امروزه مشارکت زنان پا به پای مردان در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و … امری ضروری است. عدهای برای داشتن زندگی بهتر و راحتتر و عدهای برای تأمین نیازهای اولیه خود مجبور به کار کردن هستند، اما مسئله اشتغال زنان خود تبعات فراوانی را به همراه دارد که مهمترین آنها ناامنی محیطهای شغلی و احساس عدم امنیت زنان در محیط کار است. مسئلهای که بیش از هر چیز باعث نگرانی زنان و احساس عدم امنیت آنها در محیط کار میشود، آزار جنسی است. آزار جنسی در محل کار میتواند به عنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواستههای جنسی تعریف شود و ممکن است به شکلهای گوناگونی بروز کند. به عنوان مثال به یک کارمند زن گفته میشود که یا به یک برخورد جنسی رضایت دهد یا اخراج شود و گاه ممکن است این آزار جنسی با تماسهای فیزیکی معمولی که از نظر مردان بیزیان، اما از دید زنان اهانتآمیز است یا با پیشنهادات زیرکانه، حرکات و اشارات همراه باشد. بر اساس گزارشهای شخصی برآورد شده است که در انگلستان از هر ده زن، هفت زن در دوره زندگی شغلی خود به مدت طولانی دچار آزار جنسی بودهاند(گیدنز، 1381: 219). هر چه زنان به عنوان نیروی کار از قدرت کمتری برخوردار باشند بیشتر در معرض تهدید یا مواجهه با آزار جنسی قرار میگیرند. به این ترتیب احتمال آنکه کارگران بیش از طبقات دیگر با این نوع خشونت مواجه شوند بیشتر است.
دیاسپورای (قوم پراکندگی) هر ملتی میتواند در کشوری که زندگی میکند بیشتر مورد آسیب قرار گیرد چرا که در اغلب موارد قدرت کمتری برای مقابله با آن دارد. هر چه تبعیض در جامعه مبدأ بیشتر باشد بر احتمال افزایش این خشونت نیز میافزاید. به طور مثال مهاجران افغان در ایران بیشتر از خود ایرانیان ممکن است در معرض خشونتهای جنسی در محیط کار قرار گیرند. همچنین ایرانیان در کشورهای دیگر نیز به همین منوال با تهدیدهای این چنینی مواجه هستند. گزارش پیش رو، آزار جنسی دیاسپورای ایرانی در محیط کار مورد بررسی قرار گرفته است. این گزارش، توسط الهه امانی رئیس ائتلاف زنان آسیا و خاورمیانه، برای کانون وکلای ایرانی در امریکا تهیه و 11 اکتبر 2007 در برنامهای با عنوان «آزار جنسی و خشونت خانوادگی در دیاسپورای ایرانی» در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی ارائه شده است.
الهه امانی در رشته مطالعات زنان دانشگاههای ایالتی کالیفرنیا در لانگ بیچ و فولرتن تدریس کرده و هم اکنون یکی از مدیران عالی بخش دانشجویی دانشگاه فولرتن است. به گفته وی، فعالیتش در زمینه آزار جنسی به سال 1998 برمیگردد؛ زمانی که در دانشگاه ایالتی کالیفرنیای لانگ بیچ تدریس میکرد. الهه امانی در آن زمان با وجود آن که وب سایتی در این زمینه نداشتند، در توسعه سیاستهای دانشگاه در زمینه آزار جنسی، بسیار مشارکت داشته است. او در رابطه با آزار جنسی، دورههای آموزشی بسیاری در دانشگاه و خارج از دانشگاه برای دانش آموزان، استادان و کارکنان برگزار کرده است و اخیرا نیز از طریق «مرکز زنان»، آموزشهایی به دانشگاه در زمینه آزار جنسی و زورگویی آنلاین و در جوامع مجازی و رسانههای اجتماعی داده است. در ادامه، خلاصهای از این گزارش را میخوانید.
