آرمان ملتشاهی: دستدرازی، متلکگویی، فحاشی و… آسیبی است که دامن بیشتر زنان و گاهی دیگر گروهها را روزی گرفته است؛ این بار کارزاری با نام «هرس واچ» امکانی جدید ایجاد کرده است که کاربران، آزار جنسی خیابانی را روی نقشه سایت ثبت کنند. دوشنبه، ۲۵ نوامبر بود، روزی برای یادآوری خشونتی که زنان در عرصه عمومی و خصوصی با آن درگیر هستند. زنان و مردان در سراسر دنیا برای مقابله با این معضل تلاش زیادی میکنند و امسال هم در کشورهای مختلف تظاهراتهایی در اعتراض به خشونت علیه زنان برگزار شد.
طبق آمار سال ۹۷ سازمان بهزیستی ۴۹ درصد از زنان ایرانی آزار جسمی و فیزیکی، ۲۶ درصد عاطفی و روانی و کلامی و ۲۲٫۲ درصد آنها آزارهای اجتماعی و اقتصادی دیدهاند. خیابان یکی از جولانگاههای خشونت علیه زنان است این خشونت میتواند کلامی، جسمی یا جنسی باشد. حالا هرس واچ یا همان دیدهبان آزار راه خاص خود را در مبارزه با این معضل در پیش گرفته است.
در این باره با مهتاب محمودی، یکی از دبیران این مجموعه و همچنین مصطفی اقلیما، پدر مددکاری اجتماعی ایران گفتوگو کردهایم. محمودی معتقد است این، نوعِ پوشش زن نیست که باعث آزار میشود بلکه نامتناسب بودن مناسبات قدرت است، اقلیما نیز میگوید به جای برخورد با معلولها باید با علتها برخورد شود.
محمودی: کلیشهها باعث نادیده گرفته شدن رضایت زنان میشود
مهتاب محمودی یکی از دبیران هرس واچ در مورد تعریف و الگوی این گروه از آزارگر و آزاردیده جنسی گفت: «آزار جنسی به طیف گستردهای از اعمال فیزیکی، بصری و کلامی اطلاق میشود که به نوعی مضمون جنسی داشته باشند و بدون رضایت افراد بر آنها تحمیل شوند و برای آنها احساس ناراحتی و ناامنی ایجاد کند.
یکی از شایعترین انواع آزار خیابانی که بیش از همه علیه زنان صورت میگیرد، آزار کلامی است. آزار کلامی شامل متلکپرانی، فحاشی، جملاتی با بار جنسی میشود که با درجات متفاوتی در همهی جوامع وجود دارد اما آمار دقیقی از آن در همه کشورها موجود نیست.
آزار کلامی به دلیل دارا بودن دامنه وسیعی از تعاریف در ذهن افراد، معنای متفاوتی پیدا میکند. رفتارهایی چون شوخیها و طنزهای جنسی، کنایههای جنسی در گفتار، اظهارنظر جنسی درباره ظاهر و لباس و زیبایی، تعریف و تمجید همگی میتوانند مصداق آزار جنسی باشند، هرچند در برخی موارد نیز ممکن است آزار قلمداد نشوند. در واقع رفتاری یکسان در موقعیتی با فردی میتواند دلچسب و در موقعیتی دیگر و با فردی دیگر آزاردهنده باشد و مصداق آزار محسوب شود.
اگرچه مرز میان آزار جنسی و خوشوبش و تعریف و تمجید همواره روشن است، با این حال ممکن است برخی از زنان و مردان را سردرگم کند. به همین دلیل نیز یکی از پرسشهای رایج درباره آزارهای کلامی مرز میان خوشوبش و تمجید یا به اصطلاح لاس زدن با آزار است. پیشگیری از آزار جنسی به این معنا نیست که نمیتوان به کسی پیشنهاد دوستی داد یا محبت کرد، بلکه به این معنی است که رفتار ما نباید باعث ایجاد ترس، اضطراب یا تحقیر شود و یا منجر به این شود که طرف مقابل احساس کند به کالایی جنسی تبدیل شده است. باید بپذیریم که افراد بسیاری رفتار درست در چنین شرایطی را نمیدانند و از طرفی زنان هم ممکن است به خطا بر روی هر رفتاری، برچسب آزار و اذیت جنسی بزنند.
