دیدبان آزار

گزارشی از آزار جنسی در مطبوعات سینمایی ایران

ضربه مهلک بر پیکره حرفه و زیست‌ زنان

نیلوفر حامدی: نژاد، قومیت، وضعیت جسمانی (معلولان)، وضعیت مدنی (مهاجران)، گرایش جنسی و سایر ویژگی‌ها، اشکال مختلفی از تبعیض جنسی و جنسیتی را برای زنان رقم می‌زند و بسترساز خشونت جنسی می‌شود. اما این امر در مورد زنانی که با شغل خود، هنجارهای اجتماعی، قوانین موجود و ساختار قدرت در جامعه را به چالش می‌کشند، مانند زنان سیاستمدار، زنان مدافع حقوق بشر و زنان روزنامه‌نگار با شدت بیشتری قابل رویت است. فضایی که پیش‌تر تنها محدود به محیط کار بود و شامل شوخی‌های جنسیتی، لاس زدن، لمس بی‌اجازه، تحقیر و تهدید، آزار جنسی و تجاوز می‌شد، حالا چند سالی است که با آمدن فضای مجازی گسترده شده است و با مصادیقی همچون ترول کردن، اشتراک‌گذاری غیرتوافقی تصاویر، ارسال محتوای پورن و تهدید‌های مختلف خود و خانواده‌شان بروز می‌کند. خشونتی که این زنان با آن مواجه می‌شوند، نه‌تنها نقض فاحش حقوق انسانی آن‌هاست، بلکه آزادی بیان، اصل دموکراسی و کثرت‌‌گرایی را محدود می‌کند و می‌تواند به حرفه این زنان هم آسیب جدی بزند. در این گزارش، بخشی از جامعه روزنامه‌نگاران زن و مشخصاً آن‌هایی که در حوزه سینمایی فعالیت می‌کنند، مورد بررسی قرار گرفته‌اند. ما در این گزارش به سراغ خبرنگاران و منتقدان زن سینمایی کشور رفتیم تا با تجربه آن‌ها آشنا شویم. آن‌جا که قدرت، شهرت، فضای آن‌لاین، نبود مقررات روشن و صریح، فقدان حمایت صنفی و بی‌توجهی به امر آموزش و توجه مدیران رسانه، کابوس‌هایی از آزار جنسی برای این زنان ایجاد می‌کند. راویان این گزارش، به‌واسطه این‌که هر کدام چهره‌های مطرحی در حوزه فرهنگی مطبوعات کشور هستند، هیچ تمایلی نداشتند که نه نام کوچکشان و نه حتی حرف نخست این نام منتشر شود و ما هم به قول امانت، از هیچ اسمی استفاده نکردیم.

 

آزارگران مشهور؛ مقابل آزار می‌ایستی و در نتیجه روابط کاری‌ات را از دست می‌دهی

این بخش مربوط به زنان روزنامه‌نگاری می‌شود که با بازیگران، فیلم‌سازان، نویسندگان و عوامل پشت صحنه در ارتباط کاری هستند. آن‌ها برای گرفتن گزارش یا مصاحبه باید با این افراد قرار ملاقات‌های حضوری متعددی بگذارند و نبود توازن قدرت بین آن‌ها که از یک طرف یک چهره سینمایی مطرح و در طرف دیگر، یک خبرنگار قرار گرفته، بستر را برای حوادث متعددی از جمله آزار جنسی مهیا می‌کند. خبرنگاران برای هماهنگی این قرارها با دشواری‌های فراوانی روبه‌رو هستند و از آن‌جا که فرد مقابل از شهرت ویژه‌ای برخوردار است، معمولاً مجبور می‌شوند به خواسته‌های آن‌ها تن دهند و مثلاً بپذیرند که برای گفت‌وگو به خانه سینماگران معروف بروند. زن عکاسی که در ادامه از تجربیاتش می‌گوید، در مواجهه با آزار جنسی در ایجاد تعادل بین کار و روابطش با مشکلات زیادی مواجه شده بود: «بارها پیش آمد که از افرادی که با آن‌ها کار می‌کردم، پیام‌های عجیب دریافت می‌کردم. مثلاً فلان هنرمندی که خودم هم طرفدارش بودم، در اینستاگرام دایرکت حال و احوال می‌فرستاد. اول خوشحال می‌شدم، اما نحوه گفت‌وگو به نوعی بود که حس خوبی نداشتم. مثلاً سلام و احوال‌پرسی می‌کردند و ناگهان می‌گفتند: «بیا یه قهوه بخوریم. پس من کی تو رو ببینم؟ کی میای خونه‌م؟» بعد من متعجب می‌شدم که مگر قرار بود به خانه تو بیایم؟ در چنین شرایطی واقعاً کنترل اوضاع سخت می‌شود. از یک طرف آن افراد در محیط کاری تو نقش دارند و تو نمی‌خواهی روابط کاری‌ات را از دست بدهی و از طرف دیگر هم دوست نداری با چنین برخوردهایی روبه‌رو شوی. تو دوست داری با طرف کار کنی، نه این‌که با او بخوابی، و مدام تنظیم کردن این وضعیت واقعاً سخت است. من همیشه این اضطراب را داشتم که نکند با رد کردن این افراد همه روابط کاری‌ام را از دست دهم. نکند دیگر هیچ‌وقت به من کار ندهند؟ برای همین هم همیشه تلاش می‌کردم به بهترین شکل ممکن که به طرف برنخورد، جواب رد بدهم. اما همیشه نمی‌توانی این روابط را تنظیم کنی و درنهایت مجبور می‌شوی یک جایی بایستی و مقابله کنی، و این‌جاست که آن افراد هم از اطراف تو کنار می‌روند.»

