کارگران مکدونالد در اعتراض به آزار جنسی در چندین ایالت در روز سهشنبه ]18 سپتامبر 2018[ اعتصاب خواهند کرد. کارگرانِ برخی از (نه همهی) رستورانهای مکدونالد در ۱۰ شهر - شیکاگو، کانزاسسیتی، سنت لوییس، لسآنجلس، میامی، میلواکی، نیواورلئان، اورلاندو، سانفرانسیسکو و دورهام - در وقت ناهار، کار خود را ترک کردهاند. آنها بیان کردند که تا فردا بر سر کار بازنخواهند گشت.
این اعتصابات پس از طرح شکایت ۱۰ کارگر مکدونالد از آزار جنسی به کمیسیون فرصتهای شغلی برابر آمریکا (EEOC) در ماه مِی بالا گرفت. به گفتهی کارگران، مکدونالد این شکایتنامههای آزار جنسی در محیط کار که شامل دستمالی کردن، پیشنهاد سکس و متلکهای جنسی بودهاند را نادیده گرفته است. سخنگوی مکدونالد در پاسخ بیان کرده است که این شرکت، سیاستها و آموزشهای لازم برای جلوگیری از آزار جنسی را در دستور کار خود دارد و به همکاری با کارشناسان برای «تکامل» بخشیدن به این اقدامات ادامه خواهد داد.
با اینکه آزار جنسی بیش از یک قرن است که محرک سازماندهی در محیط کار بوده، اما میتوان گفت اقدام امروز اولین اعتصابی در تاریخ آمریکا باشد که ایالتهای متعددی به آن پیوستهاند و متمرکز بر آزار جنسی است. نکته درخور توجه این است که هم مبارزه برای ۱۵ دلار (Fight For 15 $) و هم تایمز آپ (Time's Up) از این اعتصاب پشتیبانی کردهاند. تایمز آپ، گروهی برای معاضدت قانونی به کارگران کمدرآمدی است که آزار جنسی را تجربه کردهاند و توسط زنانی در هالیوود شکل گرفته که برخیشان در مرکز جریانات #MeToo حضور داشتهاند. این اعتصابات نشاندهنده تاثیر بارز #MeToo است، این جنبش با وجود اینکه به طور گستردهای با نخبگان و افراد مشهور تداعی میشود اما در این اعتصابات گشایشی ضروری برای طبقه کارگر بوده که در حال مبارزه با آزار جنسی است.
بهاینترتیب، این اعتصاب توجهات را به دو مورد از مهمترین تحولات سیاسی سال گذشته جلب کرده است: مبارزه علیه زوال قدرت طبقه کارگر و ظهور جنبش #MeToo. هرچند #MeToo توسط تارانا بورک (Tarana Burke)، فعال اجتماعی، در پاسخ به تجربیات متداول آزار جنسی در میان زنان سیاهپوست طبقه کارگر شکل گرفت اما پس از اینکه روزنامههای نیویورکتایمز و نیویورکر گزارشات خود را در مورد هاروی واینستین (Harvey Weinstein) منتشر کردند، #MeToo به اختصاری برای هر و همه بحثهای مرتبط با آزار جنسی تبدیل شد.
اما روی هم رفته، این تحولات به واقعیتی مخاطرهآمیز منجر میشوند: یعنی آغاز تغییرات فرهنگی طولانیمدت ولی بدون قدرت و حمایتهای مورد نیاز در محیط کار بهعنوان ضمانت اجرایی. به گفتهی جودیت لوین (Judith Levine)، روزنامهنگار، پیامد توجیهناپذیرِ فمینیسمِ در حال رشد و قدرتِ در حال کاهش طبقه کارگر در چند دهه گذشته بهطور مختصر به این شرح است: «به لطف فمنیسم، اعتماد به نفس و کنترل زنان بر زندگی اجتماعی و خانوادگیشان تجلی یافته اما همزمان «قدرت واقعی» خودشان و موسساتی که صدای آنها بودهاند، رو به کاهش رفته است.»
سالی که گذشت بهخوبی نشاندهنده این جدایی بود. من خبرنگار حوزه کارگری و #MeToo هستم و باید بگویم که در حال حاضر در لحظهی پرتنشی به سر میبریم. قدرت طبقه کارگر در حال زوال است و همزمان، افراد بیشتری حس میکنند که توانمند شدهاند تا به آزار جنسی اعتراض کنند. اگرچه هنوز اطلاعات دقیق زیادی در این مورد وجود ندارد، اما پیشبینی میکنم که نتیجه به این صورت باشد: در حال حاضر هزینههای گزافی در انتظار شمارِ بیسابقه افرادی است که در مقابل آزار جنسی به مقاومت برخاستهاند.