آزار و اذیت جنسی به چه معنا است؟
مطابق قانون حقوق مدنی 1964 آمریکا، آزار جنسی به عنوان گونهای از تبعیض جنسیتی شناخته میشود. در سال 1998، دادگاهی در آمریکا به تصویب رساند که چنانچه در محیط کار آزار جنسی اتفاق بیفتد مسئولیت آن بر عهده کارفرمایان خواهد بود (کمیسیون فرصتهای شغلی برابر، The EEOC )
بنا به تعریف EEOC، آزار جنسی در محیط کار که نوعی تبعیض جنسیتی است عبارت است از: «برقراری رابطه جنسی بدون رضایت طرف مقابل، در خواست رابطه جنسی و هرگونه رفتار کلامی یا فیزیکی که بار جنسی داشته باشد.»
تاریخچه تصویب قوانین مرتبط با آزار جنسی
عنوان هفتم قانون حقوق مدنی 1964 آمریکا مبنای دعوی در خصوص آزار جنسی است. بخش 703، بند a (2) این عنوان مرتبط است با برابری جنسیتی در پرداخت دستمزد، استخدام، اخراج، ارتقاء شغلی و فرصتهای آموزشی برابر در محیطهای کاری. بر اساس بخش 703 بند a(2) آزار جنسی نوعی تبعیض جنسیتی در محیط کار است که نباید اتفاق بیفتد: «هرگونه آزار جنسی در محیط کار ممنوع است و کارفرما باید با تفکیک سازی یا دسته بندی کارکنان خود یا متقاضیان استخدام با هر روشی که میتواند از بروز آزار جنسی در محیط کار که نوعی تبعیض جنسیتی است و میتواند مانع ایجاد فرصتهای شغلی برابر در محیط کار شود، جلوگیری کند. در غیر این صورت این آزارها تأثیرات نامطلوبی بر روی کارکنان و محیط کار خواهد گذاشت.»
گستره آزار جنسی
– هرساله به طور متوسط 15000 مورد آزار جنسی به کمیسیون فرصتهای برابر شغلی گزارش میشود.
– در سال 2004، بیش از 13000 مورد آزار جنسی به ثبت رسیده است.
– در سال 2004، بالغ بر 15 درصد از شکایتها از سوی مردان بوده است که 11 درصد از آن، شکایت مردان از کارفرمایان زن خود بوده است.
انواع آزار جنسی
دو شکل از آزار جنسی مطرح شده عبارت است از اشکال روانی آزار جنسی و ایجاد محیط خصمانه با اعمال آزارهای جنسی.
اشکال روانی آزار جنسی: شامل تهدیدکردن فرد در صورت خودداری از برقراری رابطه جنسی یا دادن وعده ارتقای شغلی در صورت برقراری رابطه جنسی؛ تقاضا برای برقراری رابطه جنسی (که میتواند ضمنی یا به طور صریح بیان شود) و از دست دادن یا به دست آوردن محسوس مزایای شغلی است.
ایجاد محیط خصمانه با آزار جنسی: شامل تهدید، توهین و رفتار کینهتوزانه و ایجاد محیط ناامن در محیط کار. در این نوع آزار جنسی رفتار باید ناخوشایند باشد. در این زمینه ذکر چند نکته لازم است:
- برای اینکه این تعریف بتواند نافذ و فراگیر باشد، رفتار باید به صورت «مکرر، مداوم و هماهنگ» روی داده و نه آنکه یک حادثه تنها، یا گاه به گاه باشد. علاوه بر این، برای اثبات دعوی «محیط خصمانه»، رفتار باید ناخوشایند باشد- یعنی اینکه رفتار از طرف شاکی دعوت کننده یا تحریک آمیز نباشد- و شاکی باید به وضوح نشان دهد که رفتار ناخوشایند بوده است.
