دیگر از حمایتهای پدر و مادر خبری نیست. دختر خانواده تصمیم گرفته که به دانشگاه برود. بعد از ۱۲ سال که همراه خانواده یا سرویس مطمئن صبح به مدرسه رفته و ظهر به آغوش خانه برگشته، حالا پایش را برای اولین بار به تنهایی در جامعه میگذارد، همانجا که میگویند پر از گرگ است. ابتدا لرزان، مضطرب و با احتیاط گام برمیدارد تا اینکه به شرایط عادت میکند و به سمت پیشرفت و موفقیت وفتح دنیا میرود.
همینجاست که میبیند راه آنقدرها هم هموار نیست، همان لحظه که با آن گرگهای خیالی، در دنیای واقعی روبه رو میشود، همان جا که برای اولین بار میترسد ، تعجب میکند ، فرار میکند و یا انتخاب میکند که ساکت باشد. اولین مواجهه مهم است. درست، از همان زمان است که دیگر از آن قدمهای محکم خبری نیست. همیشه ترس و اضطرابی قدمهای دختر را لرزان و هراسان میکند. ولی او تصمیم گرفته دنیا را فتح کند، پس میماند، میجنگد و از خود محافظت میکند.
ما دخترها هر روز از دوستانمان چنین جملاتی را میشنویم: «امروز که به دانشگاه میآمدم مردی....»، «امروز توی دانشگاه فلان پسر....»، «فلان کارمند دانشگاه به من گفت...»، «رفتم اتاق استاد برای پرسیدن یک سؤال ولی...». شاید برای پسرها خواندن کامل شده جملات بالا یک سرگرمی جذاب باشد ولی آن دختری که این جملات را میگوید، قصدش سرگرم کردن دوستانش نیست و فقط برای اینکه کمی آرام بشود قضیه را با آنها درمیان میگذارد.
مدتی است که موضوع آزار زنان بسیار پررنگ است، ما هم تصمیم گرفتیم برای بررسی این مسئله به جامعه کوچک خودمان، یعنی دانشگاه و خوابگاه نگاهی بیندازیم و اوضاع امنیت دختران را در آن بررسی کنیم. پرسشنامهای بین تعدادی از دختران دانشجو پخش شد و نتایج تقریباً همانگونه بود که حدس میزدیم و یادآور مَثل قدیمی مشت نمونهای است از خروار. در جامعهای که آزار دادن زنان برای برخی مردان به عادت و شاید لذت بدل شده، انتظار میرود که دختران دانشجو هم در دانشگاه و اطراف آن با این پدیده بسیار روبرو شوند.
بر اساس اطلاعات به دست آمده از ۲۹۰ نفری که پرسشنامه روزنامه را پر کردهاند، تنها ۶۵ نفر تا به حال با هیچیک از مصادیق آزار روبرو نشدهاند که ۴۴ نفر از آنها یا ورودی ۹۶ یا ۹۷هستند و هنوز راه زیادی در پیش دارند.
مصادیقی که برای آزار در نظر گرفتهایم، عبارتند از : سرقت وسایل، متلک، آزار با وسیله نقلیه، تعقیب کردن، نگاه خیره و آزاردهنده، پیشنهاد آزاردهنده، تهدید، عکسبرداری و فیلمبرداری مخفیانه، دستدرازی، عورت نمایی و تجاوز. جالب است که برخی از مردان از آزار بودن بعضی از موارد بالا بیاطلاع هستند؛ در واقع در منظومه فکری آنها، برخی از این رفتارها، رفتاری عادی و یا واکنشی طبیعی در قبال عملکرد طرف مقابل محسوب میشود.
بیشتر موارد آزاری که مشاهده شده در مسیر خوابگاه تا دانشگاه بوده که بهخاطر بافت خاص منطقهای که دانشگاه و خوابگاهها در آن قرار گرفتهاند، خیلی دور از انتظار نیست. متلک و نگاه خیره و آزاردهنده بیشترین نوع آزاری هستند که دختران با آنها مواجه میشوند. مواردی که به نظر میرسد آموزش اصلیترین راه حل آن باشد. بعد از این دو مورد، تعقیب و آزار با وسیله نقلیه بیشترین تکرار را داشتهاند که با امنسازی محیط تا حد زیادی میتوان از تکرار آنها جلوگیری کرد.