زنی را میشناسم که تصور میکرد #MeToo به این معناست که میتواند به آزارهای جنسی مردی در محل کارش اعتراض کند، یعنی حداقل این چیزی بود که باور داشت #MeToo باید باشد. او اعتراض هم کرد اما یک هفته بعد اخراج شد.
به همین دلیل ضرورت دارد که از #MeToo برای ایجاد چنین قدرتی، بهویژه در میان کسانی که به احتمال بیشتری آزار جنسی را تجربه میکنند - کارگران کمدرآمد، مهاجران و افراد رنگین پوست – استفاده شود. با اقدام امروز، این تلاشها بیش از همیشه مورد توجه قرار خواهند گرفت.
کارگران کمدرآمد بهطور ویژهای برابر آزار جنسی آسیبپذیرند
تعجبی ندارد که کارگران مکدونالد با آزار جنسی مبارزه میکنند. پژوهشی در مورد کارگران فستفود در سال ۲۰۱۶ نشان میدهد که ۴۰ درصد از این کارگران مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند و ۴۲ درصد از آنهایی که آزار جنسی را تجربه کردهاند احساس میکردند برای حفظ شغل خود باید این رفتارها را بپذیرند. از میان کسانی که آزار جنسی را گزارش کرده بودند، بیش از یک نفر از هر پنج نفر بیان کرده بودند که بهخاطر انجام این کار متحمل هزینههای گزافی شدهاند.
کارگران فستفود به دلایل مشخصی بهطور ویژهای در برابر آزار جنسی آسیبپذیرند: دستمزد پایین و عدم امنیت شغلی متضمن این است که کارگران در مورد هیچیک از شرایط کارشان حق اظهار نظر نداشته باشند.
به گفته برنیس یونگ (Bernice Yeung)، روزنامهنگاری که تجربه آزار جنسی در میان کارگران کمدرآمد را سالها بررسی کرده است، تزلزل مالیِ کارِ کمدرآمد، امری محوری در متداول بودن آزار جنسی است. وی بیان کرده است: «به گفتهی سرایداران، کارگران مزرعه و کارگران خانگی، تلاش مستمر آنها برای تامین خانوادههایشان با دستمزدهای بخورونمیر به این معناست که برایشان دشوار میشود تا شکایتنامه آزار جنسی تنظیم کنند زیرا که این کار ممکن است شغلشان را که تنها ممر تامین اقتصادیشان است، تهدید کند.» واضح است که برای بیشتر افراد، ریسک انجام این کار بسیار زیاد است.
بیشتر بخوانید:
اعتراض کارکنان مکدونالد به آزار جنسی
زنان کارگر علیه آزار جنسی متحد میشوند
کارگران کمدرآمد نیاز دارند قدرت بیشتری در کارشان داشته باشند و این همان چیزی است که اعتصابکنندگان از مکدونالد مطالبه میکنند. آنها خواستار روندهایی برای رسیدگی و پاسخگویی به شکایات آزار جنسی، آموزش اجباری مخالف با آزار جنسی برای مدیران و کارکنان و شکلگیری کمیتهای ملی برای مورد هدف قرار دادن آزار جنسی متشکل از کارگران، نمایندگانی از شرکت و محلهای کسب دارای امتیاز از شرکت و رهبران گروههای ملی زنان هستند.
در کنار این مطالبات، افزایش دستمزد نیز ضرورتی برای مبارزه با آزار جنسی است. یک سوپاپ اطمینان اجتماعی قویتر برای زنانی که پا پیش گذاشتهاند، میتواند هزینههایی که در مقابل به آنها تحمیل میشود را کاهش دهد. یک سازمان کارگری دموکراتیک - در یک کلام یک اتحادیه - ابزاری جمعی برای غلبه بر هزینههای گزاف مبارزهی فردی با این مشکل است.
کارگران در برابر منابع مالی این شرکت برای مقابله با این مطالبات ایستادگی میکنند. مکدونالد مسلح به چند گُردان از موسسات روابط عمومی، وکلا و متحدان سیاسی و پول است و کارگران در مقابل، شمار ]کثیر[ خود و اتکا شرکت به آنها برای کسب سود را دارند. مکدونالد در پاسخ به اقدام امروز اعلام کرده است: «این شرکت با شبکه ملی تجاوز، آزار و تعرض محارم (RAINN) و شرکت حقوقی سیفارث شاو در محیط کار (Seyfarth Shaw at Work) همکاری خواهد کرد.»
