آغاز کرد و به بیش از 100 دانشگاه سراسر کشور، درخواست در اختیار قراردادن اطلاعات دقیق درباره آمار گزارشات آزار جنسی در دانشگاه فرستاد. گاردین از بررسی اطلاعات دریافت شده نتیجه گرفت که دانشگاهها عمق و گستردگی فاجعه را نادیده گرفتهاند و برخوردی سطحی و موردی با این مسئله داشتهاند یا بعضا در راستای پنهان کردن این موارد برای حفظ اعتبار دانشگاه تلاش کردهاند.
تسامح صفر در برابر خشونت جنسی
در ماه اکتبر سال 2016، اولین گزارش UKK انتشار یافت. کمیته تحقیقات در این گزارش خواستار اقدام گسترده سازمانی برای به کارگیری رویکرد تسامح صفر در برابر خشونت جنسی و نفرتپراکنی در دانشگاهها شد. در این راستا سیاستها و فرآیندهای شفاف و یک سیستم مرکزی برای گزارش موارد خشونت جنسی در دانشگاه پیشنهاد شده بود که توسط کارمندان آگاه و آموزشدیده اداره شود. همچنین توصیه شد که به مدت سه سال، سالانه کنفرانسی برگزار شود و به شیوههای پایان بخشیدن به آزار و اذیت جنسی در محیط آکادمی بپردازد.
علاوه بر موارد ذکر شده این گزارش حاوی مقررات و راهنما برای دانشگاهها بود که مشخص میکرد در چه مواردی و کدام رفتار و اعمال دانشجویان میتواند جرم شناخته شود. این راهنما جایگزین آنچه که پروفسور گراهام زلیک در سال 1994 تدوین کرده بود شد. حقوقدانان، فعالان حقوق زنان و دانشجویان، مدتهای بر سر مقررات زلیک بحث و نسبت به قدیمی و ناکارآمد بودن آن نسبت به شرایط روز معترض بودند. راهنمای زلیک دانشگاه را ملزم به پیگیری موارد اتهام خشونت جنسی نمیکرد و موجب ایجاد حاشیه امن برای آزارگران در دانشگاه میشد. منتقدین خواستار به روز شدن این راهنما بر طبق موازین حقوق بشر از جمله قانون حقوق بشر مصوب 1998 و قانون برابری مصوب 2010 بودند. چرا که مقررات زلیک مسئولیت دانشگاه در زمینه حمایت از حقوق زنان از جمله حق تحصیل نادیده میگرفت.
با وجود پیشنهادات مذکور، بسیاری از کنشگران دانشجویی و کمپینکنندگان به این گزارش انتقاد کردند. چرا که بر روی آزار و خشونت جنسی میان دانشجویان تاکید کرده که البته این قدمی مثبت و خوشحالکننده است. اما در زمینه مواردی که خشونت توسط کارکنان دانشگاه از جمله اساتید بر دانشجویان اعمال میشود چندان جامع و کارساز نبوده است. ربکا نایس، که توسط استاد دانشگاه وینچستر مورد آزار جنسی قرار گرفته میگوید: «راهنمای جدید هم نمیتوانست از آنچه که بر من گذشت جلوگیری کند. چرا که چالشهای موجود بر سر راه شکایت کردن یک دانشجو از استاد را نادیده گرفته است. من برای شکایت باید به سراغ رئیس دانشکده میرفتم. اما در این میان سیاستها و وفاداریهای متعددی وجود دارد که حقوق آزاردیده را پایمال میکند. نظارت باید از خارج این حلقه رفاقتها و باندبازیها اعمال شود تا در روند شکایت از دانشجو حمایت شود و ترس او فرو بریزد.»
نظرسنجیهای اخیر چه میگویند؟
نتایج پژوهش مشترک کمپین Revolt Sexual Assault و وبسایت دانشجویی The Student Room در سال 2018 نشان میدهد که 62 درصد از دانشجویان یعنی از هر 5 دانشجو بیش از سه نفر خشونت جنسی را در دانشگاه تجربه کردهاند. 4500 دانشجو و فارغالتحصیل در این تحقیق مورد نظرسنجی قرار گرفتهاند و تنها دو درصد از آزاردیدگان اعلام کردهاند پس از شکایت از آزارگر، نسبت به نتیجه شکایت خود احساس رضایت داشتهاند. 50 درصد از افراد اعلام کردهاند که آزارجنسی و 42 درصد حمله جنسی را تجربه کردهاند. لمس بدن و دستدرازی رایجترین شیوه آزار عنوان شده است.
یکی از پاسخدهندگان به این نظرسنجی میگوید:«وقتی از تجاوزگر شکایت کردم دانشگاه کاملا مرا ناامید و مسئله را لاپوشانی کرد. به همین دلیل بار دوم که مورد آزار جنسی قرار گرفتم دیگر به خودم زحمت گزارش ندادم. باید انتخاب میکردم چون قدرت روحی یکی از این دو کار را داشتم. یا اینکه پیگیر شکایت شوم و یا مدرک خود را به اتمام برسانم. من دومی را انتخاب کردم و بعد از فارغالتحصیلی مشاوره درمانی را آغاز کردم. اما هنوز سلامت روحی خود را کامل به دست نیاوردهام. هر روز به آن حادثه فکر میکنم و خشم وجودم را فرا میگیرد.»