بازه زمانی که بیشتر آزارها در آن رخ داده، بین ساعت ۹ صبح تا ۱۸ است، بازه زمانی که اغلب کلاسهای دانشگاه در آن برگزار میشود و البته بیشترین تردد دختران نیز در آن صورت میگیرد و در طول این بازه، طبق اظهارات دختران، در ساعات اولیه صبح و نزدیک ظهر که کوچهها و خیابانهای اطراف دانشگاه خلوتتر هستند، موارد آزار بیشتر بوده است.
نکته جالب توجه در اظهارات دختران دانشجو، واکنش آنها در مقابل آزارهایی است که میبینند. اغلب آنها (حدود ۷۴درصد) سکوت را به عنوان تنها واکنش انتخاب کردهاند. دلیل این سکوت میتواند ترس از مقابله یا عدم آگاهی از نوع مقابله درست و عدم اعتماد به افراد حاضر در محل برای کمک گرفتن از آنها باشد. بعد از مواجهه با آزار تعداد بسیار کمی از دختران (کمتر از ۴ درصد) موضوع را پیگیری کردهاند و به پلیس یا مسئولین خوابگاه یا دانشگاه اطلاع دادهاند. یک دلیل برای عدم پیگیری میتواند ناامیدی از نتیجهبخش بودن آن باشد (فقط یک نفر از پیگیری به نتیجه رسیده است!) ولی آنچه به وضوح به چشم میآید نوعی خودسانسوری در این قضیه است که احتمالاً بهخاطر فضای فرهنگی موجود است که ابتدا به ساکن دختر قضاوت میشود و او مقصر اولیه شناخته میشود. این خودسانسوری در زمینه درمیان گذاشتن آزار ایجاد شده با اطرافیان هم تا حدی دیده میشود. در بهترین حالت افراد ترجیح میدهند قضیه را فقط با دوستانشان مطرح کنند و ۴۱ درصد از افراد گفتهاند که اصولاً چنین مواردی را با هیچکس در میان نمیگذارند. این خودسانسوری تا جایی پیش رفته که در فرمهایی که افراد بدون نام و مشخصات پر کردهاند حتی از شرح واقعه هم ابا داشتهاند و جز تعداد کمی بقیه هیچ توضیحی از اتفاقی که با آن مواجه شدهاند ندادهاند.
در این وضع موجود چه باید کرد؟
در نگاه اول به نظر میرسد آموزش و آگاهی بخشی به افراد نقش مهمی در کاهش آزارها و آسیبهای ناشی از آن داشته باشد. با توجه به اینکه ۴۴ درصد از افرادی که آزار رساندهاند، داخل دانشگاه بودهاند (شامل دانشجویان، کارمندان و استادان)، مشخص میشود که وجود آموزشهایی برای افراد داخل دانشگاه میتواند بخش قابل توجهی از آزارها را کم کند. اطلاع از مصادیق آزار برای مردان و اطلاع از رفتارهایی که موجب است اشخاص را تحریک به آزار کند برای دختران، از جمله این آموزشهای مورد نیاز است. از دیگر آموزشهای لازم، نحوه برخورد با آزارها و آزاردهنده است.
در مرحله بعد باید بدانیم که درست است برخی مسائل در جامعه تابو هستند ولی صحبت کردن از آنها ،درجای خود، تابو نیست و اتفاقاً نیاز است که مسائلی این چنینی مطرح شوند تا چارهای برای آنها اندیشیده شود؛ صحبت نکردن از ناهنجاریها به معنای نبودنشان یا راه چاره آنها نیست.
بعد از لزوم وجود آموزش، باید فرای اهرمهای بازدارنده قانونی به ایجاد یک جریان اجتماعی برای جلوگیری از تکرار این برخوردها بیندیشیم. لازمه شکلگیری چنین جریانی، حضور خودِ مردان در صحنه مبارزه با آزار زنان است. مردان اولاً باید مصادیق آزار را بشناسند و ثانیاً درک کنند که زنان هم مثل آنها حق استفاده از جامعه را دارند و خودشان از انجام چنین رفتارهایی یکدیگر را منع کنند. همه باید بدانیم وجود یک محیط سالم در جامعه برای حضور زن به همراه ارزشهایش حق طبیعی او است و سعی در ایجاد چنین فضایی کنیم. ضمانت حقوقی هرگز نمیتواند به تنهایی مسئله آزار را حل کند و اگر ضمانت اخلاقی و اجتماعی وجود نداشته باشد، اوضاع شاید فقط کمی بهتر بشود و مشکل به صورت ریشهای حل نخواهد شد.
