چکیده: تحقیق حاضر به منظور درک مزاحمتهای خیابانی که زنان جوان در دهلی نو با آن مواجه هستند، انجام گرفته است. برای درک ماهیت این مزاحمتها، درک عواقب و راههای مقابله با آن و تغییرات احساسی زنان زمانی که به امنیت بیشتری نیاز دارند، مصاحبهای با ۲۰ زن بین سنین ۱۸ تا ۳۰ سال انجام شد. یافتهها نشان داد که مزاحمت اغلب در نقاط شلوغ و در روز روشن رخ داده است. سطح بالایی از مزاحمت به عواملی مانند نگرش غالب نسبت به زنان و اجرای ناکارآمد قوانین نسبت داده شده است. شرکتکنندگان معتقدند این مزاحمتها تا حدودی زندگی آنها را محدود میسازد. پلیس نسبت به این موارد بیتفاوت عمل کرده و زنان خودشان مسئولیت امنیت را برعهده گرفتهاند. گاهی اوقات، زنان به دلیل ترس از تشدید آزارها تصمیم گرفتهاند که به جای مقابله با مزاحم از او دور شوند. با این حال، چند تن از شرکتکنندگان احساس کردند ساکت ماندن باعث تداوم مزاحمت میشود. زنان خواستار برخورد موثرتر پلیس با اینگونه موارد بودند.
مزاحمت جنسی زنان بسیار گسترده شده و این امر بر بازدهی زنان در محل کار، روابط عاطفی و روابط خانوادگی آنها تاثیر منفی داشته است (سلیک و سلیک ۲۰۰۷. پریور، ۱۹۹۵). آمار روز شبه قاره هند تصویر شدیدا نگرانکنندهای از زندگی زنان نشان میدهد. گزارش جنایات علیه زنان در هند توسط دفتر ملی سوابق جنایات حاکی از آن است که ۸۲۳۳ نفر مرگومیر، ۳۸۲۶۲ مورد آدمربایی و بچهدزدی و ۲۴۹۲۳ مورد تجاوز به عنف تنها در سال ۲۰۱۲ گزارش شده است (دفترخانه ملی وزارت امور سوابق جرم، ۲۰۱۲). باید در نظر داشت که تعداد واقعی ارتکاب جرم علیه زنان به مراتب بالاتر از آنچه این آمار نشان میدهد است. بسیاری از جرائم، بهویژه جرائم جنسی به دلایل مختلف از جمله شرم، ننگ، ترس از اقدامات تلافیجویانه، نادیده گرفتن از سوی پلیس، مراحل قانونی طولانی و پیچیده، نرخ پایین محکومیت و گستردگی فرهنگ معافیت از مجازات گزارش نمیشوند. حتی یک ارزیابی سریع از قوانین هند در رابطه با روابط جنسی و دیگر اشکال خشونت علیه زنان نشان میدهد که این قوانین از نظر چارچوب حقوقی و نحوه اجرای آن تا مدتها کاملا ناکارآمد بودهاند. درست پس از تجاوز وحشیانه گروهی و در نهایت مرگ زن جوان دانشجوی پزشکی در دهلی نو در تاریخ ۱۶ دسامبر ۲۰۱۲، که منجر به تظاهرات در سراسر کشور شد، دولت مجبور به تصویب قانونی سختگیرانهتر علیه تجاوز شد. به طور مشابه، قوانین برای مقابله با مزاحمت جنسی زنان در محل کار حداقل تا ۱۷ سال پیش زمانی که در سال ۱۹۹۷، دیوان عالی هند تعریف عمومی از آزار جنسی در محل کار و دستورالعملی برای مقابله با آن ارائه داد، وجود نداشت. این دستورالعمل را «ویشاکا» نامیدند. اگر چه تلاشهایی برای تصویب قانونی در این مورد صورت گرفت، دستورالعمل آزار جنسی زنان در محل کار در نهایت در سال ۲۰۱۳ به اجرا درآمد. با وجود اینکه این تغییرات چشمگیر هستند، باید ببینیم که آیا قوانین جدید درصورت نیاز به اجرا، خشونت مبتنی بر جنسیت را کاهش میدهند یا خیر.
نوعی دیگر از مزاحمت جنسی شایع در این کشور که به ندرت مورد بحث قرار گرفته، مزاحمتهای خیابانی است که «سربهسر زن گذاشتن» نیز نامیده میشود. به طور خاص به مزاحمتی اشاره میکند که زنان از سوی مردان غریبه، در اماکن عمومی مانند خیابانها، پارکها، وسایل حملونقل عمومی و ایستگاههای اتوبوس با آن مواجهند. دولت دهلی نو «سربهسر زن گذاشتن» را در سال ۱۹۸۴ چنین تعریف کرده است: «هنگامی که یک مرد به واسطه کلمات، علایم قابل مشاهده، ژست و اشاره یا هر یک از عبارات شنیع (تیکه انداختن) یا آهنگ و تصنیف در هر مکان عمومی اعمالی انجام دهد که به آزردگی زن منجر شود.»
برخی از رفتارها مانند حرکات زشت و ناپسند، سوت زدن، زل زدن، نیشگون گرفتن، نوازش کردن، لمس کردن و مالیدن بدن زن از اشکال «سربهسر زن گذاشتن» در نظر گرفته میشوند. «فرچایلد و رودمن ۲۰۰۸» بیان کردهاند که مزاحمتهای خیابانی تمهای مشترکی با مزاحمت جنسی بهویژه توجهات جنسی ناخواسته که در بافتهای دیگر اتفاق میافتد، دارد. با این حال، مزاحمتهای خیابانی از این حیث که توسط شخص غریبهای (در مقایسه با افراد آشنا از جمله کارفرمایان، معلمان و یا متخصصان پزشکی) و در اماکن عمومی رخ میدهد، منحصربهفرد است. تحقیق حاضر، سعی بر آن دارد پژوهش پیشین روی مزاحمتهای خیابانی را که زنان جوان ساکن در دهلی نو با آن مواجه هستند، گسترش دهد. بر اساس تحقیق قبلی که پیشتر در این منطقه انجام شده و با توجه به سیل اخیر جنایات جنسی علیه زنان در اماکن عمومی سراسر هند، ما مزاحمتهای خیابانی را یک عامل کلیدی در تعیین میزان احساس امنیت زنان در جامعه و میزان آزادی آنها در دسترسی به اماکن عمومی خصوصا در ساعات خاص، فرض کردیم.
اگرچه دهلی نو در منظر عمومی نسبتا مدرن و یکی از «بهترین شهرهای هند برای زندگی است»، با مشکلاتی از قبیل ازدحام بیش از حد، فشار زیاد در زیرساختها و افزایش نرخ جرم و جنایت مواجه است. در سالهای اخیر، این شهر به عنوان شهری بسیار ناامن برای زنان شهرت یافته است (روی چادهری، ۲۰۱۱). تحقیق سال ۱۹۹۶ نشان داد که ۹۱.۷ درصد از زنان مهمانخانهدار دانشگاه دهلی گزارش دادهاند که روزانه در راه دانشگاه مورد مزاحمت قرار میگیرند (گروه مطالعات جنسی، ذکر شده در میرسکی، ۲۰۰۳). آخرین گزارش ارائه شده از پلیس دهلی نو به دیوان عالی هند نشان داد که آمار شکایات ثبت شده در مورد مزاحمت در اماکن عمومی از ۱۵۴ در سال ۲۰۱۲ به ۷۹۳ در سال ۲۰۱۳، پنج برابر افزایش یافته است (ماهاپاترا ۲۰۱۳). یافتههای بررسی انجام شده توسط جگوری ۲۰۱۱، یک سازمان غیردولتی که روی امنیت زنان کار میکند، حقایق مهمی در مورد مزاحمت زنان در اماکن عمومی دهلی نو آشکار کرد. این گزارش نشان داد که اکثر اعمال خشونت آمیز در روز روشن صورت میگیرد. جادهها و حملونقل عمومی ناامنترین اماکن هستند. دانشآموزان و دانشجویان بیان کردند که برای مقابله با عاملان به علت عدم اعتمادبهنفس یا حتی گزارش آن در خانه و ترس از ممانعت از ادامه تحصیل توسط خانوادهها مردد هستند. اگرچه ۷۰ درصد از زنان مورد مطالعه هرگز مقابله با یک شخص آزاردهنده را گزارش نکردهاند، میترا سرکر و پارسیبان ۲۰۱۱ در مطالعه انجام شده در چانای دریافتند که تنها ۱۲ درصد از زنان موارد آزاررا گزارش دادهاند. زنان ممکن است به علت ریسک بالا از تلافیجویی در مواجهه با مزاحمت خودداری کنند.