میان تعریف و تمجید و آزار تفاوتهای روشنی وجود دارد که رفتارها در عمل مرز آنها را به خوبی برای ما معنا میکنند. به طور خلاصه میتوان گفت لاس زدن هرگز نمیتواند عملی یکطرفه باشد و هر دو طرف باید تمایل به حضور در این موقعیت را داشته باشند. یعنی آنچه مرز میان لاس زدن و آزار و اذیت را مشخص میکند رضایت طرف مقابل است. همچنین متاسفانه کلیشههای نادرست فرهنگی در ذهن افراد شکل گرفته که «نه» گفتن زنها برای ناز کردن و جلب توجه و محبت بیشتر است و به همین دلیل در بسیاری از موارد این رضایت نادیده گرفته میشود.»
ثبت آزار جنسی روی نقشه به شناسایی نقاط ناامن شهر کمک می کند
او در مورد هدف هرس واچ از ایجاد نقشه ثبت آزار خیابانی توضیح داد: «روایتهای ثبتشده روی نقشه میتوانند در شناسایی نقاط ناامن شهر کمککننده باشند. هدف از شناسایی این نقاط افزایش فعالیتهای میدانی بیشتر در آن مناطق است. البته این چالش نیز وجود دارد که در برخی از مناطق شهر دسترسی به اینترنت پایینتر است و به همین دلیل نیز آزارهای کمتری روی نقشه ثبت میشوند و به همین دلیل لازم است از طریق گفت وگوهای رودررو و میدانی روایات و تجارب زیسته زنان از آزار را در این مناطق جمعآوری و بر روی نقشه مشخص کنیم.
از سوی دیگر ثبت آزار تلاشی برای بهمشارکت گرفتن زنان است. ثبت هر روزه آزار توسط زنان و شرح روایاتشان از آزار در سایت، اولین گام برای شکستن سکوت و مقابله با عادیسازی آزارهای خیابانی است. روایت تجربههای آزار خیابانی میتواند منجر به طرح عمومی این مساله و تبدیل کردن آن به یک دغدغه اجتماعی شود.»
در مصر ۷۲ درصد از زنان مورد آزار، حجاب کامل و یا حتی نقاب داشتهاند
محمودی در پاسخ به اینکه آیا ارتباط معناداری میان پوشش و آزار جنسی برقرار است، گفت: «در ایران با وجود قانون حجاب اجباری و تبلیغات هدفمند و ایدئولوژیک، متهمانگاری زنان به صورت سیستماتیک تبلیغ و ترویج میشود. در گفتوگوهای میدانی با مردم درباره آزار خیابانی با افراد بسیاری از اقشار گوناگون گفتوگو کردهایم که اعتقاد دارند زنانی که پوشش به تعبیر آنان نامناسبی دارند خود مقصر آزارهای خیابانی هستند. این افراد در شرایطی زنان به اصطلاح «بد حجاب» را مستحق آزار میدانند که بیشتر آنها نه تنها به حجاب اجباری اعتقاد ندارند بلکه حتی به حجاب هم معتقد نیستند اما میگویند تا زمانی که این قانون در کشور وجود دارد زنها باید با پوشش مناسب در جامعه حاضر شوند.
دلیل آزارهای جنسی روابط نابرابر قدرت است
با این وجود به نظر میرسد ارتباطی میان نوع پوشش و آزار جنسی وجود ندارد و دلیل آزارهای جنسی روابط نابرابر قدرت است و نه پوشش زنان. نتایج تحقیقات مرکز حقوق زنان مصر در سال ۲۰۰۷ نشان میدهد ۷۲ درصد از زنانی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند حجاب کامل سر و بدن و یا حتی نقاب داشتهاند. همچنین برطبق نتایج تحقیقی که سال ۲۰۰۹ موسسه «اثر» در زمینه آزار خیابانی در یمن انجام داده است، ۸۴ درصد از زنان آزاردیده حجاب کامل داشتهاند.»
قشربندیهای اجتماعی ارتباطی با آزارهای خیابانی ندارد
او در ادامه افزود: «یکی از کلیشههای رایج درباره آزار خیابانی این است که تصور میشود اغلب آزارگران از طبقات اجتماعی پایین هستند. این تصور غلط نسبت به طبقات پایین و مهاجران افغان تنها مختص ایران نیست. در کشورهای دیگر نیز طبقات پایین، پناهندهها و سیاهپوستان اغلب در مظان اتهام هستند.