- آزار جنسی محیط خصمانه شامل طیف گستردهای از رفتارها از جمله، نمایش آشکار کالاهای جنسی، جکهای با بار جنسی یا ناجور، نامها یا صفتهای موهن، ترفیعهای جسمانی، درخواستهای تکرارشونده برای قرار، پیشنهادهای مکرر برای نمایش بدنی و اشارهها و حالات چهره با بارجنسی است.
- نیازی نیست که شرایط و ضوابط استخدام به طور ملموس تحت تاثیر قرار گرفته باشد، حتی اگر هدف رفتار توهین آمیز، به ناحق مزاحم عملکرد کار قربانی باشد هم این رفتار با این تعریف مطابقت میکند.
- برای قابل تعقیب قانون بودن، اقدام مورد بحث باید توام با محتوای جنسی توهینآمیز بوده و تبعیض بر اساس جنس رفتار ثابت شود.
- گسترهای از مقتضیات مورد توجه عبارتند از: فراوانی، شدت، ماهیت فیزیکی، تحقیر همراه و ایجاد مانع شغلی با اعمال رفتارهای ایذا کننده.
- از آنجا که مفهوم محیط خصمانه هم پیچیده و هم مبهم است، دعاوی بسیاری برای حل و فصل در دادگاهها مانده است. اینها وظایف دشوار تعریف مرزهای ناخوشنودی محض و تبعیض قابل تعقیب در دادگاه هستند، به علاوه اینکه آیا آسیب روانی ناشی از ایجاد یک محیط خصمانه باید اثبات شده باشد.
ادراک آزار جنسی
دیدگاه جنسیتی: براساس تحقیقات، زنان به احتمال بیشتر از مردان، یک رفتار مشخص را به عنوان آزار جنسی تلقی میکنند. مثلا اگر یک کلیپ از یک فیلم را به گروهی از زنان و مردان در یک زمان نشان دهیم، زنان یک رفتار مشخص در آن فیلم را آزار جنسی تلقی میکنند. این مسئله میتواند دلایل بسیاری داشته باشد از جمله حساسیت زنان به تبعیضات جنسیتی و تجربه شخصی زنان در این زمینه.
آیا استانداردهای «یک زن معقول» و «یک مرد معقول» در مورد آزار جنسی متفاوت است؟ اینکه چه رفتاری آزار جنسی تلقی میشود، میتواند به تقویت کلیشهها کمک کند که نتیجه آن در جایی که بحث حقوق مطرح است بسیار تعیین کننده است. چرا که معمولا پیش قضاوتها و ساختارهای مردسالارانه ناخودآگاه در روند پروندههای آزار جنسی تأثیر میگذارد. بنابراین باید بر روی پیش قضاوتهای قضات و هیات منصفه هنگام بررسی پروندههای آزار جنسی تمرکز داشت و از آنها دعوت کرد که تعصبات و نگاههای کلیشهای را کنار بگذارند. کلیشهها باعث میشود که تفاوتهای کوچکی که میان تعاریف زنان و مردان از آزار جنسی وجود دارد نادیده گرفته شود و یک معیار و استاندارد کلی برای آزار مردان توسط زنان یا سایر مردان ارائه نشود.
آزاردهندگان چه کسانی هستند
براساس نتایج به دست آمده از یک تحقیق، 43 درصد زنان توسط کارفرمایان، 27 درصد توسط سرپرست بخش، 19 درصد توسط هم کار هم سطح خود، و 8 درصد توسط کارکنانی که از لحاظ شغلی در رده پائینتری قرار دارند مورد آزار جنسی قرار میگیرند. به این ترتیب، با بالارفتن رده و در نتیجه قدرت کارکنان احتمال آسیب دیدن از طرف آنها بالاتر میرود ولی رده پایین مردان هم مانع از نرساندن آزار جنسی نیست.