گزارشات متعددی از سراسر جهان در مورد حمله به زنانی که با شخص آزاردهنده مقابله کردهاند، وجود دارد. این حملات اشکال مختلفی از جمله تهدید، ضربوشتم و زیر گرفته شدن با ماشین دارند. در سال ۲۰۱۳، یک دختر جوان در فلوریدا توسط مردی که حاضر به برقراری رابطه جنسی با او نبود به طرز وحشیانهای در کوچه و خیابان مورد حمله قرار گرفت. مرد غریبهای اول او را به داخل ماشین خود کشید و او را خفه کرد. سپس او را روی زمین کشید و چندین بار از روی او رد شد و تنها با مداخله شاهدان دست از این کار کشید (کارل ۲۰۱۳). در حادثه دیگری که در یکی از رستورانهای مجلل دهلی در روز جهانی زن در سال گذشته رخ داد، یک گروه متشکل از پنج مرد، روی سر یک زن که در برابر نگاه هرزه آنها اعتراض کرد، بطری شکستند (شکهار ۲۰۱۳).
نوع دیگری از اقدامات تلافیجویانه مزاحم شامل اسیدپاشی روی زنان است. اگرچه هیچ آمار دولتی در حملات اسیدپاشی در دسترس نیست، چند گزارش رسانهای نشان داد که حملات اسیدپاشی روی زنان در هند در سالهای اخیر رو به افزایش بوده و در بسیاری از موارد منجر به مرگ قربانیان شده است (دهار ۲۰۱۳؛ کومار ۲۰۱۴). این حملات در ادامه با ارائه مقررات سختگیرانهتر درمورد فروش اسید توسط دیوان عالی هند و اصلاح قوانین برای مجازات عاملان حملات اسیدپاشی (۱۰ سال زندان) مواجه شد.
باوجود چالشهایی که مزاحمتهای خیابانی برای زنان ایجاد کرده است، در سالهای گذشته برخورد جدی با آن نشده است. «سربهسر زن گذاشتن» رایجترین شکل خشونتهای جنسی نشان داده شده در فیلمهای هندی است که بطور معمول به جای جرم و جنایت به عنوان رفتاری رمانتیک و عاشقانه به تصویر کشیده میشود. بکسی (۲۰۰۱) بیان میکند که اصطلاح «سربهسر زن گذاشتن» به خودی خود بسیار مشکلساز است به این علت که به زن به منزله موجودی برای تحریک مرد مینگرد و سربهسر گذاشتن معنی بازی و تفریح را از مزاحمت القا میکند. برخلاف آنچه که در فیلمهای هندی به تصویر کشیده میشود، مزاحمتهای خیابانی باعث میشود زنان میزان حضور تنهایی خود را در اماکن عمومی کاهش دهند و دائما هشیار باشند و محل زندگی و کار خود را تغییر دهند (کارل ۲۰۱۰). مک میلان، نیروبیز، و ویلز به این نتیجه رسیدند که هرچه زنان بیشتر در اماکن عمومی مورد آزار قرار گرفته باشند احساس امنیتشان در این اماکن کاهش مییابد. مورد مزاحمت قرار گرفتن از سوی غریبهها با افزایش نگرانی در مورد امنیت هنگام راه رفتن به تنهایی در شب، استفاده از حملونقل عمومی و تنهایی راه رفتن در پارکینگ همراه است. در تحقیقی که از سوی گروه مطالعات جنسی در دهلی نو (ذکر شده درمیرسکی، ۲۰۰۳) انجام گرفت، ۴۵ درصد از زنان گفتند که مزاحمت جنسی در محوطه دانشگاه بر پیشرفت شخصی یا علمی آنها مانند دوری از امکانات کتابخانه، نپیوستن به موسسات مختلف و اجتناب از دورههای خاص تاثیر گذاشته است.
با توجه به جدی بودن مسئله و محدود بودن اطلاعات مستند موجود، هدف تحقیق حاضر برجستهسازی تجارب زندگی زنان دهلی نو برای مقاومت در برابر مزاحمت هنگامی که در رفتوآمد زندگی روزمره خود هستند مانند رفتوآمد به محل کار، بازار، سینما و .... است. دلایل زیادی وجود دارد برای اینکه چرا موضوع مزاحمتهای خیابانی حتی در پژوهشهایی که در دیگر نقاط جهان انجام گرفته، نسبتا نادیده گرفته شده است. بومن (۱۹۹۳) بیان می کند که شاید دلیل نادیده گرفته شدن این است که هیچ راهحل قانونی وجود ندارد زیرا بازداشت غریبهها برای مزاحمت خصوصا اگر آنها فورا ناپدید شده باشند، تقریبا غیرممکن است. علاوه بر این، لنتون، اسمیت، فاکس و مورا (۱۹۹۹) بیان میکنند که مزاحمت عمومی غیرقانونی نیست مگر اینکه به سطح بالایی برسد؛ برخی از زنان و مردان آن را بیاهمیت یا حتی چاپلوسانه تلقی میکنند. علاوه بر این، گاردنر (۱۹۹۵) مینویسد که مزاحمت غریبه به قدری فراگیر است که بخشی از بافت اجتماعی زندگی عمومی است و در نتیجه زنانی که مزاحمت را تجربه کردهاند معتقدند که هیچ کس فکر نمیکند که اتفاق مهمی افتاده باشد.
همهگیر شدن مزاحمتهای خیابانی و به رسمیت شناختن آن توسط زنان اهمیت این تحقیق را برای ما مبرم ساخت. با توجه به نظر بومن، اگر چه درست است که گاهی بازداشت غریبهها در اماکن عمومی بسیار دشوار است، باید خاطرنشان کرد که در بعضی موارد، زنان میتوانند مردانی که آنها را مورد آزار و اذیت قراردادهاند، شناسایی کنند. به عنوان مثال، مردی که مدام در طول سفر با اتوبوس زنی را لمس میکند به راحتی میتواند شناسایی و دستگیر شود. زن باید باور داشته باشد کسی را دارد که این حادثه را به او گزارش کند. همچنین، با توجه به این ایده که برخی از مردان و همچنین زنان این مسئله را بدیهی میدانند، اما این امر برای زنانی که در مطالعه ما شرکت کردند بدیهی نیست. بنابراین دلایلی برای توجه به مزاحمتهای خیابانی وجود دارد. شایان ذکر است که مزاحمتهای خیابانی رو به افزایش است، این موضوع زندگی زنان را عمیقا تحت تاثیر قرار داده و برای بیشتر زنان شرکتکننده در تحقیق حاضر، حائز اهمیت است.
در حالی که زنان شهری هندی بیش از پیش تحصیلات و فرصتهای شغلی را تجربه میکنند و به دنبال زندگی اجتماعی هستند و به این ترتیب به اماکن عمومی پا میگذارند، این اماکن به طور فزایندهای برای آنها خطرناک شده است. گامهای مثبتی که زنان برمیدارند به افزایش دسترسی به اماکن عمومی منجر نمیشود (فادکه ۲۰۱۰). دلایل قابلتاملی افزایش خطرات ناشی از فضاهای عمومی به ویژه تهدید مزاحمت خیابانی را توضیح میدهند. جامعهشناسان افزایش مزاحمتهای خیابانی را به مهاجرت شهری، تخریب فرهنگ ملا (mohalla)، تحرک رو به بالای ناگهانی گروهی از طبقه خاص و ثروت جدید، نسبت میدهند.