 

بیشتر بخوانید:

روزنامه‌نگاران آزارنویس آزاردیده

«چند می‌دهی تا همراهت مصاحبه کنم؟»

 

روایت بعدی هم دقیقاً از همین جنس است؛ مرد مشهوری که به وقت یک مصاحبه حضوری، امنیت را از زن خبرنگار سلب کرده بود. «همکار عکاسم که از اتاق بیرون رفت، فیلم‌ساز به رکوردر اشاره کرد که خاموشش کنم. می‌گوید: «بهتر بود تنها می‌اومدی.» با تعجب می‌پرسم: «حضور دوستم (روی واژه دوست تأکید می‌کنم) خللی توی مصاحبه ایجاد می‌کنه؟» می‌گوید: «انتظار نداشتم کسی همراهت باشه، بهتر بود عکاسی را برای فرصت دیگه‌ای می‌ذاشتی، یک روز هماهنگ می‌کردم بیاد آموزشگاه، اون‌جا بهتر بود.» پاسخ می‌دهم: «سازوکار روزنامه ا‌ست. به خاطر مدیریت زمان و برنامه‌هایی که عکاس‌ها باید پوشش بدن، همیشه مصاحبه و عکس هم‌زمان اتفاق می‌افته، ضمن این‌که عکس در حین مصاحبه نزدیک‌ترین تصویر به حس‌وحال حرف‌هایی رو داره که بیان می‌شه.» سری تکان می‌دهد: «بهتر بود می‌گفتی.»» یک هفته بعد وقتی مصاحبه چاپ شد، فیلم‌ساز غران و عصبانی پشت تلفن حرف‌های تندی نثار زن خبرنگار به بهانه متن و عکس می‌کند. درحالی‌که متن را اصلاح کرده و عکس هم انتخاب خودش بود. «او می‌دانست با چاپ گفت‌وگو دیگر مصاحبه ادامه‌ای نخواهد داشت و سراغی از او نمی‌گیرم. من با اتهام بی‌تعهدی و ناشی‌گری از سوی فیلم‌ساز بلاک شدم. یک ساعت بعد مدیرمسئول من را خواست تا بابت عصبانیت فیلم‌سازی که یک ساعت پیش بر سرم فریاد زده و بعد به مدیرمسئولم شکایت کرده، پاسخ دهم. توضیح اولیه این بود که تمام نظرات ایشان مرتفع شده، حتی درخواست جلد؛ اما وقتی نگاه مشکوک مدیرمسئول رویم خیره ماند، مجبور شدم بگویم: «ایشون درخواست‌های دیگه‌ای داشتن که من نمی‌تونستم انجام بدم. من فقط روزنامه‌نگارم و جز مصاحبه کردن و نوشتن مسئول برطرف کردن نیازهای دیگه آدم‌ها نیستم؛ چه فیلم‌ساز باشه، چه مدیر بالارتبه سینمایی.»» 

 

