بیدارزنی: سال ۱۳۹۸ برای زنان کنشگر ایرانی در عرصههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، حقوق بشری و … سالی سخت و جانکاه بوده است. فعالان زن ایرانی با انواع متعددی از اتهام، بازجویی، بازداشت، شکنجه و تهدید برای گرفتن اعتراف و حکمهای ناعادلانه و نامتناسب دستبهگریبان بودهاند. به همین مناسب هیئت تحریریه تارنمای بیدارزنی بر آن شده که به مناسبت ۸ مارس، روز جهانی زن، پروندهای را با موضوع بررسی وضعیت زنان زندانی در ایران و برخی کشورهای دیگر منتشر کند. در همین راستا در ادامه مطلبی از این پرونده را میخوانید.
ما زمینمان را از دست دادیم و فقط «آبرویمان» مانده، آیا باید آن را هم از دست بدهیم؟
«ام جمیل» ۴۵ ساله میگوید: «وقتی زنی دستگیر میشود، ما برای ابراز همدردی یا هنگام آزادی برای عرض تبریک به دیدن خانوادهاش میرویم. این وظیفهمان است؛ اما از درون حس خوبی نسبت به این موضوع نداریم.»
ام جمیل تنها زنی نیست که اینگونه فکر میکند. او نمایانگر دیدگاه جامعه به زنان فعال سیاسی و زندانی است. جامعه فلسطینی یک جامعه پدرسالار و طبقاتی است. با وجود مسائل سیاسی بسیاری که در فلسطین وجود دارد همچنان مسئلهی «آبرو» در اخلاقیات این جامعه اهمیت بهسزایی دارد. در برخی از نقاط فلسطین، دو جنس مخالف امکان مکالمه مستقیم با یکدیگر را ندارند و نباید با هم تماس فیزیکی داشته باشند. حال با چنین واقعیت اجتماعی سنتی و محافظهکارانهای وضعیت زنان فعال سیاسی که پیشگامان تغییر هستند چه میشود؟
«زندان برای مردان است» برای همین در انظار عمومی زنانی که زندان میروند رفتار مردانه دارند یا از جایگاه خود تخطی کردهاند و وجهه خوبی ندارند. من در مصاحبههای بسیاری که با زنان زندانی سیاسی در سنین و جایگاه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی مختلفی داشتم، متوجه شدم که آنها همواره با انواع طرد، خصومت و مشکلات اجتماعی از طرف بستگان و همسایگان خود مواجه شدهاند، یا حتی پس از آزادی از ازدواج با آنها ممانعت شده است.
در فلسطین قواعد خاصی برای ازدواج وجود دارد. ضربالمثل «اول دنبال شوهر برای دخترتان باشید، بعد عروس برای پسرتان» نیز بر اهمیت ازدواج دختران تاکید دارد. دخترانی که از سن ازدواجشان گذشته باشد، برچسب میخورند و حال اگر دختر مجردی زندان برود پس از آزادی باید با مشکلات بسیاری در زندگی شخصیاش دستوپنجه نرم کند.
وفا ۲۸ ساله که از زندان آزاد شده تصدیق میکند که مردم به دنبال دختری هستند که خودش را نه درگیر سیاست بلکه تسلیم شوهر کند. او اضافه میکند که زنان آزادیخواه بسیاری نیز در زندان با مسائل این چنینی دست و پنجه نرم میکردند. حتی بین برخی از مردان روشنفکر فعال سیاسی نیز این نگرش منفی وجود دارد. وفا و ۶ زن دیگر که از زندان آزاد شدهاند اکنون در حال یادگیری مهارتهای کامپیوتری هستند و به دنبال راه انداختن کسب و کار خودشانند نه شوهر.
وفا تأکید میکند که جامعه فلسطینی هنوز به شدت سنتی و محافظهکار است و تفکیک جنسیتی در حوزه کار نیز در آن پابرجا است. تخطی از عرف جامعه و زندان رفتن برای زنان دو وجهه دارد. از طرفی زن به عنوان یک قهرمان و مبارز در عرصه ملی و جهانی ستایش میشود، از طرفی دیگر در حوزه خصوصی و جامعه با انواع برچسبها مواجه میشود.