فمینیستها مزاحمتهای خیابانی را به عنوان منبعی برای خلع قدرت زنان و بخشی از ظلم و ستم نظاممند میدانند. دیده شده که بافت جوامع مردسالار زنان را از ترک حوزههای خصوصی و حوزه حفاظت پدرسالارانه منع میکند و اماکن عمومی را ذاتا خطرناک قلمداد میکنند (فرگوسو ۲۰۰۳). هنگامی که از مردان سوال میشود که چرا مزاحم زنان میشوند، برخی از دلایل مطرح شده عبارتند از رفع کسالت، سرگرم کردن دوستانشان و به خاطر سرگرمی (بنارد و اشلافر، ۱۹۹۶). توضیحات ارائه شده توسط مردان به وضوح به تمایل برای تجسم عینی زنان اشاره دارد. آزار جنسی ممکن است منتج به توهین به زن شود. این حس توهینآمیز در درون زن به دلیل نگاههای شهوتآمیز مزاحم ایجاد میشود و این امر باعث تشدید حس خودآزاری در زن میشود (فردریکسون و رابرتز، ۱۹۹۷).
این ارتباط در مطالعه انجام شده توسط لرد (۲۰۰۹) که نشان داد هر چه مزاحمت شدیدتر باشد احتمال گزارش تجربه ترس و خشم بیشتر است، یافت شده بود. همچنین، هرچه احساس زنان درباره آزار منفیتر باشد، احتمال گزارش اعتماد به نفس پایین، عدم رضایت از ظاهر و وزن خود بیشتر میشود. بعلاوه، به نظر میرسد زنان به عنوان «افراد بی پناه» قلمداد میشوند. گافمن (ذکر شده در گاردنر، ۱۹۹۵) بیتوجهی مدنی همان رفتاری است که غریبهها در اماکن عمومی نسبت به یکدیگر دارند، که اساسا به معنی نادیده گرفتن یکدیگر و تنها تلاقی نگاهها است. فرد بیپناه کسی است که بیتوجهی مدنی را به مرور کسب میکند. افرادی که استانداردهای جامعه را برآورده نمیکنند نیز در این دسته قرار میگیرند. به نظر میرسد که مردان بنا به دلایلی یاد گرفتهاند که به زنان به عنوان افراد بیپناه نگاه کنند.
با توجه به گزارشهای آزارهای جنسی، برخی از سازمانها گامهایی برای قابلتحملتر کردن اماکن عمومی برای زنان براشتهاند. در سال ۲۰۱۰ شرکت راه آهن مترو تصمیم گرفت اولین واگن هر قطار را به خانمها اختصاص دهد اگرچه عدم تفکیک زنان و مردان از دلایل مزاحمت نیست. در سال ۲۰۱۱ اعتراض «تظاهرات خیابانی علیه شهوت» به منظور پررنگ کردن خشونتهایی که زنان روزانه با آن مواجهاند، سازماندهی شد. علاوه بر این بعد از تجاوزات جنسی گروهی در سال ۲۰۱۲ چندین تظاهرات و مباحثه عمومی در رسانهها و دیگر موسسات عمومی اتفاق افتاد. اگرچه این تلاشها آگاهیبخش بوده، همچنان نیاز مبرم برای درک اینکه زنان دهلی چطور تجربههایشان از مزاحمت را تفسیر میکنند خصوصا در مواجهه با تضاد مدرنیته و سنتهایی که زندگی زنان دهلی را شکل میدهد، حس میشود. در تحقیق حاضر علاوه بر بررسی دیدگاه زنان درمورد شایع شدن این پدیده و دلایل آن، به شناسایی عکسالعملهای آشکار و پنهان و مکانیسمهایی که زنان علیه مزاحمتها بکار گرفتهاند، پرداخته شده است. همچنین به نگرانیهای اشاره شده توسط خانوادههای زنان نیز پرداختیم. علاوه بر این، دنبال درک اینکه چه چیزی از نظر زنان بیشترین عامل نارضایتی در شرایط کنونی است و خواهان چه تغییراتی برای احساس امنیت بیشتر در شهر هستند، بودیم.
شرکتکنندگان
شرکتکنندگان، زنان بین ۱۸ تا ۳۰ سال ساکن دهلی بودند. زنانی که در این شهر زندگی میکردند یا بنا به دلایلی برای مدتی به این شهر آمده و از خانوادههای متوسط یا بالاتر بودند. ۱۲ تن از شرکتکنندگان دانشجوی دوره لیسانس یا فوق لیسانس رشتههایی مانند ادبیات و آموزش ابتدایی بودند. بقیه شرکت کنندگان کارمند بودند و در حرفههایی مانند روزنامهنگاری، پزشکی و تجارت فعالیت داشتند. ۱۵ تن از شرکتکنندگان مجرد بودند و بقیه متاهل. تقریبا دین همه شرکتکنندگان هندو بود. یکی از شرکتکنندگان اعلام کرد که مادرش هندو و پدرش مسلمان است و خودش گرایشات معنوی دارد.
نمونهها از طریق نمونهگیری گلولهبرفی جمعآوری و دادهها به صورت مصاحبههای نیمه ساختاریافته و رودررو گردآوری شدند. از آنجا که تمام شرکتکنندگان و مصاحبهکنندهها دوزبانه بودند، مصاحبهها به دو زبان هندی و انگلیسی انجام شد. مصاحبهها بین ۳۲ تا ۹۰ دقیقه طول کشید. مصاحبهها ضبط و بعد پیاده شد. مصاحبهها با استفاده از رویکرد پدیده تفسیری مورد بررسی قرار گرفت (اسمیت و ایتق، ۲۰۰۷). اول، مصاحبهها برای درک ماهیت هر مصاحبه خوانده شد. پس از آن، به شباهتها و تفاوتها در تمام مصاحبهها اشاره شد. سپس تمهای اولیه، مشخص و خوشهبندی شد و در برابر دادهها چک شد. تمهای نهایی و موضوعات جانبی دیگر که ظهور یافتند به عنوان تاثیر و تاثرات متقابل بین دیدگاههای شرکتکنندگان و تفاسیر محققان از همان دیدگاهها در نظر گرفته شدند.
حضور همهجانبه مزاحمتهای خیابانی
زنانی که در مصاحبه شرکت کردند معتقدند که مزاحمت خیابانی بسیار رایج است. فرکانس ذکر شده توسط زنان حاکی از این است که ۵۰٪ مواقع هنگام بازدید از اماکن عمومی مورد مزاحمت قرار گرفتهاند. نرخ شیوع گزارش شده در اینجا شبیه به دیگر گزارشات از دیگر نمونههای گرفته شده از دهلی نو هستند (گروه مطالعه جنسیت، ذکر شده در میرسکی، ۲۰۰۳) و نمونههایی از کشورهای خارجی مانند ایالات متحده (نیلسن، ۲۰۰۰). مزاحمت در اشکال مختلف رخ میدهد مانند زل زدن مردان، نگاههای هرزه و لمس بدن زنان. یک بار دیگر پاسخ شرکتکنندگان نشان میدهد که روشهای مشابه مزاحمتهای خیابانی در سراسر اماکن جغرافیایی رخ میدهد. زنان در کشورهایی مانند بریتانیا و مصر اشکال مشابه مزاحمت را گزارش کردهاند. با توجه به انواع اماکن عمومی که در آن چنین مزاحمتهایی اغلب رخ داده است، به جای مکانهای خلوت که زن در آن خودش را با مزاحم تنها مییابد، مزاحمتها در اماکن شلوغ گزارش شده است. اگر چه اغلب انتظار داریم که زنان در محیطهای شلوغ امنیت بیشتری داشته باشند با توجه به اذیت و آزارهای خیابانی این فرضیه درست نیست. وسایل حملونقل عمومی مانند اتوبوس و مترو اماکنی با بیشترین شیوع مزاحمت شناخته شدهاند. در تمام ساعات روز حملونقل عمومی در دهلی نو بسیار شلوغ است. این نوع از ازدحام مردان و زنان را بسیار به هم نزدیک میکند و امکان لمس ناخواسته را فراهم میکند. این امر قضاوت درمورد تعمدی یا ناخواسته بودن این تماسها را برای زنان دشوار میکند. شرکتکنندگان بیان کردند که مزاحمت در حملونقل عمومی به حدی شایع شده است که برخی از سفر با اتوبوس به طور کلی منصرف شدهاند و تنها با واگنهای ویژه بانوان متروها سفر میکنند. با توجه به ساعات روز، شرکتکنندگان در طول روز روشن مورد مزاحمت قرار گرفتهاند. زنان معتقد بودند که مزاحمت پس از تاریکی هوا نیز رخ داده اما اظهار داشتند از آنجا که آنها به دلایل امنیتی از حضور در اماکن عمومی بعد از غروب آفتاب اجتناب میکنند، با مزاحمت مواجه نشدهاند.