آزارگران پشت میز ریاست؛ من سکوت کردم و او در آن رسانه ماند

آزار جنسی در محیط کار پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد. ارتباطات کاری، وجود مافوق و کارفرما، همکاران زن و مرد در تحریریه و هم‌چنین روابط کاری بخشی از این پیچیدگی‌هاست و یکی از موارد آزار در محیط کار، آن‌جاست که مافوق از موقعیت برتر خود سوءاستفاده می‌کند و خبرنگار یا منتقد را برای تن دادن به خواسته‌های شخصی‌اش تحت فشار می‌گذارد. این‌جا، یعنی به جز تفاوت جنسیت، تفاوت جایگاه شغلی هم به میان می‌آید و دیگر کنترل اوضاع از همیشه سخت‌تر می‌شود. یکی از روزنامه‌نگاران در این زمینه از تجربه شخصی‌اش می‌گوید و راوی، نام آزارگر را آقای «الف» گذاشته است: «سردبیر جدیدی که از نظر سنی پیش‌کسوت محسوب می‌شد، از ماه دوم حضورش در تحریریه، زمزمه‌های عاشقانه‌اش را شروع کرد. من همیشه دختر آگاهی بودم و تلاش این مردها را در نطفه خفه می‌کردم و از درایت خودم احساس غرور داشتم و تفاوت بین دوست داشتن و ابژه جنسی بودن را می‌فهمیدم. اما در این مورد وقتی می‌گفتم نباید حرف‌های جنسی بزند، مغلطه می‌کرد که تو از احساس من درکی نداری و برای من خیلی جدی هستی و موضوع را کاملاً احساسی می‌کرد. آن‌قدر که بعد از تمام این کلنجارها شبی بالاخره موفق شد به آن فضای خصوصی دو نفره در واتس‌اپ برسد. آن شب من یک عکس خصوصی از خودم برایش فرستادم و همراهش شدم، اما وقتی شروع کرد به فرستادن ویدیوهایی از خودش که حتی شرم داشتم آن‌ها را کامل ببینم، به خودم آمدم و فضای چت را ترک کردم.»

زن که همیشه خود را در مدیریت شرایط این‌چنینی موفق می‌شناخت، حالا احساس شکست خوردن پیدا کرده بود. «خیلی از مردهای اطرافم می‌دانستند که هیچ‌وقت نمی‌توانند با من لاس بزنند. به همین دلیل این اتفاق برای من حکم یک شکست بزرگ را داشت. درنهایت به آقای «الف» گفتم که جز پیام کاری اجازه ندارد با من گفت‌وگویی داشته باشد و این بار اگر خطایی ببینم، دیگر ساکت نمی‌نشینم. اما برخورد جدی من و شنیدن حرف‌هایی که لایق شنیدنش بود، باعث خشم او شد و از همان‌جا برای حذف من از مجله برنامه‌ریزی کرد و یک بار هم به من گفت که کاری می‌کنم در هیچ مجله‌ای نتوانی کار کنی. از این‌جا، عرصه جنگ تن‌به‌تن من با یک مرد تبدیل شد به عرصه جنگ ناعادلانه من با چند مرد. مثلاً یکی از همکاران سابق مشترک که دوست آقای «الف» بود و جدیداً مدیریت یک رسانه را بر عهده گرفته و به من پیشنهاد کاری داده بود، بعد از حرف زدن با آقای «الف»، حرفش را پس گرفت و دیگر با من کار نکرد. او حتی به نشانه انتقام، مطالبم را در مجله کاهش داد و به یک‌سوم رساند. یک بار پیام صوتی من را به مدیرمسئول فرستاد و مدیر هم بی‌خبر از همه جا من را توبیخ کرد که حق نداری با سردبیرت این‌گونه صحبت کنی. حتی خواست که در جمع از او عذرخواهی کنم و من وارد چرخه تازه‌ای از بی‌شرمی و رذالت این آدم شدم. روزهای پر استرسی بود.» درنهایت زن آزاردیده تنها کاری که توانست برای حفظ شرایط خودش انجام دهد، این بود که اسکرین‌شات پیام‌ها را برای مدیرمسئول بفرستد. «این کار هم فایده‌ای نداشت. او به‌تازگی برای مجموعه اسپانسر معرفی کرده بود و نمی‌خواستند او را طرد کنند. درنتیجه آن مرد آزارگر در مجموعه ماند و بعد که سایرین خشم من را دیدند، به من گفتند «سکوت کن». ابتدا گروهم را تغییر دادم و بعد از مدتی برای همیشه از آن مجموعه رفتم.»

 