پاسخدهندگان به نرمالیزه شدن خشونت جنسی در دانشگاه اشاره کردهاند و فقط 16 درصد از آنها گفتهاند که به مسئله آزار جنسی به طور مستمر توجه میشود و حول آن بحث شکل میگیرد. به علاوه فقط 50 درصد از افراد معتقدند که در میان دانشجویان درک درستی نسبت به مفهوم رضایت «consent» وجود دارد. مایری آندروود، مدیر The Student Room میگوید: «تقریبا هر روز از طرف دانشجوها با این سوال مواجه هستیم که (آیا چنین عملی تجاوز است؟) در این زمینه دانش و اعتماد به نفس لازم در میان دانشجویان دیده نمیشود.»
نظرسنجی دیگری که توسط اتحادیه ملی دانشجویی (NUS) بر روی 1839 نفر انجام شده نشان میدهد 41 درصد از این افراد مورد آزار جنسی توسط کارکنان دانشگاه قرار گرفتهاند. بیش از 60 درصد آزاردهنگان مرد و بیشتر آنها استادان دانشگاه بودهاند.
این پژوهش تمرکز خود را بر روی روابط قدرت میان استاد و دانشجو به عنوان بستر رخداد آزار جنسی گذاشته است. استاد بر موفقیت تحصیلی و در آینده رفاه و موفقیت شغلی دانشجو سلطه دارد و میتواند از این موقعیت برتر خود استفاده کند. از دیگر مشاهدات این پژوهش کوتاهی دانشگاه در رسیدگی به شکایات دانشجویان از استادان آزارگر است. تنها 10 درصد افراد آزاردیده سکوت خود را شکستند و گزارش کردند. که بیش از 50 درصد آنها اعلام کردهاند که نه تنها توسط دانشگاه اقدامی صورت نگرفته بلکه راه آنها برای پیگیری شکایت مسدود شده است.
از متهمانگاری دانشجویان تا مقصرانگاری دانشگاهها
در حالی که اولین گزارش مربوط به آزار جنسی در فضای آکادمیک انگلیس به 20 سال پیش باز میگردد، تا به امروز این گزارشها به نوعی مسکوت مانده بود و یا مواردی محدود و انگشتشمار تلقی میشد. اعتراض دانشجویان و طرح مسئله به صورت عمومی، به تعداد بسیاری از قربانیان این شجاعت را داد تا تجربههای خود را بازگو کنند و نشان دهند که خشونت جنسی در آکادمی به گونهای سیستماتیک رخ میدهد.
در سال 2016، مقابله با خشونت جنسی در فضای آکادمیک، به جریانی فراگیر تبدیل شد و به کشور انگلیس محدود نماند. در استرالیا و آمریکا نیز دانشجویان صدای خود را بلند کرده به این خشونت اعتراض کردند. برای مثال دانشجویان دانشگاه برکلی در این زمینه نشست و سخنرانی برگزار کرده و دو قربانی آزار جنسی در این مراسم سخنرانی کردند. بعلاوه دانشجویان این دانشگاه تجمعات پیاپی برگزار کرده و مدعی شدند که دانشگاه در مقابله با این گونه آزارها و حمایت از دانشجویان قربانی منفعلانه عمل کرده و از استادان خاطی حمایت کرده است. ماجرای دانشگاه برکلی و اعتراضات دانشجویی برای چندین ماه در صدر اخبار دانشگاهی آمریکا قرار داشت. در نهایت سخنگوی دانشگاه خبر از تشکیل کمیتهای جدید برای بازبینی سیاستهای مقابله با آزار و اذیت جنسی و رسیدگی به گزارشات دانشجویان داد. این اعتراضات دانشگاهی به استعفا و اخراج تعداد بسیاری از اساتید و دیگر کارکنان دانشگاه برکلی منجر شد.
دانشجویان با شکستن سکوت، ارائه گزارش و اطلاعرسانی گسترده، موفق شدند فضای مواجهه با آزار و اذیت جنسی در دانشگاهها را تغییر دهند. پیش از این عموما ریشه و تقصیر رخدادهای خشونت آمیز جنسی در خود دانشجویان قربانی جستوجو میشد، اما امروز توجهها به کوتاهی دانشگاههایی جلب شده که خوشنامی خود را به حفظ امنیت دانشجویان ترجیح داده اند. در نتیجه اعتراضها، دانشگاهها خود را پاسخگو دیدند و مقابله سفت و سخت با اینگونه آزار و اذیتها، تشکیل کمیتههای بررسی و ایجاد محیطی امن برای دانشجویان را آغاز کردهاند.