از علل اصلی امتناع از ازدواج با زنان فعال سیاسی همبستگی بین زندان و تجاوز است که خود به معنی از دست دادن «آبرو» است؛ آبرویی که باید به هر قیمتی حفظ شود و متأسفانه تغییر این نگرش یک شبه اتفاق نخواهد افتاد.
«لیلا» ۴۵ ساله در سال ۱۹۷۰ در سن ۲۰ سالگی زندان بود. با وجود اینکه چهار سال بعد آزاد شد اما احساس میکرد از بعد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از جامعه طرد شده است. او میگوید: «مردم وانمود میکنند که با زندانیان همدردند اما در حقیقت از آنان دوری میجویند.» علت آن نیز به نظر میرسد این باشد که تعداد زیادی از مردم همچنان زندان را با تجاوز همراه میبینند. زن برای آنها ناموس و تجاوز معادل از بین رفتن آبرو است. او نیز معتقد است: «مردان دختران معمولی را برای ازدواج برمیگزینند نه زندانیان و فعالان سیاسی را.» آنها بر این باورند که «آبرو» که در فرهنگ پدرسالار اهمیت ویژهای دارد با کنترل دختران و محدود کردن آنان در موقعیتهای شغلی و اجتماعی سنتی و پذیرفته شده همراه است.
«ریما» ۳۸ ساله نیز که به تازگی از زندان آزاد شده میگوید: «مردان دوست ندارند زندگیشان را با زنی روشنفکر که از حقوق خود آگاه است به اشتراک بگذارند؛ چرا که زنی که بیشتر وقت خود را در فضای عمومی و برای آزادی میگذراند نمیتواند به راحتی تحت انقیاد دربیاید.»
همین مسائل جامعه فلسطینی را با دوگانگی مواجه میکند. از طرفی تلاشی همگانی برای آزادی صورت میگیرد، از طرفی دیگر مشارکت فعال زنان در این آزادی از طرف بطن جامعه با مشکل مواجه میشود. البته این مسئله فقط برای زنان مجرد صادق نیست. زنان متأهل نیز با طرد جامعه دستوپنجه نرم میکنند. با این حال بازگشت آنان به جامعه به میزان روشنفکری همسرشان نیز بستگی دارد. «سامیا» که در سال ۱۹۸۲ بعد از ازدواج به زندان افتاد، همواره همسرش را حامی فعالیتهای خود میداند. خود او نیز زندان بوده و فعال سیاسی است و حتی به سامیا کمک کرد تا با خشم پدرش بهخاطر فعالیتهای سیاسیاش مواجه شود اما زندانی سیاسی دیگری که نخواست نامش فاش شود به محض آزادی با نامزدی مواجه شد که بهخاطر زیر پا گذاشتن شرف خانواده از او جدا شد.
در مجموع میتوان عوامل مرتبط متعددی را در فشاری که به زنان زندانی سیاسی فلسطینی وارد میشود، مدنظر قرار داد. موقعیت جغرافیایی زنان یکی از این موارد است. برای مثال در مناطق شمالی نسبت به مناطق جنوبی فلسطین میزان محافظهکاری بیشتر است. عامل دوم خانواده و میزان تعهد به روحیه مبارزهطلبی و جنگندگی است. در نهایت «بازه زمانی»ای که زن زندان میرود نیز اهمیت دارد. برای مثال در دوران اوج غیرت ملی حضور زنان در میدان نبرد بلامنازع است اما در دوران رکود مبارزه، محدودیت بر زنان نیز افزایش مییابد.
در نتیجه به نظر میرسد که زنان خود دستاویزی میشوند برای مبارزه (زمانی که به آنها نیاز است) و یا خانهنشینی (زمانی که سنت از آنها میخواهد). از بعد سیاسی زنان به حاشیه رانده شدهاند و تلاش سیاسی موفقی برای ارتقاء جایگاه اجتماعی آنان نشده است. برای همین سازمانهای زنان نیاز به قدرتیابی دارند. مهم این است که زنان بتوانند به این سطح از آزادی دست پیدا کنند که خود و با سازماندهی نیروهای مبارز برای خود تصمیمگیری کنند. آنان خود دست به انتخاب سرنوشتشان میزنند که چه زمان مبارزه کنند، چه زمان ازدواج کنند و یا اصلاً ازدواج نکنند.
نکته: نویسنده تمامی اسامی را تغییر داده است.
نویسنده: هونیدا غانم
برگردان: شمیم شرافت