دیدهبان آزار: خرداد سال ۱۳۹۵ بود که حجتالاسلام سید موسی حسینیمجد، امام جمعه شهر اسدآباد همدان در خطبه نماز جمعه این شهر، با انتقاد از حجاب دانشجویان مهمان در دانشگاههای اسدآباد، گفت که اسدآباد شهر مذهبی و ولایتمداری است که زنان آن همه چادری هستند و متاسفانه دانشجویان مهمان در این شهر به صورت آرایش کرده و بزککرده و بدلباس، فساد را ترویج میدهند. او در این خطبه با تأکید بر اجرای امر به معروف و نهی از منکر، از بازاریان، مسئولان و رهگذران درخواست کرد که از دانشجویان بخواهند که این وضعیت اسفبار حجابشان را تغییر دهند. بعد از این اظهارنظر بود که نیروی انتظامی اسدآباد برنامهای با عنوان «تجمع مردمی مدافعان حریم خانواده» در میدان امام شهر اسدآباد برگزار و بروشورهایی را با عنوان «عفاف و حجاب» بین حاضران در این مراسم توزیع کرد.
یک سال بعد هم یعنی در تیرماه ۱۳۹۴، پایگاه خبری «آوای سیدجمال» دست نوشتههایی را با موضوع حجاب تهیه کرد و کمپینی را با حضور بعضی از زنان شهر اسدآباد تشکیل داد. در این کمپین زنان با پوشش چادر دست نوشتههایی چون «حجاب احترام به حرمتهای الهی است»، «حجاب را از کودکی به فرزندانتان یاد بدهید»، «من به حجاب اعتقاد و اعتماد دارم»، «حجاب زینت زن است»، «حجاب سپر ناامنیهاست» و غیره در دست داشتند.
حالا بعد از گذشت سه سال از اولین سخنرانی امام جمعه این شهر و اجرای برنامههای متعدد در زمینه حجاب، او بار دیگر در خطبههای نماز جمعه ۱۳ دی ماه امسال، به نوع حجاب دختران دانشجو در اسدآباد تاخته و با بیان اینکه وضعیت پوشش دانشجویان به گونهای است که دیگر سکوت نمیکنیم، به مردم این اجازه را داده تا با «بدحجابان» برخورد جدی کنند. او همچنین اعلام کرده که با حراست دانشگاه دراین باره صحبت میشود و اگر کسی با پوشش غیرمناسب ترویج فساد کند از دانشگاه اخراج خواهد شد.
این اظهارات «سید موسی حسینی مجد»، اعتراضاتی را در بین دانشجویان دانشگاه سید جمالالدین اسدآبادی برانگیخت؛ تا جایی که عدهای از آنها دست به قلم شدند و ضمن اعتراض شدید به این اینگونه اظهارات با کنایه از او خواستند کفن بپوشد، انتقالی دانشجویان این دانشگاه را فراهم کند و در دانشگاه را ببندد.
لطفا صدای ما را بشنوید
جمعی از دانشجویان دانشگاه سید جمال الدین اسدآبادی به خطبههای امام جمعه اسدآباد در نماز جمعه این شهر اعتراض کردند و در بیانیهای با عنوان «لطفا صدای ما را بشنوید» خطاب به او نوشتند: «جنابعالی در سخنرانی خود فرمودهاید مردم اجازه برخورد با دانشجویان را دارند، آیا مردم مجری قانون هستند؟ شما میزبان ما دانشجویان هستید شایسته نیست میزبان اینگونه بیرحمانه به میهمان خود به ناروا تهمت فساد بزند و بدون توجه به جایگاه علم خواستار محرومیت آنان از تحصیل شود (با لفظ این دانشجویان را از شهر بیرون میاندازیم.)»
این دانشجویان در ادامه این بیانه اعلام کردهاند که حضور دانشجو در شهر به معنای فساد نیست بلکه به معنای رونق علمی و اقتصادی اسدآباد است؛ «مادامی که بزرگان شهر این اجازه را به خود بدهند که دانشجو را متهم به فساد کنند دیگر امنیتی در سطح شهر باقی نخواهد ماند. شما با بیانیه خود اجازه هرگونه هتک حرمت و قانونشکنی را به مردم دادهاید و اگر اتفاق ناگواری در این خصوص رخ دهد بایستی به مراجع بالاتر پاسخگو باشید؛ چرا که ما سکوت نمیکنیم. آیا تا الان حرف دل دانشجو را به عنوان امام جمعه شهر شنیدهاید؟ یک بار جلسهای با دانشجویان برگزار کردهاید؟ که طبق دستور اسلام اول امر به معروف کنید و بعد قصاص! ما خود اعتراض خود را به وزارتخانه و دفتر رهبری خواهیم رساند که شرایط رفع زحمت ما را فراهم کنند.»
حرفهای امام جمعه مردم را علیه دانشجویان تحریک میکند
درحالی امام جمعه شهر اسدآباد همدان و همچنین دادستان ویژه روحانیت غرب کشور در شورای فرهنگ عمومی شهرستان اسدآباد، هر چند وقت یک بار به نوع پوشش دانشجویان این شهر میتازند که دانشجویان زن این دانشگاه این نوع اظهارات را موجب بیشتر شدن اذیت و آزارها و تحریک برخی از مردم این شهر علیه دانشجوها میدانند.
یکی از این دانشجویان به «دیدهبان آزار» میگوید: «اسدآباد بعد از همدان و ملایر و نهاوند، چهارمین شهر بزرگ همدان است و از نظر فرهنگی شهر بستهای است. بیشتر زنان این شهر مجبورند با چادر به خیابان بروند. این شهر یک دانشگاه دولتی دارد و حضور دانشجویان از دیگر شهرها در این دانشگاه باعث رونق اقتصادی این شهر شده است اما بعضی از مردم وقتی میفهمند ما دانشجو هستیم به ما فحش میدهند و ما را اذیت میکنند. حتی برخی زنها طور خاصی به ما نگاه میکنند و میگویند شما حتما دلتان شوهر میخواهد که اینطوری لباس میپوشید! درحالیکه لباس ما عادی است. هرچند اینجا چادریها که به قول خودشان «حجاب برتر» دارند هم مورد آزار قرار میگیرند.»
«حتی یک بار به ما سنگ پرتاب شد»؛ این دختر معتقد است اظهارات امام جمعه این شهر در تشدید اذیت و آزارها بسیار موثر است؛ «یکی از زنان اسدآبادی یک روز به یکی از دوستان من گفته بود: «چرا اینطوری به خیابان میآیی؟ مردان ما شما را میبینند دلشان هوس میکند!» همچنین بارها شده که مردها با موتور ما را تا خوابگاه تعقیب کردهاند. یک بار من خودم دیدم که یک موتوری به یکی از بچههای خوابگاه دستدرازی کرد درحالیکه آن دختر پوشش کاملا معمولی داشت. یک بار هم به دکتر رفته بودم و او تا فهمید من دانشجوی شهر دیگر هستم به من گفت: «در شهر تو همه چیز آزاد است؟ مثلا سکس؟» و حرفهایش من را آزار داد. به نظر من و بسیاری از دانشجویان این شهر حرفهای امام جمعه این شهر برخی از مردم را علیه ما تحریک میکند و باعث میشود هر روز با انواع اذیت و آزارها مواجه باشیم. البته منظور همه مردم شهر نیست. عده زیادی نه تنها رفتار خوبی با دانشجویان دارند بلکه از آنها به شکلهای مختلف حمایت هم میکنند.»