نیلوفر حامدی: حالا که این گزارش را میخوانیم، افغانستان به طور کامل به تصرف طالبان درآمده است. رئیسجمهور این کشور، «اشرف غنی» ساعاتی است که از کشور خارج شده و مردم ماندهاند و طالبانی که سودای راهاندازی امارت اسلامی در سر دارد. در این میان، مردم افغانستان نگرانیهای متعددی برای ادامه زندگی خود در این کشور دارند. تنوع قومی، مذهبی و اجتماعی این کشور هم سبب شده که مطالبات و دغدغههای مردم بسیار متعدد باشد.
در این گزارش و در گفتگو با ساکنان شهرهای مختلف افغانستان، نگاهی داشتیم به مجموعهای از هراس این روزهای مردم؛ از بیم زنانی که رویاهای خود را نقش بر آب میبینند تا آنها که نگران جانشان هستند.
بسته شدن مرزها و میدانهای پرواز در افغانستان
گروه نخست آن مردمی هستند که به فکر مهاجرت افتادهاند. به جز اندک افرادی که در روزهای گذشته توانستند با پروازهای خارجی از افغانستان خارج شوند، سایر مردم که حالا آوارگان جنگی را میتوان بر وضعیتشان اطلاق کرد، به هر سمتی که بروند، به بنبست خواهند رسید. ایران، پاکستان و هند، مرزهای خود را به روی این پناهجویان جنگی بسته است. به گفته سازمان جهانی مهاجرت تنها در دوماه گذشته بیش از ۶۰ هزار نفر در افغانستان آواره شده و از این تعداد ۱۷ هزار نفر به کابل پناه بردهاند. اگرچه فعالان مدنی، جمعی از چهرههای هنری و همچنین فریادهایی که از افغانستان میرسد حکایت از این دارد که مردم این کشور در شرایط جنگی نیازمند حمایت کشورهای همسایه هستند اما ایران تا به این لحظه دست کمک خود را به سمت این کشور دراز نکرده است. حال آنکه دستکم میتوان با برپایی کمپهای موقتی به این افراد در شرایط جنگی پناه داد.
بسته شدن میدانهای پرواز در این کشور، راه خروج بسیاری دیگر را هم بسته است. «عطیه مهربان»، فعال اجتماعی که پیشتر همصدا با سایر فعالان کشورش هشدار این روزها را داده بود، در این باره به دیدبان آزار میگوید: «متاسفانه افرادی که در دولت اشرف غنی حضور داشتند و فعالیت سیاسی و دولتی میکردند، اکثرا دو پاسپورت داشتند. همین امکان هم به آنها اجازه داده که در همان روزهای ابتدایی ایجاد تنشها از کشور خارج شوند. برخی دیگر از آنها یک ماه پیش به فکر امروز بودهاند و به محض اینکه آمریکا نیروهای خود را از کشور خارج کرد، آنها هم سراغ پاسپورتهای دوم رفتند تا کشور دوم را محل امن خودشان قرار دهند. اما چه کسی به فکر سایر مردم بود؟ چه کسی نگران کودکانی بود که با برگشت طالبان قرار است آواره شوند؟ انگار که در تمام آن دستگاه سیاسی یک نفر هم نبود که بیم این را داشته باشد آخر چه بلایی بر سر زنان میآید.»
هویت اجتماعی زنان افغانستان در آستانه نابودی
دسته بعدی نگرانیها متعلق به آن افرادی است که نه تنها اندک آزادیهای اجتماعی که تا پیش از این داشتند، بلکه هویت خودشان را که طی این سالها به دشواری ساختهاند، تحت خطر میبینند. «زارا» از مادری زاده که شبیه به بسیاری از همنسلانش به خوبی دوران قبلی قدرتمندی طالبان در کشور را دیده است. خاطرات تلخ مادر را شنیده و همیشه تصور میکرده خوششانس بوده که خودش توانسته به دور از طالبان جوانی کند. تصوری که حالا چند روزی است به طور کامل با خاک یکسان شده و رویاها و آرزوهای فردای او را در شهرش بلخ، تیره و تار کرده است. او این چنین به دیدبان آزار میگوید: «نکبت دوران طالبان را از مادرم شنیده بودم. فکرش را هم نمیکردم دقیقا در روزهای جوانی خودم، دوباره کابوس جوانی مادرم برایم تکرار شود. من دانشگاه میرفتم. برای فردای خودم آرزوهایی داشتم. با حضور طالبان اما همه این آرزوها برباد رفتهاند. فکرش را هم نمیکردم نکبت طالبان دامن ما را هم بگیرد.»