روحی، نویسنده ۲۸ ساله، گفت: «مزاحمت بیشتر در ساعات اوج شلوغی یعنی زمانی که به دفتر، مدرسه و یا دانشگاه میروید یا بر میگردید، اتفاق میافتد. در مورد شب چیزی نمیدانم چون تنهایی سفر نمیکنم. در طول روز از وسایل حملونقل عمومی استفاده میکنم اما مطمئنم در شب مزاحمت بدتر است.» هیچ اجماع روشنی در مورد ویژگیهای مردانی که آنها را مورد مزاحمت قرار دادهاند وجود ندارد. در حالی که برخی از زنان اظهار داشتند توسط مردان جوان از بافتهای اجتماعی و اقتصادی پایینتر مورد مزاحمت بودند، دیگران میگویند توسط مردانی از همه سنین، با پیشینه و سطوح مختلف تحصیلات مورد مزاحمت بودهاند. به عنوان مثال، ساشمیتا، دانشجوی ۲۱ ساله رشته حسابداری گفت: «فکر نمیکنم بتوانم طبقه خاصی را بگویم چراکه مورد آزارهای مردانی هم سن پدربزرگم و افرادی که پیراهن شیک پوشیده و کروات زده به محل کار میرفتند قرار گرفتم. افرادی مانند آنها و اشخاص بیکاری که مدام در خیابانها پرسه میزنند. به نظرم هیچ دستهبندی خاصی وجود ندارد.» این واقعیت که هیچ ویژگی جمعیت شناختی خاصی یافت نشد، تعجبآور نیست. مطالعات گذشته نشان داده که مزاحمت جنسی زنان معمولا به سن مرد، وضعیت تأهل، جذابیت فیزیکی یا شغل او ربط ندارد و مزاحمان به جای ویژگیهای جمعیتی بیشتر با ویژگیهای روانیشان قابل شناسایی هستند.
بیشتر بخوانید:
مترو رایگان به امنیت زنان هندی کمک خواهد کرد؟
«حتی نتوانستم صورت بیجان خواهرم را ببینم»
دلایل مشاهده شده
دربرابر این سوال که چرا آنها احساس میکنند مزاحمت در تمامی نقاط دهلی نو رایج است، زنان چندین دلیل احتمالی ارائه کردهاند. دهلی نو در مقایسه با دیگر شهرستانهای بزرگ هند، ناامنترین، جرمخیزترین شهری است که مستعد رخداد مزاحمتهای خیابانی شناخته شده است. برخی زنان افزایش نرخ مزاحمتهای خیابانی را به حضور مهاجران مرد مربوط میدانند. شرکتکنندگان معتقد بودند مردانی که از مناطقی از کشور که در آن زن تنها باید در حوزه داخلی خانه باقی بماند آمدهاند، از مزاحمت به عنوان راهی برای برخورد با زنانی که در دهلی پا به اماکن عمومی میگذارند، استفاده میکنند. به عنوان مثال، روحی گفت: «مردان شهرهای کوچک در هیبت زنان دهلی نو، چیزی که مختص مردان است میبینند و می گویند که چرا زنان خیلی قوی هستند، چرا به سفر میروند و چرا تمام کارهای مردانه را انجام میدهند. بنابراین سعی میکنند که زنان را کوچک کنند.»
دهلی نو پایتخت دولت شاهد مهاجرتهای بسیاری بوده است. طبق گزارشهای موسسه هندی توافق بشر (IIHS)، دو تا از بزرگترین جریانات مهاجرت به شهر از اوتار پرادش و بیهار هستند. چشمانداز بهتر شغلی یکی از دلایل اصلی برای مهاجرت به شهر است، اکثر کارگران در بخش خدمات سازماننیافته کار میکردند (گزارش توسعه انسانی دهلی،۲۰۰۶). تا آنجا که ما میدانیم، هیچ پژوهشی وجود ندارد که افزایش مهاجرت به شهر را به افزایش میزان مزاحمتهای خیابانی مرتبط سازد. هیچ گونه اطلاعاتی که نشان دهد مردان مزاحم متعلق به این شهر نیستند وجود ندارد. با توجه به نتایج تحقیقات مردان آزاردهنده از تمام پروفایلهای جمعیتی هستند. نظر شرکتکنندگان را باید در تمامی بافتهای اجتماعی که مختص مهاجران است بررسی کرد. به عنوان مثال، اولا کلیشههای گسترده در مورد مردم بیهاری وجود دارد مانند اینکه آنها روستایی و فقیر و بیسواد هستند (لینباک ۲۰۰۷). ثانیا و در ارتباط با نکته اول، برخی از افراد با موقعیتهای اجتماعی بالا در ملا عام مهاجران را به خاطر مشکلات شهر سرزنش میکنند. در سال ۲۰۱۲، وزیر ارشد دهلی نو «هجوم لجامگسیخته» مهاجران به دهلی نو را عامل عمده چالش شناسایی کرد و جمعیت روبهرشد را از مشکلات این شهر دانست. با توجه به پیشانگارههایی که در مورد مهاجران وجود دارد برخی زنان آنها را تهدیدی برای امنیت خود میدانند. اما این باورها به اثبات نرسیدهاند و باید بصورت عینی ارزیابی شود. با این حال، بسیاری از شرکتکنندگان فرهنگ مردسالار در دهلی نو را عامل تداوم مزاحمت میدانند.
کومال، یک زن ۲۹ ساله کارمند شرکتی چندملیتی گفت: «این امر صرفا به اخلاق مردان اینجا برمیگردد. اولا، آنها فکر میکنند مزاحمت حق آنها است. در ثانی، فکر میکنند که رفتاری درست است. آنها فکر نمیکنند که مزاحمت از نظر اخلاقی غلط است.» شرکتکنندگان همچنین احساس میکنند که تابوهای حول مسائل جنسیت، نسبت جنسی بسیار نامتوازن دهلی (۸۶۸ زن در ۱۰۰۰ مرد، که کمتر از میانگین ملی است) و فقدان روابط نزدیک در جامعه از عوامل ایحاد مزاحمت زنان است. دیگر دلایل ارائهشده شامل قوانین ضعیف و عدم آگاهی نسبت به قوانین موجود است. اکثر شرکتکنندگان گفتند که در مورد قوانین مربوط به مزاحمتهای خیابانی اطلاعاتی ندارند. هیچ قانونی در قانون مجازات هند (IPC) درمورد مزاحمتهای خیابانی وجود ندارد. با این وجود، بخشهای خاصی از IPC که به مردان مربوط میشود شامل فحشاء، متلکپرانی یا خواندن آهنگهای مستهجن و اشارات جنسی و غیره است که شخص مرتکب را زندانی یا مجبور به پرداخت جریمه نقدی میکند. یافتهها نیاز به ایجاد آگاهی درمورد قوانین و همچنین اجرای موثر آنها را خاطرنشان میکنند.