تفکیک آزار و اذیتهای جنسی بر اساس جنسیت
براساس نتایج تحقیقی دیگر، 31 درصد زنان شاغل و 7 درصد مردان شاغل گزارش دادهاند که در محیط کار مورد آزار جنسی قرار گرفته اند. 62 درصد از افرادی که مورد آزار قرار گرفتهاند هیچ عکسالعملی از خود نشان ندادهاند. در این میان، 100 درصد زنان گزارش دادهاند که از سوی مردان مورد آزار قرار گرفتهاند. 59 درصد مردان گزارش دادهاند که از سوی زنان و 41 درصد از سوی مردان دیگر مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند.
تفاوتهای فرهنگی و تفسیرهای متفاوت از آزار جنسی
برداشت از آزار جنسی و اینکه چه رفتاری را میتوان خشونتآمیز قلمداد کرد، بر اساس جنسیت، نژاد و مذهب میتواند متفاوت باشد. باورها و ارزشهای فرهنگی عناصر کلیدی در تمییز قائل شدن میان اینکه چه رفتاری آزار جنسی است و چه رفتاری نه، به شمار میآیند.
فرهنگ در جامعه به آنچه که در حافظه افراد یک جامعه نقش بسته، گفته میشود. فرهنگ شامل آداب و رسومی است که شرح میدهد در گذشته چه کارهایی انجام میشده است. همچنین فرهنگ در حقیقت به رفتارهایی گفته میشود که مردم در گذشته یاد گرفتهاند تا به وسیله آن بتوانند از خود و محیط زندگیشان محافظت کنند. در حقیقت فرهنگ مفروضاتی است که نشان میدهد چگونه در گذشته عمل میشده است و چگونه باید در زمان حال عمل کرد.
تحقیقات نشان میدهد که تفاوتهای فرهنگی در بررسی و تفسیر آنچه آزار جنسی قلمداد میشود، میتواند متفاوت باشد. ما نمیتوانیم ظرفیتهای احتمال درگیری بین کارمندان یا مدیران با کارمندان را حتی با توجه به تفاوتهای فرهنگی علیرغم تفاوت نگاه به روابط جنسی، تمایلات جنسی و گزارشهای مطرح شده در رابطه با این گونه رفتار نادیده بگیریم. برداشتهای شخصی افراد به شدت برگرفته از باورهای فرهنگی آنها است. کارکنان از فرهنگهای متفاوت، حتی کسانی که در کشوری مانند ایالت متحده آمریکا زندگی میکنند در برخی از دورههای زمانی، ممکن است تفسیرهای متفاوت از رفتارهایی که در قالب آزار و اذیت جنسی و ایجاد محیط ناامن نسبت به دورههای دیگر، داشته باشند.
تفاوتهای فرهنگی و برداشتهای متفاوت از آزار جنسی نه تنها میتواند در کشورهای مختلف با فرهنگهای متفاوت فرق داشته باشد، بلکه در درون کشورها با توجه به بافت فرهنگی متفاوت در برخی از مناطق یک کشور نیز میتواند متفاوت باشد. ساختارهای قدرت جنسیتی در محل کار، همواره بازتابی از نقشهای جنسیتی پدرسالارانه و روابط جنسیتی در آن جامعه است. برداشت از آزار جنسی در بین مهاجران مثلا مهاجران به آمریکا یا حتی فرزندان مهاجرانی که در آمریکا به دنیا آمدهاند و همچنان به اصول فرهنگی کشور خود پایبند هستند، هم میتواند متفاوت از آنچه در آمریکا از آزار جنسی تلقی میشود، باشد. در یک تحقیق از دانشآموزان مهاجر آسیایی یک کالج در ارتباط با عکسالعمل آنها و اینکه چه نگرشی نسبت به آزار جنسی دارند، پرسیده شد. بررسی پاسخ سوالها نشان داد که دانشآموزان آسیایی از غیرآسیاییها تحمل بیشتری نسبت به آنچه آزار گفته میشود، دارند. نکته قابل توجه آن بود که هر چه میزان زمان زندگی و اقامت در کانادا در بین مهاجران پاسخ دهنده بیشتر میشد، تحمل آنها در مقابل رفتاری که آزار جنسی گفته میشود، کاهش مییافت.