همچنین تصور می شود بیشتر آزارها از سوی فرودستان رخ میدهد در حالی که هیچ یک از قشربندیهای اجتماعی اعم از طبقاتی، قومی و نژادی ارتباطی با آزارهای خیابانی ندارد و آزارگران ممکن است متعلق به هر قشری باشند. گستردگی آزارهای جنسی در محیطهای کاری و آکادمیک خط بطلانی بر روی این کلیشه است که تنها اقشار فرودست با تحصیلات پایین اقدام به آزار و اذیت زنان میکنند.»
قانون چه میگوید؟
ماده ۶۱۹ مجازات اسلامی مبتنی بر «جرم بودن ایجاد مزاحمت برای زنان در اماکن عمومی» است اما نهادهای اجرایی تا چه میزان حامی آزاردیدهاند؟ محمودی در این مورد میگوید: «در قوانین ایران، آزار و اذیت جنسی به طور مجزا و ویژه جرمانگاری نشده و تصویری ناقص از خشونتهای خیابانی ارائه داده است اما با توسل به موادی از قانون مجازات اسلامی، میتوان موارد آزار و اذیت زنان در فضای شهری را مورد پیگرد قضایی قرار داد. مواردی که در قانون مجازات به آنها اشاره صریح شده است و میتواند بر متلکپرانی، دستدرازی، تعقیب و برخی دیگر از انواع آزار و اذیت خیابانی اعمال گردد شامل ماده ۶۳۸ و ماده ۶۱۹ قانون مجازات است.
ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲، قانونی سنتی و ناکارآمد است و تعریفی ناقص و محدود از خشونتهای خیابانی علیه زنان ارائه داده است و ضعفهای بسیاری دارد. از جمله اینکه مجازات شلاق، مجازاتی خشونت آمیز است اگرچه به ندرت اجرا میشود. علاوه بر این رسیدگی به پروندههای ایجاد مزاحمت خیابانی فرآیندی طولانی است. اطاله دادرسی یکی از عواملی است که موجب میشود آزاردیدگان از شکایت خود صرف نظر کنند. به همین دلیل آمار آرای صادره در چنین پروندههایی بسیار پایین است و موجب شده قانون بازدارندگی نداشته باشد. همچنین از نظر قانونی، ادله اثبات قانون جرم آزار خیابانی بسیار محدود است.
از سوی دیگر باید در نظر داشت درخواست برای افزایش مداخله نیروی انتظامی برای تامین امنیت شهروندان در نهایت به معنی افزایش نظارت پلیس در شهر است. برای مثال بیشتر شدن حضور ماموران پلیس، افزودن دوربینهای مداربسته و … که ممکن است به ابزار سرکوب شهروندان تبدیل و منجر به بروز انواع دیگری از خشونت سیستماتیک شود. به همین دلیل نیز آموزش شهروندان به عنوان ناظران فضای عمومی بهترین راهکار است. البته به این معنا نیست که نباید هرگز با پلیس تماس گرفت. اصلا در برخی مواقع مداخله پلیس ناگزیر است.»
آموزش و فرهنگسازی نقش بهسزایی در تغییر کلیشههای جنسیتزده اجتماعی دارد
این دبیر گروه هرس واچ به سوالی مبنی بر اینکه هرس واچ بر پایه ارائه راه حل سیاسی عمل میکند یا آموزش اجتماعی، توضیح داد: «هنگامی که مساله امنیت زنان در شهر مطرح میشود، نهادهای مسوول، بیشتر به جای آموزش و فرهنگسازی، جداسازی و تفکیک جنسیتی را به عنوان راه حل در نظر میگیرند. حال آن که تفکیک جنسیتی به تدریج منجر به حذف زنان از سپهر عمومی و مانع شکلگیری روابط عادی و طبیعی میان زنان و مردان میشود و در نتیجه میتواند زمینهساز افزایش خشونتها علیه زنان باشد.
در چنین فضایی و در فقدان آموزشهای ضروری و رسمی در مدارس و دانشگاهها، در حالی که رسانه ملی دغدغههای مردمی را نادیده میگیرد و واقعیات جامعهی ایرانی را انعکاس نمیدهد، بار مسوولیت نهادهای مسوول به دوش جامعهی مدنی میافتد. «دیدهبان آزار» به عنوان بخشی از جامعهی مدنی و گروهی که به طور داوطلبانه و به منظور مقابله با آزار جنسی در فضای عمومی تشکیل شده نیز وظیفه اصلی خود را آگاهیبخشی و فرهنگسازی در این حوزه میداند.