واکنش به مزاحمتهای خیابانی
زنان انواع واکنشها را نسبت به مزاحمتهای خیابانی، از عدم مقابله تا مقابله شدید را گزارش کردهاند. گاهی اوقات زنان فقط مزاحمت را نادیده میگیرند. در دفعات بعد از خود واکنش نشان میدهند بطور مثال، زن به مزاحم زل میزند، او را کتک میزند یا سرش فریاد میکشد. برای هر زن، تصمیم به مقابله با مزاحم بر برخی ملاحظات مانند اینکه آیا در یک محله آشنا هستند، یک فرد سالمند همراه خود دارند و یا اینکه حد تعرض چقدر بوده استوار است. در بیشتر مواقع زنان به دلیل ترس از تشدید وضعیت تصمیم میگیرند از مزاحم دور شوند. با وجود این در مطالعات غربی چند دلیل برای عدم واکنش زنان در این شرایط یافت شده که عبارتند از: فشار اجتماعی، نگرانی از اینکه به او فمینیست گفته شود، ترس از اینکه او را بیادب و پرخاشگر خطاب کنند (سوییم و هیرس ۱۹۹۹)، ترس از تشدید مزاحمت دلیل اصلی بیان شده توسط شرکتکنندگان تحقیق حاضر است. با در نظر داشتن مسئله حمله به زنان که پیشتر به آن اشاره کردیم این امر تعجبآور نیست. برخی از زنان نیز گفتهاند که نمیخواستند «صحنه نمایش» ایجاد کنند. زنان اصلا به اینکه در منظر عموم بیادب و پرخاشگر جلوه کنند اشاره نکردند. بسیاری از زنان معتقدند که تماشاگران در چنین شرایطی به علت مشغلههای خود یا به این علت که مزاحمان با آنها کاری نداشتند، از آنها حمایت نمیکنند. این فکر نیز مانع درگیری زنان با مزاحم میشود. بسیاری از زنان علیرغم اینکه در بیشتر مواقع واکنشی نشان نمیدهند اما فکر میکنند بهتر این بود که با مزاحم درگیر میشدند و آرزو میکنند که زنان در بیشتر مواقع با مزاحمان برخورد کنند. بیشتر شرکتکنندگان معتقدند زنان با سکوت خود تلویحا میگویند که مزاحمت را پذیرفتهاند.
میناکشی دانشجوی ۲۲ ساله رشته آموزش ابتدایی میگوید: «شرمنده کردن مزاحم مهم است.» او گفت: «(وقتی مزاحم را میزنم) مردم عقب میروند. میتوانی شرم را در چهره آنها ببینی.» با این وجود، برخی از زنان معتقدند وقتی با مزاحم برخورد میکنی و به او میگویی که دیگر ادامه ندهد او دچار سوءتعبیر میشود و این حرف شما را به عنوان دعوتی برای ادامه برداشت میکند. مانند مورد آشمیتا، دختر روزنامهنگار ۲۵ ساله. او گفت: «مزاحمان فکر میکنند دختر مورد هدف، زیرک است و با این کار میخواهد او را تشویق به ادامه کند. بنابراین به سوی او باز میگردند.»
مورد مزاحمت قرار گرفتن با احساسات منفی مانند احساس خجالت، ناامنی، انزجار و ناامیدی همراه بوده است. مشابه یافتههای سوییم، هیرس، کوهن، و فرگوسن (۲۰۰۱)، ما نیز خشم مشترک میان شرکتکنندگان را یافتیم. برخلاف گفته مردان که قصد آنها تنها تعریف و تمجید از زنان و نوازش آنها است هیچ کدام از زنان چنین فکر نمیکردند. گاردنر (۱۹۹۵) گفت که حتی زمانی که محتوای این متلکهای خیابانی تعریف و تمجید است، ویژگیهای دیگر مانند اینکه در اماکن عمومی و از زبان غریبهها ابراز میشوند و اینکه این اظهارات اغلب به قسمتهایی از بدن اشاره دارد که نام بردنش در عموم خوشایند نیست، باعث میشود تا زنان آن را تعریف ندانند و مزاحمت تلقی کنند. بنابراین این متلکها نقش تعریف و تمجید را بازی نمیکنند. علاوه بر اینکه مزاحمتهای خیابانی کاملا زشت و ناپسند هستند برخی از زنان معتقدند که این مزاحمتها حتی از تجاوز، اسیدپاشی، آدم ربایی و ... نیز بدتر است. یافتهها نشان میدهند که این مزاحمتهای خیابانی باعث آگاهی بیشتر زنان از آسیبپذیری جنسی خود شده و ترس از تجاوز به عنف یکی از بزرگترین ترسها در بین زنان تبدیل شده است (مک میلان و همکاران، ۲۰۰۰). در حالی که برخی از زنان گفتند این احساسات را در خود سرکوب میکنند، دیگران گفتند که درمورد این احساسات با دوستان و پدر و مادر خود صحبت میکنند. گریه کردن و دلداری دادن به خود که این رفتارها در دهلی عادی است از ابزار مقابله با این احساساتند. اگرچه این دلداریها تسلی خاطری برای آنها ایجاد میکرد در مقابل این موضوع که مزاحمتهای خیابانی با تاروپود شهر عجین شده است شرکتکنندگان را عصبانی میکرد.
واکنش خانوادهها
اگرچه مزاحمتهای خیابانی در درجه اول روی زنان تاثیر میگذارد، مسلما بر خانوادههایشان نیز اثرگذار است. نگرانیهای اعضای خانواده در مورد مزاحمتهای خیابانی زنان هرگز مورد بررسی قرار نگرفته است. بسیاری از شرکتکنندگان گزارش دادند که والدینشان در مور امنیت آنها نگرانند. والدین برای امنیت دختران خود دو اقدام انجام میدهند. اولین اقدام محدود کردن مکانهایی که دختر میتواند برود و تعیین زمان خاصی که تا آن موقع دختر باید به خانه برگردد. این اقدامات بعضی از دختران را از صحبت در مورد مزاحمان با والدینشان منع میکند زیرا میترسند که محدودتر شوند. بطور مثال کومال گفت: «والدینم به من میگویند بیرون نرو. اگر با آنها بحث کنم، آزادیام محدود میشود بنابراین نمیخواهم در مورد این موضوع با آنها بحث کنم. آنها میدانند که نمیتوانند دنیا را به یک مکان امنتر تبدیل کنند بنابراین خطرهای احتمالی پیش روی من را کاهش میدهند.»
دومین واکنش از سوی والدین عبارت است از مشاوره دادن به دختران برای اینکه در شرایط ناخوشایند چگونه رفتار کنند. بطور مثال میناکشی گفت: «پدر من هم اینطوری است، حتی اگر مجبور شدی کسی را بزنی بزن و اگر مغلوب شدی با پلیس تماس بگیر.» پدر او نیز او را به دیگر روشهای بدون خشونت برای حفظ امنیت ترغیب میکند. او میگوید: «پدرم میخواهد هر طور که هست من امن باشم حتی اگر لازم است لباسهای پوشیده و بلند بپوشم. پدرم میگوید اگر قرار است لباس پر زرقوبرق بپوشی رفتارت را مناسب کن و با وسایل عمومی سفر نکن و بلند نخند و توجه بیش از حد به خودت جلب نکن.»
با این حال، برخی از والدین به دختران خود توصیه میکنند که تنها از مزاحم دور شوند. بطور مثال سوشمیتا گفت: «وقتی که با مزاحم میجنگم مادرم میترسد و به من میگوید که از مزاحم فاصله بگیرم که این کار به نظرم مشکل بزرگتری ایجاد میکند چرا که پیام میدهد در برابر مزاحم کاری نمیتوانی بکنی.» این نشان میدهد که اگرچه شرکتکنندگان متوجه نگرانی والدینشان هستند اما نمیخواهند هر چیزی را که والدینشان میگویند انجام دهند و میخواهند خودشان تصمیم بگیرند که در چنین شرایطی چگونه واکنش نشان بدهند.