خبرهای روزهای اخیر حاکی از آن بود که طالبان در برخی از ولایتها از جمله هرات، از روز گذشته اجازه نداده دختران وارد کلاسهای درسی دانشگاه خود شوند. خبری که «صالحا سعادت»، خبرنگار شبکه افق افغانستان آن را در حساب کاربری تویئتر خود اعلام کرد. یکی دیگر از کاربران ساکن افغانستان هم در توییتر و در همین باره نوشت: «امروز در دفتر ما به همکاران خانم گفته شد که دفاتر را تخلیه کنید و خانه بروید چون معلوم نیست چه اتفاقی رخ میدهد. بسیاری از خانمها با گریه مشغول جمع کردن وسایل شخصی خود بودند. شرایط ناامید کنندهای حاکم شده است. همه نگران هستند.»
اینها همه در حالی است که در روزهای اخیر، اخبار متعددی از اقدامات طالبان برای پیدا کردن دختران کرده تا به رسم گذشته، جهاد نکاح را پیاده کند. حجاب اجباری که از سوی طالبان متشکل از چادر و برقع روی صورت است، بردگی جنسی و ازدواج اجباری، منع شدن زنان از تحصیل و اشتغال و حتی ممنوعیت حضور زنان در فضاهای عمومی بدون یک مرد، بزرگترین واهمه این دسته از افراد است.
بیشتر بخوانید:
«من یک مبارزم، مدافع زنان افغانستان»
افزایش خشونت مبتنی بر جنسیت علیه زنان پناهجو و آواره در دوران کرونا
بیم ترور خبرنگاران افغانستانی توسط طالبان
افغانستان ۳۳ میلیون نفر جمعیت دارد که ۷۰ درصد آن در روستاها زندگی میکنند و تنها ۸ میلیون نفر یا ۲۴ درصد جمعیت در شهرها (۵ میلیون در کابل) ساکناند. نیمی از جمعیت افغانستان زیر ۱۵ سال سن دارند و ۷۰ درصد جمعیت این کشور زیر ۲۴ سال دارند. همین تفاوت سبک زندگی، نسلهای متفاوت، وجود قومیتهای متعدد از جمله پشتو و هزاره، شکاف بین نسلی، مدرن شدن جوانان، وجود مذهب شیعه و سنی و...سبب شده تا مردم این کشور لایههای مختلفی داشته باشند و متعاقبا سطوح مختلفی از مطالبات اجتماعی برای آنها مطرح شود. به همین دلیل هم در حال حاضر نگرانیها متعدد است. وحشت دیگری که این روزها به شدت در جامعه افغان دیده میشود، مربوط به برنامههای هدفمند طالبان برای کشتار فعالان رسانهای و اجتماعی است. «مبینه ساعی»، مسئول دفتر حمایتکننده رسانههای آزاد افغانستان در بلخ با تاکید بر این دغدغه گفت: «طالبان بدون شک سراغ فعالان اجتماعی و روزنامهنگاران خواهد رفت. در حال حاضر این افراد در کشور ما امنیت نخواهند داشت و این نگرانیها سبب شده که بسیاری به فکر رفتن از کشور باشند. اگر نهادهای بینالمللی که ادعا می کنند رسالت دارند تا امنیت خبرنگاران را تامین کنند این روزها به فکر ما نباشند، پس چه زمانی قرار است اهالی رسانه را حمایت کنند؟ نباید دیر شود. شک نکنید که برنامههای هدفمند برای ترور خبرنگاران و فعالان اجتماعی در سر دارند.»
سفره مردم افغانستان خالیتر میشود
نمیتوان درباره افغانستان حرف زد و سخنی از سفرههای خالی مردم این کشور و فقدان فرصت شغلی به میان نیاورد. موضوعی که در این روزها برای عدهای به شدت حادتر از گذشته شده است. عطیه مهربان میگوید با آمدن طالبان، زنان باید خانهنشین شوند و این یعنی فشار مالی بیشتر بر بسیاری از خانوارها؛ «همه ما به خوبی طالبان را میشناسیم. ادعا میکنند که رفتارشان فرق کرده اما قطعا وقتی بیایند دوباره با اشتغال زنان مخالفت میشود. در این صورت باید منتظر خالی شدن سفرههای بسیاری از مردم باشیم. به ویژه که با بازگشت طالبان و فرار بسیاری از سیاسیون، بسیاری از بانکها هم خالی شده است. مردمی که سالها در بانکها پسانداز کرده بودند حالا چیزی برای گذران زندگی ندارند و همین مسئله هم بر وحشت مردم برای رزق زندگیشان افزوده است.»