آموزش و فرهنگسازی نقش بهسزایی در تغییر کلیشههای جنسیتزده اجتماعی دارد. در همین راستا یکی از فعالیتهای مداوم و مستمر ما در دیدهبان آزار آموزش به شهروندان از طریق فعالیتهای میدانی و گفتوگوهای خیابانی است. گزارش این گفتوگوها و توزیع پوسترها و بروشورها در بخش خیابان وبسایت و همچنین در کانال تلگرام و صفحه اینستاگرام دیدهبان منتشر میشوند. در خلال این گفتوگوها برای تغییر باورهای نادرست فرهنگی که زنان را مقصران اصلی آزار جنسی میدانند و یا آزارهای جنسی را موضوعی عادی قلمداد میکنند، تلاش میکنیم. همچنین پوسترها، بروشورها و جزوات آموزشی دیدهبان آزار از طریق وبسایت در دسترس عموم قرار دارند. همراهان ما در سراسر کشور از دهدشت و بهبهان گرفته تا آمل و مشهد و بجنورد بهطور داوطلبانه پا به میدان گذاشته و پوسترهای آموزشی را توزیع و درباره آزارهای جنسی در فضاهای عمومی با مردم کوچه و خیابان گفتوگو میکنند.»
کمیسیون حقوق بشر استرالیا: بیش از نیمی از دانشجویان این کشور قربانی آزار جنسی شدهاند
او در مورد این آسیب در دانشگاهها افزود: «باتوجه به مناسبات قدرت حاکم بر روابط استاد و دانشجو در دانشگاه، به عنوان بخشی از حوزهی عمومی، اقتدار آکادمیک استاد میتواند زمینهساز بروز آزار جنسی شود. برخی از استادان مرد با سواستفاده از جایگاه و قدرت خود، از راههای گوناگونی چون پیشنهاد برقراری رابطه دوستی، پیشنهاد برقراری رابطه جنسی در ازای نمره، تلاش برای ملاقات دانشجو در فضاهای خصوصی، نزدیکی فیزیکی به دانشجو، شوخیهای نامتعارف و آزاردهنده، نگاههای خیره و آزاردهنده و… دانشجویان دختر را مورد آزار و اذیت قرار میدهند. تاکنون در ایران پیمایشی در زمینه آزار جنسی در دانشگاه صورت نگرفته است. با این وجود تحقیقات انجام شده در کشورهای دیگر پیرامون این موضوع نشان میدهد در سراسر جهان، آزار جنسی در محیطهای آکادمیک امری شایع است. بهعنوان مثال نتایج برنامه جامع تحقیقاتی انجمن دانشگاههای آمریکایی برای پایش وضعیت آزار جنسی در دانشگاههای آمریکا که در ۲۷ دانشگاه اجرا شده، نشان میدهد در مجموع ۱۱٫۷ درصد از دانشجویان تجربه آزار جنسی در دانشگاه را داشتهاند. همچنین به گزارش کمیسیون حقوق بشر استرالیا در سال ۲۰۱۶ بیش از نیمی از دانشجویان این کشور قربانی آزار جنسی شدهاند. نتایج تحقیقات در نیجریه، نیوزیلند، زیمباوه، لاگوس، سوئد و بسیاری از کشورهای دیگر نیز تاکیدی بر این است که کشورهای گوناگون در سراسر جهان کمابیش با این مشکل دستبهگریبان هستند.
دختران دانشجویی که برای تندادن به رابطهای خارج از مناسبات معمول و متعارف استاد و دانشجو تحت فشار قرار میگیرند، اغلب در واکنش به این آزارها به دلیل شرم، ترس از سرزنش و حفظ آبرو، ترس از ابزارهای استاد از جمله نمره و همچنین بیاعتمادی به نهادهای قانونی به جای اعتراض، سکوت را برمیگزینند. دختران دانشجو در ایران به دلیل تبعیضهای جنسیتی قانونی و همچنین به دلایل فرهنگی، بیشتر از دختران دانشجو در بسیاری از کشورهای دیگر به سکوت در برابر آزارهای جنسی وادار میشوند. در معدود مواردی نیز که دختران دانشجو به رغم موانع ساختاری فراوان تصمیم به شکایت و پیگیری میگیرند، به نتیجه مطلوبی نمیرسند.»