بیتفاوتی
شرکتکنندگان بر این باورند که بیتفاوتی عمومی در مورد مزاحمت خیابانی زنان که این روزها به سیاستمداران، پلیس و عموم مردم کشیده شده است، وجود دارد. آنها احساس میکنند مزاحمتها «اعمال عادی» تلقی میشوند و بنابراین نادیده گرفته میشوند. سیاستمداران در برابر سرزنش کردن زنان بابت خشونت جنسی بیتفاوتند. دویکا دانشجوی ۱۹ ساله رشته ادبیات میگوید: «این خبر را یادم است که زنی شب دیروقت از محل کارش برمیگشت مورد تهاجم قرار گرفت یا کشته شد. یکی از وزرا گفت که چرا زنان با آگاهی از اینکه آن موقع شب خیابانها امن نیستند در آن ساعت تردد میکنند!»
به گفته ایلاهی (۲۰۰۹)، شاید یکی از دلایل اینکه مقامات مزاحمتهای خیابانی را نادیده میگیرند این است که زنان معمولا موارد مزاحمتها را به پلیس گزارش نمیکنند. این عدم گزارش ممکن است به دو دلیل باشد. یکی از دلایلی که در تحقیقات قبل مشخص شد دشوار بودن شناسایی مزاحم است. آشتیما میگوید: «پلیس میپرسد: او کیست؟ من نمیدانم. شماره پلاکش چند بود؟ من نمیدانم.» دلیل دیگر احتمالا بیاعتمادی به پلیس است. برخی از زنان میگویند پرسنل پلیس به آنها زل زده یا برایشان سوت زده است. روحی در مورد اینکه چطور پلیس مانند سیاستمداران زنان را مقصر میانگارد، صحبت کرد. در این راستا میناکشی تعریف میکند که با دوستانش تصمیم گرفتند یک مورد آزار جنسی را به پلیس محلی گزارش دهند. یک پاسبان زن به آنها گفت لباسی که دوستانش پوشیدهاند تحریککننده است و منجر به مزاحمتهای خیابانی میشود. بیتفاوتی در میام پلیسهای زن نیز گسترش یافته است. برخی از زنان درمورد عملکرد پلیس در این زمینه ناراضی هستند. ساشمیتا گفت: «من پیش پلیس رفتم و پلیس سر مزاحمان داد زد اما اگر در محل واقعه بایستید پلیس به کمک شما نمیآید.» میناکشی گفت نگرش پلیس در یک ایستگاه با ایستگاه دیگر متفاوت است. پرسنل پلیس مستقر در نزدیکی دانشگاه پاسخگو هستند اما پلیسها در ایستگاهای دیگر پاسخگو نیستند. به نظر میرسد بی تفاوتی پلیس فراگیر شده است. میترا سرکر و پارسیبان ۲۰۱۱ دریافتهاند که ۱۱ درصد زنان مورد مطالعه آنها از پلیس کمک خواستهاند و پلیس به تعداد اندکی از آنها کمک کرده است. برخی فعالان جنبش حقوق زنان هند معتقدند که دیگران معمولا شکایت زنان از مزاحمتهای جنسی را باور نمیکنند. علاوه براین بکسی ۲۰۰۱ ادعا کرد که پلیس آزاد است گزارشات تعرض جنسی را هرطور که میخواهد تعبییر کند. وقتی زنان باور دارند که سازمانهای دولتی در برابر مشکلاتشان ساکت یا بیتفاوت هستند، خودشان نیز در برابر این مسائل سکوت میکنند.
استراتژیهای مراقبت از خود
در اماکن عمومی زنان مزاحمت را پیشبینی میکنند و استراتژیهایی را برای جلوگیری از رخ دادن آن به کار میگیرند. زنان استراتژی دور کردن توجه از خود و حفظ مرزهای شخصی را در اماکن عمومی اتخاذ میکنند. فادکه (۲۰۱۰) ادعا میکند ایمنی زنان بطور خودکار و از عوامل سازمانی و زیرساختی و پلیس به دست نمیآید پس خود زنان میکوشند امنیتشان را تامین کنند. ایجاد امنیت با درک مسئولیت مراقبت از خود در برابر خطر بر عهده خود زنان است. جای تعجب ندارد که از آنجا که وسایل حملونقل عمومی یکی از شایعترین مکانهای مزاحمت است، برخی از شرکتکنندگانی که خودشان ماشین شخصی دارند با ماشین خود تردد کنند. با این وجود حتی مسافرت با ماشین شخصی نیز بعد از تاریک شدن هوا امن نیست. هارشیتا ۲۷ ساله کارمند فناوری اطلاعات (IT) گفت به این دلیل که توسط مزاحمان تعقیب میشود هنگامی که به تنهایی ماشین را میراند شیشهها و درهای ماشین را قفل میکند. زنها گفتند وقتی از وسایل حملونقل عمومی استفاده می کنند مجبورند بدن خود را از نگاههای هرزه و لمس شدنهای ناخواسته محافظت کنند به طور مثال میناکشی گفت: «وقتی که با وسایل حملونقل عمومی سفر میکنم سعی میکنم سینههایم را بپوشانم. بازوهایم را به حالت دستبهسینه گره میزنم یا میله اتوبوس را محکم بغل میکنم. وقتی در مکانهای شلوغ هستم سعی میکنم مزاحمان را هل بدهم و با آرنج به آنها میزنم.»
بنابراین زنان برای محافظت از اندامهای جنسی خود مانند پستانها از دیگر اعضای بدن خود یا از روسری کمک میگیرند. نوپور ۲۰ ساله دانشجوی رشته روانشناسی گفت: «در اتوبوس خانمها برای جلوگیری از لمس شدن باید کیفشان را بین خود و دیگر مسافران بگذارند.» تحقیقات نشان داده زنان برای دوری از جلب توجه مردان رفتار عمومی خود را اصلاح میکنند (گوآنو ۲۰۰۷). این امر در مورد شرکتکنندگان تحقیق حاضر نیز صادق است. بعضی از زنان برای اینکه جلب توجه نکنند روی صورتشان نقاب میزنند و از تماس چشمی با غریبهها اجتناب میکنند. آنها همچنین لباسهایشان را با توجه به جایی که قرار است بروند انتخاب و از بیرون ماندن تا دیروقت خودداری میکنند. هارشیتا گفت: «به عنوان یک دختر در این شهر بیستوچهار ساعته باید مراقب باشی. باید مراقب نحوه لباس پوشیدنت باشی، اینکه کجا میروی و کی قرار است آنجا باشی. باید سر ساعت خاصی بروی و سر ساعت خاصی برگردی. وقتی میخواهی پایت را از خانه بیرون بگذاری باید مراقب نحوه پوششت باشی .... نباید بلوز تنگ و دامن کوتاه بپوشی.»