آزارگران قدرتمند؛ آقای بازیگر به من گفت امل‌بازی‌ جایی در رسانه و فرهنگ ندارد

بارها و بارها در بررسی مباحث مرتبط با خشونت جنسی گفته شده است که آزار جنسی نه رفتاری از روی هوس و میل جنسی، بلکه نشئت‌گرفته از قدرت است. در واقع این میزان بهره‌مندی از قدرت است که باعث ایجاد تفاوت طبقاتی بین افراد می‌شود و بسیاری از تجربه‌های آزار و تعرض جنسی را رقم می‌زند. در فضای کاری، این فاکتور با اعمال اثر بیشتری خود را بروز می‌دهد. آن‌جا که روشن می‌شود، سلسله مراتب شغلی تا چه اندازه بر رفتار با نیروهای کاری و به‌خصوص زنان تأثیرگذار است. در حوزه خبرنگاران سینمایی اما به طور خاص و ویژه این مسئله قابل مشاهده است. میزان شهرت، سابقه کاری و معروفیت خبرنگار یا منتقد، آن‌چنان بر رفتار دیگران نسبت به او اثرگذار است که می‌توان به‌راحتی دست به قیاس زد. یکی از این خبرنگاران که حالا در آستانه 40 سالگی است، از روزهای آغاز به کارش می‌گوید. روزهایی که جوان بود و پر از شور و انرژی کار، اما با حقیقتی تلخ روبه‌رو شد. «زمستان بود و برای روزنامه‌ای که در آن روزها برایش کار می‌کردم، وظیفه چند مصاحبه برای ویژه‌نامه عید را به من سپرده بودند. یکی از آن‌ها آن‌قدر چهره مهمی بود که قرار بود بخشی از تیترش، روی جلد هم برود. ناگفته پیداست که تا چه اندازه هیجان‌زده بودم. خودم طرفدارش نبودم، اما شکی نبود که او چهره مهمی در سینمای ایران به حساب می‌آمد. آن روز و آن مصاحبه به‌خوبی انجام شد. اواسط تعطیلات بود که دیدم همان آقای بازیگر به من زنگ می‌زند. خوشحال از این‌که احتمالاً می‌خواهد بابت مصاحبه تشکر کند، پاسخ دادم. بعد از احوال‌پرسی و تشکر بابت مصاحبه گفت: «انتظار نداشتم با این سن و سال این‌قدر خوب مصاحبه رو پیاده کنی. حالا کی ببینمت؟» بدون این‌که متوجه منظورش شده باشم، تشکر کردم و گفتم اگر موضوعی برای گفت‌وگو وجود دارد، با سردبیر هماهنگ می‌کنم و به او بعد از تعطیلات خبر می‌دهم. ناگهان صدای خنده‌اش بالا رفت و گفت: «نه کوچولو، مصاحبه نه، مصاحبت. یه کم ببینمت. گپ بزنیم. درینکی بخوریم با هم.» باورم نمی‌شد. چند لحظه سکوت کردم و بعد پرسیدم که منظورش چیست؟ خنده‌اش خشک شد. با صدای جدی‌تری ادامه داد: «این اداها یعنی چی دختر؟ اومدی خونه‌م. اون مصاحبه خوب را باهات کردم. به‌هرحال بده بستونی وجود داره دیگه. مخصوصاً شما که هنوز خیلی تو این کار جوونی. باید راه و چاه رو خوب یاد بگیری. بیا یه کم تعامل کنیم.» تقریباً خشکم زده بود، اما تلاش کردم با جملاتی مودبانه متوجهش کنم که اهل این دست «تعامل»‌ها نیستم. اما او برآشفت. خنده‌های چند ثانیه قبلش جایش را به فریاد داد. داد می‌زد و فحش می‌داد. می‌گفت با این رفتارها به هیچ جایی در این کار نمی‌رسم. می‌گفت امل‌بازی جایی در فرهنگ و رسانه ندارد. می‌گفت هزاران نفر بهتر از من برای بودن با او صف می‌کشند.» راوی دیگری هم از این می‌گوید که رفتار آزارگران به تناسب جایگاه شما متفاوت می‌شود. «این روزها که دیگر یک منتقد نسبتاً مطرح در کار خودم به حساب می‌آیم، حاشیه امنیت بیشتری هم دارم. اما در روزهای اول اوضاع این‌گونه نبود. وقتی یک خبرنگار ساده بودم، از نظر چهره‌های مشهور سینمایی، ازخداخواسته باید به رختخواب آن‌ها می‌رفتم.»

 

