غنچه قوامی: مطالعات شهری نشان میدهند جنسیت، طبقه، نژاد و ... در شکلگیری تجربههای افراد از شهر تاثیرگذار است. در حالی که دسترسی برابر به فضاهای شهری حق تمامی شهروندان تلقی میشود، عبور و مرور و بهرهمندی زنان از فضاها توسط عوامل مختلفی از جمله آزارهای جنسی و جنسیتی تحتالشعاع قرار گرفته است. در ایران پیماشی ملی در زمینه آزارهای خیابانی صورت نگرفته است، اما بر طبق نتایج تعدادی از پژوهشهای دانشگاهی انجام شده، ۷۵ تا ۹۸ درصد از زنان ایرانی آزار خیابانی را تجربه کردهاند.
آزار خیابانی چگونه زنان را محدود میکند؟
خشونت، ساز و کار قدرتمندی برای کنترل اجتماعی است و خشونتهای شهری علیه زنان، به شدت رفتارها و فعالیتهای آنها را محدود میکند. هالی کرل فمینیست آمریکایی و بنیانگذار موسسه غیرانتفاعی «به آزارهای خیابانی خاتمه دهید» در سال ۲۰۰۸ پژوهشی انجام داده است تا استراتژیهای زنان برای در امان ماندن از آزارهای خیابانی را شناسایی کند. بر اساس نتایج این پژوهش، ۶۲ درصد از زنان به طور مستمر در حال ارزیابی محیط اطراف خود هستند. ۱۸ درصد از زنان به طور دائم و ۵۰ درصد آنها به طور ماهانه برای احساس امنیت بیشتر مسیرهای رفتوآمد خود را عوض میکنند. ۱۹ درصد زنان همواره اخم میکنند و با چهرهای درهم و عصبی در فضای شهری عبور و مرور میکنند. ۱۵ درصد به طور دائم و ۳۸ درصد به طور ماهانه هدفون در گوش خود میگذارند و یا تظاهر به صحبت کردن با موبایل میکنند. ۱۰ درصد همواره و ۳۷ درصد مواقعی در ماه عامدانه لباسهایی بر تن میکنند که توجه کمتری را به خود جلب کنند. اما شوکآورتر از همه اینکه ۱۱ درصد زنان همیشه و ۴۵ درصد گهگاهی در ماه پس از تاریکی هوا از خانه خارج نمیشوند. ۸ درصد هرگز به تنهایی از خانه خارج نمیشوند و ۴۰ درصد مواقعی در ماه و حدود ۱۰ درصد به خاطر احساس ناامنی در مسیر رفتوآمد شغل خود را تغییر دادهاند.
حال به تجربههای خود در خیابانهای شهرهای مختلف ایران بازگردیم. چند بار تا به حال به خاطر احساس ناامنی در ساعات تاریک شب، از پیادهروی در مسیرهای روزمره خود صرف نظر کردهایم و هزینه اسنپ و آژانس متحمل شدهایم؟ چند بار خانهنشینی را به پرداخت هزینه اضافی برای آژانس ترجیح دادهایم؟ چند بار شده که با شنیدن متلکهای خیابانی ناخودآگاه مانتوها، روسریها و چادرهایمان را بچسبیم و دنبال تقصیر در پوشش خودمان بگردیم؟ احساس ناامنی و هراس از آزارجنسی، دائما در حال محدودیتسازی برای زمان و شیوه حضور زنان در فضای عمومی است. این ترس، انعکاس ساختارهای قدرت جنسیتی در سطح کلان جامعه است. نظم مردسالارانه توسط شهر تقویت میشود، نابرابری جنسیتی را تشدید میکند و تلاشی مستمر را برای حذف زنان از عرصه عمومی به کار میگیرد. در این میان ازهویتهای تقاطعیافته زنان هم نباید غافل شد. به این معنی که خشونتی که زنان در شهر تجربه میکنند، علاوه بر جنسیت، از جنبههای دیگر هویت آنها مانند طبقه، قومیت و نژاد هم تاثیر میپذیرد و شکلی مضاعف به خود میگیرد. تجربه یک زن تهرانی مرفه، با زن افغانستی فرودست قابل مقایسه نیست. زن مهاجر و فرودست، که «ناشهروند» تلقی میشود، فاقد فرصتها، امکانات و امتیازاتی است که زن مرفه تهرانی برای دور زدن این ناامنیهای شهری دارد. برای مثال توان پرداخت هزینه اسنپ و آژانس یا پرداخت هزینه باشگاه ورزشی به جای ورزش و پیادهروی در پارکها و خیابانها را ندارد و علاوه بر آزار جنسی، بعضا با آزارهای مهاجرستیزانه و نژادپرستانه هم مواجه است. بنابراین خیلی راحتتر به فضای خصوصی رانده میشود.