از آنجا که از پوشش زنان برای مشروعیت بخشیدن به مزاحمتها استفاده میشود، بسیاری از زنان طرز لباس پوشیدن خود را در مجامع عمومی تغییر میدهند. زنان برای اینکه توجه کمتری به خود جلب کنند لباسهایی را انتخاب میکنند که اندام آنها را بپوشاند تا بلکه آزادی بیشتری بدست آورند اما درواقع این آزادی را به دست نمیآورند. علیرغم اهمیتی که زنان به نحوه پوشش خود میدهند، بیشتر افراد میگویند لباس زنان ربطی به مزاحمتهای خیابانی ندارد. در حالی که برخی میگویند لباسهای باز ناخواسته جلب توجه میکنند همه شرکتکنندگان گزارش دادند حتی زمانی که لباسهای پوشیده و گشاد پوشیدهاند مورد مزاحمت قرار گرفتهاند. نوروپ توضیح داد علیرغم اینکه میداند لباس محافظی در برابر مزاحمتها نیست و باور اینکه لباس باعث ایجاد مزاحمت نمیشود، برای اینکه بخاطر مزاحمتهای خیابانی سرزنش نشود همیشه لباسهای پوشیده می.پوشد. در راستای این عقیده پهاد که (۲۰۰۷) گفته زنانی که لباسهای تحریکآمیز می پوشند در صورتی که مورد مزاحمتهای خیابانی قرار بگیرند کسی با آنها همدردی نمیکند. اجتناب از شب تنها بیرون رفتن، استراژی دیگری برای مقابله با مزاحمتها است. جالب این است که مزاحمتها اغلب در اماکن شلوغ رخ میدهد و همه انتظار دارند شبها شلوغی کمتر باشد. با وجود این زنان از اینکه شبها تنها بیرون بروند احساس ناامنی میکنند. مبرم است که مزاحمتها زنان را از اماکن عمومی دور و وابستگی آنها را به مردان زیاد کرده است. بومن (۱۹۹۳) استدلال کرده که مزاحمتهای خیابانی آزادی زنان را در اساسیترین زمینهها محدود کرده است. مزاحمتها تحرک فیزیکی و جغرافیایی زنان را کاهش داده است و مانع تنها حضور یافتن آنها در اماکن عمومی شده است. فمینیستها خاطرنشان میکنند که دور نگه داشتن زنان از اماکن عمومی احتمالا ریشه در تمایلات پدرسالارانه برای نظارت و کنترل بر رفتارهای جنسی زنان خصوصا دختران جوان دارد. سن (۱۹۸۴) روشهای مختلفی را که رفتارهای پدرسالانه شکل میگیرند و رفتارهای جنسی زنان را هدایت و کنترل میکنند، بیان میکند. یکی از این راهها تسلط و کنترل بر اماکن عمومی و تبدیل آنها به قلمرو مردانه است. وقتی زنان وارد این اماکن میشوند با محدودیتهای متعددی مواجهند. به عنوان مثال انوری (۲۰۰۳) در مورد افزایش اسیدپاشی از اواخر دهه ۱۹۸۰ در بنگلادش سخن میگوید و بیان میکند احتمالا این واکنش مردسالاری به اشتغال و استقلال زنان است. به طور مشابه گفته میشود که در موج بعد از انقلاب، حملات جنسی به زنان مصر احتمالا نتیجه عملیات وسیع نیروهای امنیتی برای تضعیف مخالفان سیاسی بوده است. با خدشهدار کردن تظاهرات سیاسی و با توسل به ابزار خشونت جنسی، تصور میکردند خشم نیروهای امنیتی از انقلاب احتمالا اخلاقی بودن آن را کمرنگ و معترضان زن را از شرکت در راهپیماییها دلسرد میکند (هولمن۲۰۱۲). در این مورد علاوه بر درک بی تفاوتی دولت، آنان را نیز با مزاحمان همدست می یابیم.
اگرچه اغلب زنان گفتند که استراتژیهایی که به کار بستند در کاهش میزان مزاحمتها موثر بوده است، با این وجود امکان اینکه مورد تهاجم قرار بگیرند همیشه وجود دارد. بنابراین، استراتژیها امنیت را تضمین نمیکنند. به نظر شرکتکنندگان، همراهی یک مرد در اماکن عمومی تنها استراتژی کارآمد است. دویکا گفت: «وقتی یک مرد همراه من است نمیدانم چرا، ولی احساس امنیت بیشتری دارم. شاید به این خاطر که وقتی یک مرد کنارت است مزاحم اعتمادبهنفس کافی ندارد.» کلمه «شاید» در اینجا قابل تامل است زیرا تجاوز به عنف گروهی سال ۲۰۱۲ و حادثهای که چند ماه پیش در بازار اتفاق افتاد و زنان با وجود اینکه مرد همراهشان بود مورد تجاوز قرار گرفتند. مردانی که سعی در مداخله و توقف مزاحمت دارند نیز ممکن است مورد حمله قرار بگیرند، مانند اتفاقی که در سال ۲۰۱۱ افتاد. هنگامی که دو مرد جوان بیرون رستورانی در بمبئی به دفاع از همسر دوست خود در برابر مزاحمتها اقدام کردند مورد ضربوشتم قرار گرفتند و کشته شدند.
تغییرات ضروری
برخی از شرکتکنندگان معتقدند کاهش مزاحمتها مستلزم تغییر اجتماعی و «تعالی اجتماعی» است. برای مثال دویکا گفت: «راستش به نظر من یک تغییر اساسی لازم است، یک انقلاب که به زنان احترامی که به آن نیاز دارند و سزاوارش هستند، اعطا کند. تفاوت میان زنان و مردان باید کاهش پیدا کند.» روحی احساس میکند زنان نیز مسئولیتهایی دارند. او میگوید: «اینها بیفایده است مگر اینکه یک هشیاری جمعی ایجاد شود و زنان یک قدم جدی بردارند و در برابر مزاحمان بایستند و پلیس نیز در صحنه حضور داشته باشد و از زنان دفاع کند. همچنین زنان باید احساس خجالت از مزاحمتها را کنار بگذارند و حساسیت و آگاهی خود را در این مورد بالا ببرند.» سوشمیتا گفت: «باید به دختران و پسران آموزش داده شود که این کار اشتباه است، خنده دار نیست، جالب نیست، حق ندارید یقه خود را بالا بدهید و با دوستانتان در خیابان قدم بزنید و برای دختران و زنان ایجاد مزاحمت کنید. این کار واقعا نشانه بزرگ شدن و مردانگی نیست. به عنوان یک زن به نظرم باید خجالت و شرم را در چنین شرایطی کنار بگذاریم.»
شرکتکنندگان معتقدند که پلیس هم باید فعالتر باشد. ساکشییک کارآفرین ۲۵ ساله میگوید: «پلیس هم باید آگاهی خود را بالا ببرد. باید تعداد ایستگاهها و شمارههای پلیس افزایش یابد. مردم به ندرت این شمارهها را میشناسند.» مجازات سنگینتر برای مزاحمان و حمایت پلیس نیز مهم است. شرکتکنندگان همچنین بیان کردند که عابران علاوه بر اینکه عجله دارند و تمایلی به کمک ندارند، به این علت که نمیخواهند خودشان را درگیر روند قانونی پیچیده کنند، از مداخله خودداری میکنند. روحی گفت: «این معضل بزرگی است که کمک پلیس و دولت را میطلبد. دولت باید در این مورد کار جدی انجام دهد و باید مجازات این افراد را شروع کند. مطمئنم افرادی هستند که میخواهند به افراد آزاردیده کمک کنند اما به دلایل امنیتی این کار را نمیکنند. مثلا اگر در خیابان مزاحمم شوند و برادر شما سعی کند به من کمک کند و پلیس به صحنه بیاید پای برادر شما نیز در این ماجرا گیر خواهد بود. او حتی من را نمیشناسد و بنابراین کمک نمیکند. اما اگر برادر شما بداند با کمک به من او در این ماجرا درگیر نخواهد بود و دستگیر نمیشود، برای کمک به من میآید.»
بسیاری از زنان به رسانههای جمعی به عنوان منبع اطلاعات اشاره کردند و گفتند شیوع و تنوع جرم و جنایاتی که در این شهر به زنان اعمال میشود را از رسانهها آموختهاند. اکثر شرکتکنندگان معتقد بودند که رسانهها میتوانند نقش مهمی در زمینه آگاهیرسانی ایفا کنند. بطور مثال، دویکا گفت: «به نظرم رسانهها میتوانند نقش بسیار حیاتی ایفا کنند. چرا که به واسطه تبلیغات قابلیت ایجاد تغییر دارند. باید زنان را تشویق کنند که روی پای خود بایستند و برای امنیت و ایمنی خودشان بجنگند. باید زنان را به گزارش مزاحمات و اقدامات امنیتی خاص مثل همراه داشتن اسپری فلفل، یادگیری هنرهای رزمی، تکواندو و .. تشویق کنند.»