آزارگران آنلاین؛ فضای مجازی آزار جنسی علیه روزنامه‌نگاران را پیچیده‌تر می‌کند

آن‌چه آزار جنسی را در میان روزنامه‌نگاران پیچیده‌تر می‌کند، این است که عموماً راه‌های تماس زیادی با اهالی رسانه موجود است. بسیاری از آن‌ها صفحات شبکه‌های مجازی عمومی دارند، شماره تماسشان در دسترس است و همین بستر هم، شرایط را برای آزار آن‌لاین علیه آنان افزایش می‌دهد. جولیا کری، خبرنگار روزنامه تایمز، با اشاره به تجربه شخصی‌اش در همین باره پیش‌تر گفته بود. او بعد از انتشار یک گزارش با موجی از ترول‌های فضای مجازی و تهدید روبه‌رو شده بود. «اوضاع بدی بود. من را تهدید به تجاوز می‌کردند. هم نگران خودم بودم و هم خانواده‌ای که نسبت به آن‌ها مسئولیت داشتم. از سوی دیگر، هم این‌که نمی‌توانستم به خاطر شرایط ایجادشده روی کارم تمرکز کنم، هم به‌شدت آزارم می‌داد.» الیسا لیس موئوز، مدیر اجرایی بنیاد بین‌المللی رسانه‌های زنان، معتقد است این اقدامات و فعالیت‌های هماهنگ‌شده برای تخریب زنان روزنامه‌نگار یک هدف مشخص دارد. «این افراد آشکارا تلاش می‌کنند صدای زنان در فضاهای عمومی خاموش شود.» این‌جا هم بار دیگر، مسئله قدرت رخ‌نمایی می‌کند و به عنوان اهرمی تأثیرگذار بر روند آزار جنسی علیه زنان خودش را نشان می‌دهد. در جهان مردسالاری که همواره نفع جمعیت مذکر را در اولویت قرار داده، تماشای زنانی که در فضای رسانه فعالیت می‌کنند و جریان‌ساز هستند، قابل تحمل نیست. درنتیجه، از هیچ راهی برای خاموش کردنش فروگذار نخواهد کرد.  در گزارشی که در سال 2018 «Trollbusters» و بنیاد رسانه‌های بین‌المللی زنان منتشر کرد، نظرسنجی بین 597 زن روزنامه‌نگار نشان داد که تقریباً از هر سه پاسخ‌دهنده، دو نفر گفتند که حداقل یک بار آزار جنسی را تجربه کرده‌اند. در میان آن‌ها، حدود 40 درصد گفتند که به دلیل آزار و اذیت آن‌لاین از گزارش برخی موضوعات اجتناب می‌کنند. 58 درصد از روزنامه‌نگاران زن مورد مطالعه هم تأیید کردند که مورد تهدید یا آزار و اذیت قرار گرفته‌اند. این نظرسنجی درباره آزار جنسی فیزیکی، عدد 26 درصد را نشان داد.   

راوی دیگری که آزارهای آن‌لاین پیاپی سبب شد به پلیس فتا مراجعه کند، معتقد است فرسایش این نوع آزار خیلی شدید است. «وقتی به بقیه درباره آزار آن‌لاین بگویید، با یک حرف ساده که بلاک یا ریپورت کنید، حرف را به پایان می‌رسانند. اما در فضای کاری نمی‌شود به این راحتی چنین کاری کرد. باید حرف زد، توضیح خواست. گاهی حتی خود را به ندیدن زد. اما من بعد از مدت‌ها تحمل کردن، ترجیح دادم شکایت کنم.» او علاقه‌ای ندارد از جزئیات این ماجرا بگوید، اما از بقیه همکارانش می‌خواهد در این زمینه حساس باشند و کوتاه نیایند. «من با آن مرد برای مدتی رابطه داشتم و به همین دلیل خیلی دوست ندارم درباره‌ جزئیاتش حرف بزنم. اما رفتار زننده او بعد از تمام شدن رابطه ما، آزارهای پیاپی‌اش، پیام‌ها و تصاویری که می‌فرستاد، آن‌قدر شدید بود که نتوانستم تحمل کنم. درنتیجه ترجیح دادم شکایت کنم و اگرچه برای مدت‌ها از نظر روانی آزارم داد، اما درنهایت این پرونده برایم بسته شد. به همین دلیل دوست دارم سایر همکارانم هم به محض روبه‌رو شدن با این موارد برخورد جدی کنند. کسی از ما حمایت نمی‌کند و به همین دلیل خودمان باید حواسمان به خودمان باشد.»