الگوهای جهانی گزارشها
براساس برداشتهای متفاوتی که از آزار جنسی وجود دارد الگوهای گزارشی نیز متفاوت است. گزارشهای متفاوتی از آمریکای شمالی (کانادا و امریکا) و اروپای شمالی به نسبت سایر کشورها به ثبت رسیده است. این تفاوتها ممکن است به این دلیل باشد که آزار جنسی در این کشورها تعریف مشخصی دارد و از آن به عنوان یک جرم و گونهای از تبعیض جنسیتی یاد میشود. کشورهایی با زیر ساختهای گستردهتر در قوانین مدنی و مطابق با استانداردهای جهانی قانونی، معمولاً کشورهایی هستند که از لحاظ بنیان خانواده قویتر هستند و رویکرد اخلاقیتری دارند.
یافتههای حاصل از یک تحقیق میان فرهنگی
از دانشجویان یک دانشگاه خواسته شد تا دلایلی که میتواند احتمال بروز آزار جنسی و به وجود آمدن محیطی ناامن را افزایش دهد، نام ببرند. بررسیها نشان داد که دانشجویان آمریکای شمالی، استرالیا و آلمان نقش عواملی چون سوء استفاده از قدرت و تبعیض جنسیتی را در به وجود آمدن آزار جنسی و محیط ناامن پررنگ دانستهاند. دانشجویان برزیلی هم سوء استفاده از قدرت، تبعیض و انتظارات غیر متعارف را در بروز این رفتار موثر دانستهاند.
قدرت، کنترل و اختیار
به این ترتیب آزار جنسی و خشونت خانوادگی تحت تاثیر قدرت و کنترل بر افراد رخ میدهد. ذکر چند نکته در اینحا لازم است. اول آنکه آزار جنسی و خشونتهای خانوادگی تنها مختص به رابطه جنسی نیست و میتواند خارج از این روابط نیز رخ دهد. به طور مثال در خانواده هر کدام از آشنایان و افراد فامیل یا محارم می توانند به دیگران آزار جنسی رسانده یا بر آنها خشونت روا دارند. دلیل اصلی این خشونتها اعمال قدرت و کنترل فرد مقابل در رابطه است. از همین رو، آزار جنسی معمولاً از سوی افرادی اعمال می شود که نسبت به قربانی موضع بالاتر و قدرت بیشتری دارند. به همین ترتیب، معمولا آزار جنسی از سوی کارکنان و ردههای بالای مدیریتی نسبت به دانش آموزان و کارکنان گزارش میشود. اگر چه در برخی موارد آزار از سوی دانش آموزان یا کارکنان با رتبههای پائینتر نسبت به مافوقهای خود نیز گزارش شده است اما بیشتر موارد این آزارها از سوی افرادی که در مرتبه بالاتری قرار دارند، رخ داده است (از آزار جنسی از سوی کارفرمایان با عنوان آزار بیدردسر هم یاد میشود.)
رفتار حمایتی از قربانیان
حال برای حمایت از قربانیان آزار جنسی چه باید کرد. در این رابطه، ساختارهای اجتماعی از جمله نهاد آموزش، قانون و … باید نقش حمایتی از قربانی را داشته باشند. همچنین زنان قربانی باید حمایت بیشتری از شبکههای غیر رسمی مانند خانواده و دوستان خود دریافت کنند. در واقع، حمایت و پشتیبانی دریافت شده و فرهنگ پذیری، رابطههای میان آزار جنسی و رضایت شغلی را تعدیل میکند.
منبع: تا قانون خانواده برابر