در بین خود دختران هم آنچه بسیار پر اهمیت است، حمایت آنها از یکدیگر در هنگام برخورد با چنین مسائلی است. در بسیاری از مواردی که دختران آزار دیده، تجربهشان را با اطرافیانشان در میان گذاشتهاند، همدردی تنها واکنش طرف مقابل بوده و حمایتی از او صورت نگرفته است. در فرهنگ موجود در جامعه ما، پیگیری فردی هزینه زیادی را بر دختر آزار دیده، تحمیل میکند بنابراین اگر جمعی از افراد آسیب دیده یا در معرض آسیب، پیگیر حل مسئله باشند، بار این پیگیری بر گردن جمعی از افراد میافتد و هزینههای فرید کاهش مییابد.
از دانشگاه چه انتظاری داریم؟
- تخصیص دفتری برای مراجعه افرادی که با آزار روبرو میشوند، چه دختر و چه پسر. جایی که دانشجویان بدانند بدون ایجاد مشکلی برایشان میتوانند با اطمینان مسئلهشان را مطرح کنند و پیگیر حل آن باشند و در هنگام پیگیری تبعیضی بین دانشجو و کارمند و استاد وجود نخواهد داشت.
- ارائه آموزشهای لازم به دانشجویان، کارمندان و استادان دانشگاه و البته پیش از آن وجود پروتکلهای فرهنگی مورد نیاز دانشگاه که خود مشخص کننده بسیاری از هنجارهای متناسب با محیط دانشگاه خواهد بود.
- هماهنگی دانشگاه با پلیس و کلانتری منطقه برای افزایش تعداد کیوسکهای پلیس در محل و درخواست گشت در ساعات خلوت و پرخطر
- تأمین روشنایی کوچههای پر استفاده بین دانشگاه و خوابگاه
- وجود سرویس رفت و برگشت منظم برای خوابگاه دختران یا حتی مترو، برای ساعات تاریکی و خلوتی
- به طور خاص مسیر ایستگاه متروی معین تا خوابگاه طرشت 2 بسیار تاریک و مخوف است و حداقل کار این است که روشنایی آن تأمین شود.
جمعبندی
آزار و به طور کلی مسائل جنسیتی از آن دسته مسائلی است که همیشه در آن اختلاف نظر زیادی وجود داشته و رسیدن به یک جمعبندی واحد در آنها کاری سخت است ولی برای رسیدن به آرامش نسبی دو جنس بالاخره ناگزیریم هنجارهایی را تعریف کرده و آنها را بپذیریم. همینکه فقط زنان و دختران خود را مخاطب این نوشتهها ندانند گام اول برای رسیدن به این هنجارهای مشترک است. هنوز هم مطمئناً پسرانی با خواندن مسائلی که مطرح شد با خودشان میگویند مگر میشود که بعضی از رفتارهای طبیعی ما برای دختران آسیب محسوب شود؟ و احتمالاً مدتی هم ذهنشان درگیر این موضوع خواهدبود. خوب است دو جنس تفاوتهای یکدیگر را به رسمیت شناخته و به آنها احترام بگذارند و شرایط را برای زندگی آرام همدیگر فراهم کنند زیرا تشویش و ناآرامی هر یک از ما جامعه را از رسیدن به آرامش باز میدارد. حرف آخر اینکه اگر دانشگاه واقعاً معتقد است که امور زنان در دانشگاه باید به طور ویژه پیگیری شود، وجود سیستمی برای آن الزامی است. جایی که مطالبات دختران دانشجو به صورت متمرکز پیگیری شود و تنها امید دانشجویان دختر برای رسیدن به مطالباتشان، فعالیتهای مقطعی صنفی و تشکلها نباشد. وجود یک سمت تشریفاتی، بدون در اختیار داشتن بودجه و امکانات هیچ دردی از دختران دانشجو دوا نمیکند.
منبع: روزنامه شریف، روزنامه غیررسمی دانشگاه صنعتی شریف