جنبش می‌تو، مدیران رسانه ایران را تکان نداد

بر اساس آخرین نظرسنجی فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران که از بین ۴۰۰ روزنامه‌نگار زن از ۵۰ کشور دنیا انجام شد، از هر دو روزنامه‌نگار زن یکی از آن‌ها هنگام کار مورد آزار و اذیت جنسی، سوء‌رفتارهای روانی، تسویه‌حساب آن‌لاین و انواع دیگر خشونت‌های جنسیتی قرار می‌گیرند. طبق این نظرسنجی، ۴۸ درصد روزنامه‌نگاران زن از خشونت مبتنی بر جنسیت رنج برده‌اند، ۴۴ درصد روزنامه‌نگاران زن مورد آزار و اذیت آن‌لاین قرار گرفته‌اند، از میان رایج‌ترین خشونت مبتنی بر جنسیت در روزنامه‌نگاران زن، ۶۳ درصد آنان از خشونت کلامی، ۴۱ درصد از خشونت روانی، ۳۷ درصد از آزار جنسی و ۲۱ درصد از سوء‌استفاده اقتصادی رنج می‌برند و تقریباً ۱۱ درصد نیز خشونت فیزیکی را تجربه کرده‌اند. ۴۵ درصد از افرادی که مرتکب اعمال خلاف شده بودند، افرادی خارج از محل کار روزنامه‌نگاران زن بوده‌اند که شامل منابع خبری روزنامه‌نگاران، سیاستمداران، خوانندگان و شنوندگان می‌شوند. ۳۸ درصد دیگر از افرادی که متوسل به خشونت علیه زنان شده‌اند نیز رئیس یا سرپرست روزنامه‌نگاران زن بوده‌اند. هم‌چنین ۸۵ درصد شرکت‌کنندگان در این نظرسنجی می‌گویند هیچ اقدام یا اقداماتی علیه مجرمان خشونت‌های جنسی در محل کار صورت نگرفته و اکثر محل‌های کار حتی یک سیاست و شیوه‌نامه کتبی برای مقابله با چنین سوء‌استفاده‌هایی ندارند. ‎هم‌چنین بنا بر نتایج این نظرسنجی، رسانه‌ها، مکانیسمی برای تهیه گزارش در صورت وقوع چنین مسائلی ندارند. 

این همان موضوعی است که یکی از زنان روزنامه‌نگار در این گفت‌وگو به آن اشاره می‌کند. او معتقد است وقتی هیچ حمایتی وجود ندارد، رفتارهای این‌چنینی به‌راحتی رشد می‌کند و بزرگ‌تر می‌شود و زنان در مقابل به هزارویک دلیل مجبور به سکوت می‌شوند. «فضایی که ما در آن کار می‌کنیم، یعنی مطبوعات، یکی از فرهنگی‌ترین محیط‌های کاری است؛ دست کم در ظاهر. انتظار می‌رود به‌روزترین افکار و ایده‌ها در مطبوعات ظهور کند. بااین‌حال و با این‌که مدت‌ها از آغاز جنبش #من_هم در ایران گذشته و حالا آزار جنسی مفهومی آشناتر برای همه است، اما باز هم هیچ سازوکاری در این زمینه و از سوی مدیران رسانه اجرا نشده است. هیچ مصوبه‌ای نیست که برای آزاردیده فضای امنی مهیا کند. هیچ آیین‌نامه‌ای نیست که تعریف درستی از روابط ارائه دهد و بخشی از رفتارهای درست و غلط‌ را توضیح دهد. هیچ سند مکتوبی نیست که در زمانه خطر بشود به آن رجوع کرد.» یکی از مصاحبه‌شونده‌ها از تجربه خوبی که در یکی از رسانه‌ها داشت، تعریف می‌کند. آن‌جا که شکایت از یکی از خبرنگاران همکار، باعث واکنش سردبیر و حمایت از خبرنگاران شد. «همکاری داشتیم که رفتارهای ناخوشایندی داشت. زنان خبرنگار طاقتشان تمام شد و نامه‌ای نوشتند و شواهد خود را ارائه دادند. سردبیر ما به جای سکوت یا پیشنهاد صبر و تحمل به ما خبرنگاران، آن مرد را شماتت کرد و به او هشدار داد. اما مگر چند مدیر رسانه چنین رفتاری دارند؟ تازه مشکل ما خبرنگاران سینمایی بیش از فضای تحریریه است. ما بیشتر اوقات با افرادی که با آن‌ها مصاحبه می‌کنیم، دچار چنین مشکلاتی می‌شویم. در این شرایط اگر اتفاق یا آزاری را به گوش مدیرانمان برسانیم، عموماً به ما می‌گویند فضای هنری همین است. شما باید اوضاع و روابط را کنترل کنید.»

 