او درباره آزارهای خیابانی در مناطق حاشیهای گفت: «پژوهشها نشان میدهند جنسیت، طبقه، نژاد در شکلگیری تجربههای افراد از شهر تاثیرگذار است. در ایران پیماشی ملی در زمینه آزارهای خیابانی صورت نگرفته است، اما بر طبق نتایج تعدادی از پژوهشهای دانشگاهی انجام شده، ۷۵ تا ۹۸ درصد از زنان ایرانی آزار خیابانی را تجربه کردهاند. البته مسالهی ناامنی و خشونت در محلات حاشیهای برای زنان چالش بزرگتری است.
مساله دیگر این است که خشونتی که زنان در شهر تجربه میکنند، علاوه بر جنسیت، از جنبههای دیگر هویت آنها مانند طبقه، قومیت و نژاد هم تاثیر میپذیرد. تجربه یک زن تهرانی مرفه، با زن مهاجر افغان فرودست قابل مقایسه نیست. در شرایطی که نابرابریهای جنسیتی و نظم مردسالارانه، عدم امنیت زنان در فضاهای شهری را تشدید میکنند، زنان فرودست رنج و تبعیضی مضاعف را متحمل شده و بیش از زنان طبقات متوسط و ثروتمند دچار طرد اجتماعی میشوند چرا که بر خلاف آنان توانایی استفاده از امکاناتی چون اسنپ و تپسی و آژانس و یا خودروهای شخصی برای فرار از ناامنی خیابان و وسایل حملونقل عمومی را ندارند و یا به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی خود خشونت بیشتری را در محیطهای کاری تحمل میکنند. همچنین زن افغان مهاجر علاوه بر آزارهای جنسی ممکن است با آزارهای مهاجرستیزانه و نژادپرستانه نیز مواجه شود.»
او در ادامه افزود: «ترس از آبرو، شرم، سرزنش و از دست دادن اعتبار و موقعیت اجتماعی از جمله عواملی است که زنان را به سکوت وامیدارد. از سویی کلیشههای رایج مردسالارانه در جامعه ما با مجرمانگاری زنان آزاردیده آنان را وادار به سکوت میکند از سوی دیگر کاستیهای قانونی و بیاعتمادی زنان به مراجع قضایی زنان را از پیگیری و شکایت ناامید میکند. همچنین در محیطهای کاری و آکادمیک واکنش به آزار جنسی ممکن است تبعات سنگینتری برای افراد داشته باشد و موقعیت شغلی و تحصیلی آنان را بهخطر اندازد.»
در صفحه ثبت آزار در سایت افراد آزاردیده باید جنسیت خود را از میان سه گزینه زن، مرد و سایر انتخاب کنند
او در مورد ترکیب جنسیتی آزاردیدگان خیابانی توضیح میدهد: «در روایات ثبت شده در وبسایت دیدهبان آزار مواردی از آزار جنسی ترنسها و مردان نیز گزارش شده است. در صفحه ثبت آزار در سایت افراد آزاردیده باید جنسیت خود را از میان سه گزینه زن، مرد و سایر انتخاب کنند.
بهطور کلی اگرچه مردان نیز مورد آزار جنسی قرار میگیرند اما قربانیان آزار جنسی اغلب زنان و اقلیتهای جنسی و جنسیتی هستند. با این حال اغلب حمایتها و تلاشها در راستای مقابله با آزار زنان انجام میشود و از آزار اقلیتهای جنسی و جنسیتی کمتر سخن گفته میشود.»
خشونت و آزارهای جنسی نشانه غلبه مردان بر فضاهای عمومی است
او در پایان افزود: «آزار زنان در فضاهای شهری معضلی نیست که در چند دهه اخیر بروز یافته باشد اما مساله این است که حضور زنان در فضاهای عمومی بسیار محدود بوده و در بسیاری از عرصهها زنان حضوری نداشتند اما در چند دهه اخیر باتوجه به افزایش حضور زنان در فضاهای عمومی آزار، آزار در فضای عمومی نیز پررنگ شده است.