آزار جنسی و جنسیتی، ابزاری برای ابراز مردانگی
در ماه می ۲۰۱۷، گروه مطالعاتی پروموندو، گزارش پژوهش مشترک خود با نهاد زنان سازمان ملل را منتشر کرد. نتایج این پژوهش که به بررسی انگیزههای مردان از آزار و اذیت خیابانی در چهار کشور خاورمیانه میپردازد، نشان میدهد نیمی از مردان مورد نظرسنجی، دچار احساس سرخوردگی و افسردگی و به دلیل عدم اشتغال یا تمکن مالی در مقابل خانواده خود شرمسار بودند. بنابراین میتوان گفت که این مردان انتظارهایی از خود داشتهاند که به آنها دست نیافتهاند و با ابراز سلطه بر زنان تا حدودی احساس سرخوردگی خود را جبران میکنند. الگوی آرمانی و نمادین مردانگی برای اکثریت افراد مذکر دور از دسترس و غیرقابل اجراست و سوژههای سرخورده و تحت فشار، به واسطه آزار جنسی موقعیت فرادست خود را نسبت به زنان تثبیت میکنند. در واقع آزار جنسی زنان، به ابزاری برای اجرا و ابراز مردانگی تبدیل میشود.
ریوین کانل جامعه شناس استرالیایی مردانگی هژمونیک «Hegemonic Masculinity» را اینگونه تعریف میکند: «رفتار و عملی که به موقعیت مسلط مردان مشروعیت میبخشد و وضعیت فرودست زنان (و دیگر اشکال به حاشیه رانده شده مردانگی) را موجه جلوه میدهد. و میتواند وابسته به موقعیتهای زمانی و فرهنگی متفاوت، دچار تحولاتی شود.» مردانگی هژمونیک الگوی جنسیتی است که فرهنگ مردسالار به جنس مذکر تحمیل میکند. قدرت فیزیکی جسمانی، شجاعت، غیرت، نانآوری و مدیریت خانواده، تسلط بر زنان خانواده و ... از جمله ویژگیهایی است که این الگو برای «مردان ایدهئال» تعیین میکند و تعریف افراد را «مردانگی مطلوب» را شکل میدهد. متلکپرانی و سوتزدن، برای برخی از پسران و مردان جوان، به نمایشی غرورآفرین در میان گروههای دوستی تبدیل میشود و هر که از قافله عقب بماند از بقیه «مردانگی» کمتری دارد. بنابراین باید نتیجه گرفت همانقدر که به چالش کشیدن کلیشههای جنسیتی زنانه اهمیت دارد، در هم شکستن این الگوهای تحمیلی مردانه هم ضروری است. ناگفته نماند تفکیک جنسیتی هم در مدارس ایران موجب تقویت تعاریف نادرست اجتماعی از زنانگی و مردانگی بوده است.