سکوت زنان روزنامه‌نگار از ترس نفی و طرد شدن

 طبق این نظرسنجی، دوسوم روزنامه‌نگاران زن هیچ‌گاه شکایت رسمی در خصوص آزار و اذیت جنسی نکرده‌اند و از میان روزنامه‌نگاران زن کسانی که شکایت کرده‌اند، تنها ۱۲.۳ درصد از نتیجه شکایتشان راضی بودند و در آخر تنها ۲۶ درصد از محل‌های کار سیاست‌هایی برای جلوگیری از خشونت جنسیتی و آزار جنسی علیه روزنامه‌نگاران زن دارند. موضوعی که سبب شد یکی از راویان این گزارش، برای مدت‌ها رنجی دائمی را تحمل کند. «نزدیک به شش ماه، برای یک پرونده با مجموعه‌ای از اهالی سینما کار می‌کردم. یکی از آن‌ها در تمام این مدت من را آزار داد. اوایل می‌خواست وارد رابطه شود و وقتی دید من تمایلی ندارم، تخریبم می‌کرد. مدام منتظر فرصتی بود تا من را در جمع تحقیر کند. به‌ویژه این‌که آن روزها هنوز جوان بودم و اعتمادبه‌نفس حالا را نداشتم. شرایط دشواری بود و واقعاً به من سخت می‌گذشت. اما نمی‌دانستم باید چه کار کنم. چند سال بعد، وقتی دوباره با سردبیر همان روزهایم در یک مجموعه دیگر همکار شدم، ماجرا را برایش تعریف کردم. ناراحت شد و گفت چرا زودتر خبردارش نکردم. به او گفتم چون می‌دانستم فایده‌ای نخواهد داشت. گفتم الان به من توجه می‌کنید و حرفم را باور دارید، چون پنج سال خبرنگار خودتان بودم و حالا خودم دبیر سرویس هستم. آن روزها که یک خبرنگار ساده و کم‌سن‌وسال بودم، چنین برخوردی نمی‌کردید.»

 

جای خالی آموزش درباره آزار جنسی در مطبوعات

دو سال پیش، ماهنامه مدیریت ارتباطات، تحقیقی در این زمینه منتشر کرد. پژوهش بین ۵۹ خبرنگار زن شاغل در رسانه‌های ایران نشان داد که ۹۰ درصد آن‌ها حداقل یک بار در راه تهیه خبر با مزاحمت جنسی روبه‌رو شده‌اند که ۳۶ درصد آن از سوی مسئولان دولتی و غیردولتی اتفاق افتاده است. واکنش ۶۶ درصد خبرنگاران زن به این مزاحمت‌ها بی‌ا‌عتنایی بوده است. هم‌چنین ۵۷ درصد آن‌ها گفته ‌بودند که با راه‌های محافظت از خود در برابر مزاحمت‌های جنسی آشنا نیستند که نشان‌د‌‌هنده مغفول ماندن بحث آموزش در جامعه و رسانه‌هاست. راوی بعدی این روزها بیشتر خودش را با ترجمه سرگرم می‌کند اما روزگاری خبرنگار بوده است. او هم معتقد است نبود آموزش و مطلع نکردن خبرنگاران از این دست مسائل، باعث می‌شود آن‌ها ندانند در موقعیت بد، چه واکنشی از خود باید نشان دهند. او با اشاره به یکی از تجربیات تلخ خودش می‌گوید: «برای یک مصاحبه خانه یکی از عوامل سینما رفتیم. روز مصاحبه بدون هیچ اتفاق خاصی گذشت و من و همکار عکاسم در مسیر بازگشت به خانه بودیم که متوجه تماس همان آقا شدم. پشت تلفن به من گفت که بخشی از حرف‌هایش مانده و حتماً باید بگوید و دیگر لازم نیست عکاس برگردد. حسابی دمق شده بودم، چون با دوستانم قرار داشتم، اما کار دیگری هم نمی‌توانستم بکنم. عکاس را راهی کردم و خودم دوباره برگشتم. وارد خانه که شدم، رفتار آقای بازیگر تغییر کرده بود. به من گفت که راحت باشم و لباسم را عوض کنم. اما جواب دادم که عجله دارم. با ناراحتی برگشت و گفت: «یعنی شام رو با هم نمی‌خوریم؟» شوکه شده بودم. مطلقاً نمی‌دانستم باید چه کاری انجام دهم. اصلاً باورم نمی‌شد که منظورش همان چیزی باشد که به نظر می‌رسید. سریع گفتم نه، پدرم کمی نسبت به زمان برگشت به خانه حساس است. باید زود برگردم. انگار این حرفم اثر خودش را گذاشته باشد، گفت: «پس هنوز دختر خونه‌ای؟ پس این‌جوری بعیده بتونیم با هم جور شیم، نه؟» ماتم برده بود، اما از این‌که حرف نجات‌بخشی زده بودم، ته دلم کمی آرامش داشتم. ادامه داد: «خیلی خب. می‌تونی بری. چیزی که قرار بود بگم رو احتمالاً باید تو مصاحبه دیگه‌ای و به یه خبرنگار دیگه بگم. اما حیف شد. تیتر خوبی رو از دست دادی.» به‌راحتی داشت می‌گفت که اگر سوژه و تیتر خوب می‌خواهی، باید با من بخوابی. بدون این‌که به حرف‌هایش توجه کنم، لبخند زدم، عذرخواهی کردم و از آن خانه بیرون آمدم.» او معتقد است همان جمله و اشاره به خانه و خانواده باعث شد بتواند از آن فضا دور شود، اما نبود آموزش سبب می‌شود موقعیت‌های این‌چنینی به‌سختی بگذرد. «من چیزی بلد نبودم. کسی به من نگفته بود که در این کار با چه مواردی روبه‌رو خواهم شد. هیچ آگاهی‌ای به من ندادند. خودم از همان شب یاد گرفتم و خب درس سنگینی هم بود و فشاری که آن شب تحمل کردم، قطعاً در فاصله گرفتنم از مطبوعات اثر گذاشت. حال آن‌که به‌راحتی می‌شود این موارد را به خبرنگاران جوان آموزش داد.»