خشونت سازوکاری پرقدرت برای کنترل اجتماعی است که مردان برای اعمال سلطه مردانه خود بر زنان بهکار میگیرند. خشونت و آزارهای جنسی نشانه غلبه مردان بر فضاهای عمومی است و منجر به ایجاد محدودیت برای فعالیتهای زنان و محدود ساختن تحرک اجتماعی آنان در سپهرهای عمومی میشود. به همین دلیل زنـان کل زندگی شخصی و اجتماعی خود را به گونهای متمایز از مردان تجربه میکنند. آنها در بسیاری از مراحل و موقعیتهای زندگی با احساس هراس از مواجهه با دنیای مردانهای که متعلق به آنان نیست و قوانین خود را به آنها دیکته میکند، روبهرو میشوند.»
مصطفی اقلیما: برنامه تلویزیونی را قطع کردند تا آزارگر را پیدا کنند
مصطفی اقلیما، جامعه شناس شهری و رییس انجمن علمی مددکاری اجتماعی در پاسخ به اینکه در سیاستهای شهری آزار جنسی خیابانی تا چه میزان قابل کنترل است میگوید: «ببینید ما تا زمانی که قوانین را درست اجرا نکنیم این مسایل پیش میآید، برای مثال زمانی که من در آمریکا بودم در حدود سه سال پیش تلویزیون را روشن کردم که یک دفعه دیدم برنامه قطع شد و خبری پخش شد مبنی بر این که رو به روی دانشگاه هاروارد یک خانمی مورد آزار جنسی قرار گرفته به شکلی که آن فرد پایین تنه اون خانم رو لمس کرده بود، بلافاصله از بینندهها خواستند که آزارگر را شناسایی کنند.
یک ساعت بعد پیدا شد، حال قانون چه میگفت؟ میگفت که اگر طرف همان زمان اعتراف کند که این کار را انجام دادهام، سه ماه زندان و انفصال از تمام کارهای دولتی و اگر تشخیص دهند که مشکل روانی داشته است تا مدت طولانی یا حتی آخر عمر در آسایشگاه روانی بستری میشود و اگر بگوید که این کار را انجام ندادهام ولی دروغش ثابت شود جرمش سه برابر میشود.
اقلیما در مورد قوانین موجود در این مورد گفت: «ما قانونش را داریم و کمبود قانون هم نداریم اما اجرا نمیشود، در واقع قانون اجرا نمیشود. ما قانون داریم که مزاحمت نباید ایجاد شود و یا آزار کلامی صورت نگیرد اما برای مثال اگر فردی بگوید من مورد آزار قرار گرفتهام به او میگویند سه شاهد بیاور، اگر هم سه تا شاهد بیاورد باید شهود آنقدر بیایند و بروند در دادگاه که منصرف میشوند در نتیجه قوانینی داریم اما جایی برای اجرای آن نداریم. این گونه است که این آسیبها افزایش پیدا میکند.»
او در مورد طرح دیدهبان آزار یا همان هرس واچ گفت: «به عقیده من ابتدا باید علت را بررسی کنیم، برای مثال پدری که بچهاش را کتک میزند درست است که پدر گناهکار اما خود پدر هم معلولی از یک علت است، پدر در محیط کارش، خیابان یا جایی که حرفش را نشنیدهاند تحت فشار قرار میگیرد و این فشارها را روی بچهاش خالی میکند، اگر پدر را محکوم میدانیم جامعه نیز محکوم است. در واقع ما باید علل را بیابیم، درصد کمی از افراد آزارگر به دلیل بیماری روانی مرتکب آزار میشوند و مابقی به دلیلهای دیگر است.»
در شهرستانها و شهرهای کوچک نظارت اجتماعی از قانون هم قویتر است
او در پایان اضافه کرد: «در شهرستانها و شهرهای کوچک به دلیل وجود نظارت اجتماعی که از قانون قویتر عمل میکند این آسیب کمتر است. برای همین ما وقتی در شهرهای بزرگ زندگی میکنیم چون نظارت اجتماعی وجود ندارد، قانون نظارت اجتماعی است. به دلیل همین نظارت اجتماعی است که در محلههای جنوب تهران نسبت به شمال تهران این آسیب کمتر است. برای مثال در شمال شهر دایما افراد با ماشینهای لوکس و غیره در حال متلک گویی هستند.»
منبع: انصافنیوز