البته معضل اقتصادی توامان با ترسی که برای جانها و زندگیها وجود دارد، شاید یکی از مهمترین دغدغهها باشد. موضوعی که «عطش»، شاعر افغانستانی ساکن کابل در گفتوگو با دیدبان آزار به آن اشاره میکند؛ «البته که مردم شرایط خاصی دارند اما شاید باورتان نشود همین که فعلا خشونت عریانی دستکم در کابل رخ نداده، برخی خیالشان راحت شده است. قدرت بدون تنش منتقل شده است و ما شاهد جنگ و نزاع و به دنبالش آسیب دیدن انسانها نبودهایم.» عطش میگوید نسل امروز افغانستان را نمیشود با دهه 90 مقایسه کرد و حضور این دوره طالبان در این کشور با دو دهه پیش متفاوت خواهد بود.
انفعال جهانی در مواجهه با آتش و خون در افغانستان
پیروی شنیده شدن صدای فعالان مدنی افغانستان برای همصدا شدن سایر مردم در کشورهای همسایه، بیانیهای توسط زنان افغانستانی تهیه شد و 1200 نفر از فعالان مدنی ایرانی و افغانستانی آن را امضا کرده، خواستار آتش بس فوری، صلح عادلانه و ضامن حقوق همگان شدند و اقدامات طالبان را چه در گذشته و چه در امروز به شدت محکوم کردند. در بخشی از این بیانیه آمده است: «همزمان با این جنگ و خشونت، مذاکرات صلح نیز بیش از آنکه با هدف بهبودی اوضاع در افغانستان باشد، در جهت مشروعیت بخشیدن به متهمان جنایتهای جنگی و بانیان فجایع انسانی بیشمار، پیش میرود. مذاکراتی که در آن جامعه مدنی مستقل افغانستان هیچ نمایندهای در آن ندارد و صدای زنانی که همین امروز در ولایات تحت امر طالبان، شلاق میخورند و سنگسار میشوند و به اجبار به عقد نکاح سربازان طالب درمیآیند، شنیده نمیشود. مذاکراتی که هیچ نشانی از صلح در آن نیست و بیشتر به چانهزنی برای کسب قدرت میماند. ما جمعی از فعالان زن افغانستان و ایران، با صدای بلند اعلام میکنیم که زنان افغانستان شهروندانی برابر هستند و حقوق انسانی آنها میبایست در هر مذاکرات صلحی به عنوان پیششرط مطرح و مورد قبول طرفین قرار گیرد. زنان افغانستان نباید باردیگر قربانی جنگهای نیابتی شوند و دستاوردهایشان در آتش جنگهایی که در آن نقشی ندارند، از میان برود. ما از دبیر کل سازمان ملل، شورای حقوق بشر سازمان ملل، نهادهای حقوق بشری جهان و جامعه جهانی میخواهیم تا پیش از آنکه افغانستان به قتلگاه زنان تبدیل شود، صدای ما را بشنوند و برای دفاع از حقوق بشری مردم افغانستان مداخله کنند.»
همین صدا، روز گذشته، 24 مردادماه بار دیگر و در خیابانهای تهران شنیده شد؛ جایی که مهاجران افغانستانی ساکن ایران مقابل دفتر سازمان ملل تجمع کردند. معترضان افغانستانی با در دست داشتن نوشتههایی خواستار آزادی افغانستان و توقف روند صلح با طالبان شدند و شعار «امارت اسلامی، نمیخوایم، نمیخوایم» سر دادند. مهاجران افغانستان در سایر کشورها از جمله در سوئد در اعتراض به حمایت پاکستان از طالبان و در ایالات متحده آمریکا در انتقاد به سیاستهای دولت بایدن، همچنین تجمع اعتراضی تشکیل داده بودند.
گرچه صداهایی در زمینه اعلام حمایت همگانی از مردم افغانستان در کشورهای مختلف جهان مطرح شده است اما تا به امروز هیچ کدام از این صداها نتوانسته قدمی طالبان را از تصرف این کشور دور کند. ضمن اینکه نهادهای بینالمللی هم هیچ اقدامی نسبت به اعلام حمایت از مردم افغانستان از خود نشان ندادهاند. انفعالی جهانی که روزهای پیشروی زندگی مردم افغانستان را وارد برزخی تاریک میکند.