نگین باقری: قدرتی دائم زنان را از فضای شهری دور میکند. همان قدرتی که شهرها را میسازد، وسایل نقلیه عمومی و پارکها و پلها را مدیریت میکند. این قدرت محدود به فرد، دولت و یا هیچ حکومتی نیست بلکه میراث نگاه مسلط مردانه در فضای شهری حضور زن را بر نمیتابد و برای همین گاهی از طریق مکانیسم حذف او را طرد میکند ( مانند اسید پاشی به زنان) و گاهی با نادیده گرفتن نیازهای او زن را پس می زند. ( مانند خیابانهای تاریک، میلههای بلند مترو و اتوبوس، بیلبوردهای تبلیغاتی پل عابر پیاده و زیرگذرهای ناامن).
وقتی از طرد شهری حرف زده میشود این مکانیسم تنها شامل قدرتهای از بالا به پایین مانند گشت ارشاد یا ممنوعیتهای اعضای خانواده برای رفت و آمد زنان در شهر نیست بلکه عوامل دیگری باعث میشود که زنان خود نیز میل کمتری برای رفت و آمد در شهر داشته باشند. همه خریدها را با یک بار آژانس گرفتن و ماهانه از فروشگاههای زنجیرهای انجام دهند یا اینکه در صورت تمکن مالی خرید وسیله نقلیه شخصی بخرند و رفت و آمدشان در شهر را به چارچوب فلزی خودرو شخصی، به روز و خیابانهای شلوغ محدود کنند تا کمتر آسیب ببینند.
به زبان دیگر نظم پدرسالارانه به شهر نیز سرایت کرده است و زنان از فضاهایی که قرار است فرصتی برای برساخت هویت باشند محروم میشوند و در عوض محیطهای ایزولهای (مانند پارک و بانک بانوان) برای آنها فراهم میکنند که با تزریق یک امنیت پوشالی سهم آنها را از شهر مخفی کند. پایاننامهای که در دانشگاه الزهرا به بررسی دلایل ترس زنان از جرم در فضای شهری پرداخته است به این نتیجه رسیده که زنان هنگام حضور در فضای شهری به دلایل زیر دچار احساس ترس میشوند: عوامل محیطی و فضایی (تاریک و خلوت بودن مکانها )، ترس از آسیب فیزیکی و تجاوز جنسی، عدم مراقبت، ضعف کنترل نهادهای امنیتی بر فضای عمومی، تجربه پیشین بزهدیدگی، تسلط مردان بر فضا، جامعهپذیری جنسیتی زنان و طردهای فضایی و اجتماعی زنان (شاکری، ۱۳۸۹). این عوامل از یک طرف منجر به شکل گیری احساس ترس در زنان و سپس طرد آنها از شهر میشود. همچنین در پیمـایش ملـی کـه دانشـگاه الزهـراء صـورت گرفتـه نشان داده که میــزان احســاس امنیــت در مکانهای عمــومی در میــان زنــان بــا میانگین ۴٫۱۸ و مردان با میانگین ۵٫۷۸ تفاوت داشته است. از این رو فضای جنسیتزده و نابرابر منجر به افزایش ترس در میان زنان میشود؛ آن هم در حالی که برخی آن را خصیصه ذاتی زنان تلقی میکنند.
ناجنبش اجتماعی و حضور زنان در خیابانها
اما همه اینها باعث نمیشود که کنشگران زن شهری را در حد منفعلانهای گوشه سپهر خصوصی و خانه به تصویر بکشیم. آصف بیات به خوبی جریانهای مقاومت ورزی زنان در شهر را توضیح میدهد. شهری که زنان و همه اقلیتهای دیگر آن را سنگر به سنگر فتح کردهاند. شهری که زنان اگرچه در آن امکان فعالیت سازمان یافته علیه خشونتی که بر آنها اعمال میشود ندارند اما از طریق «ناجنبش های اجتماعی» در زندگی روزمره تلاش میکنند تا شهر را به تصرف خود در بیاورند. به اعتقاد آصف بیات «خیابان محل سیاستورزی است و زنان ایرانی توانستند در رفتارهای زندگی روزمرهٔ خود سیاستهای دولت را که متمایل به محو حقوق زنان است، واژگون یا در برابر آنها مقاومت کنند. » (بیات ،۱۳۹۰) زنی که با وجود احساس ترس به خیابان میآید، برای دور زدن گشت ارشاد مسیرش را طولانیتر میکند و یا از هر روشی شهر را به محل هویتیابی خود تبدیل میکند تلاش دارد تا امتیازهای انحصاری شهری را که برای مردان ساخته شده است به چالش بکشد.
منبع: کانون زنان ایرانی