توسل به راهکارهای مدنی برای مقابله با آزار خیابانی
تجربه کشورهایی چون مصر، که در سال ۲۰۱۴ قانون منع آزارجنسی را تصویب کرد و آزار جنسی در فضای عمومی را به عنوان جرمی مجزا به رسمیت شناخت، نشان میدهد که راهکار قانونی برای مقابله ریشهای با آزارهای خیابانی کافی و کارساز نیست. از طرفی دیگر افزایش حضور و نظارت پلیس (به ویژه مامورانی که آموزشهای جنسیتی ندیدهاند) در شهر، خود ممکن است خشونتهای سیستماتیک دیگری را به دنبال داشته باشد. اگرچه قانون موجب فرهنگسازی نیز هست، اما امروز، بسیاری از فعالان حقوق زنان در سرتاسر دنیا بر این باورند که مهمترین ابزار مبارزه با خشونت علیه زنان، آموزش، اطلاعرسانی و آگاهیبخشی عمومی است. در این راستا سازمانها، گروهها و تشکلهای مدنی متعددی در نقاط مختلف دنیا از مصر، تونس، لبنان، عراق و کشورهای منطقه گرفته تا اروپا و آمریکا و ... راهاندازی شده است. در کنار تلاش برای تصویب قوانین مترقی و کارآمد، برخی از این گروهها مانند نقشه آزار «Harassmap» در مصر، مهمترین ماموریت خود را مقابله با عادیسازی و پذیرش اجتماعی آزار خیابانی، تشویق آزاردیدگان به شکستن سکوت، دعوت از شهروندان برای مداخله در موارد آزار به عنوان ناظران فضای عمومی و مقابله با باورهای نادرست و اصطلاحا «اسطورههای» شکلگرفته حول مسئله آزار جنسی تعریف کردهاند. اسطورههایی مانند: «زنان با رفتار و پوشش خود، مقصر رخ دادن آزار جنسی هستند»، «آزارگران محدود به طبقه اجتماعی خاص هستند»، «زنان متلکها را تمجید تلقی میکنند و اعتماد به نفس پیدا میکنند.»
زنان در جامعه ایرانی هم دائما با کلیشههای مشابهی مواجه هستند. در ضمن نگاه متهمانگارانه نسبت به زنان، به واسطه حجاب اجباری و تبلیغات رسمی و هدفمند حول حجاب هم تشدید شده است. یعنی دائما در تبلیغات و بنرهای شهری، به مردم القا میشود که زنی که چادر به سر نمیکند، احترام و جایگاهی در شهر ندارد و مستحق دستدرازی، متلکپرانی و حذف شدن است. و به همین سادگی، آزار جنسی در جامعه ایرانی حتی برای عدهای که نه تنها به حجاب اجباری، بلکه به حجاب هم اعتقادی ندارند، عادیسازی میشود. در چنین فضایی، جمعی از فعالان مدنی، «دیدهبان آزار» را راهاندازی کردهاند تا در راستای فرهنگسازی به گفتوگو با مردم در بطن جامعه ایرانی بپردازند و در عین حال آزاردیدگان را تشویق به شکستن سکوت و ثبت روایات خود کنند. در متن معرفی دیدهبان آزار آمده است: «دیدهبان آزار، واسطهای است برای طرح مسئله به صورت گسترده و گفتوگوی عمومی در زمینه آزار و اذیت زنان و دیگر گروههای به حاشیهرانده شده در شهر. در فقدان آموزشهای ضروری در مدارس، در حالیکه رسانه ملی دغدغههای مردمی را نادیده میگیرد و واقعیات جامعه ایرانی را انعکاس نمیدهد، در فضایی که تفکیک جنسیتی و راندن زنان به حوزه خصوصی، به عنوان تنها راهحل تامین امنیت معرفی میشود، برای مبارزه با باورها و کلیشههای آسیبزایی که اینگونه ما را در مقابل یکدیگر و در موقعیت نابرابر قرار میدهد، راهی به جز شکستن سکوت و گفتوگو نداریم. دیدهبان آزار تمامی افراد را به این چالش فرا میخواند.»
منابع:
El Feki, S., Heilman, B. and Barker, G., Eds. (2017) "Understanding Masculinities: Results from the International Men and Gender Equality Survey (IMAGES) – Middle East and North Africa." Cairo and Washington, D.C.: UN Women and Promundo-US.
Kearl , Holly. (2010). Stop street harassment: making public places safe and welcoming for women. New York: Praeger Publishers
W. Connell and James Messerschmidt, “Hegemonic Masculinity: Rethinking the Concept,” Gender and Society, 19:6 (Dec. 2005), 829-59. Thousand Oaks: SAGE
Abdelmonem, A. and Galan, S. (2017). "Action-Oriented Responses to Sexual Harassment in Egypt: The Cases of HarassMap and WenDo" Journal of Middle East Women's Studies, Vol. 13, No. 1, (March 2017), 154-167. Durham: Duke University Press
منبع: نشریه دانشجویی «زن» - دانشگاه بوعلی همدان