 

غفلت و بی‌اعتنایی انجمن‌های صنفی 

یونسکو، بازوی علمی، آموزشی و فرهنگی سازمان ملل متحد، در تحقیقی جامع با کمک فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران و با مشارکت ۹۰۱ روزنامه‌نگار از ۱۲۵ کشور جهان، دومیلیون و ۵۰۰ هزار یادداشت فیس‌بوکی و توییتری خبرنگاران را بررسی کرده است. این پژوهش که با تمرکز بر موضوع آزار جنسی انجام شده است، هدف از خشونت علیه زنان روزنامه‌نگار را تحقیر، ایجاد ترس، بی‌اعتبار کردن از نظر حرفه‌ای و واداشتن آن‌ها به سکوت و عقب‌نشینی در بحث‌های عمومی دانست.  با این حساب، همه چیز روشن است. فضای رسانه حالا دیگر در قبال این تجارب مسئولیت دارد. چند سال پیش شاید می‌شد گفت که اطلاعات نسبت به آزار جنسی محدود است. می‌شد گفت که گفت‌وگو درباره این بحران تابو است. می‌شد گفت که جامعه و مردم با این مفهوم آشنا نیستند، اما الان همه چیز تغییر کرده است. بعد از راه افتادن جنبش #من_هم در ایران در تابستان سال 99، آزار جنسی معنایی دیگر پیدا کرده است. از وقتی که زنان ایرانی از تجربه‌های خود گفتند و نوشتند و صدای خاموش‌مانده در گلو را بعد از مدت‌های زیاد رها کردند، همه چیز عوض شد. از آن روز به بعد، اگر خبرنگاری آزار ببیند، همه جامعه رسانه در قبال آن مسئولیت دارد. از مدیران مسئولی که چشم خود را نسبت به این موارد بستند و ارتباطات و مراودات کاری و مالی خود را به هر چیز دیگری ارجحیت دادند، تا دبیران و سردبیرانی که به نیروهای جدید نحوه روبه‌رو شدن با شرایط آزار را یاد نمی‌دهند. تکلیف آزارگران هم که دیگر جداست. البته هر خبرنگاری هم مسئول است تا درباره چگونگی مراقبت از خود بخواند و بداند و با راه‌کارهای مقابله با این شرایط آشنا شود.

از همه مهم‌تر اما باید آن‌هایی را مورد خطاب قرار داد که مسئولیت حمایت از روزنامه‌نگاران را بر عهده دارند. روی صحبت با انجمن صنفی خبرنگاران، کانون روزنامه‌نگاران و انجمن نویسندگان و منتقدان سینمایی است. آموزش به خبرنگاران و مدیران مسئول و سردبیران و دبیران، برگزاری کارگاه‌های مشارکتی برای گفت‌وگوی هرچه بیشتر در این باب، پی‌گیری روایت‌های آزاری که از طرف خبرنگاران منتشر می‌شود و ارائه مشاوره‌های روانی- درمانی و در صورت لزوم، همکاری برای پی‌گیری پرونده‌های قضایی و حقوقی برخی از وظایفی است که انجمن‌های صنفی باید آن را در دستور کارهای خود قرار دهند. در صورتی که انجمن‌های صنفی با تمام داعیه‌ای که دارند، از اجرای چنین اقدامات ضروری عاجزند و هیچ‌کدام نتوانسته‌اند گامی برای ایجاد امنیت بیشتر خبرنگاران و منتقدان بردارند. پس باید به فکر راه‌اندازی کارگروه‌ها و تشکل‌ها و نهادهای مدنی بود که هدف خود را بر حمایت از امنیت روانی روزنامه‌نگاران متمرکز می‌کند. تنها در چنین سازمان‌هایی است که می‌توان به طور جدی، بر موضوع آزار جنسی و مقابله با آن در فضای مطبوعات هر چه بیشتر گفت‌وگو و پژوهش کرد و از این رهگذر چشم‌اندازی روشن برای فرداها متصور شد.

 

منبع: کایه دو فمینیسم

 

مطالب مرتبط