با این حال برخی دیگر احساس میکنند که رسانهها نیز در به تصویر کشیدن زنان به عنوان افرادی مضطرب که نیازمند مردان خوب برای حفاظت از آنها در برابر مردان بد هستند، نقش دارد. روحی معتقد است اگرچه رسانهها میتوانند توجه را به چنین مسائلی جلب کنند با این وجود تغییرات اساسی تنها در صورتی اتفاق میافتد که دستگاه قضایی بطور جدی با این مسائل برخورد کند. بنابراین نتیجه پاسخ شرکتکنندگان بطور کلی لزوم تغییرات همزمان در تمام سطوح را برای آزادی عبور و مرور زنان در شهر نشان میدهد. همانطور که انتظار داشتیم دریافتیم که مزاحمتهای خیابانی در تعیین نحوه زندگی زنان این شهر تاثیر بسزایی دارد. نظرات شرکتکنندگان باعث شد برخی از عوامل و فرآیندهایی که مزاحمتهای خیابانی را مانعی برای آزادی و امنیت زنان کرده است شناسایی کنیم. به نظر میرسد این عوامل در یک چرخه عمل میکنند که این چرخه در شکل یک نمایش داده شده است.
به نظر می رسد مزاحمتها در اماکن عمومی در روز روشن و در مکانهای پرجمعیت به چند شکل با فراوانی بالا اتفاق میافتد. این مزاحمتها نتیجه چند متغیر است که به نظر باهم در ارتباط هستند. در جوامع مردسالار با زنان مانند کالا برخورد میشود و این برخوردها طبیعی و قابل توجیه به نظر میرسند. اغلب زنان نیز به خاطر این مزاحمتها سرزنش میشوند. در جامعهای که این باورها در آن غالب است، بیتفاوتی پلیس، ضعف اجرای قوانین و بیتفاوتی عابران در صورت مشاهده مزاحمتها امری طبیعی است.
خانوادههای زنان نیز به این علت که کنترل کمی روی نحوه برخورد آنها در مواجهه با چنین شرایطی دارند، نگران هستند. از آنجا که زنان میدانند هیچ نیروی بیرونی به آنها در برابر مزاحمتهای خیابانی کمک نمیکند سعی میکنند استراتژیهایی را برای دفاع از خود به کار بگیرند. هرچند میدانند این استراتژیها به آنها کمکی نمیکند و امنیت آنها را تضمین نمیکند. فاصله گرفتن از مزاحم از واکنشهای آشکار زنان در صورت مواجهه با انواع مزاحمت است. اگرچه زنان ترجیح میدهند با مزاحم برخورد کنند اما از ترس اینکه این برخورد سوءتعبیر شود و مزاحم آن را دعوت تلقی کند از این کار خودداری میکنند. در چنین شرایطی برخورد و مقابله ممکن است به مزاحمت بیشتر منجر شود. اگرچه نادیده گرفتن مزاحمت و ساکت بودن در برابر مزاحم برای زنان سخت است و دیده شده که سکوت باعث افزایش مزاحمت شده است.
نتیجهگیری
تداوم مزاحمت در مکانهای عمومی جنبههای مختلف زندگی زنان از جمله زمان تردد در شهر، انتخاب لباس و نحوه رفتار در این اماکن را درگیر کرده است. با این وجود تحقیق حاضر به دو یافته مثبت دست پیدا کرد. اولا، خودسرزنشگری در بین زنانی که این مزاحمتها را تجربه کردهاند دیده نمیشود (کارل ۲۰۱۰) هیچ یک از زنانی که مورد مصاحبه بودند علت مزاحمتها را رفتار یا نحوه پوشش یا گفتار خود نمیدانند. مسئولیت مزاحمتها مستقیما بر دوش مزاحمان است. درثانی، اگرچه تحقیقات قبلی رابطهای بین مزاحمتهای خیابانی و تمایل زنان به خودآزاری قائل است تحقیق حاضر به این نتیجه نرسید؛ به عنوان مثال در قالب کاهش اعتمادبهنفس یا افزایش دغدغه در خصوص وزن و ظاهر. با این وجود به نظر میرسد رابطه بین سطوح مزاحمتهای خیابانی و خودآزاری در نمونههای هندی حوزه مرتبطی برای تحقیقات آینده است. دیدگاههای مفصل و موارد به اشتراک گذاشته شده توسط شرکتکنندگان نیاز به برخورد با مزاحمتهای خیابانی به عنوان یک مسئله کاملا جدی را نشان میدهد. تغییر رویه پلیس در برخورد با مزاحمان از مهمترین تغییراتی است که شرکتکنندگان خواهان آن هستند. عملکرد نادرست پلیس مهمترین عامل ترس و بیتفاوتی عابران در مشاهده صحنههای مزاحمت است. علاوه بر این پرسنل پلیس خود مزاحمان بالقوه هستند. زنان تنها در صورتی مزاحمتها را گزارش میدهند که مطمئن باشند پلیس به آنها کمک خواهد کرد. از آنجا که این موارد گزارش نمیشوند پس برخوردی با آن صورت نمیگیرد که این خود باعث تکرار جرم میشود. بنابراین جبران خسارت و بهبود اقدامات پلیس مستلزم گزارش دادن است. یافتههای این تحقیق نشان داد برخلاف انتظار عمومی، گشتزنی پلیس در طول روز و در اماکن عمومی نیز ضروری است. از آنجا که وسایل حملونقل عمومی کاملا ناامن است باید این وسایل تحت کنترل و تدابیر امنیتی شدید باشد. علاوه بر این آگاهیبخشی درباره قوانین هند بسیار مهم است و رسانهها و پلیس نقش مهمی در اطلاعرسانی بازی میکنند. در حال حاضر سازمانهایی مانند جگوری در چنین طرحهایی شرکت دارند. در یک سال گذشته، دیوان عالی کشور دستور داده است که در صورت شکایت مزاحمت، راننده باید ماشین را به اولین ایستگاه پلیس برساند. در صورتی که راننده این کار را انجام ندهد مسئولین باید مجوز تردد او را باطل کنند. نصب و راهاندازی دوربینهای مداربسته (CCTV) و حضور پرسنل پلیس زن با لباسهای شخصی در اماکن عمومی از دستورات صادرشده توسط دادگاه است. اجرای موثر این دستورات و دیگر اقدامات مانند جداسازی دستشوییهای عمومی زنانه و مردانه، روشنایی مناسب خیابانها، آموزش برنامههای حساسیتزایی جنسیتی بر اساس ارزشهای فمینیستی خصوصا در مدارس و دانشگاهها برای به چالش کشیدن جوانان در برابر مفاهیم ضدزن، برای کاهش موارد مزاحمتهای خیابانی ضروری است.
این تحقیق نیز مانند هر پژوهشی محدودیتهای خاصی دارد. اولا هدف تحقیق حاضر روشنسازی تجارب زنان است. با این وجود برای تعمیم آن تلاشی صورت نگرفته است. نمونه این تحقیق کوچک بود و شرکتکنندگان جوان، شهری، اهل شمال هند و در حد متوسط رفاه اجتماعی بودند. تجارب زنان از مزاحمتهای خیابانی بر اساس نژاد، سن و طبقه اجتماعی متفاوت است به طور مثال زنان طبقه اجتماعی و اقتصادی فرودستتر در مقایسه با زنان مرفه به این علت که بیشتر از وسایل حملونقل عمومی استفاده میکنند در برابر مزاحمتها آسیبپذیرتر هستند و بیشتر با آن موجه میشوند. زنانی که به نقاط مختلف کشور متعلقند خصوصا شمال شرق، احتمالا با مزاحمتهای مشابه روبرو میشوند. پژوهشهای آینده باید تجارب زنان مختلف از گروهها، طبقات و مناطق جغرافیایی مختلف را بررسی کند. در ثانی نباید این مسئله را نادیده بگیریم که علاوه بر آنچه شرکتکنندگان گفتند انواع دیگری از مزاحمتهای خیابانی نیز وجود دارد. ماهیت تجارب فردی همیشه برای دیگران غیرقابل دستیابی است. نباید تعصب محقق را در تحقیقات کیفی نادیده گرفت و با این وجود محققان سعی میکنند در طول پژوهش انعطافپذیری خود را حفظ کنند.
نویسندگان: مگا دیلون/ سوپارنا باکایا
برگردان: فهمیه حسنمیری
منبع: Street Harassment: A Qualitative Study of the Experiences of Young Women in Delhi