این دو زوجی جالبتوجه را میسازند: موسسهای غیرانتفاعی که از شرکت در برابر کابوسی برای روابط عمومیاش محافظت میکند و شرکتی حقوقی که در حال حاضر مدافع شرکت واینستین است. همین انتظار هم میرفت - هر زمان که برایتان سوال بود یک شرکت چقدر برای کارگرانش ارزش قائل است، به دستمزدهایشان نگاه کنید.
به گفتهی تانیا هارل (Tanya Harrell) سازمانده این اعتصاب و یکی از 10 کارگری که شکایتنامه آزار جنسی در مکدونالد را تنظیم کردند: «اینها میخواهند مردم فکر کنند که اهمیت میدهند، درحالیکه برایشان اهمیتی ندارد.»
گویا حق با اوست. همکاری با RAINN جایگزینی کمهزینه است برای راهحل واقعی: یعنی مکدونالد باید به کارگرانش اجازه دهد تا متشکل شوند و دستمزد بیشتری به آنها بپردازد. بدون توانمندسازی کارگران با مزایای مشخص، مشارکتهای غیرانتفاعی نیمبند تاثیر کمی خواهد داشت.
این بدان معنا نیست که قدرت بیشتر کارگران، برای مثال به شکل اتحادیهها، بهطور خودکار موجب خلاص شدن از شر آزار جنسی در محیط کار میشود. سال گذشته، SEIU، اتحادیه کلیدی حامی مبارزه برای ۱۵ دلار، با اتهامات آزار جنسی رهبرانش مواجه شد، که بسیاریشان بنیانگذاران کلیدی این کمپین بودند و سازماندهی محیطهای کاری عمدتا زنانهای را برعهده داشتند.
سخت است کنجکاو نشویم که آیا اعتصابی که علیه آزار جنسی در مکدونالد پا گرفته نیز این مردان که چهرههای شاخص مبارزه برای 15 دلار بودهاند را همراه خود داشته است، یا خیر.
اعتصابات مکدونالد، نشاندهنده قدرت جمعی #MeToo
مسئله کاهش آزار جنسی، مسئله این است که قدرت به دست چه کسی باشد. با این حال، بسیاری از نوشتههایی که درباره #MeToo منتشر میشوند تبدیل به گفتگوهایی شدهاند میان نخبگان حول این که دیگر نخبگانی که احتمالا، گویا یا قطعا به کسی آزار جنسی رساندهاند، باید در محل کارهای سابقشان یا اجتماع پذیرفته شوند یا خیر. درحالیکه آزار و هزینههای گزافِ اعتراض همچنان وجود دارند، فرضیهسازی و آزمایشهای نظری غیرواقعی در صفحات نشریات تمامی ندارند.
ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن تجربه آزار جنسی برای یک فردِ عادی بسیار رایج است. به گفته سارو جایارامان (Saru Jayaraman)، رئیس مرکز فراگیر فرصتهای شغلی رستورانی (Restaurant Opportunities Centers United)، یک مرکز غیرانتفاعی کارگری که حول آزار جنسی در صنعت خدمات غذایی سازماندهی میکند: بسیاری از کارگران رستورانها تصور نمیکنند رفتارهایی که در محیط کار تجربه میکنند آزار جنسی محسوب میشود یا امکانش وجود دارد که در مقابل چنین رفتارهایی از آنها محافظت شود.
زمانی که کار فرد شامل بیشمار بیحرمتی - دزدی از دستمزد، نیروی کار ناکافی، ساعات کاری محاسبهنشده، تحت نظر بودن، «همیشه حق با مشتری است»، زمانبندی لحظه آخری - است، آزار جنسی تنها تبدیل به بخشی از کار یا مورد آزاردهندهی دیگری میشود که یادآور فقدان قدرت است.
با توجه به این واقعیات، اعتصابات مکدونالد تنها روایتی دیگر از #MeToo نیست. بلکه نشاندهنده مراحل اولیه آنچه است که برای کاهش آزار جنسی لازم به شمار میرود و اطمینان حاصل میکند که رفتار آزارگران، عواقبی را برایشان به همراه خواهد داشت. این مسئله نمیتواند از بالا حل شود؛ با توسل به اخلاقیات کارفرمایان و البته آزارگران نمیتوان به راهحل آن رسید. نمیتوان برای حل این مسئله صرفا قانون گذاری کرد - و قطعا نمیشود بهوسیله پلیس آن را کنترل کرد. برای مبارزه با آزار جنسی، قدرت جمعی نیاز است، نه صرفا توانمندسازی فردی.
نویسنده: الکس پرس
برگردان: سروناز احمدی
منبع: نشریه دانشجویی پرومته (دانشگاه تهران)